صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۹۲۳۵۳
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۱ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۳
مطالب این یادداشت موضع شخصی نویسنده است و ارتباطی با مواضع فرارو ندارد

امیر هاشمی مقدم*
؛ با گسترش شبکه‌های اجتماعی و امکان عرض اندام همگانی، در کنار پیامدهای مثبت فراوانی که هست، نمی‌توان بر پیامدهای منفی چشم پوشید. برخی از عرض اندامها به جز سر دادن شعارهای پوچ، نق زدنهای بیهوده و کپی کردن مطالبی که به دور از منطق، اما سرشار از احساسات هستند، چیز دیگری نیست. آویزان شدن به تمدن 2500 ساله و راه‌اندازی صفحات متعدد و انتساب جملات قصار درباره همه موضوعات به کورش بزرگ (که بسیاری از آنها در زمان وی اصلاً موضوعیت نداشت) در همین راستا قابل بررسی است.

هرچند از اواخر دوران قاجار می‌شد رگه‌هایی از موج تازه ملی‌گرایی را در برخی کتابها و به‌ویژه رمان‌ها دید، اما نخستین خیزش منسجم آن مربوط به روشنفکران دوره رضاشاه بود که علوم انسانی و در رأس آنها تاریخ را با دیده ملی‌گرایانه نوشتند و همین سرآغازی شد برای یکسویه راندن فرهنگی ایرانیان. حالا نزدیک به یک سده است که ما از تمدن 2500 ساله سخن می‌گوییم؛ برتری‌های فرهنگی ایران را به رخ دیگران می‌کشیم؛ هر نیکی و خوبی‌ای را به ایرانیان باستان و هر بدی‌ای را به اقوام مهاجم نسبت می‌دهیم و... . این تمدن 2500 ساله اتفاقاً بلای جان فرهنگ‌مان شده است.

بیشتر مورخان و انسان‌شناسان، آغاز تمدن را با شهرنشینی یکی می‌دانند که در ایران پیشینه‌ای بیش از پنج‌هزار سال دارد؛ اما عده‌ای سینه‌چاک فقط 2500 سال را قبول دارند. حتی اگر به پادشاهیِ گسترده هم باشد، حکومت مادها 2700 سال پیش روی کار بود و آنچه به نام 2500 سالگی مطرح شد، در واقع امپراتوری بود نه تمدن. تازه آن هم ده‌ها سال است سوزن تمدن‌مان روی 2500 سال گیر کرده و احتمالاً تا ده‌ها و بلکه صدها سال دیگر نیز تمدن‌مان قدمت 2500 ساله‌اش را حفظ خواهد کرد! در حالی‌که اکنون نزدیک 2570 سال است که از کشورگشایی‌های کورش می‌گذرد. آنچنان باد کِبر و غرور تمدن و تاریخِ پرشکوه در روح‌مان دمیده شده که همه اشتباهات تاریخی‌مان را به گردن این و آن می‌اندازیم. هرچقدر مورخان بگویند، باز هم نمی‌پذیریم خشایارشا لشکرکشی‌اش به یونان نادرست بود و به آتش کشیدن آتن همان و تلافی کردن اسکندر (که ما گجسته و ملعون‌اش می‌خوانیم) در تخت‌جمشید نیز همان.

