صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۱۶۹۰۲
سی روز از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ گذشته است. هنرمندی که هرچند در زمان حیاتش، محبوب‌ترین نبود و در سرخط خبرهای روز جایی نداشت، اما مرگ غم‌انگیزش و اتفاقات پس از آن، ازجمله مراسم باشکوه تشییع پیکرش او را به پدیده‌ای ارزنده مبدل کرد برای تحلیل جامعه‌شناختی.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ - ۲۳ آذر ۱۳۹۳
میثم رضوانی- سی روز از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ گذشته است. هنرمندی که هرچند در زمان حیاتش، محبوب‌ترین نبود و در سرخط خبرهای روز جایی نداشت، اما مرگ غم‌انگیزش و اتفاقات پس از آن، ازجمله مراسم باشکوه تشییع پیکرش او را به پدیده‌ای ارزنده مبدل کرد برای تحلیل جامعه‌شناختی.

این‌که پاشایی که بود؟ چه کرد؟ و چرا جمعیتی عظیم در سوک او گرد هم آمدند و ترانه‌خوان جوان شهر را تا واپسین منزل مشایعت کردند. سمینارهای متعدد برگزار شد و جامعه‌شناسان و روانشناسان هرکدام به بخشی از علل و عوامل پرداختند، تا نوبت به یوسفعلی اباذری استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران رسید.  
 
استقبال شایان مردم در روانه کردن مرحوم پاشایی به آرامگاه ابدی، در لایه بیرونی حاصل پیوند سه ضلع مثلث "جوانمرگی"، "مرگ‌آگاهی" و آگاهی‌بخشی شبکه‌های ارتباطی" بود. پاشایی هنوز به بلوغ هنری نرسیده، اما در اوج شهرت و جوانی تسلیم مرگ شد. و آیین سوکواری در مرگ جوانان، سابقه‌ای تاریخی در فرهنگ ایرانیان دارد. از سوک سیاوش تا مرگ سهراب و شهادت علی اکبر(ع) و مواردی بسیار در تاریخ ملی و مذهبی ایران.

پاشایی در عین حال، آینه‌ی تمام‌نمای "نسل و پسل" ـ عبارت به‌کارگرفته‌شده در سخنان اباذری ـ خود بود. جوانان دهه‌ی شصت که برخلاف نظر اباذری، نسل خود را سوخته می‌دانند. آنان که در اوج سال‌های دفاع مقدس به دنیا آمده، در دوران کمبودها و نابودها کودکی کرده، در نوجوانی به اصلاحات در بطن جامعه‌شان دل بسته و در جوانی سرخورده از آزمودن مکرر آزموده‌ها شده‌اند. با این‌حال امیدوارانه در پی زندگی هستند.

پاشایی نماینده نسل ناکامی است که بیش از هر نسل دیگری غمگین است و هم‌زمان در جستجوی زندگی و شادی ازدست‌رفته‌ی خویش. و موسیقی پاشایی، تجلی رنج و حرمان "نسل و پسل" من است. تجلی خواستن‌ها و نداشتن‌ها، دویدن‌های مستمر و نرسیدن‌های پیاپی.
 
او آگاه به مرگ حتمی خویش است. هنرمند محبوب من، به‌رغم بیماری مهلک، به ضرب و زور مسکن‌ها، شهر به شهر روی صحنه می‌رود و از عشق و جدایی می‌خواند. پاشایی می‌داند که مرگش نزدیک است، از همین روست که ترانه‌ها و ملودی‌هایش که گویی ساخته و پرداخته ذهنی فرورفته در خلسه است، هم‌زمان که عشق را فریاد می‌زنند، فراق را وعده می‌دهند و همین است که مرگ او برای طرفداران مشتاق و حتی دیگرانی که نمی‌شناسندش و از او کم شنیده‌اند، جانگداز است.

گذشته از این دو، نقش شبکه‌های ارتباطی و اجتماعی ممنوعه جدید، ازجمله فیس‌بوک و وایبر و.. در پروبال دادن به زندگی و مرگ پاشایی آن قدر پررنگ است که نظر اباذری، درباره‌ی ربط پدیده‌ی پاشایی با پروژه‌ی سیاست‌زدایی دولتی را یک‌سره باطل می‌کند.  
 
در لایه‌های زیرین نیز، تشییع پیکر هنرمند فقیدمان ـ برخلاف تحلیل اباذری ـ نه نتیجه‌ی سیاست مذکور، بلکه اتفاقا حاوی پیام انتقادی ضمنی به حاکمیت است. جوان ایران امروز، هرچند بتهوون و موتسارت گوش نمی‌دهد و در گناهی نابخشودنی ترانه‌های مبتذل پاشایی دروغ‌گو ـ عبارت‌های موهن از متن سخنان اباذری نقل شده ـ را می‌پسندد، اما حق زندگی و آزادی دارد.

جوان عوام‌زده‌ی پاپ‌گوش‌کن امروز! که از تشکیل اجتماعات و کارناوال‌های شادی محروم است، دلخوش به رفتن توپ خودی به دروازه‌ی حریف است برای فریاد زدن بی‌دردسر در خیابان. در آرزوی رأی آوردن رئیس‌جمهور منتخب خود است برای شادی کردن در شهر بی‌آن‌که نگران عواقبش باشد.

او حتی به گریستن دسته‌جمعی راضی است؛ چه بهتر که این گریستن همراه باشد با خواندن ترانه‌های هنرمند محبوب جوان‌مرگ‌شده‌اش. این جمع‌شدن‌ها و دیده‌شدن‌ها، دلخوشی‌های کوچک جوان ایران امروز است که البته هرکدامش علی‌رغم بی‌خطر بودن، با اکراه از سوی حاکمیت پذیرفته می‌شوند. پس شرم کنید آقایوسف، از القای همداستانی سوگواران پاشایی با پروژه‌ی سیاست‌زدایی موردنظرتان.
 
بی‌باکی و صراحت لهجه، دو ویژگی روشنفکر است. و افسوس که روشنفکر زمانه‌ی ما صراحت لهجه را با هتاکی و توهین خلط کرده و البته او را آن‌قدر جسارت و بی‌باکی نیست که سراغ منشأ فلاکت برود و پدیده‌هایی از قبیل اعتیاد و فساد و فحشا و قاچاق و... و حتی پایین‌تر سراغ سوژه‌ی دم‌دست‌تری هم‌چون فوتبالِ به غایت دولتی برود که علاوه بر آن‌که سیاست‌زداست و تخدیر اذهان جوانان ملت، هم‌زمان سیل هنگفت ثروت ملی را در کشوری که مردم سیستانش به‌زعم روشنفکر مذکور در حال احتضارند، به جیب باندهای مافیایی فوتبال و در بهترین شکل ممکن، جوانان تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ای سرازیر می‌کند که خود را تافته‌ی جدابافته از جامعه دانسته و به لطف ساق‌های نه‌چندان طلایی‌‌شان هر ممنوعی را بر خود مجاز می‌دانند و از هر فریبی برای دور زدن قانون بهره می‌برند. نمونه‌ی اکنونش کارت‌های معافیت خدمت جعلی و نمونه‌های تاریخی بسیار.

اباذری، جسم نحیف و روبه‌موت موسیقی پاپ را لگدمال می‌کند. عرصه‌ای که نه مافیایی به قدرتمندی فوتبال دارد و نه گردش مالی سرسام‌آوری که محل فساد باشد. بدتر آن که آقایوسف، در این میان پاشایی را برگزیده، او که رفته و مجال پاسخش نیست.

اباذری، به سادگی و بی‌تفاوت از قدرت گرفتن باندهای قدرت و ثروت در سال‌های گذشته عبور می‌کند، از فسادی که سرتاپای این مُلک را گرفته تیتروار و سرسری می‌گذرد، از خود نمی‌پرسد که نقش "او"ی روشنفکر در ایجاد فلاکتی که از آن دم می‌زند، چیست؟ اما موسیقی پاشایی را "صدای پای فاشیسم" معرفی کرده و در ذم تشییع باشکوه جنازه‌ی هنرمندی محبوب رگ‌گردن کلفت کرده و احساس خفگی می‌کند!
 
اباذری در جایی دیگر از سخنانش، توهین به مردم کشورش را افتخار می‌داند: "به مردم ایران باید توهین بشه تا بفهمه"؛ گزاره‌ای به‌شدت نادرست. که اتفاقا همین توهین و تحقیرها، عامل فلاکت امروز ایرانیان است که اباذری از آن می‌نالد.

محدودیت‌های فراقانونی، تفسیر به رأی قانون، برخورد نامناسب در ادارات و سازمان‌ها و حتی خیابان‌ها و بسیاری موارد دیگر، باعث این نابسامانی است. وقتی "تو"ی روشنفکر دردمند جامعه، توهین به دیگری را حق خود و بلکه افتخار خود می‌داند، از دیگران ـ که این قلم می‌هراسد از ذکر نام و سمتشان ـ چه انتظار می‌توان داشت؟!

هرچند "نسل من"، هرگز با ادبیاتی چنین سخیف بیگانه نبوده و لحظه‌ای از گزند توهین‌ها در امان نمانده است. کودکی ما در خانواده‌هایی مردسالار گذشته که کوچک‌ترین اعتراضی، تن کبود از ضرب کمربند را در پی داشته، در مدارسی که چوب و فلک و شلاق هم‌چنان در آن‌ها کاربردی گسترده داشتند.

دوران ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها که هر اعتراضی با توهین و تنبیه پاسخ داده می‌شد. با این حال، این نسل، مستحق رگبار این همه توهین از گلوی فردی داعیه‌دار روشنفکری و جامعه‌شناسی، نیست. این قلم تنها در بحث فلاکت با آن یارو ـ واژه ای که اباذری در توصیف مرحوم پاشایی به کار برد و من این‌جا بر خود او روا می‌دارم ـ کاملا هم‌داستان است.

مرگ تدریجی مردم سیستان، اسف‌ناک است. اوضاع فرهنگ و جامعه و روان در ایران غم‌انگیز است. اما هیچ‌کدام فلاکت‌بارتر از آن نیست که کرسی‌های استادی دانشگاه‌ها و تریبون‌های سخنرانی مجامع علمی و ازهمه فاجعه آمیزتر، بیرق روشنفکری جامعه ایران، در اختیار امثال آقایوسف‌ها باشد.

