فرارو- سال دوم دانشگاه بود که خبر خودکشی یکی از دانشجوها را شنیدم. آنروزها فضایی متاثرکننده و غمگین در دانشگاه حاکم بود. همه از چرایی این اتفاق حرف میزدند و به نتیجه مشخصی نمیرسیدند. سال بعد یکی از دختران خوابگاه خودش را از طبقه پنجم به پایین پرتاب کرد.
یک آسیبشناس اجتماعی معتقد است: در ایران ما با نوع آنومیک و نابههنجار خودکشی روبروییم. این نوع از خودکشی ناشی از گذار جامعه از هنجارهای پیشین به هنجارهای جدید و نبود جایگزین برای این هنجارهاست.
دکتر محمدعثمان حسینبُر
در گفتگو با فرارو، گفت: خودکشی تعاریف متفاوتی دارد. اما به طور کلی خودکشی نوعی مرگ در نتیجه عمل خود فرد است. بیشتر نظرات درباره خودکشی در علم اجتماعی، متاثر از نظریه خودکشی دورکیم است.
دکتر حسینبُر با اشاره به نظریات دورکیم درباره خودکشی، گفت: دورکیم خودکشی را به چهاردسته تقسیم میکند. اولین آن خودکشی "خودخواهانه" است. در این نوع از خودکشی فرد به دلیل دستنیافتن به چیزی که میخواهد و یا بودن در موقعیتی که آزارش میدهد، اقدام به خودکشی میکند.
این استاد دانشگاه همچنین گفت: در دومین شکل، ما با خودکشیِ "دگرخواهانه" روبرو هستیم. فرد در این خودکشی به دلیل مسئولیتی که احساس میکند در قبال جامعه دارد، خودش را در معرض مرگ قرار میدهد. جمع گرایی عنصری است که در این نوع از خودکشی وجود دارد.
دکتر حسینبُر اظهار کرد: در نوع دیگری از خودکشی، ما با خودکشیِ"نابههنجارانه و یا آنومیک" روبروییم. این خودکشی بیش از همه در جوامع در حال گذار اتفاق میافتد. در چنین جامعهای هنجارهای پیشین سست شدهاند، درحالیکه هنجارهای جدیدی جایگزین آنها نگردیده است.
حسینبُر با اشاره به شکل دیگری از خودکشی توضیح داد: خودکشی "تقدیرگرایانه" نیز نوع دیگری از خودکشی است که به دلیل کنترل بالای اجتماعی رخ میدهد. برای مثال فردی که در زندان و در اثر کنترل شدید موجود در آن خودش را میکشد.
وی در ادامه به بیشترین شکل خودکشی در ایران پرداخت و با اشاره به نظریات دورکیم، گفت: خودکشی در ایران پیش از هرچیز، به خودکشی آنومیک و یا نابههنجارانه بازمیگردد. جامعه ایران جامعهای سنتی بوده که در دوره فعلی در دوران گذار قرار دارد. در ایران موقیعت آنومیک حاکم است. ارزشها و هنجارها در ایران سست شدهاند و در بسیاری از موارد برای نسل جدید قابل پذیرش نیستند. این در حالی است که هنجارها و چارچوبهای جدیدی نیز برای شرایط جدید تعریف نشده اند. در سطح جامعه ایران نوعی آشفتگی و سرگردانی وجود دارد. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا فشار زیادی را روی افراد بیاورند.
حسینبُر در تشریح وضعیت اجتماعی ایران تصریح کرد: آشفتگی فردی و آشفتگی اجتماعی در جامعه ما به شکلی همزمان وجود دارند. در کنار این، کنترل فردی و کنترل اجتماعی نیز تضعیف شده است. وجدانی که هر فرد با ارزشهای درونی خود باید داشته باشد در چنین شرایطی ضعیف و غیرکارآمد میشود و نمیتواند فرد را کنترل کند. کنترلهای بیرونی نیز تبدیل به کنترلهایی نمایشی شدهاند. درنتیجه فردی که دارای مشکلاتی شخصی، روانی، خانوادگی، تحصیلی و... میشود بدون کنترل مشخصی به خودکشی اقدام میکند.
این جامعهشناس با اشاره به خودکشی دانشجویان در ایران گفت: در مورد خودکشی دانشجویان، باید این نکته را در نظر گرفت که دختران و پسرانی که به خوابگاهها میآیند، از خانواده جدا شدهاند و بخش عاطفی بزرگی در زندگی آنها تضعیف میشود. آمدن به فرهنگی از فرهنگ دیگر نیز که موجب تناقض خواهد شد، فرد را در موقعیتهای فشار قرار میدهد. علاوه بر اینها باید به فشارهایی که در کلیت سیستم آموزشی وجود دارند نیز اشاره کرد.