از حمله‌های مکرر سلطان محمود غزنوی (و بعدها نادرشاه افشار) به هند با غرور یاد می‌کنیم و در همان حال حمله‌های دیگر اقوام و کشورها به ایران را تجاوز و قتل و غارت می‌نامیم. در هر کتاب تاریخی‌مان ده‌ها و صدها صفحه درباره خونریزی‌های چنگیز می‌نویسیم، اما به سادگی از کنار این نکته می‌گذریم که کاروان 500 نفره تُجّار مغولی که با حُسنِ‌نیت به ایران آمده بودند را کشتیم و اموال‌شان را تاراج کردیم؛ و آنگاه که چنگیز پیکی را نزد سلطان محمد خوارزمشاه فرستاد تا این مشکل را به روشی عقلانی حل و فصل کند، سلطانِ خوارزمشاه سر فرستاده را نیز قطع کرد. هرگز نمی‌پذیریم شاه اسماعیلِ تازه‌کار نباید در برابر قدرتی چون عثمانی جنگ می‌کرد؛ آن هم با آن باوری که به عدم استفاده از سلاح آتشین داشت (که به زعم وی مخالف روحیه جوانمردی بود). نمی‌خواهیم باور کنیم رفتار صفویان با افغان‌ها بسیار غیرانسانی بود و به درخواستها و نامه‌های تظلم‌خواهی آنان کمترین وقعی ننهادند و نهایتاً بی‌عرضگی و خرافاتی بودن شاه و خودفروختگی اطرافیانش بود که باعث پیروزی افغانان شد. و اکنون آن را یکی از بهانه‌هایی کرده‌ایم برای توجیه بدرفتاری‌های‌مان با مهاجرین افغانستانی.

برخی آنان که امروزه دم از تمدن 2500 ساله و شکوه تاریخ ایرانی بر زبان می‌آورند، بسیاری‌شان حتی کمترین آشنایی‌ای با سرفصلهای تاریخ ایران ندارند. برخی از آنان که دم از تمدن 2500 ساله می‌زنند، همانهایی هستند که بسیاری‌شان چه شبها تا به صبح پشت درِ سفارتخانه‌ها از سرما می‌لرزند تا شاید پس از کلی خفّت و خواری، بتوانند ویزای کار و اقامت در کشوری دیگر (که در بسیاری موارد اصلاً مهم نیست کجا باشد) دریافت کنند. بهانه خروج‌شان از کشور، حضور عده‌ای دیگر است؛ اما هیچ اشاره‌ای نمی‌کنند که اگر ایران و تمدن 2500 ساله‌اش برای‌شان تا این حد مهم است، پس چرا نمی‌ایستند و درستش نمی‌کنند؟ پس نقش اینان در تداوم این تمدن چیست؟ فقط همین که باد در غبغب بیندازند و از تمدنی سخن بگویند که کمترین آشنایی‌ای با آن ندارند؟ و آیا به این روز افتادن آن تمدن باشکوه گذشته، فقط نتیجه ندانم‌کاری‌های برخی مسئولین است؟ سرانه پایین مطالعه‌مان، میزان بالای خرید و فروش مقاله و پایان‌نامه و مدارک دانشگاهی‌مان، میانگین 17 دقیقه‌ای کار مفید روزانه‌مان، سرانه بالای مصرف انرژی‌مان، عدم رعایت قوانین رانندگی و ترافیک و آمار بالای تصادفات‌مان، میزان تولید زباله‌مان، آشغال ریختن در خیابان و طبیعت‌مان، میزان رشوه دادن و گرفتن‌مان، و لیست بلندبالایی از هنرنمایی‌های دیگرمان فقط نتیجه ندانم‌کاری‌های برخی مسئولین است؟

عوامل گوناگونی دست به دست هم داده‌اند تا این حس دروغین خود برتربینی در بین ایرانیان رواج یابد و گمان کنند که تمدن آنان برترین تمدن بوده است. در این میان دو عامل برجسته‌تر می‌نماید: نخست قطع ارتباط ایران معاصر با دیگر کشورهای دنیا و دیگر، تاریخ‌نگاری یکسویه. در توضیح عامل نخست، ایرانیان عموماً کشورهای دیگر را ندیده‌اند و آشنایی بسیار اندکی با تمدنهای دیگر دارند. تخت جمشید سازه معماری بسیار باشکوهی است؛ اما آنگونه که ایرانیان می‌اندیشند، در صدر شاهکارهای معماری دنیای باستان قرار ندارد. تخت جمشید نه جزو عجایب هفتگانه باستان شمرده می‌شود و نه در کنار سازه‌های باستانی دیگری همچون دیوار چین، کولوسئوم رم، کاخ‌های پترا در اردن، ماچو پیچو در پرو و... قرار می‌گیرد. البته که اینها هیچ از ارزش تخت جمشید نمی‌کاهد؛ اما اگر ما بیشتر بشناسیم‌شان، دست‌کم به این باور می‌رسیم که شاهکارهای معماری گران‌سنگ در همه جای دنیا هست. همچنین تاریخ‌نگاری ما یکسویه است که در بالا به آن اشاره کردیم. همین عامل باعث می‌شود که ما به برخی کشورها و ملتهای همسایه به چشم حقارت بنگریم و یا آنان را مایه همه بدبختی‌ها و فلاکتهای خود بدانیم.