(مطلب فوق حاوی دیدگاه شخصی نویسنده است و موضع فرارو نیست)
ارسال نظرات
ناشناس
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
پاشایی هر کسی که بود درگذشت و به دیار حق شتافت .اما مثلا این استادنما های شیطان صفت ماندند که هنوز نمی دونند اگر کسی هستند و به جایی رسیدند ،صدقه سر همین مردمی هست که داره بی شرمانه می گه "باید بهشون توهین کرد " .پاشایی و هر چی هست همه اش بهانه ای برای همچین زالو صفتهاست که از بس توجهی بهشون نشده ، می آن و چنین موضوعاتی رو دستمایه می کنند تا شاید توجه چند نفری بهشون جلب بشه .وای به حال دانشگاههای ما که چنین افراد دون صفتی رو به عنوان استاد تو خودش راه می ده
دوستدار فرارو
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
تنها تعدادی از آثار استاد بزرگ جامعه شناسی ایران:
خردِ جامعه‌شناسی، یوسف اباذری، ناشر: طرح نو، ۱۳۷۷
نیویورک-کابل: نشانه‌شناسی یازده سپتامبر، مراد فرهادپور و یوسف اباذری، ناشر: طرح نو، ۱۳۸۰
مرگ (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
داستان‌های عامه پسند (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
نظریه فیلم (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
جهانی شدن (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
فلسفه اخلاق (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
رمانتیسم (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
مبانی نظری مدرنیسم (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
نقد ادبی نو (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
الهیات جدید (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
فلسفه تحلیلی (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
درباره رمان (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
مسائل مدرنیسم و مبانی پست مدرنیسم (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
نوسازی (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
عقلانیت (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
نظریه سیستم‌ها: (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
مسائل نظری فرهنگ (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
فرهنگ و زندگی روزمره (۱): (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
فرهنگ و زندگی روزمره (۲): (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
روانکاوی (۱) (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
روانکاوی (۲) (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
درباره شعر (مجموعه مقالات)، گروه مؤلفان، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات
فرورفتن تدریجی فرهنگ جامعه را از کامنتها نیز می توان فهمید.
افرادی که تحت تأثیر هرچیزی که به خوردشان می دهند قرار میگیرند و نقدی به یک خواننده معمولی را برنمی تابند ولی در برابر تخریب بزرگترین روشنفکران و تاریخ کشور هیچگونه عکس العملی نشان نمی دهند:
شاهد صدق گفتارم را به مستند مجعولات مجلل می سپارم که به راحتی مدعی شده اند تخت جمشید و پاسارگاد و ... مزرعه چقندر بوده و ساختگی بوده اما به اندازه نقد استاد اباذری موردتوجه قرار نگرفت.
وای بر ما به کجا داریم می ریم.
سمیه
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
ایشون معنی درست کلمه نقد رو یاد نگرفتن.مرتضی پاشایی صدای بسیار زیبایی داشت درسته که پاپ ایشون کمی ساده بود
اما باز مردم این طور موسیقی رو دوست دارن،ایشون به جای اینکه نقد کنه توهین کرد.آدم باید آنقدر پست و حقیر باشه که پشت سر فردی که از این دنیا رفته توهین کنه.
ناشناس
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
فقط، از فرارو بعید بود.
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
مطلب بسیــــــار ضعیفی بود آقای رضوانی
ناشناس
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
محتوای صحبت اباذری کاملاً قابل دفاع و صحیحه به نظر من، تنها ایرادی که میشه بهش وارد کرد لحن تندشه
سمیه
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
ایشون معنی درست کلمه نقد رو یاد نگرفتن.مرتضی پاشایی صدای بسیار زیبایی داشت درسته که پاپ ایشون کمی ساده بود
اما باز مردم این طور موسیقی رو دوست دارن،ایشون به جای اینکه نقد کنه توهین کرد.آدم باید آنقدر پست و حقیر باشه که پشت سر فردی که از این دنیا رفته توهین کنه.
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اباذری تلنگر نزد،فریاد کرد ،خوشحالم که در همان جلسه نماند و بحث پیرامون آن ادامه دارد. به عنوان یک شهروند عادی از آقای اباذری تشکر می کنم.
ناشناس
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
عزیزم کرمانشاه 10:00
عزیزم این شعر را قطعا شنیده ای:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
فکر میکنم منظورم را فهمیدها ی که هرکجا انسانی مشکلی برایش پیش بیاید انسانهای دیگر ناراحت می شوند حتی در قضیه رانش زمین در فیلیپین و اندونزی و ... اما شما باید به این قضیه هم توجه کنی که اولا مسئولیت اینکه سیستانی ها و بلوچستانی های عزیز چرا در این وضعیت هستند به عهده کیست؟ آیا بنده که یک فرد عادی در تهران یا شیراز و ... هستم در این خصوص مقصرم یا کسی مسئول این امر است که باید پاسخگو باشد ضمن اینکه صدای بنده به گوش هیچ کس نمی رسد و اگر بیایم در خیابان داد بزنم بمانند مردم ارومیه که برای خشک شدن دریاچه شان به خیابان آمده بودند مورد ضرب و شتم نیروهای ضد شورش قرار می گیرند که پس از چندین سال هنوز تعدادیشان در بندند!
به نظر شما و استاد محترمتان چکار باید کرد؟آیا جز این است که مردم با اغراق عمدی در تشییع یک هنرمند مرحوم نه چندان معروف به نوعی صدای اعتراضشان را بدون داشتن عواقب بد به سیستم نشان داده اند؟ یعنی فهم این قضیه اینقدر برای شما و استاد گرام مشکل است؟!!!
مهدي
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
شما كه منادي آزادي بيان هستيد نبايد از نقدي كه در نوشته پيشم به شما كردم هراسي داشته باشيد. لطفا سانسور پيشه نكنيد كه بيش از اين از سايت فرارو نا اميد نشم. با تشكر
ناشناس
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اه اه حالم بهم خورد از بس این چند وقت همه میخوان از اسم مرتضی عزیز واسه خودشون پله درست کنن واسه مطرح شدن بابا باشه شما رو هم شناختیم واقعا مردم واسه سرچ اسمشون تو گوگل چه کارایی که نمیکنن مرتضی رو خدا خیلی دوست داشت که انقد عزیزش کرد شما جای این حرفا برو یه کاری بکن که پس فردا سرت و گذاشتی زمین 4 نفر فاتحه که هیچ یه خدا بیامرزی بگن واسه فوتت این شبکه های اجتمای واسه هر کی بد باشه واسه شما خوبه واسه ابراز وجود جامعه شناس دوزاری
سید مرتضی موسوی
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
از سخنرانی ایشان بسیار لذت بردم
مخصوصاً آنجا که می گوید هزاران قالب ساخته اند و شما مجبورید در این قالب ها قرار گیرید و فکر می کنید که آزادید
بهروز
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
واقعا از فرارو بعید بود چاپ کردن چنین مطلبی. من مخالف آزادی بیان نیستم، آقای نویسنده میتونن حرفشون رو هر جایی بزنن ولی نه اینجا. سایتی که به بیطرفی شناخته شده است. اینکه در پایان مطلب بنویسید که "این نوشته موضع فرارو نیست" به نظر من کافی نیست. وگرنه هر کسی میتونه بیاد توهین بکنه، آیا میشه این توهین ها رو منتشر کرد؟ چاپ این مطلب واقعا ناامیدکننده بود.
قرهنگ
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
دو سال پیش در کلاس سمینار در مقطع کارشناسی ارشد جامعه شناسی ،مسئله ای رو مطرح کردم و از استادم پرسیدم چرا واکنش اهل اندیشه به این مو ضو ع، بی تفاوتیه؟
سعید مدنی (استاد و پژوشگر علوم اجتماعی ) به زندان رفته بود و انجمن ،حتی بیانیه اعتراضی ساده ای هم ارائه نکرد . از همون روز فهمیدم که محا فظه کاری با دلایل و تبیین های علمی، بزرگترین آفت جامعه شناسان ایران شده با انبوهی از داده های طیفی
یوسف اباذری دو باره امید وارم کرد.
دکتر یوسف اباذری با جسارت و درک تاریخی در ست از شرا یط اجتماعی ایران ،با نگاهی عمیق و دقیق پرده از فاجعه ای برداشت که در پس ذهن همه ما رخنه کرده بود و امکان درست دیدن و قایع رو از ما میگرفت
اباذری «خودکشی» علمی کرد تا روشنفکر با رسالت انسانیش در بین مردم حضور داشته باشه ،و کژ تابی های ذهنی بیمار رو با آیینه ای در رو به روی ما ،در عریانی مطلق بیان کنه
کلام اباذری یک«پرو پاگاندا» تا ثیر گذار بود که با ذکاوت و هوشی در خور در زمانی مناسب بیان شد،عملی کاملآ روشن بینانه که در تاریخ این سرزمین به یا دگار خواهد ما
مسعود
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
با نظر شما کاملا موافقم. کسی داری مردم و ریس جمهور رو به فاشیسم متهم میکنه که خودش هیچ حق انتخابی برای مردم مملکت قایل نیست حتی در انتخاب موسیقی! در حالیکه خواستگاه موسیقی فرهنگ و علایق مردمه نه چیز دیگه و حتی مبتذل ترین موسیقی هم طرفداری داره که همون موسیقی رو میخواد
ناشناس
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
خاستگاه
حامد
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
دوستان عزیز لطفا به جای حاشیه سازی و ردیف کردن گزاره های اخلاقی به محتوای صحبتهای دکتر توجه کنید. سالها پیش دکتر در مصاحبه ای در مورد وضعیت اجتماع و خانواده هشدار داده بود اما مثل همیشه نادیده گرفته شد گفتیم انشاالله گربه است و نه بابا اغراق میکنه و اینجور نیست. حالا مسئله ابتذال و سقوط دامن همه را گرفته است.
ناشناس
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
با نويسنده اين متن ١٠٠٪ موافقم،هيچ كس در هيچ مقام و مرتبه اي حق توهين به كسي را ندارد. اين خواننده كسي بود كه تا به الان جوانان زيادي با موسيقي اش زندگي كردنند و برايشان خاطره ساز شده . متاسفم براي كساني كه احساسات جوانان برايشان بي اهميت قلمداد ميشود
منصف 6666
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اینکه از این مرحوم استفاده های سیاسی ومذهبی شد شکی نیست اما باید بپذیرم که مرحوم پاشایی به هیچ وجه فرد سیاسی نبود وفقط عاشق کارش بود و اقای اباذری نباید در مورد شخصی که اکنون وجود نداره تا از خودش دفاع کنه ٰ اینگونه صحبت های توهین آمیز کنه .
moj
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
من با همه احترامی که برای استادید قائلم به شدت به لحن آقای اباذری انتقاد دارم بچه های ما باید سر کلاس اساتیدی درس بخونن که اولین شرط استادی یعنی اخلاق رو رعایت کنن . پس هر کلمه واژه و لحنی برازنده استاد نیست در ضمن میشد تحلیل ها کلی تر باشه تا مبادا بشکنه دل مادری که سوگوار فرزندشه حتی اگر موسیقیش مسخره باشه(به قول استاد) ما زمانی میتونیم از این لحن استفاده کنیم که مسئولین و بزرگان مملکت رو هم بتونیم به همین صراحت نقد کنیم و محکوم نشیم و قبولمون کنن به دلسوز بودن وقتی چنین شرایطی نیست پس نباید برای هیچ کس باشه
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اون یکی مرد و معروف شد،این یکی می خواد زنده زنده با نوشتن این مطالب معروف بشه.فکر کرده الکیه!!!
دهه 60
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
بحث دکتر اباذری مانند هر گونه نظریه ای شامل گزاره هایی ابطال پذیر و گزاره هایی همخوان با واقعیت است.
به نظر بنده به عنوان یک کنشگر آشنا با مباحث جامعه شناسی (ولو ناچیز) گزاره های انکار ناپذیر و قابل تامل مباحث دکتر اباذری عبارتند از:
1- گسترش رفتار احساسی جامعه ایران
2- عدم قدردانی مردم از شخصیت های به مراتب اثرگذار تر و والاتر از (از حیث) خدمت به جامعه
برای مثال به یاد دارم که در همان روزهای بستری شدن مرحوم پاشایی، جعفر دریابندری یکی از بزرگترین نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات که نقش بی بدیلی در شناساندن و ترجمه متون کلاسیک از لاتین به فارسی برای ایران داشت ، در بیمارستان بستری بود لیکن حتی یک نفر از هموطنان در مترو اتوبوس و غیره حتی کلامی در مورد وی نمی دانستند و نمی گفتند و یا یک روز بعد از فوت مرحوم پاشایی هنرمند جوان و تحصیل کرده دیگری از حوزه تاتر در اثر سرطان فوت شد و در عزلت و خاموشی توده مردم به خاک سپرده شد، این رفتارهای دوگانه تاسف بار است.
آغاسی خواننده فوت می کند و هزارن نفر در مراسم فوت او شرکت می کنند ولی بانو سیمین بهبهانی فوت می کند ولی جامعه و توده جامعه بی تفاوت می ماند.
این یعنی سطح دفرهنگ پایین جامعه
عریان شدن این بی تفاوتی ها و سطح نازل فرهنگی مردم قدر نشناس و بیگانه با دفرهنگ تاسف بار است و اباذری به درستی اذعان داشت که جانعه ایران به افلاس افتاده
در حقیقت افلاس اقتصادی و فرهنگی توامان گریبانگیر ملتی با هزاران سال تمدن افتاده است.
گزاره نادارست مباحث اباذری به نظر اینجانب
عبارت است از عدم درک پدیده پاشایی است.
واقعیت اول این است که صداوسیما به دنبال جریان توده حرکت کردو مولد این پدیده هرگز نبود لیکن در ادامه چون این پدیده هزینه ای سیاسی و امنیتی برای سیستم نداشت در اشاعه و پوشش خبری آن مشارکت کرد.
که البته با خواندن زیارت عاشورا توسط پدر پاشایی لقمه چرب صداوسیما تکمیل شد
در مجموع من از استادم دکتر اباذری بابت باز کردن فضایی نو برای واکاوی شرایط کنونی فرهنگ ایران سپاسگذارم.
حمید
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
دوست عزیزمترجم نام آشنای ایران نجف دریابندری هستند نه جعفر دریابندری ...
دهه 60
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
بحث دکتر اباذری مانند هر گونه نظریه ای شامل گزاره هایی ابطال پذیر و گزاره هایی همخوان با واقعیت است.
به نظر بنده به عنوان یک کنشگر آشنا با مباحث جامعه شناسی (ولو ناچیز) گزاره های انکار ناپذیر و قابل تامل مباحث دکتر اباذری عبارتند از:
1- گسترش رفتار احساسی جامعه ایران
2- عدم قدردانی مردم از شخصیت های به مراتب اثرگذار تر و والاتر از (از حیث) خدمت به جامعه
برای مثال به یاد دارم که در همان روزهای بستری شدن مرحوم پاشایی، جعفر دریابندری یکی از بزرگترین نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات که نقش بی بدیلی در شناساندن و ترجمه متون کلاسیک از لاتین به فارسی برای ایران داشت ، در بیمارستان بستری بود لیکن حتی یک نفر از هموطنان در مترو اتوبوس و غیره حتی کلامی در مورد وی نمی دانستند و نمی گفتند و یا یک روز بعد از فوت مرحوم پاشایی هنرمند جوان و تحصیل کرده دیگری از حوزه تاتر در اثر سرطان فوت شد و در عزلت و خاموشی توده مردم به خاک سپرده شد، این رفتارهای دوگانه تاسف بار است.
آغاسی خواننده فوت می کند و هزارن نفر در مراسم فوت او شرکت می کنند ولی بانو سیمین بهبهانی فوت می کند ولی جامعه و توده جامعه بی تفاوت می ماند.
این یعنی سطح دفرهنگ پایین جامعه
عریان شدن این بی تفاوتی ها و سطح نازل فرهنگی مردم قدر نشناس و بیگانه با دفرهنگ تاسف بار است و اباذری به درستی اذعان داشت که جانعه ایران به افلاس افتاده
در حقیقت افلاس اقتصادی و فرهنگی توامان گریبانگیر ملتی با هزاران سال تمدن افتاده است.
گزاره نادارست مباحث اباذری به نظر اینجانب
عبارت است از عدم درک پدیده پاشایی است.
واقعیت اول این است که صداوسیما به دنبال جریان توده حرکت کردو مولد این پدیده هرگز نبود لیکن در ادامه چون این پدیده هزینه ای سیاسی و امنیتی برای سیستم نداشت در اشاعه و پوشش خبری آن مشارکت کرد.
که البته با خواندن زیارت عاشورا توسط پدر پاشایی لقمه چرب صداوسیما تکمیل شد
در مجموع من از استادم دکتر اباذری بابت باز کردن فضایی نو برای واکاوی شرایط کنونی فرهنگ ایران سپاسگذارم.
ناشناس
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
جهت رفع ابهام: نجف دریابندری
ناشناس
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
دستش درد نکنه عالی گفت... عالی بود.... عالیییی. حقا که استادی