محمدعثمان حسینبُر در انتها و درباره راهکارهای پیشبینی خودکشیها در ایران گفت: هرچند که ما نمیتوانیم بگوییم آمار خودکشی در دانشگاههای ایران از دانشگاههای سایر کشورها بیشتر است، اما باید به آن توجه بیشتری نشان داد. من به عنوان فردی دانشگاهی این توجه را ندیدهایم. در دانشگاهها حداکثر یک مرکز مشاوره وجود دارد که بسیار افرادی که مشکلاتی پیدا کردهاند هیچگاه به سراغ این مرکز نمیروند. مراکز مشاوره دانشگاهها مراکزی منفعل هستند. مشکل ما در اینجاست که همواره در موقعیتهای قرار میگیریم که خودکشی انجام شده است. در حالی که بهترین کاری که میتوان انجام داد این است که مراحل زمانی آسیبزا در سیستم آموزشی و دوران دانشجویی را شناسایی و پیشگیری کنیم. حضور معاونتهای دانشجویی و یا معاونتهای فرهنگی – اجتماعی نیز میتواند در پیشگیری و کنترل تبعات خودکشیهای دانشجویی کمک کند.
ارفرارو می خواهم به آمار خودکشی شهرهای کوچکی نیز توجه شود
ما اگر زخاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمی رسد؟!
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از حدا چرا صدا نمی رسد!
من ارشد برق م رو تو یه دانشگاه خوب دفاع می کنم به زودی . الان روم نمیشه تو صورت پدر 65 ساله م نگاه کنم. این خودش از صدتا خودکشی سختره _ماهایی که از کلاس اول تا الانی که ترم اخر هستم جزو چند نفر اول بودیم _ هر جا میرم برای کار به یه بهانه ای ردمون می کنن حتی دفعه اخر گفتن چون از یه شهر کوچک لب مرز هستی نمیشه _حالا هم با معدل انچنانی بی خیال دکتری خوندن شدم می خوام برم یه کار کارگری اگه اونم پیدا بشه تا یه پولی دربیارم و اگه شد از ایران برای ادامه تحصیل برم.
من امسال دانشگاه گیلان قبول شدم اما همون روز اولی که رفتم با مدیرگروه اونجا بحثم شد و چون دل و دماغ تحمل کردن همچین آدمایی رو نداشتم و تو ارشد از دست این اساتید خیلی عذاب کشیده بودم انصراف دادم و رفتم دانشگاه آزاد.
نیست ....
به همین دلائل خودکشی می کنند
شده بر بدی دست دیوان دراز
ز نیکی نیستی سخن جز به راز
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
دهمت مدرک دکترا هزار هزار
اینجا کشور آخرین هاست میترسیم دکتر برویم چون عزیزانمان را با داروی اشتباه کشته اند. میترسیم دانشگاه برویم چون اساتید کتاب نخوانده اند و اشتباه حرف می زندد . میترسیم آرایشگاه برویم چون مارا شبیه پورن استار ها می کنند. میترسیم سوار تاکسی شویم چون نمیدانیم چقدر قرار است از ما بگیرد . میترسیم نفس بکشیم و... تحت اینهمه فشار یا روحمان را می کشیم یا اگر کفاف نداد جسممان را هم میکشیم
بلند بگو لا اله الا الله
محمد است رسول و علی ولی الله
به عزت شرف لا اله الا الله
حق است بلند بگو لا اله الا الله.
یکی هم ککش نمی گزه و نمیگه چرا؟؟
استاد راهنمام هر توهینی که خواسته به من کرده و فقط بلده بره سر کار اجرایی که تو دانشگاه داره.
مگر چند نفر در کشور خودکشی می کنند؟
مگر خود شما در ایجاد یاس و تردید در ذهن جوانان و نوجوانان پیشتاز نیستید؟
مگر خود شما از اربابانتان دستور این سیاه نمایی ها را ندارید؟
شما وجدان دارید؟
آمار خودکشی چقدر است و چرا این مطلب را پیشانی سایت خود قرار داده اید
مگر شما ادعای آزادی نمی کنید ؟
شاید عده ای که منفی داده اند از طریق سیستم اعمال شده باشد
به برکت درگیر دکترا نشدن الحمدالله دو تا خونه دارم غیر از سومی که دارم میخرم و شرایط مالیم بد نیست تو مملکتی که دلال بیسواد ماهی ۵۰ میلیون درامد داره خودت باید حواست باشه
دردا و دریغا وطن من...