سالها است به نام ایران‌دوستی و ملی‌گرایی و اصطلاحاتی کمابیش مشابه، چشم بر واقعیات بسته‌ایم. یعنی همه بخش‌های فرهنگ ایرانی درست است و در بهترین حالت خود قرار دارد؟ پس این همه گرفتاری‌ای که چه در طول تاریخ و چه امروزه به آن دچاریم، از کجا می‌آید؟ آیا این افراد از فردوسی ایران‌دوست‌تر هستند که هزار سال پیش با دلی پر اندوه سروده:

به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سرانجام بد داشتیم؟

مگر نه اینکه رفتارها و فرهنگ ایرانی باعث آن و این «سرانجام بد» شده بود؟ آیا مطمئن هستیم در زمینه فرهنگ‌پروری، به بی‌راهه نمی‌رویم؟ آیا مطمئن هستیم ما نه در ساختن تمدنی که آیندگان با افتخار از آن یاد کنند، بلکه در نگهداشتن گوشه‌ای از تمدنی که از گذشته برای‌مان به جای مانده، سر سوزن تلاشی از خود نشان داده‌ایم؟ یا آنکه منتظریم دیگران بکارند و ما درو کنیم؟ ساختن تمدن به این معنا نیست که حتماً سنگهایی سترگ بر هم نهیم و بنایی شبیه تخت‌جمشید برافرازیم. متمدن بودن یعنی همین که سهم خودمان را در احترام به حقوق دیگران (حتی اگر با دیدگاه ما مخلف باشند)، رعایت حقوق دیگران (از همسایه گرفته تا عابران پیاده و رانندگان دیگر وسایل نقلیه و...)، علاقمندی به گفتگو و برقراری ارتباط با دیگری (از هر قوم، زبان، دین و مذهب و کشور دیگر)، حفظ محیط زیست و کارهای به ظاهر ساده و کوچک دیگر ادا کنیم. دست‌کم‌اش اینکه اگر هیچکدام از اینها را رعایت نمی‌کنیم، به نام فرهنگ و تمدن 2500 ساله خودمان را برتر از دیگران نبینیم و نگاه تحقیرآمیز به دیگری (همچون افغانستانی‌ها و اعراب) نداشته باشیم. حد آخر آنکه اگر خلاف همه این کارهای متمدنانه را انجام می‌دهیم، دیگر دم از تمدن نزنیم؛ چه 2500 ساله، چه معاصرش.