خدایا بالاخره به غیر از مزخرفات یه عده بیکار، یه آدم حسابی هم حرف زد. خدارو شکر
ناشناس
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
روشن‌فکرانی که در متن با حمله به پاپ‌دوستان، آنان را تاريک‌فکر پنداشته‌اید، کاش کمی نقد خويش می‌کرديد در اين قطبی‌نگری.
نه شما روشن می‌انديشيد و ديگرانِ در برابر شما (به زعم خود شما) تاريک می‌انديشند. هر انديشه‌ای (ولو ناانديشگی) که غير از شما باشد تاريک نيست دوستان گرامی.
من، نه آقای پاشايی را آن‌چنان که هواخواهانش می‌شناسند، می‌شناسم و دوست‌دار موسيقی ايشان هستم ولی ايشان و همه هواخواهان ايشان و همه کسانی که در سوگ ایشان شرکت جستند را شایسته احترام می‌دانم. همين‌طور نه آقای اباذری و نه انديشه «روشن» ايشان را نمی‌شناسم، تنها می‌دانم که انسان راستين در بيان انديشه خويش دشنام نمی‌دهد و هر کس جز اين کند يحتمل دروغ‌زنی می‌کند يا قصدی دگر جز راستی دارد (شايد بزرگی نام از راه دشنام به نام‌داری می‌جويد).
کتاب‌خوانی خويش را برتر از پاپ‌دوستان دانسته! انگار هز که کتاب بخواند، پاپ نمی‌پسندد و هر که پاپ گوش کند، کتاب نمی‌پسندد! اين قبيل خويش-کتاب‌خوان-پنداران! با اين گمان نادرست خويش تنها با نپستديدن پاپ، خويش را کتاب‌خوان پنداشته‌اند و بس!
ناشناس
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
من فکر می کنم از جمله مخاطبان جناب اباذری امثال نویسنده محترم همین متن باشد که با درک سطحی از مسائل جامعه به خود جرات می دهد که دست به قلم شود. قلم حرمت دارد و هر کسی نباید چنین جسارتی کند که قلم در دست بگیرد.
الهام
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
40ساله هستم و کاملا" از سطح زندگی و خلاصه کنم همه چی توی زندگی راضی هستم خداروشکر
مرتضی پاشایی رو دوست داشتم به خاطر طنین صداش که بسیار تاثیر گذار بود
البته اینو بگم آهنگ های مرتضی پاشایی رو قبل از برنامه ماه عسل مثل یکی هست رو شنیده بودم ولی زیاد شناخت نداشتم ولی بعد از برنامه ماه عسل از حق نگذریم بسیار معروف و محبوب شده بود و این رو بگم میخواستم برای تشیع آن مرحوم به خاطر علاقه به هنر و صدای ایشون برم که ترسیدم ترافیک بشه و نتونم به موقعه برای برگردوندن بچه ام به مدرسه برسم به همین دلیل نرفتم
خوب حالا من یه فرد 40 ساله که همه چی از همه لحاظ توی زندگیم راضیم خداروشکر و سنم هم کم نیست باید اینطور مورد تحلیل قرار بگیرم که مشکل دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟که اینطور فکر کردم
مهدي
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
با سلام
لطفا پيام ديروزي بنده را سانسور نفرماييد
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
بعضیها از بس که در گوشه ای برای خود زیسته اند احساس گمنامی و غریبی می کنند و نیاز دارند که مورد توجه واقع شوند و بر سر زبانها بیفتند برای اینکه نقل محفل شوند راه چاره را در این می بینند که حرکت ناهنجار کنند و به عموم توهین کنند تا توجه همه را به خود جلب کنند البته مرحوم پاشایی جوان بودند ومرگشان باعث تاثر گردید اما اینکه آثارش باعث شود که نسلی را تحت توجه خویش قرار دهد چندان مورد توجه نیست اما آقای جامعه شناس باید بداند که اگر نیت اصلاح روش و اختراع راه حل مشکل در رفتار عموم جامعه دارد قطعا" با توهین و هتک حرمت راه به جایی نخواهد برد هرگز با دستمال کثیف نمی توان ناپاکی را زدود
ناشناس
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
آقا میثم! حالادیگر مدتهاست عادت کرده ایم به آدمهایی که با نقد-خصوصا از نوع پر مدعا و بی ادبانه-ی آدمهای بزرگ یا آدمهای مشهور می خواهند مشهور شوند و دیده شوند. تو هم یکی از آنها . البته در نقد دانشگاهیان با تو هم نظرم چون اگر آنها کارشان را بلد بودند امثال تو اینقدر از خودشان خوششان نمیامد.
کرمانشاه
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
84 نفر اومدن اینجا مثلا اظهار نظرکردن موافق یا مخالف کاری ندارم اما به اصل حرفای اباذری که درباره نابودی هست ونیست حداقل یک ونیم ملیون سیستانی باشه هیچ اشاره ای نکردن مجبورم اعتراف کنم حق با اباذریه
علیرضا
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
لطفا اینقدر خودمونو لوس نکنیم. اینقدر خودمونو بزرگ و فرهیخته جلوه ندیم. چه قدر کتاب می خوانیم چه قدر از تاریخ خودمون می دونیم ؟ وایبر و واتساپ و موسیقی های نازل و همه و همه چه بلایی سر فرهنگ ما اورده؟
ناشناس
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اين صحبت هاي آقاي رضواني نكاتي بسيار تامل برانگيز براي اهل تامل و تفكر دارد بسياري از حرف هاي ناگفته نيز وجود دارد كه در لابلاي اين جملات خود نمايي ميكنند البته براي كساني كه عناد آميز و جانبدارانه به قضيه نگاه نمي كنند و فقط در جستجوي ريشه ها هستند و بجاي شعار هاي روزمره به دنبال كشف ريشه ها با اتكاي به شعور خود مي باشند.
ناشناس
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
من تازه مرحوم پاشایی را شناحتم و آهنگش را شنیدم و متوجه شدم اینهمه شکست عشقی خورده داریم که تو خیابونها راه افتادند .اگر کار درست درمونی داشتند و ازدواج کرده و سر زندگیشون بودند این تشیع پر حضور هم نبود.
درزی
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اینجا چ خبره؟؟؟؟؟!!!
ناشناس
۰۸:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
لدفا" به این نسل پررو و کم کار دانشگاه آزادی این قدر رو ندهید لدفا"دوباره .
این لدفا" رو به سبک و سیاق این نسل و پسل از جمله این آقای مثلا" نخبه نویسنده این مقاله سخیف نوشتم که بسیار کم کار و بسیار زیاده خواه هستند و از تمدن و پیشرفت خریدن را خوب یاد گرفتنه اند و می شناسندو فکر می کنند هر کی آیف 6 خرید و تو آیینه ماشین شاسی اش سلفی گرفت اون هم با پول بابا یا پول خداس و خیلی کارش درسته و خودشان را جای سازندگان این ابزار و بلکه بالاتر از آن ها ...می دانند .
به این نسل وپسل کمی ادب و سخت کوشی و تواضع و علم اندوزی و کتاب خوانی بیاموزید اشکال این نسل داشتن بلندگوست بلندگوهایی مثل وایبر واتس اپ و فیس بوک و توئیتر و... این نسل وپسل هابا این بلندگوها بی دانشی شان را فریاد می زنند و فکر می کنند چون فریاد می زنند و توده وار هم فریاد می زنند و چون همه باهم هستند و نمی ترسند پس دانشمند اند و هر کی هم مثل این ها نباشد و مثل این ها فکر نکند مورچه وار به او می تازند وسخن آخر باتوسعه کمی و بی در وپیکر دانشگاه آزاد و پیام نور وشبانه و صبحانه و عصرانه و نصف شبانه این نسل کم خوان وکپی پیستی احساس دانستن و نخبگی بهشون دست داده اما از دانایی و دانش این نسل می توانید در خیابان انقلاب روبروی دانشگاه تهران نشانی بگیرید این نسل با کپی پیست و مدارک دانشگاهی فله ای فکر می کنند دانشمند و نخبه شده اند اما خیال باطل باطل و باطل این ها تقصیر ندارند کسانی که ذاتا" چیزی نمی دانند را بهشان با پول مدرک دادیم و بلندگو حالا حس می کنند نخبه شده اند از ماست که بر ماست. تقصیر ندارند .اشکال دکتر اباذری این است که به این ها با زبان عریان این ها را یادآور شد که شما ها نسلی کم مایه وپر رو وکم کار و زیاده خواه هستید هوا برتون داشته بیدارشید صبح شده است.آخه یکی نیست به این ها بگه آخر آن مرحوم یک خواننده بسیار متوسط بود که در میان پاپ خوان های همین نسل و پسل هم سری نبود که این چنین جوزده شدید بابا بیدارشید کمی کار کنید شما ها تقصیر ندارید بیکاری هم دلیل دیگر این واکنش های آسمان پاره کن وزمین دوز است اگرکمی بیل بزنید و گوسفند بچرانید حال و روزتان به خواهد شد.والا....
سپید
۰۷:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
یک سری از افراد مطمئن هستند تشیع جناره آنها هرگز به شکوه مرتضی پاشایی نمیرسه و حسادت بد چیزی است
ناشناس
۰۷:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
دوستان دو نظر داشته باشند ايشان براي مطرح شدن اين سخنراني سراسر توهين اميز را به مردم كرده اند در نتيجه زياد ايشان را جدي نگيريد
انسان دوست
۰۴:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
همیشه عده ای هستند که همه چیز را به انحراف بکشند
حالا حکایت سخنان اباذری هم همین است. عده ای به جای اینکه انتقادات اصلی او را بگیرند بعضی کلمات به کار رفته در سخنان او را گرفته اند. کلماتی مانند " فالش " ، " مبتذل " ، " ابله " ، " در پیت " و غیره .
حالا جدای این حرفها اصلا حرف اباذری چه بود ؟ حرف اباذری به صورت خلاصه و تتیر وار اینها بود :
1- جامعه وجدان اخلاقی خود را از دست داده است ، زیرا در برا...بر یک بحران انسانی وسیع ( وضعیت بلوچستان و چیزهای دیگر که خب همه میدانیم ) سکوت میکند اما در برابر یک حادثه طبیعی ( مرگ یک فرد که هر روزه رخ میدهد) ، واکنشی وسیع نشان میدهد . از نظر اباذری باید نسبت به این سقوط اخلاقی هشیار بود.
2- ترس دولت از مردم و ترس مردم از دولت باعث شده است که هر یک به دیگری پناه برده و به عبارتی سعی کند با او به این همانی برسد. نتیجه چنین فرآیندی همان از دست رفتن وجدان اجتماعی جامعه و بازتولید فاشیسم است. مثال بارز آن سخن معروف گورینگ است که گفت : من وجدان ندارم! وجدان من هیتلر است.
این عبارت به صورت خلاصه بیان میکند که گورینگ و کل جامعه آلمان ، به جای اینکه به وجدان اخلاقی خود تکیه کند ، به دولت که تجسم آن شخص هیتلر است تکیه کرده است. اباذری نگران شکل گیری فاشیسم است. ( چند بار در سخنانش به فاشیشم اشاره کرد )
3- محدودیت در حق انتخاب . اباذری به موضوع خیلی حساسی اشاره میکند.حکومت با قراردادن انتخابهای محدود در برابر شما این حس را به شما القا میکند که شما از آزادی برخوردار هستید. در صورتی که اصلا آزادی به ما هو آزادی دقیقا تن ندادن به چنین انتخابی است. به گفته آدرنو ( اگر اشتباه نکنم ) آزادی یعنی تن ندادن به شرایطی که به شما بگویند بین این و آن یکی را انتخاب کن.
بماند که گزینه های مطرح شده توسط حکومت هم ، فقط زمینه های خیلی محدود مثل ورزش و نمایشهای خاص را در بر میگیرد و آنجا که پای سیاست به میان می آید حکومت گزینه چندانی برای مطرح کردن ندارد. اصلا جز بدل ، چیزی برای ارائه کردن ندارد.