- اولین مقصر تبلیغات دهه شصت برای فرزند آوری و رشد عجیب جمعیت در آن دهه است. نتیجه شم الان شده نسل سوخته دهه شصت
- دلیل دوم
سیاسی بازی و بی مسئولیتی و عدم آینده نگری مسئولان است. به عبارتی کدام مسئول را سراغ دارید که از مثلا الان به فکر بی آبی تابستون آینده باشد تا انتظار داشته باشیم که مسئولان دهه شصت و هفتاد و حتی هشتاد زمینه ورود جمعیت بی شمار دهه شصت را به زندگی و کار فراهم کنند؟
- دلیل سوم رشد بی رویه دانشگاه ازاد است. این رشد بی رویه در سالیان دوره جناب محمد خان به پیام نور هم کشیده شد و هر رشته ای را در هر ده کوره ای در بالاترین مقاطع تاسیس کردند. پیام نور را میشه جمع کرد چون دستگاه عریض و طویلی ندارد و اساتید زیادی هم ندارد اما آزاد الان رسما دارد مدرک ارشد و دکتری میفروشد. من برای اقای هاشمی بسیار احترام قائلم و ایشونو در مقایسه با بقیه وزنه تعادل میدونم اما ایشون و بقیه باید رشد کمی آزاد رو ببندند. از جذب کارمندها و اساتید خودداری کنند تا به مرور و بدون اینکه باعث بیکاری عده بی شماری بشوند واحدهای مختلف رو جمع آوری کنند. الان متاسفانه دانشگاه ازاد با بهانه اشتغال زایی و عدم ورشکستگی برای خودش می چرخد!!
- مورد چهارم عدم احترام به جایگاههای برتر مختلف در جامعه از یک کارآفرین برتر و تولید کننده بگیر تا یک فارغ التخصیل دانشگاه تاپ. مثلا آیا در همین شیر تو شیر کسی برای مدرک همین مثلا شریف ما و یا امیرکبیر و تهران و دانشگاههای تاپ در مقایسه با جاهای دیگر ارزش قائلند یا همه برابرند؟؟!!. به خدا اگر آغوش صنایع و سایر ارکان اقتصادی جامعه به روی اینها باز بود خودبخود خیلی از مشکلات حل میشد، خودبخود خیلیها وارد دانشگاههای درجه انم نمیشدند چون میدیدند که در رقابت شغلی ناکام می مانند و از همون اول توانایی خود را در جای دیگری جستجو میکردند. به خدا اگر این میشد همین پیام نور و آزاد و تعداد زیادی از دانشگاههای پایین دیگر خودبخود جمع می شدند. امیدوارم دوستان سفسطه نکنند که مهم این است چه کاری بلدند و ...، من خودم تو صنعت هستم و بدون تعصب میدانم که تفاوتها چگونه است.
- متاسفانه بنیان کشور ما بر دروغ و تناقض استوار است. دروغ در بیان و تناقض در رفتار و موقعیت. همین خودمو بگم. منی که در بیرون دانشگاه مشغولم حق دکتری خوندن را ندارم. همین رییس جمهورهای فعلی و قبلی و خیلیهای دیگر که کلی پست داشتن حق دکتری خوندنو ندارن. چرا به دروغ در جامعه القا میکنیم که نیاز به فارغ التحصیل داریم؟؟ چرا به دروغ سالیانه چند هزار جذب هیئت علمی میزنیم و یک صدمشم نیاز واقعی نیست و در عمل اتفاق نمی افتد؟؟ چرا برای هر استانی به دروغ در طرحهای توجیهیمون نیاز به ترتبیت دانشجوی فنی و مهندس میتراشیم تا خودمون و ایل و تبارمون بشن رییس دانشگاه تاسیس شده و در عمل یک هزارم اون نیازم میدونیم وجود ندارد؟؟ چرا این همه مهندس تربیت میکنیم در حالی که هر ... میدونه اساس این مملکت تجارت و وارداته نه تولید و صنعت؟؟!! چرا واقعا به این اصل بدیهی پایبند نیستیم که همه ارکان جامعه باید پاسخگو باشند و اینگونه نباشد که در ممکلت هم یک دولت داریم و هم دو دولت دیگر با درامدهای بسیار هنگفت اما غیر پاسخگو؟؟!!
بگذارید راحت بگم: آدم وقتی خودکشی میکنه که مستاصل باشه. مشکی داشته باشه که راه حلی براش پیدا نکنه. من از یکی از همین دانشگاههای دولتی تهران براتون میگم. اینجا استاد هر بلایی که دلش بخواد سر دانشجو میاره و هیچ کس هم جلودارش نیست. با دانشجو مثل برده برخورد میکنه. دانشگاه هم استاد رو حمایت میکنه. ببینید که فی المثل دانشگاه امیرکبیر فقط برای یک ترم تاخیر در دقاع پروپوزال یا رساله چقدر از دانشجو جریمه میگیره. همینطور سایر دانشگاهها. در صورتی که در خیلی از موارد مقصر اصلی استاد راهمنماست. ولی دانشگاه به استادی که دانشجوش مونده و دفاع نمیکنه، از گل نازکتر نمیگه.