* ایرانشناس و مدرس دانشگاه

ارسال نظرات
ناشناس
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
شعر را مصطفی سرخوش سروده و اسم شعر مهر میهن است.
ناشناس
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
طبيعتا خروج از جاده انصاف و تحريف تاريخ امري ناپسند است اما ذكر چند مورد نيز در اين ميان ضروري به نظر مي رسد.
1- اينكه در ميان فرهنگ و تمدن ايراني مقوله هايي وجود دارد كه ايرانيان مبدع و پديد آورنده آن بوده اند. براي نمونه مي توان به تاريخ ديوان سالاري در ايران نام برد كه تمامي حكومتهاي خاورميانه اعم از امويان عباسيان عثمانيها وگوركانيان هند ازآن شيوه براي كشور داري استفاده كرده اند.
2- تفكر ملي گرايانه در صورتيكه شكل افراط به خود نگيرد(كه اگر بگيرد زشتترين تفكر ممكن خواهدبود وسياهترين نتايج را در بر خواهد داشت) مانند موتور محركه اي باعث حركت جامعه به سمت جلو وايجاد همبستگي ملي خواهد شد واز همين روست كه بسياري از كشورها براي بهره بردن از نتايج آن دست به هويت سازي و جعل تاريخ ميزنند .آنها بسيار دوست مي داشتند كه مانند ايران داراي مفاخري در زمينه ادبيات، رياضيات،فلسفه و غيره مي بودند وبه آن افتخار مي كردند . به همين دليل ما كه در مقولاتي چون شعر، معماري، فلسفه وعرفان داراي مكتب خاص خود مي باشيم چرا از آن در جهت اهداف پيشگفته بهره نبريم.
3- در پايان متذكر مي شوم منظور از ايران نه فقط فارسها بلكه تمامي اقوام ساكن در فلات ايران مي باشد
سید
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
به یزدان که گر ما خرد داشتیم- کجا این سرانجام بد داشتیم؟!!!
درود بر امیر هاشمی مقدم
ناشناس
۰۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
بنده تعصبی ندارم ولی به کشورم و تاریخش افتخار میکنم و فکر میکنم دلیل معیار شدن 2500 سال به خاطر این هست که از این تاریخ کشور یکپارچه ایران شکل گرفت قبلش کشور ایران نبود و دولت های محلی بودن
ناشناس
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
یعنی من واقعاً عاشق اینهایی هستم که کلاً منفی می زنن برای همه کامنتها. اصلاً نمی خونه چی نوشته، منفی می زنه. بابا اگه با سایت فرارو مشکل داری، چرا نظرات کاربران رو منفی می زنی؟!
ناشناس
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
حرف حساب!
ناشناس
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
با تک تک جملاتش موافقم
درود بر نویسنده
خوب است خوب است خوب است
ناشناس
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
پاسخهایی رو که با رعایت کامل ادب و موازین بحث آزاد داده می شه، منتشر نمی کنید. چرا؟ آیا واقعاً بی طرف هستید؟
علیرضا
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
امپراتوری هخامنش جای افتخار نه فقط برای ایرانیان که برای بشریت دارد زیرا در آن مذهب و مراسمهای آیینی آزادی مطلق داشت و بر خلاف امپراتوران آشور که بعد از فتح آنچنان کشتار می کردند که بقول آشور بانیپال تا صد سال حتی جانوران وحشی نیز در شهرهای مفتوح کنام نمیگزیدند ..پادشاهان هخامنشی با ملل مغوب چنان نرم که حتی آنان را برتر از شاهان خود میدانستند چنانچه مصریان داریوش را یکی از فراعنه میدانستند و همان احترام را برای او قائل بودند....از طرفی جانبداری از خونخوار تاریخی چون چنگیز مایه بسی تعجب است !!!! چنگیز اگر برای حمله به خوارزمشاهیان بهانه کافی داشت برای حمله و کشتا مردم پکن و سایر شهرهای چین و آسیایه میانه چه عذری داشت؟..وانگهی اگر او قصد ادب کردن سلطان ترک را داشت کشتار زن و مرد و کودک انهم با آن قصاوت مدرج در تاریخ چه لزومی داشت ؟...مقاومت دلیرانه شاه در برابر لشگر بی رحم عثمانی اسماعیل را با طغیان یکی از سران قبایل افغان چه نسبت ....!!!!!آ......فرارو لطفا سانسور نشود
ناشناس
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
چه عجب فرارو! مقاله منصفانه ای هم دیدیم از شما!
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
با کلیت متن موافقم. منتها در مورد کسانی که مهاجرت میکنند، زود قضاوت نکنید. با گوشت و پوست حسشون کردم.
ویرگول