4- اباذری به فقدان سیاست در جامعه اشاره میکند. اینجا است که فیلم گلادیاتور در ذهن آدم مجسم میشود ( که از نظر من سرتاسر یک فیلم سیاسی است ) . در این فیلم امپراتور کمودوس، برای منحرف کردن ذهن مردمی که به جمهوری عادت کرده بودند ، از سیاست ، مسابقات گلادیاتورها را علم میکند.
به عبارتی به جای محصول اصل ، جنس بدلی و بنجل را جای آن مینشاند.
حال حکومت هم همین کار را میکند. با برجسته کردن رویدادهای ورزشی و نمایش های عمومی و غیره ، ذهن مردم را از سیاست منحرف میکند. این حس را در آنها القا میکند که با حضور در مراسم پاشایی و شمع روشن کردن دارند حرکتی سیاسی انجام میدهند.
" اراده مردم از این پس بر مرمر سنا متبلور نخواهد شد ، بر شنزار کولوزیوم متبلور خواهد شد "
......
حالا افرادی این حرفها را ول کرده اند و چسبیده اند به دو تا کلمه " ابله " و " نادان " . این جز بلاهت چیست؟!
خب آقایان عزیز!
اگر این کلمات را به کار نمیبرد که ما و شما تا ابد پنبه در گوشمان فرو کرده بودیم. اتفاقا باید مدیون همین تند خویی باشیم که کمی به وجدان خاموش و ذهن بسته ما سیخونک میزند. ( اگر بزند )
ناشناس
۰۳:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
من کاری به این جریان ندارم ولی چند وقت پیش هم ایشون به اقتصاد دانها بی هیچ منطقی توهین کردن و اونها رو زیر سوال بردن بطوری که برخی از این افراد ایشون رو بخاطر ادعاهای بی پایه و اساس دعوت به مناظره کردن و خواستار عذرخواهی از افرادی شدن که بهشون توسط استاد اباذری توهین شده بود. یکم برام عجیبه که چرا این مواردی از نقدها و تحلیل هایی که از ایشون شنیدم بی دلیل و شواهد و با توهین و محکوم کردن و نگاه یک طرفانه همراه بوده. امیدوارم این روند ادامه پیدا نکنه.
سورنا
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
چقدر متن کامل و زیبایی بود. فکر کن بری چند سال لیسانسو دکترای جامعه شناسی بگیری بعد اینقدر از زیر پوست جامعت دور باشی که حضور صدها هزار نفری مردم رو ربط بدی به پروژه سیاست زدایی دولت..برو اقا برو اگه میخوای معروف بشی این راهش نیست
ناشناس
۰۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اولا در مورد مستند سیستان. من این مستند رو ندیدم و نخواهم دید. به قول ایشون دو روز دیگه که سیستان مرد خبرشو میشنوم. این مستند با این توصیفات من رو یاد مستندات فرانسوی‌ای که دیدم می‌اندازه که همیشه توش اغراق میشه مثلا تا چند سال دیگه نصف دنیا از بی آبی می‌میرن و ... مگر سیستان کی آبادتر از امروز بوده که حالا من بخواهم عزا بگیرم. مسئولان باید به فکر باشند. ضمنا شرایط در سیستان بسیار خاص است و به سادگی و با تزریق بودجه آن‌جا را نمی‌توان مدینه فاضله کرد.
در مورد اعتراض هم در این مملکت مانند ممالک پیشرفته نیست و مسلوب الحق هستیم. مگر در مورد دریاچه ارومیه، راه جاده ابر و یا اسیدپاشی و هسته ای می‌توانیم کاری کنیم؟ یا سخنی بگوییم.
دوم در مورد موسیقی پاپ. من با صحبتهای دکتر موافقم که پاپ تا حدودی وجه ابتذال آمیز موسیقی است هر چند این لغت ابتدال را دوست ندارم به کار ببرم. این که در جامعه ما و حتی در بسیاری از جوامع حق انتخاب واقعی نیست و انتخاب می‌شویم هم درست است. به نظر من موسیقی پاشایی خیلی خوبتر و بهتر از بسیاری پاپ خوانهای امروزی است که مدام در رسانه های عمومی هم هستند. هر چند که من اصلا طرفدار موسیقی پاپ نیستم ولی پاشایی هنرمندی نبود که دولت! و یا رسانه ملی از اون طرفداری کنه. در مورد مرگش هم دولت دید که نباید از قافله مردم عقب بمونه! و این برچسب فاشیستی رو من قبول ندارم. آیا می‌توان به زور موسیقی پاپ رو معدوم و همگان را مجبور به گوش کردن موسیقی کلاسیک کرد؟ این خود تفکری فاشیستی نیست؟ فرد کم سالی که موسیقی کلاسیک گوش میده و پاپ گوش نمی‌ده روشنفکر نیست و انتخاب هم نکرده بلکه براش انتخاب کردن. حالا یا در خوانواده‌ای اهل موسیقی بوده یا مدرسه و... در کل انتخاب ها محدود است زیرا ترویج موسیقی خود مورد مناقشه مذهبی است.
ضمنا سبک کلاسیک رو استاد برای فخر فروشی سبک مورد علاقه خودشان به کار می‌برند و اگر قرار باشد بتهوون یا موتزارت گوش دهیم دیگر مجالی برای تولید موسیقی نمی‌ماند و هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود. اشتراس و بریتن موسیقی کلاسیک مدرن هستند. موسیقی مردم آمریکا در دهه بیست یا راک دهه شصت هم بسیار زیبا است ولی فقط برای گوش دادن نه تقلید دوباره از آن سبکها. کاری که ما می‌کنیم تقلید پاپ ده پنجاه و یا موسیقی سنتی دهه های گذشته بدون هیچ نو آوری است. البته موسیقی پاشایی تقلید نیست و پاپی است که از دهه هفتاد شروع شد مانند شادمهر عقیلی و دیگران. در دنیا هم امروزه دیگر موسیقی پاپ تکراری شده و از این نظر فرق زیادی نداره.
ضمنا مگر در تمام دنیا هنرمندان در صدر تمام اخبار قرار ندارند؟ چه برسد به یک کشور جهان سومی که اصلا رفتار عجیبی نیست. مگر مجلس را مردم انتخاب نمی‌کنند؟ البته که فیلتر های نظارتی در مورد اشخاص است ولی مگر آرنولد هم فرماندار کالیفرنیا نبود؟ مگر بیتل‌ها وقتی به آمریکا رفتند با چنان استقبال دیوانه‌واری روبرو نشدند؟ البته موسیقی بیتلها فرسنگها با موسیقی پاشایی فرق دارد. اما آیا جوانان انتخاب دیگری دارند؟ از فعالیتهای موسیقی چقدر حمایت می‌شود؟ اتفاقا من با آقای دکتر مخالفم که مردم نفهم را با توهین یا زور درست کنیم که اگر نتیجه بخش بود در طول سالیان گذشته کورسوی امیدبخشی از خود می‌تاباند. نه بلکه من به آزادی معتقدم و آرمانگرا هم نیستم. آزادی برای تمام کسانی که موسیقی را دنبال می‌کنند. آزادی برای تمام خوانندگان. و آزادی در پخش از رسانه های عمومی. آنگاه است که سلیقه مردم می‌تواند اندکی عوض شود.
ناشناس
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
اباذری جامعه شناسی اش می توانددرحدشهری باشدکه درآن رشدکرده وبه زیروبم شهرش آگاه است لاغیر این کلانشهررابایدازکودکی درآن غورکرده باشی تابتوانی راجع به مردمش قضاوت کنی بااینکه اکثرن هم مهاجرندامادرلایه های شهرحل می شوندوبه سختی می شودسره راازناسره تشخیص داداصیل راازغیراصیل.چاپش هم نکن طبق معمول فراروی عزیزنمی دونم چراغیرقابل انتشاراعلام می شودتوهینی به کسی هم نکردم.
ناشناس
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
در اینکه ایشون استاد بسیار برجسته ای هستند شکی نیست ولی آخه بکار بردن لفظ " یارو" برای یک هنرمند( حالا مبتذل یا غیر مبتذل) و از جانب یک چنین استادی زیاد جالب و خوشایند نیست!
sina
۰۰:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
این که تحلیل نبود و نمی دونم فرارو چرا همچین مطلبی رو گذاشته از بس که سطحی بود وقتمون حیف شد. کاش میفمیدی حرفهای اباذری رو.
فرزین
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
تمام حرف هاش درست بود
مردم حتی قدرت اینو ندارن که تشخیص بدن هدف اصلی این حرف ها چه بود
نوشته شما هم مغلطه بود...اباذری درست گفت.فکر نکنین چون زیادین حق با شماستتمتمتمام حرف های
ناشناس
۰۰:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
جامعه ما در سطحی نگری ژرفی فرو رفته. این را می توان در نوشتار نویسنده محترم این مطلب دید. انصافاً تا زمان مرگ مرحوم پاشایی چند تا از آثار او را گوش داده بودید؟ شما که نقد استاد اباذری می کنید واقعا تا چه میزان می توانید نقد جامعه بکنید. این به اصطلاح نقد وارونه شما به فرض توهین آمیز بودن گفتار آقای اباذری آیا زیبنده است که استادی را با این همه تالیفات آقا یوسف خطاب کنید؟
ناشناس
۲۳:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
واقعا متاسفم برای ایرانم که چنین روشنفکرانی دارد..
کلا اینجا مرسوم است، همه چیز را به همه چیز ربط می دهند.این استاد جامعه شناس اگر نقدی دارد چرا اینچنین پاشایی را مورد هجوم قرار داده که باز عده ای بیایند و سخنانش را برای مردم ترجمه کنند که منظور ایشان پاشایی نبوده...
اینکه به علایق بخشی از جامعه توهین شود می شود تلنگر؟
جامعه ی ایران کم درد ندارد..
اگر مردم سیستان در فلاکت به سر می برند مقصر کیست؟ حتما مردمی که برای مراسم تشیع پاشایی آمده اند؟
اینقدر مردم را گرفتار کرده اید، اینقدر برایشان مسئله تراشیده اید که هدف هایشان را گم کرده اند.جوانانشان را باید میان دود سیگار و مواد مخدر پیدا کرد،یا در راهروهای طلاق..
آقای اباذری تا به حال با مردم روبه رو شده اید؟ به درد مردم گوش داده اید؟
که اینچنین به خاطر حضور در مراسم تشیع پاشایی بر سرشان فریاد میزنید و توهین میکنید..
اینچنین می خواهید جوانانتان را با واقعیت ها آشنا کنید که سلیقه شان مسخره بپندارید؟؟
متاسفم برایتان..
اگر عالم ترین فرد هم باشید وقتی ادب و نزاکت نداشته باشید هیچی نیستید..
.
این آقا فقط از پاشایی به عنوان دستاویزی برای مطرح شدن استفاده کرده..
..
متشکرم میثم رضوانی
ناشناس
۲۳:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
حرفهای آقای اباذری کاملا درسته! ممکن بود بشه با لحن ملایمتری صحبت کرد ولی شاید این لحن تند برای مردمی که به خواب رفته اند و نمیدانند یا نمیخواهند بدانند چه بر سرشان آمده لازم باشد. شما فقط به مصیبتهایی که ما در این کشور از مشکل منابع آب و محیط زیست تا مشکلات معیشتی و رفاهی مردمان نجیب استانهای مرزی همچون سیستان و بلوچستان داریم نگاهی بیافکنید تا ببینید که ما مردم تا چه اندازه نسبت به آنچه که باید به شکل جدی نگرانش باشیم بی تفاوتیم. موضوع اصلا آقای پاشایی نیست که اصلا کسی کاری با آن مرحوم ندارد موضوع آن است که نفسهای این کشور به شماره افتاده ولی انگار نه انگار! هزاران مشکل اجتماعی داریم هیچکس به فکر نیست. به نظر میرسه مردم از این همه درد به صدای آقای پاشایی پناه بردن تا اصلا مشکلات رو نبینن یا حتی بهش فکر هم نکنن و این همون سیاست زدایی وحشتناکی است که آقای اباذری از آن سخن میگویند و کاملا و صد در صد هم درست است.