اعتماد به نفس، عشق، دوست واقعی...سه چیز هرگز قطعی نیست
شانس، موفقیت، رویا.سه چیز را هرگز نباید از دست داد
آرامش، امید، صداقت.
کسی که مدرک داره و نسبت به مدرکش سواد هم داره مطمن باشید کار هست
طرف رفته مهندسی برق میخوند ریاضی عمومی رو بزور بعد از دو ترم افتادن قبول شده,
خدا رو شاهد میگیرم کل جزوه ریاضی ش سی صفحه نمیشد اونم ریاضی اول دبیرستان بود اتحاد و تجزیه و حل معادله درجه دوم
فردا این اقا ادعاش میشه که من مهندس ام و سر هر کاری هم نمیره
البته بگزریم که بعضی از این دانشجویان بواسطه ارتباطات قوی خودشون و خانواده شون پست های قشنگی میگیرن
اما دوستان عزیز اگر اشنا درست و درمون ندارید یا ادامه تحصیل ندید و اگر دوست دارید
ادامه تحصیل بدید به دروس دانشگاه و پاس کردن نباشید واقعا باسواد بیایید بیرون فقط فکر تفریح و سفره خونه نباشید
از خدا، دل آرام بخواهیم، نه دریای آرام.
مهم بودن را فراموش کنید تا آرامش نصیبتان شود. .
به یاد داشته باشید هر چه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید؛بیشتر تحسین میشوید.
.
گاهی برتر بودن را به دیگران واگذار کنید و خوشبخت زندگی کنید. .
فراموش نکنید هر گز نمیتوانید عیب خودرا با عیب جویی دیگران رفع کنید .
یادتان باشد هر گاه در کار یا تصمیمی همه با شما هم عقیده اند یقین بدانید که اشتباه می کنید. .
اگر در مورد مردم قضاوت کنید دیگر وقتی برای رفع عیوب خود ودوست داشتن دیگران نخواهید داشت. .
انسان بسان رودخانه ایست؛هر چه عمیقتر باشد آرامتر است. .
تنها بک راه بسوی بهشت وجود دارد که در زمین آن را”"عشق”" مینامیم.
.
آنکه که برای ثروتمند شدن تعجیل میکند پاکدامن نخواهد ماند.
.
تنفر از افراد؛مانند آن است که برای خلاص شدن از دست موش خانه اتان را آتش بزنید.
.
آگاه باشید خنده و شادمانی بهترین نیایش جهان هستی است و نزدیکترین راه بسوی خداوند.
انسان شاد دیگران را آزار نمیدهد بلکه آنها را نیز در شادی خود سهیم میکند
پایان نامه توسط اساتید راهنما وجود ندارد و گاهی اوقات در طول یک ترم یک استاد دانشگاه آزاد مسئولیت راهنمایی 15 پایان نامه را به طور همزمان بر عهده می گیرد که در عمل این اتفاق نمی افتد و استاد حتی یک دقیقه هم در انجام پایان نامه به دانشجو کمک نمیکند و نتیجه این میشود که فروش پایان نامه به راه می افتد . استاندارد بین المللی نسبت 2 پایان نامه برای هر استاد راهنما در طول ترم است
سازی که فقط نشسته روی صندلی و از مراجعین پول می گیره - این شد کارگری ؟
زندگی تبدیل به یه کلاف سردرگمی شده
اگه یه نقطه قوت در زندگی باشه انسان به همون تکیه می کنه و به راهش ادامه میده اما مردم ایران اکثرا از همونم محروم هستند
حقوق ماهانه کارگران کارخانه آلومینیوم سازی 2 تا 4 میلیون تومان -
حقوق ماهانه کارگران کارخانه آذراب
1.5 تا 2.5 میلیون تومان
این حقوق های میلیونی می توانست حقوق هزاران مهندس با حقوق 600 هزار تومان در ماه باشد - خوب کارگری بهتر یا درس ؟؟؟
اگر حتي اين ارقام درست باشه تازه مرز خط فقره و با يك عمر كار كردن بجايي نمي رسي! بايد با اشتغال زايي و افزايش درآمد ملي (خصوصي سازي واقعي) مشكل ها رو حل نمود نه با نابود كردن زندگي عده اي كه دارن براي بقا ميجنگن! جانم
ا- طرف با مصيبت دكترا قبول مي شود ميگه حالا قبول بشم بعداش خدا بزرگه
2- با مصيبت درس مي خونه
ميگه درس نمام بشه حدا بزرگه
3 درس نما مي شه حالا كار منتاسب با دكترا بايد از خدا عبور كني