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
درود بر شما
کیک زرد
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
شوونیسم و نژاد پرستی ریشه در جهل و نداشتن حافظه تاریخی بلند مدت و کوتاه مدت نسبت به تاریخ تمدن و تاریخ کشور خود می باشد.جناب امیر خان گل گفتی
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
احسنت استاد مکرم و فرهیخته! حقا که سخنانتان حرف دل هر ایرانی دلسوز وطندوستی از هر قومیت و مذهبی است که جز سربلندی ایران در نظر جامعه بین الملل نمی خواهد.
ناشناس
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
چه عجب فرارو با گرایشات پان فارسیستی خود این مطلب را منتشر کرده. به هر حال این که به سوی عقلانیت و اعتدال قدمی برداشته می شود قابل تحسین است.
ناشناس
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
به یزدان که گر ما خرد داشتیم- کجا این سرانجام بد داشتیم؟!!!
شوهر عمه رسواگر فتنه
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
به نظر مي رسه با بي توجهي به مقوله مليت و ملي گرايي متعادل دو اتفاق افتاده ، البته بنده متخصص جامعه شناسي نيستم و فقط اينها رو مشاهده كردم: 1- قوميت گرايي به شدت تشديد شده 2- مساله ملي گرايي به شبكه هاي اجتماعي وارد شده و ايونجا به صورت افسانه پردازي و بيماري خودشو نشون ميده كه اين مقاله هم به مواردي اشاره داره !
آرش
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
با کلیت موضوع که فرهنگ کنونی کشور به مرز فاجعه نزدیک شده و هویت ایرانی بشدت در معرض تهدید است موافقم. ولی آیا نباید ازالگوهای تاریخی درس گرفت. اگر چنین است برای همه گذشتگان باید صدق کند و نه بنیانگذار امپراطوری و نه تمدن باشکوه یرانی که روش درست حکمرانی خوب را به همگان آموخت.کسی با تبعیض نژادی موافق نیست ولی وقتی میهن دوستی زمانی به دیده دشمنی نگریسته شود واکنش طبیعی هر شهروند وطن دوستی مخالفت با سرکردگان چنین تفکری خواهد بود. واقعا شعر بزرگمرد پارسی که بنا به گفته خویش : بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی در مورد داشتن خرد سخن گرانبهایی است. استاد گرانقدر نتیجه یورش مغول و تازیان به این کشور صدها هزار کشته ، به تارج رفتن فرهنگ دیرین و به اسارت رفتن زنان و کودکان ایرانی بوده است . آیا همین مهاجمان امروز هم قدرت پیدا کنند سودای تجاوز به ایران نخواهند داشت!
ناشناس
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
درود بر امیر هاشمی مقدم
ناشناس
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
با کلیات مبحث کاملا" موافقم. اما این بیت متعلق به فردوسی حکیم نیست، ایشان هیچگاه ایرانیان را به بی خردی متهم نمی کنند. بیت از اشعار فرخی یزدیست که به سبک فردوسی حکیم شعر می سرود.
ناشناس
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۲
شعر متعلق به مرحوم مصطفی سرخوش است و نه فرخی یزدی.
ناشناس
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
آفرین
ناشناس
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
اين مقاله متاسفانه همان افراط و تفريط به خوبي نشان مي دهد
دوست مردم
۰۸:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
استاد عزيز تمام دنيا دنبال تاريخ و تمدن مي گردند و خودشان را به نوعي به يكي از پادشاهي هاي قديم مي چسبانند كه چي ؟ مطمئنا بخاطر اينكه غرور ملي و حس وطن دوستي باعث خيلي از حركتهاي عظيم آنان خواهد شد
شايد ما وارثين خوبي نباشيم ولي دليلي بر انكار پيشينيانمان نمي شود
استاد مردم شناس اگر ضعفي هست از خودماست چه شما كه يك عمر درس مي دهي چه ما كه يك عمر درس مي خوانيم
ایرانی
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
احسنت .با تحریف نمی توان واقعیت ها را پوشاندو همیشه خود را خوب و برتر جلوه داد.ای بسا در نظر دیگران چنین نیست
دایی جان ناپلئون
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
جانا سخن از زبان ما می گویی!
ناشناس
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
يك اشكال بزرگ و يك اشكال كوچك به اين نوشته وارد است.