در مورد اون شخصی که گفته بود : «به هيچ كس اجازه و فرصت اين شهامت را نبايد داد كه به مردم توهين كند. چرا اين دسته از افراد به جاي اينكه صداي مردم را بشنوند از آن فرار مي‌كنند؟» هم باید گفت که خیلی وقت است به شعور و فهم و خود مردم داره توهین میشه ولی ما شاهد عکس العملی نیستیم ولی حالا عده ای توهین به شعورشون براشون مهم شده مثل اینکه تازه از خواب بلند شدن و شاید ...

امیدوارم منتشر بشه فرارو!
ناشناس
۲۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
پسر جان بهتره بری پستونکت رو بمکی فعلا. نمیدونم فرارو شماها رو از کجا پیدا میکنه مطالبتون رو چاپ میکنه .... خداییییی پول دادی نوشته تو چاپ کردن؟ مرگ من ؟؟؟؟؟؟//
ناشناس
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
موسیقی پاشایی بی ارزش و اشعار مرحوم بسیار بی محتوا و مبتذل بود. خدا رحمتش کنه. واقعیت تلخه... خیلی از ما با ترانه واویلا لیلی مرحوم آغاسی خاطره داریم و باهاش حال هم میکنیم. اما آن موسیقی بی ارزش و شعرش مبتذل است. هنوز این ملت یاد نگرفتن که واقعیت ها رو درک کنن. اباذری واقعا عالی و منطقی گفته.
حسین
۲۳:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
هنرمند فقیدمان؟؟؟؟؟؟؟!!!!
تا جایی که میدونم لقب فقید شایسته شخصی هستش که هنرمند به معنای واقعی (نه با تغییر صدا توی کامپیوتر) باشه و سالها برای هنر زحمت کشیده باشه (البته شاید شما سال هایی که کلیپ تصویری مرحوم در ایران موزیک پخش میشد رو هم حساب کردی)...
متاسفم برای این جامعه
ناشناس
۲۳:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
همه می خوان تحلیل های متفاوت را با احساسات جواب بدن و اباذری را محکوم کنند که جوان امروز را نمشناسد. حرف های اباذری و داد و بیدادش کاملا بر حق بوده و من شخصا تمام قد به ایشان احسنت می گویم. نکته اصلی اینه که کسی به مردم توهین نکرده ولی اگر کمی فکر کنید می فهمید که سلیقه متوسط مردم نشان دهنده خیلی چیزهاست. به جای این حرفها لطف کنید فکری به حال این مردم کنید. وضعیت ارتباط مردم با هنر و فرهنگشان فاجعه است همه چیز با سیاست به گند کشیده شده.
دختر
۲۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
اباذری از پاشایی به عنوان نماد اوضاع کنونی سخن گفت و حرفش حق بود. حرف ابادزی عصبانیت نیست بلکه انتقاد به من و شماست. بجای تعصبی فکر کردن و تعصبی نگاه کردن، کمی بی طرفانه نقد اباذری رو بخونیم.
امیر
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
لحن استاد اباذری کمی تند و نامحترمانه بود، اما تحلیلش کاملا درست بود. متن این تحلیل شما هم کاملا احساسی بود !!!
arash
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
کسانی که معروفیت رو از راه محبوبیت ومقبولیت نمیتوانند بدست اورتد برای بدست آوردنش راهی جز منفور بودن ندارند!
فاطمه
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
چقدر به مرتضای عزیز بدو بیراه میگن بخدا! دست از سرش بردارید . میخایید به زور شده محبوبیتشو مصنوعی جلوه بدید میخایید ارزششو کم کنید وای به حال حسودان . پسر ساده دل و مظلوم . روحت شاد مرتضای عزیز و نازنین خوب شدی رفتی از دست این سنگدلها راحت شدی . خدا دردو به کسی که دوست داره میده هر کسی رو که خیلی دوست داره برای مردم عزیز میکنه هر کی رو که دوست داره زودتر میبره پیش خودش چون این دنیا برای آدمای خوشقلب و جوانمرد و انساندوست تنگه نمیتونن نفس بکشند . روحت شاد . فرارو لطفا ثبت کن تروخدا بگین به مرتضی بی احترامی نکنند.
سلام
۲۱:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
خوشحالم که مخالفان اباذری کسانی مثل شما هستند..حداقل دو واحد جامعه شناسی پاس کن بعد بیا اباذری رو نقد کن..
واقع بین
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
ظرافت موضوع رونگرفتین؟ اگر اقای دکتر اباذری این ادبیات رو به کار نمیبرد، این سخنرانی ایشون هم در بین صدها وهزاران مقاله و سخنرانی صحیح دیگرگم میشد. این موج به راه افتاده و دیده شدن چند هزار باره«ماهی‌ها در سکوت می‌میرند» در مورد سیستان را به ادبیات ایشان که شجاعانه آبروی علمی خود را در معرض قضاوت جامعه نهادند مدیونیم. درود بر استاد
حمید
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
واقع بین جان احسنت ... کاملاً حق با شماست ...
یک دانشجوی قدیمی
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
1- احساس خفگی ناشی از تحلیل های جامعه شناسی که از هر دری به این واقعه پرداختند محرک عصانیت و استفاده از مفاهیمی شد که اباذری قطعا بعد از این فضای احساسی خودش هم آنها را نمی پسندد.
3- اباذری از کودکی و عدم بلوغ این جامعه و گرایش به عدم مسئولیت پذیری آن عصبانی است از جامعه شناسانی که تسلیم این فرایند شده اند و در پی در افکندن فرایند نوستالوژیک یا عرفان شوپنهاوری هستند.
ناشناس
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
ايشون شر كلاسهاشم قاطيه!! جدي نگيرينش
ناشناس
۲۰:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
به نظر من بسیاری از حرفهای استاد درست و بجا بود ،من هم به عنوان یه همنوع از مرگ یک جوان هنرمند متاسف شدم ،اما این دلیل برای اینهمه شلوغ کردن و بلوا و همهمه نمیشه ، بنا به دلایل شغلی بارها و بارها مرگ جوانها ی بسیارموفق تر،هنرمندتر و کوشاتر از پاشایی رو دیدم یا شنیدم که وجودشون میتونست برای این جامعه کاراتر باشه ولی در سکوت رفتند ، به نظر من بت ساختن از آدمهای معمولی خاصه ی مردم ایرانه ، متاسفانه
ناشتاس
۲۰:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
جامعه شناسی ت به درد شهرتون می خوره جناب اباذری
ماهور
۲۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
من با ادبیات سخن گفتن جناب اباذری موافق نیستم اما سخنان ایشان را تایید میکنم.
ناشناس 60
۲۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
دیکتاتور ها اینگونه اند که می خواهند با توهین و اگر قدرتی داشتند با خشونت مردمو تغییر بدند.
و همه فکر می کنند یگانه راستی عالمند
سازمخالف
۲۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
یه روشنفکر از کی تا حالا به همین راحتی رای به ابتذال یک نوع موسیقی میده؟ اونم به همین راحتی؟! بعضی از این آدم ها همچین از یک نوع موسیقی ابراز انزجار می کنند گویی هفت دستگاه موسیقی ایران رو نزد محمود کریمی و حسین علیزاده یاد گرفته اند. ازش بپرسی فرق کمانچه و پیانو چیه نمیدونه هنوز رای به ابتذال میده.
کیان
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
من با محتوای حرفشون موافقم لازم بود یکی جرات کنه واقعیات رو بگه. ولی ای کاش محترمانه تر حرف می زد تا اثرش هم بیشتر باشه. ایشون آدم علمی هستند لذا باید با متانت علمی عقایدش و بگه. پیام حرفهاش درست بود. این مردم رو بذاری اون مرحوم رو پدر موسبقی ایران محسوب می کنند.
حسین
۲۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
اولا که حرف حق تلخه،دوماحرف حساب جواب نداره ،سوما ما باید بپذیریم که زود جوگیر وافراطی واحساسی میشیم.
ناشناس
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
با اینکه با توهین و لحن بد مخالفم، ولی حرف های اقای اباذری کاملا درست است.
هر انچه اکثریت مردم انجام میدهند درست نیست.
حالا فکر کنید به انتخاباتی که این مردم جو زده در ان شرکت میکنند و اینده مملکت را میسازند!
ناشناس
۱۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
دوست عزیز! توجه کنید! حرف اصلی آقای اباذری مسئله "ابتذال فرهنگی" عمومی بود نه موسیقی مرتضی پاشایی.
(بی توجهی عمومی به مستند "ماهی ها در سکوت میمیرند" ولی یک ماه عزاداری غلیظ عمومی برای خواننده متوسط پاپ، مثال هایی در این زمینه بودند)

جالبه همه این وسط مسئله اصلی رو ول کردن، چسبیدن به بحث خوب بودن یا نبودن موسیقی مرتضی پاشایی و ...!!! (که البته قبول دارم در این مورد آقای اباذری هم کمی تند رفتن و تقصیر دارند).

خلاصه، کاش یاد بگیریم، به جای گیر کردن در "حاشیه" ها، کمی هم "متن" رو دریابیم.
بابک مفتاحی
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
مجددا" نیاز به نشست وبحث وگفتگو درخصوص این موضوع می تواند به نتایج منطقی تر و اصولی وجامع بویژه در میان نسل جوان بیانجامد.
بی طرف
۱۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
تشییع جنازه پاشایی یه حرکت خودجوش از طرف مردم بوده بدون تبلیغات گسترده و ایستگاههای صلواتی !!!اینه که ارزشمنده.
امير
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
آقا دمش گرم .منم نسل دهه شصتي ام.ولي حالم از دهه شصتييايي كه به اين جور موسيقي هاي لوس ولوث وار گوش ميدن حالم به هم مي خوره.يك نسل ابنه اي.يعني همه جا رو به گند كشيديد.دم دكتر اباذري گرم.مردمي كه لا اين موسيقي لباس مي پوشند با اين موسيقي فكر مي كنند با اين موسيقي تحريك ميشن.واقعا كه وا اسفا براين مردم.
شعبون
۱۸:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
جناب آقاي رضوانی اومدي نقد كني مثلا. خواستي خودي نشون بدي و تحليل كني!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