اشكال بزرگ به سايت وزين فرارو است كه نشان شير و خورشيد را به عنوان عكس زمينه گذاشته است در حاليكه متن اين نوشته هيچ ارتباطي به اين نماد ملي ندارد.


اشكال كوچك هم اينكه رويكرد اين نوشته در خصوص سلسله هوتكيان (همان محمود و اشرف افغان) بگونه‌اي است كه به خواننده كم اطلاع القا مي‌شود كه افغان‌ها به عنوان يك دوبت خارجي به ايران حمله كردند در حاليكه افغان‌ها به عنوان بخشي از ايران عليه دولت مركزي قيام نمودند و متاسفانه خارجي شدن هم تباران افغان از عصر قاجار آغاز شد.
فرزاد
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
با سپاس از مطلب عمیق و رکی که نوشتید. مدتهاست که من هم جسته و گریخته برخی از این مطالب در ذهنم هست ولی از انسجام مطلب شما لذت بردم.
کاملا با شما موافقم. کاملا
ناشناس
۰۷:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
آفرین ... آفرین ... خوشمان آمد
آذربايجاني
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
بنازم به اين قلمت ، شوونيست هاي افراطي اين مقاله را بخونند و كمي تعقل به خرج دهند هرچند كه خيلي بعيد است.
حبيب
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
خيي عالي بود ممنون، حرفهايي رو گفتين كه خيلي ها واهمه دارن به زبون بيارن
محمد
۰۷:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
این موضوع ملی گرایی اولین بار در همان اروپامطرح شد و هنوز هم مطرح است، آنقدر پیجیده نیست که بگوییم ماایرانی ها درمورد سایر اقوام رعایت عدالت را نکردیم بلکه ازهمان آغاز اقوام اشغالگر را ملت ایران دوست نداشته است، کشور گشایی های ایرانی ها هم آنطور که درتاریخ آمده در عوض شورش ها و خیانت ها بوده است.
ناشناس
۰۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
درود بر تو عزیز . چندی پیش هم مقاله ای از استاد عزیز دکتر شایگان خواندم و خلاصه آنکه ما باید و باید دست به انتقاد خود از خود بزنیم و این نوشته بسیار وزین بود. سپاسگزارم
ناشناس
۰۲:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
به نظر می رسد شما هم خودتان از اینور بام افتادید.