احتمالا بچه بودي به اشتباه بهت گفتن املات خوبه و توهم ورت داشته
ایوب
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
دوستان جسارتا بنده نظر آقای مهدی افشار روزنامه‌نگار خوب و خوش قلم رو که خودش با بیماری سرطان دست به گریبان هست رو براتون میذارم؛ حتما بخونیدش:
من اتفاقا با لحن استاد اباذری دارم.برخی اوقات به نظر لازم است حتی با عصبانیت حرف زد و این مسئولیتش با خود گوینده است و نقد کردن اباذری از این منظر اتفاقا خیلی دمی دستی و رو است و کاری است ساده "وای استاد چرا این طور آخه سخن میگین و راه گفت وگو را میبندین؟ کدوم گفت وگو؟)
نقد اصلی به نظر من در درک ایشان ازمردم عادی است. بنا بر تحلیل اباذری یک جریانی در حاکمیت و مردم برقرار شده است تا از جامعه سیاست زدایی کنند و هنرمند و شومن را جای سیاست پیشه حرفه ای بنشاند که این روند روندی فاشیستی است. حالا چرا عوام وارد این بازی شده است؟ چون از حاکمیت میترسد و حاکمیت هم از مردم و دوطرف نانوشته دارن سیاست زدایی میکنند و توجه ها را به سمتی دیگر میکشانند.نشانه هایی هم که از این روند برمیشمرد توجه به موسیقی پاشایی و مهوش و ورود ورزشکاران و هنرمندان به سیاست است....
خب اولا، جناب اباذری یک اشتباه اساسی میکنند. در سخنان ایشان است که "موسیقی این(پاشایی) را دادم به یک متخصص موسیقی تحلیل کرد که گفت خیلی مبتذل است" استاد کاش از همان متخصص یک چیزی هم میپرسید که آلبوم های پاشایی چقدر فروش داشت؟ متاسفانه اصلا در ده تای اول فروش سال 91 و 92و حتی امسال نبود.در واقع مردم به یک چیزی دیگر از پاشایی توجه نشان دادن و آن قربانی شدن وی جلوی چشم شان است. حالا اینکه توی روز تشییع جنازه اش 4تا ترانه اش را زمزمه کردن دلیل بر اقبال به موسیقی پاشایی نیست. قربانی شدن پاشایی پدیده ای است که بیشتر تحلیل اسطوره شناسی میطلبد.
دوما، اصولا از نظر دسته ای؛ زندگی معمولی معنی نداره. مردم یا باید در خدمت ایدئولوژی وحزب باشید، یا اگر هم نیسیتن باید کنش فرهنگی سطح بالا داشته باشید . ملت،موتزارت گوش بدن، فیلم های کیشولوفسکی ببینندو شبها با بتهوون سر کنند.مردم اگر کنش گر سیاسی و در خدمت حزب نیستن باید کنش گر فرهنگی باشد و سطح سلیقه خود را مدام در بهترین فرم نگه دارن. حال اگه به هر دلیلی این سلیقه سقوط کرد و چیپ شد ماجرا شکل دیگه ای پیدا میکنه و اولیش این میشه که شما و دولت در پیاده کردن فاشیسم همداستانیدو حال سوال اینه که فقط مردم ایران این طورند؟
نخیر آقا! سلیقه عمومی در همه جای دنیا سطحش در همین مرز و حدود است و مایکل جکسون و دوجنسه بازی هاش و باسن نمایی مدونا برای مردم مهم تر از موسیقی پاواراتی است.کرکگگور خوب تحلیل میکنه که عامه نمیخواد همیشه در کنکاش چه کنم ؟چه کنم باشه. فکر کردن،برنامه ریختن کلان برای زندگی اش را به این و آن واگذار میکند.دین و امور دینی اش را میدهد دست روحانیت که او برایش تعیین کند چطور عبادت کند. چون نمیخواد رنج فکر و عمیق بودن را به خود بردارد.این یک رویه عمومی در جهان است و مختص ایران نیست که کشف کرده باشیم مردم ایران الان دیگه وارد بازی فاشیست سازی با حاکمیت شدن.
سوما،اتفاقا جامعه ایران اصلا سیاست زدایی نشده که سیاست زده شده. حجم دنبال کردن اخبارهای مختلف سیاسی اقتصادی به آمار در نمیاد اما واکنش های مردم نسیت به اخبار نشون میده که اتفاقا دنبال کننده هستند و پیگیر. نمونه اش را خودم در روستاهای خرم آباد دیدم که نامه های زندان تاج زاده را دنبال میکردن جز به جز. در ثانی انتخابات 24 خرداد نشان داد که جامعه ایران درمقابل سیاست و امر سیاسی خود را ملزم به مشارکت میداند و نمیتوان آن را سیاست زدا کرد.حرف در این خصوص زیاد است و استاتوس فیس بوکی مجال نمیده. فقط دوست دارم دوستان یادشان باشد فردای انتخابات مجلس سال اینده به اقای اباذری سر بزنند، چون شک ندارم انتخاباتی پر شور و جالب خواهد بود.
ناشناس
۱۸:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
میدونی چرا اینقدر منفی و مثبت ها حیرت انگیزه؟ فکر میکنی چرا مخاطبانی که همیشه علیه بی اخلاقی و تحقیر و توهین بودند حالا زیر علم امثال اباذری و فتوره چی سینه می زنند؟بهت میگم، چون میترسند جزو عوام و افراد میانمایه به حساب آیند.ای کاش به جای اینکه به گوینده توجه کنیم،به محتوا و ادبیات اون توجه کنیم،که متاسفانه بسیار سخیف بود اهانت های این آقای به شخصی که از دنیا رفته و طرفداران و احساسات آنها.کاش یاد بگیریم وقتی چیزی رو نمیفهمیم،به جای انکار کردنش،کمی بیشتر مطالعه کنیم و مطالعه صرفا کتاب خواندن نیست.
ناشناس
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
"در اوج شهرت" با "هنرمندی که هرچند در زمان حیاتش، محبوب‌ترین نبود و در سرخط خبرهای روز جایی نداشت" چه جوری جور شده؟
ناشناس
۱۸:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
اگر اصرار داریم در میان کسانی زندگی کنیم که بتهوون و موتسارت گوش می‌دهند راه عاقلانه‌اش این است که به میان آنها «برویم» نه اینکه در بین کسانی که مرتضی پاشایی گوش می‌دهند «بمانیم» و بخواهیم با حرص‌خوردن و فحش‌دادن آنها را هدایت کنیم تا موسیقی کلاسیک گوش بدهند.
عباس
۱۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
عده ای هم برای دهن کجی توی این جماعت بودند نه از روی جهل.حالاکه اقای ارجمندفوت شده ببین جماعت چه خواهدکرد.تاثیر صدا وسیما رو غافل نباشیم
مهدي
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
مطلب فوق جزء بي پايه ترين و بي ربط ترين مطالب در واكنش به مقوله اباذري بود. البته اين نقد كلي را مي توان به نحوي متوجه سايت فرارو نيز دانست. سايتي كه با داعيه اصلاحات پا به صحنه رسانه هاي داخلي مي گذارد اما با افزايش مخاطبان و محكم شدن جايگاهش، محافظه كاري عميقا در آن رسوخ مي كند و ميل به بقا آن را در لبه مرز رسانه خنثي و رسانه سياسي نگاه مي دارد. چه در غير اينصورت مطلبي اينگونه بي پايه جايي در آن نمي داشت. اما در مورد فوق مي توان گفت كه خوشبختانه با گسترش فضاي رسانه اي تنوع و تكثر صداهاي مختلف بيشتر به گوش مي رسد. اما شوربختانه امري كه در اين ميان مورد اغفال واقع شده است، عدم توجه به حداقلي از تخصص و پيشينه نظريِ مرتبط با بحث مورد نظر مي باشد. دوستي كه اين نوشته به زعم خويش نقد آميز را نوشته است به شكلي عجيب خود و نسل خود را مقدس مي انگارد. نسلي كه در برابر نقدهاي ساليان اخير متوسل به ذكر مصائب بر سر رفته مي شود. دقيقا فاشيزمي كه اباذري از آن سخن مي گويد اينجاست كه شكل مي گيرد: خود مقدس انگاري. اگر من در مراسم پاشايي حضور مي داشتم و حداقلي از پيشينه اباذري را مي شناختم، با اين زنهار اباذري لااقل اندكي به كرده خود مي انديشيدم. نه اينكه به سرعت و با توسل به مقدس بودن مردم و اينكه من نيز جزيي از مردم هستم از نقد به عمل آمده، تبري بجويم. متاسفانه در اين ميان هيچ يك از افراد حاضر در بحث چه موافق و چه مخالف اشاره اي به روند خطرناك سياست زدايي- به مفهومي خاص نه آنگونه كه اين روزها حاكم است- كه در دولت روحاني نيز بشدت جاري است اشاره اي نمي شود. دغدغه اي كه اباذري با عصبانيت آن را به زبان مي آورد. سياست زدايي به منزله زدودن حساسيت مردمي نسبت به مسائل پيراموني من جمله مقوله استان سيستان، درد مشترك بسياري از روشنفكران اين مملكت است. حال در اين ميان مي توان نوك پيكان را در ايجاد اين وضعيت متوجه حكومت، روشنفكران، رسانه ها، مردم و... كرد كه اباذري به قسم آخر معتقد است و متاسفانه نقدش را با عصبانيت و تنفر-كه قابل توجيه نيست- داد مي كشد.
اما در مورد بند پاياني اين نوشته كه الحق و الانصاف بر بيسوادي نويسنده حكم دارد چه مي توان گفت؟ اباذري در دانشگاه نباشد؟ به كدام دانشجوي علوم اجتماعي و سياسي - و نه دانشمندان و روشنفكران - اين را بگوييد شما را متهم به ندانستن و بيسوادي نمي كند؟ شما خود را در چه حدي از سواد و بينش انتقادي مي دانيد كه حكم به اخراج اباذري از حلقه روشنفكران مي دهيد؟....
یک دوست
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
شما آقا یوسف اباذری و همفکرهاتون حتی در انتخاب نوع موسیقی مورد علاقه هم برای دیگران حقی قائل نیستید.
به این میگن فاشیسم.
مزینانی
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
بز رگتربن دغد غه هر روشنفکر پیگیری خواستگاه جامعه است نمونه بارز ان در گذشته دکتر شریعتی است یا در حال حاضر دکتر زیبا کلام ولی اقا یوسف تا کنون هیچ نقشی در ابن رابطه نداشته اند
ایوب
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
دوستان جسارتا بنده نظر آقای مهدی افشار روزنامه‌نگار خوب و خوش قلم رو که خودش با بیماری سرطان دست به گریبان هست رو براتون میذارم؛ حتما بخونیدش:
من اتفاقا با لحن استاد اباذری دارم.برخی اوقات به نظر لازم است حتی با عصبانیت حرف زد و این مسئولیتش با خود گوینده است و نقد کردن اباذری از این منظر اتفاقا خیلی دمی دستی و رو است و کاری است ساده "وای استاد چرا این طور آخه سخن میگین و راه گفت وگو را میبندین؟ کدوم گفت وگو؟)
نقد اصلی به نظر من در درک ایشان ازمردم عادی است. بنا بر تحلیل اباذری یک جریانی در حاکمیت و مردم برقرار شده است تا از جامعه سیاست زدایی کنند و هنرمند و شومن را جای سیاست پیشه حرفه ای بنشاند که این روند روندی فاشیستی است. حالا چرا عوام وارد این بازی شده است؟ چون از حاکمیت میترسد و حاکمیت هم از مردم و دوطرف نانوشته دارن سیاست زدایی میکنند و توجه ها را به سمتی دیگر میکشانند.نشانه هایی هم که از این روند برمیشمرد توجه به موسیقی پاشایی و مهوش و ورود ورزشکاران و هنرمندان به سیاست است....
خب اولا، جناب اباذری یک اشتباه اساسی میکنند. در سخنان ایشان است که "موسیقی این(پاشایی) را دادم به یک متخصص موسیقی تحلیل کرد که گفت خیلی مبتذل است" استاد کاش از همان متخصص یک چیزی هم میپرسید که آلبوم های پاشایی چقدر فروش داشت؟ متاسفانه اصلا در ده تای اول فروش سال 91 و 92و حتی امسال نبود.در واقع مردم به یک چیزی دیگر از پاشایی توجه نشان دادن و آن قربانی شدن وی جلوی چشم شان است. حالا اینکه توی روز تشییع جنازه اش 4تا ترانه اش را زمزمه کردن دلیل بر اقبال به موسیقی پاشایی نیست. قربانی شدن پاشایی پدیده ای است که بیشتر تحلیل اسطوره شناسی میطلبد.
دوما، اصولا از نظر دسته ای؛ زندگی معمولی معنی نداره. مردم یا باید در خدمت ایدئولوژی وحزب باشید، یا اگر هم نیسیتن باید کنش فرهنگی سطح بالا داشته باشید . ملت،موتزارت گوش بدن، فیلم های کیشولوفسکی ببینندو شبها با بتهوون سر کنند.مردم اگر کنش گر سیاسی و در خدمت حزب نیستن باید کنش گر فرهنگی باشد و سطح سلیقه خود را مدام در بهترین فرم نگه دارن. حال اگه به هر دلیلی این سلیقه سقوط کرد و چیپ شد ماجرا شکل دیگه ای پیدا میکنه و اولیش این میشه که شما و دولت در پیاده کردن فاشیسم همداستانیدو حال سوال اینه که فقط مردم ایران این طورند؟
نخیر آقا! سلیقه عمومی در همه جای دنیا سطحش در همین مرز و حدود است و مایکل جکسون و دوجنسه بازی هاش و باسن نمایی مدونا برای مردم مهم تر از موسیقی پاواراتی است.کرکگگور خوب تحلیل میکنه که عامه نمیخواد همیشه در کنکاش چه کنم ؟چه کنم باشه. فکر کردن،برنامه ریختن کلان برای زندگی اش را به این و آن واگذار میکند.دین و امور دینی اش را میدهد دست روحانیت که او برایش تعیین کند چطور عبادت کند. چون نمیخواد رنج فکر و عمیق بودن را به خود بردارد.این یک رویه عمومی در جهان است و مختص ایران نیست که کشف کرده باشیم مردم ایران الان دیگه وارد بازی فاشیست سازی با حاکمیت شدن.
سوما،اتفاقا جامعه ایران اصلا سیاست زدایی نشده که سیاست زده شده. حجم دنبال کردن اخبارهای مختلف سیاسی اقتصادی به آمار در نمیاد اما واکنش های مردم نسیت به اخبار نشون میده که اتفاقا دنبال کننده هستند و پیگیر. نمونه اش را خودم در روستاهای خرم آباد دیدم که نامه های زندان تاج زاده را دنبال میکردن جز به جز. در ثانی انتخابات 24 خرداد نشان داد که جامعه ایران درمقابل سیاست و امر سیاسی خود را ملزم به مشارکت میداند و نمیتوان آن را سیاست زدا کرد.حرف در این خصوص زیاد است و استاتوس فیس بوکی مجال نمیده. فقط دوست دارم دوستان یادشان باشد فردای انتخابات مجلس سال اینده به اقای اباذری سر بزنند، چون شک ندارم انتخاباتی پر شور و جالب خواهد بود.
ناشناس
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
خیلی عجیبه رویدادی در جامعه واقع شده بعد یک جامعه‌شناس به جای تحلیل بی طرفانه از این رویداد با عصبانیت سر عموم جامعه فریاد میزند که چرا این رویداد رو ایجاد کردین؟ شما تحلیلتو بده چرا عصبانی هستی حالا؟
ناشناس
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
این همه جو زدگی٬ داد و فریاد و عصبانیت هم داره. این به قول خودشون نسل٬ یه جوری تو باد مظلوم نمایی دست به هر کاری میزنن و خودشون رو محق می دونن که انگار دهه چهل و پنجاهی ها تو پر قو بزرگ شدن٬
ناشناس
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
کی گفته کار جامعه شناس صرفاً تحلیله؟
میگی اباذری که در سرانه مطالعه قطعاً جز 10 درصد اول کشور هست ملت رو به سهم خودش ارشاد نکنه؟ در ضمن مناظره های آتشین بین متفکران بزرگ دنیا هم رخ داده، و عصبانیت فرد دلیل رد استدلالاتش نیست.
ناشناس
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