اینکه ایرانی ها اشتباهاتی داشتند قابل انکار نیست ولی در برابر نسل کشی های وحشیانه عثمانی ، چنگیز که در دانشگاه های دنیا به عنوان فکت تاریخی بررسی می شود، اصلا قابل مقایسه نیست.
ناشناس
۰۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
ول کن اقا.
با کیا داری صحبت میکنی؟ با کسایی که محکم ترین منابعشون ویکی پدیاست که بچه 6،7 ساله هم میتونه توش متن بنویسه؟
ولشون کن.
الان دو تا اه میکشن و افسوس میخورن که اره، درست میگه ها. ولی دو دقیقه بعد عین قبل میشن.
ناشناس
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
60 سال است كه نازي و نژاد پرستي در اروپا برچيده شده است و لي هنوز در ايران كساني يافت ميشوند كه به نژاد و خون خود افتخار مي كنند و دم از اريا و نژاد اريا ميزنند هنوز متوجه نشده اند كه كه جوامعي برتر هستند كه علم بيشتر دارد
ناشناس
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
من نمي دونم كي ميخواند از اين اريا بازي دست بردارند علم زنتيك امروز ثابت كرده كه نژادي بنام اريا وجود ندارد
رضا
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
بالاخره يكي با حقايق كنار اومد.
فيروز
۰۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
حكومت 200 ساله هخامنش ها كه بعضي ها اينقدر با تعصب كور به ان افتخار مي كنند هيچ چيز به غير از لشكر كشي و هجوم و كشتار در مناطق متمدن ان زمان يعني يونان ومصر وبين النهرين و بهره كشي از مردمان اين مناطق براي ساختن كاخ ها نبود بي دليل نيست كه اين حكومت اينقدر كم دوام اورد حتي كمتر از حكومت مغولها
ناشناس
۱۴:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
كل دنيا شانس اورد هخا منش ها از يونان شكست خوردند وگرنه دنيا 1000 سال عقب ميرفت
ساسان
۰۰:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
دوره حكومت هخامنشي ها از لحاظ ابداعات علمي و هنري وعناصر فرهنگي بسيار ضعيف تر از دوره قبل از خود تمدن بابل و اشور و عيلام بوده است وهمه بنا هاي اين دوره كپي برداري از اشوريها بوده مثل مجسمه هاي گاو بالدار از اين دوره يك كتاب اسم يك دانشمند وحتي سكه هم نمانده است در واقع اين دوره يك ركود فرهنگي در منطقه بوده
اين دوره را مقايسه كنيد با مثلا دوره سلجوقيان با هزاران دانشمند وهزاران كتاب در زمينه هاي مختلف علمي و ادبي وهنر وموسيقي
علي
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
عصر طلايي ايران از لحاظ توليد علم قرون 4 و5 هجري بود يعني دوره غزنوي وسلجوقي
خيام سعدي ابوريحان فارابي رازي وهزاران دانشمند ديگر محصول اين دوره بودند جوج سارتن هم در كتاب تاريخ علم دنيا اين دوره را عصر خيام نامگذاري كرده است
ناشناس
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
سكه هاى هخامنشى باقى مانده . در اينترنت سرچ كن تا ببينى كجا نگهدارى ميشود . ترك و فارس ندارد . هخامنشى و سلجوقى هر دو ايرانى و متعلق به همه ما و باشكوهند . ايران هخامنشى در تاريخ بينظير است .
ناشناس
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
دقیقا همینطوره
علیرضا
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
تاریخ رو دوباره بخون ....هزاران سکه از همان دوران باقی مانده نیازی به موزه رفتن نیست تو اینترنت سرچ کن....بسیاری از عناصر معماری ایران حتی در یونان بکار رفته ...درباره مقبره هالیکارناس مطالعه کن ...مطالعه کن ...
کجا ایستاده ایم
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
واقعا نقد منصفانه و سرشار از دلسوزی برای مردم ای کشور بود. ما مردمی هستیم که چشم بر واقعیات بسته ایم، آستانه تحمل مان بسیار پایین آمده، کبر و تکبر و نخوت در تمام سطوح جامعه رشد کرده، قشر مذهبی مان بی اخلاق شده و قشر مدرن مان بی مدنیت. به نظرم ما در گرداب بزرگی به نام افول اخلاق و معنویت گرفتار آمده ایم
ناشناس
۰۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
نوشته بسیار خوبی بود. سه نکته که به ذهنم میرسه :

۱) همانطور که در مورد حمله چنگیز به درستی اشاره شده که تقصیر شاه خودمان بوده که در حالت مستی دستور کشتار سفیران حسن نیت چنگیزخان مغول (و حتی پس از آن مأموران پیگیری این حادثه که گویا دو مغول و یک مسلمان بودند که باز هم شاه نابخرد دو مغول را میکشد و سر مسلمان را برای چنگیز میفرستد!) را صادر کرده، ای کاش در مورد نادر شاه هم اشاره میشد که مأمورانی که از سوی او به سوی محمد شاه گورکانی برای بازگرداندن افغانهای متعرض فراری به هندوستان، فرستاده شدند، سر بریده شدند و این (در آن زمان) به معنای اعلان جنگ به شاه ایران بوده است و حمله نادر شاه به هند توجیهی کاملا مشابه حمله چنگیزخان به ایران دارد؛