من الان فایل سخنرانی را که 25:29 بود را بطور کامل گوش دادم و بدترین بخش از نظر من نوع پاسخ ایشون به حضار بود
مثلا به این نکته در جوابای ایشون دقت کنید
از نظر ایشون به عنوان یک "جامعه شناس" افرادی که موسیقی بتوون و ... گوش میدن دارای سطح شعوری بالاتری از افرادی هستند که پاپ گوش میدن و کسی نمیتونه هم پاپ گوش بده هم بتوون یا بقول ایشان هم از اشعار حافظ لذت ببره هم فلان کس در فلان اینترنت (نقل از ایشون)...
جامعه شناسی که اینطور به انسان ها نگاه می کنه چقدر می تونه تحلیل منطبق با واقعیت جامعه اش ارائه بده
خیلی خیلی خیلی از بالا به مخاطباش نگاه می کنه و جواب میده
ناشناس
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
اگر دیدگاه شخصی بوده پس چرا توی سایت شما منتشر شده! و چرا دیدگاه های موافق دکتر منتشر نشده!
خفه کردید ما را با این نسل!یه مشت آدم تنبل که 2 دقیقه توی روز مطالعه دارند! با این نسل نسل گفتن!خفه مون کردن! نسلی که همیشه طلبکاره و خودش کوچکترین تلاشی برای رهایی از این فلاکت نمی کنه. گرچه دانایی رهایی نیست . اما دانایی مقدمه ی رهاییه. اگر حتی کاری از دستتون برنمیاد می تونید که از سطحی بودن دور بشید!
فرارو اگر منتشر نکنی ،به لقب سانسورچی مزین میشی!
فرشاد
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
معلومه از اینایی هستی که چندتا کتاب خوندن برای همین به خودت اجازه می دی از بالا به مردم نگاه کنید. جمع کنید خودتون . به شما ربط نداره مردم چیکار می کنن. فرارو منتشر کن بذار جوابش بگیره.
ناشناس
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
احسنت گرچه خودم از این نسلم.
ناشناس
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
آره٬ نسلی که در حین عزاداری و گریه زاری دسته جمعی٬ از سلفی گرفتن از خودشون غافل نمیشن٬ هیچ کس هم نباید از سلیقه شون ایراد بگیره٬
ناظر
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
این جامعه‌س سطحی و مبتذل همان نوع موسیقی را می‌پسندد که پاشایی ارائه می‌کند. خلایق را هرچه لایق.این جامعه‌ی نادان قدرت درک مطالب عمیق یک جامعه‌شناس برجسته را ندارد و از آن عصبی می‌شود. کاش امثال اباذری‌ها بیشتر بودند.
ناشناس
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
مثبت اشتباهي بود، منفي حساب كنيد
مرادی
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
به نظر من تحلیل اباذری درباب مرگ پاشایی و ارتباط دادن اون با پروژه سیاست زدایی دولت، کاملا سطحی و یه جورایی ارتباط برقرار کردن بین ..... و شقیقه بود
ناشناس
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
من نه حوصله خوندن متن صحبتهای این استاد دانشگاه رو دارم و نه کامتهای دوستان
شغل ایشون جامعه شناسیه پس نباید منی که جامعه شناس نیستم در مورد درست یا ندرست بودن حرفهای. ایشون نظر بدم
همون اندازه که ایشون می تونند راجع به مدارهای مخابرتی نظر بدهند من هم می تونم راجع به جامعه شناسی حرف یزنم.
ناشناس
۱۷:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
آفرین!
و همون اندازه که ایشون میتونه در مورد موسیقی نظر بده.
فرشاد
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
ولی من هم در مورد جامعه نظر می دم هم در مورد مدارهای مخابراتی.
ناشناس
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
شما که نه حوصله خوندن دارین و نه چیزی. پس مناسب تره نظر ندین. ایشون اگه تو جایگاه جامعه شناسی نقد و ایراد سخن می کرد. این همه حواشی نداشت.
ناشناس
۲۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
ممکنه مردم نتونن در مورد مدارهای مخابراتی نظر بدن ولی وقتی تلفنشون خوب کار نمی کنه متوجه می شن برای این لازم نیست پروفسور مخابرات باشی
ناشناس
۰۲:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
مدار شناس. میدونی چرا بجا مقاومت از سلف استفاده میکنیم تو مدارات مخابراتی؟
ناشناس
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
مشكل بزرگ جامعه ما همين نخوندن هاست آقاي متخصص مدار!
شما اگر ذره اي به خود زحمت مي داديد و متن را مي خونديد يا گوش مي كرديد متوجه اشتباه خود مي شديد.اين آقا وارد مباحث تخصص جامعه شناسي نشده كه شما توان فهمش را نداشته باشي بلكه يك كنش اجتماعي را نقد كرده (البته با لحني پر از توهين وتحقير وفحش)
حجت
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
نقد اباذری به سیاست زدایی و بی قیدی نسبت به مسایل حیاتی جامعه است که کاملن درسته پارسایی هم یک مثال از رفتار جامعه ای که قادر به اسیفای منافع حیاتیش نیست
حجت
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
نقد اباذری به سیاست زدایی و بی قیدی نسبت به مسایل حیاتی جامعه است که کاملن درسته پارسایی هم یک مثال از رفتار جامعه ای که قادر به اسیفای منافع حیاتیش نیست
ایرانی
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
جناب شما در مسائل اجتماعی ایران کسی نیستی که حرف های دکتر اباذری را سخیف بدانی!! امثال تو هستند که فرهنگ مردم رو به دورویی و ابتذال تقلیل داده اند!
فرارو لطفا منتشر کن!
ناشناس
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
فرارو لطفا نقد آقای جلایی‌پور در باب سخنان آقای اباذری رو در سایتات قرار دهید، تا مخطبان فرارو با تحلیل و نقد عمیق تری به سخنان اباذری روبرو شوند.
ناشناس
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
من موندم تو داشگاه به این نسل جدید چی یاد میدن؟
اون از موسیقی مورد علاقه اش :پاشایی!
اینم از نقد کردنش! کل محتوای این شبه نقد اینکه توهین خوب نیست!
کاش این دوست عزیز که از پرخاشگری یه استاد دانشگاه که فردبزرگ و محترمیه اون هم در یک جلسه دانشجویی این طور برآشفته شدند می رفتند کمی هم در مورد حمله های وحشتناک همنی نسل و پسل شصتی به صفحات فیسبوک و افراد مختلف توجه می کدند. جامعه ی ایارن به شدت ریاکاره!
ناشناس
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
فرارو لطفا نقد آقای جلایی‌پور در باب سخنان آقای اباذری رو در سایتات قرار دهید، تا مخطبان فرارو با تحلیل و نقد عمیق تری به سخنان اباذری روبرو شوند.
ناشناس
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
بله این درست است نه نقد آدمی مثل این آقا میثم که برای مردم اهل اندیشه محلی از اعراب ندارد و معلوم نیست یهو از کجا پیدایش شد
ناشناس
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
فرارو کاش میشد متوجه شد چند نفر از این افرادی که نظر گذاشتند زحمت خواندن متن سخنان فرد مذکور یا شنیدن فایل سخنانش را به خود داده اند؟
چرا انقدر آسون یکطرفه به قاضی میریم ما
محمد
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
به نظرم مشکل عمده ای که جامعه ما با روشنفکرامون پیدا میکنن اینه که روشنفکرهای ما بعد از اینکه نمیگم چهارتا! صدها کتاب خوندن دیگه نمیدونن جامعه ما چیه! یواش یواش به ورطه« پیف پیف دنبالم نیا بو میدی» میفتن! ما ملت بدبخت در بزنگاههای تاریخی گند زدیم اونم چون افتادیم دنبال همین روشنفکرهامون. روشنفکرهایی که خط کش شناخت جامعه رو از جامع شناسهای غربی گرفتن و به خودشون این زحمت رو ندادن که لا اقل اون خط کش رو بومی کنن! روشنفکری که از جوون امروزی انتظار داره بتهون و باخ گوش بده؛ میدونه توی سی سالگی سربار پدر ومادر بودن یعنی چی؟ «هر کسی در خانه دارد نان مفت...میتواند شعرهای خوب گفت!» با پول این ملت بدبخت درس بخونی، بعد وقتی که قرار صحبت از وظایف و تعهدات در قبال جامعه هم بشه؛ دو قورت و نیمت باقی باشه و توهین هم بکنی! اگر ضائقه جوون امروزی با باخ و بتهون سازگار نیست؛ مسئولیت شمای روشنفکر چی بوده برادر من که به اینجا رسیدیم؟ بر شاخه نقد نشستی و ریشه نقد رو از ته میزنی. اگه به نظر حرفها و جوابهای تکراری روحانی، به فاشیسم میرسه، همین فضای بعد از روحانی بوده که شما اینطور میتونی به زمین و زمان توهین کنی و از همه طلبکار باشی. چطور شد اونوقت که آن مرد که رفت نسبت «بزغاله» به شما داد به طرف فاشیزم نمیرفتیم ؟
ناشناس
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
اونوقت سال 84 فکر نکنم کسی دنبال روشنفکر رفت!!!!!!!
ناشناس
۰۲:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
کجای تاریخ ما به روشنفکران گوش دادیم یا حتی به حرفشون کمی توجه کردیم؟!! یک نمونه نام ببرید.
خود من یکسال بیکار بودم اما دلیلی میشه به هرچیز دم دستی دل ببندم؟!!مگر باخ گوش دادن پول می خواد!!!؟
ايراني
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
خوب و دقيق گفتي. مرحبا.
وزیری
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
زنده باد استاد ارجمندم دکتر اباذری با 25 دقیقه سخنرانی بیش از 72 ساعته که موجی از نقد و نظر ایجاد شده کلی سطح مطالعاتمون رفت بالا
ايراني
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
پس با اولويت بالاتر بايد گفت زنده باد پاشايي و موسيقي او كه استاد ارجمند شما را چنين به اظهار نظر واداشت و همچنان يك ماه است كه مثلا روشنفكران اين جامعه در تكاپوي يافتن چرايي اين وقايع هستند.
ناشناس
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
جناب وزيري
با فحاشي وتوهين وفرياد زدن نقد كردن معلوم است كه موج مي آفريند.
استاد ارجمند شما اگربا متانت نقد مي كرد ارجمند تر نبود؟؟
مصطفي
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
ين حرفاي ايشون به نظر من موجه نيست. روزانه صدها نفر از گرسنگي و بيماري در آفريقا ميميرن ولي اكثر مردم دنيا دنبال اينن كه بالاخره جاستين بيبر با
دوست دخترش به كجا رسيدن، يا ليدي گاگا تو آخرين كنسرتش چي پوشيد و يا ...بنابراين كم و بيش همه دنيا همينه و ربطي به جهل مردم ايران و دولت روحاني وسياست زدايي و ... اينجور چيزا نداره. در ضمن همينكه ايشون توي دانشگاه كشور در تريبون عمومي رييس جمهور مملكت رو به رويه فاشيستي متهم ميكنه، خودش نشون ميده كه اتفاقا از خرداد 92 فضاي نقد سياسي توي جامعه خيلي بازتر شده كه ايشون واهمه اي نداره. چرا قبلا" چنين شجاعتي در كار نبود. البته شواهد باز شدن فضاي سياسي به وضوح توي 16 آذر امسال توي دانشگاه قابل مشاهده بود. به نظر من مشكل ايشون نه فقط در لحنش خشونت آميزش كه در محتوي نخبه گرا و غيرواقه بينانه اشه. شايد ميشه گفت ايشون بيشتر از خودش ناراحته كه با اينكه ملقب به جامعه شناسه ولي تو شناخت جامعه خودش چندان موفق نبوده و مدام غافلگير ميشه.
ناشناس
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
اتفاقا قبلا هم از این شجاعتها بود. منتهی شما داشگاه تهران تشریف ندارید نمی بینید!
رهايي
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
آقاي رضواني محترم
جسارت شما در پاسخ به استاد بي بديل و بي نظير جامعه شناسي كه تنها شاگردان بي واسطه ايشان مي دانند در عرصه جامعه شناسي چه در گراني است، ستودني است ، البته هميشه بين شجاعت و حماقت تنها باريكه مويي فاصله است. از پيشينه شما اطلاعي ندارم اما قطعا از جراتي كه به خود داده ايد در سطوح عاليه تحصيلي هستيد. وقتي صحيت از پديده پاشايي مي شود قطع يقين مي دانيد كه اشاره به روش بررسي پديدارشناسانه مساله اي با عنوان فوت آقاي پاشايي عزيز است. استاد بي بديل جامعه شناسي بي شك با اين ديد موشكافانه و دقيق علمي با سالها تجربه تحقيق و تدريس در حوزه جامعه شناسي مساله را بررسي كرده اند و با ژرف نگري، تعهد و مسوليت پذيري كه ما دانشجويان دانشگاه تهران از ايشان سراغ داريم، كاملا مسولانه در قبال فرهنگ غني اين مملكت مساله را تحليل كرده اند. متاسفانه بايد بگم با اشاره اي كه به دلخوشي هاي كوچك كرده ايد و برخي شبكه هاي اجتماعي كه با اين عنوان فعاليتهاي سوال برانگيز در شبكه هاي اجتماعي دارند، دم خروس را بيرون زديد. جناب با جرات ميگم كسي كه استاد بزرگي چون اباذري را يوسف يا اقا يوسف خطاب مي كن براي خفيف كردن ايشان نه تنها بويي از ادب نبرده بلكه در وجاهت علمي ايشان هد ترديد جدي وجود داره. نكنه به واقع شما از همان پدپد آورندگان پدپده پاشايي باشيد؟؟؟
لطفا پاسخ بديد كه "چرا ما به اینجا رسیده ایم که این همه آدم طرفدار این نوع موسیقی سطح پایین شده اند" ؟
منتظر پاسخ مبسوط جناب عالي هستيم.
ناشناس
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۴
آقای رهایی
بنده در مورد پدیده پاشایی اظهار نظر نمی کنم چون نه شناختی از ایشان دارم و نه جامعه شناس هستم که آنرا تحلیل کنم فقط در مورد نحوه سخن گفتن و نقد پدیده پاشایی توسط این استاد بقول شما بی بدیل و بی نظیر از شما سئول میکنم یک استاد چگونه به خود حق میدهد
یک دانشجوی دختر را که وی را به خاطر توهین به مردم به چالش میکشد بجای پاسخ مستدل تحقیر کند ؟ هر کس نحوه سخن گفتن و استدلال آبکی این فرد را بشنود قطعا در استادی دانشگاه ایشان و آنهم استاد جامعه شناسی شک میکند.حد اقل انتظار از یک استاد جامعه شناس متانت در گفتار و احترام به مخاطب است که ایشان از آن بی بهره هستند. بنده با شنیدن سخنان ایشان تاسف خوردم که چنین افراد کرسی استادی دانشگاه را اشغال کردند و متاسف برای دانشجویان عزیزی که ادبیات استبدادی این فرد را توجیه میکنند.
رحیم شالچی
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
کاملا موافقم با آقا میثم!
نقد به جایی بود.