۲) نکته دیگری که بسیار به جا اشاره شده است، همانا شانه خالی کردن بسیاری از همان کسانی است که چنین سخنان (در بسیاری اوقات) بی محتوا را پیرامون تمدن ایران (که البته همه افتخار ما به این تمدن است، به شرط آنکه در پی اصلاح یا حذف نقاط ضعف و استفاده از نقاط قوت آن باشیم) بر زبان می آورند و گل سرسبدشان نیز کسانی هستند که هر سال به نام «نخبه» از کشور خارج شده و هرگز نمیخواهند برای پیشرفت ایران عزیز کوچکترین سختی به خود دهند؛

۳) به دید من، ملی گرایی به هیچ وجه چیز نکوهیده ای نیست (برخلاف آنچه به نظر میرسد در نوشته به آن اشاره شده است)، نمونه والای ملی گرایی ایرانی، نخست وزیر بی همتای ایران، دکتر محمد مصدق هستند ولی هر صورت از شوونیسم که در نهایت به افراطی گری و در حالت بدتر جنگهای خانمان سوز منجر میشود، نکوهیده است.

فرارو باز هم از این نوع نوشته های فرهنگی بزار، ممنون!
ناشناس
۲۲:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
واقعا جالب بود ممنون نویسنده و فرارو
ناشناس
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
ثبت تخت جمشید به عنوان عجایب نوین هفت گانه نیازمند تلاش مسئولین بود
در ضمن تخت جمشید بدبن جهت با ارزش است که به همه ی کارگران آن به چشم انسان نگاه میشد و حقوق آنها را پرداخت میکرد ولی دیوار چین و امثال آن با بردگی کشیدن از مردم ساخته شده
امید
۲۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
حقیقت محض ...
فرشاد
۲۲:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
احسنت، استفاده کردیم
امیر
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
احسنت
ناشناس
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
بى انصافها حداقل مقاله اى هم در حمايت از ايران و تاريخ مظلوم ان منتشر كنيد . همه جا پر شده از حمله به تاريخ ايران و وطن دوستان .
سپيدار
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
بنده تمام قد با تك تك سطرهاي اين مقاله موافقم.
فرزند آذربایجان قهرمان
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
برافراشته باد پرچم شیر و خورشید نشان ایرانی
رامبد
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
مطلب بسیار مفیدی بود، کاش اویزه گوشمان کنیم و از گذشته خارج شویم، بدانیم زندگی همین حال است و گذشته چراغ راه اینده است.
محمد
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
بسيار ممنون ومتشكر از نوشته دقيق و استادانه تان . اميدوارم تمام اهل علم وادب و همه ايران دوستان به ترويج اين نكات اهتمام ورزند . اين وظيفه است .
ناشناس
۱۷:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۰
واقعا جالب بود.
داريوش خطر
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
اين منشور منتسب به كوروش را چرا با كربن راديو اكتيو 14 تعيين قدمت نميكنند كه مشخص بشه مال كي بوده دليلش فقط اين ميتونه باشه كه قلابي است مثل مقبره و وصيت نامه و كلمات قصار قلابي منتسب به كوروش
ا
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
حكومت 200 ساله هخامنش ها كه بعضي ها اينقدر با تعصب كور به ان افتخار مي كنند هيچ چيز به غير از لشكر كشي و هجوم و كشتار در مناطق متمدن ان زمان يعني يونان ومصر وبين النهرين و بهره كشي از مردمان اين مناطق براي ساختن كاخ ها نبود بي دليل نيست كه اين حكومت اينقدر كم دوام اورد حتي كمتر از حكومت مغولها
ناشناس
۱۵:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۱
قبلابه هرطریقی سعی میشدحس وطن پرستی مارو بالاببرند تا فرهنگ وتاریخ خودمون افتخارکنیم ولی حالا باهرحربه ای به تاریخ وتمدن وزیانمون میتازند بعد هم بعدداداز تهاجم فرهنگی زده میشه