صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۶۹۹۸۴
دو پسر جوان که با انگيزه اي نامشخص جسد دوست خود را پس از قتل به آتش کشيده بودند، در جلسه محاکمه قتل را به گردن یکدیگر انداختند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۶ - ۰۳ آذر ۱۳۹۲
دو پسر جوان که با انگيزه اي نامشخص جسد دوست خود را پس از قتل به آتش کشيده بودند، در جلسه محاکمه قتل را به گردن یکدیگر انداختند. به گزارش خبرنگار قانون، دي ماه سال 90 مردي با مراجعه به کلانتري 159 بي‌سيم با طرح شکايتي گفت: پسرم به نام محمدصادق 18 ساله همراه يکي از دوستانش به نام نقي، از خانه خارج شد و ديگر بازنگشت. قرار بود او براي خريد کاپشن به تهرانپارس برود که به طرز مرموزي ناپديد شد.

در ادامه با تشکيل پرونده مقدماتي و به دستور موسوي، داديار شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران، پرونده براي رسيدگي تخصصي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. با توجه به اظهارات پدر محمدصادق مبني بر اين‌که پسرش به قصد ملاقات با نقي از خانه خارج و ناپديد شده‌است، کارآگاهان اداره يازدهم با انجام هماهنگي قضايي لازم، پسر18 ساله را در منطقه ميدان شوش دستگير و براي انجام تحقيقات به اداره يازدهم منتقل کردند. با دستگيري نقي، وي در اظهارات اوليه منکر هرگونه ملاقات با محمدصادق شد، اما زماني‌که نتوانست براي سخنانش دلايل و مدارک قانع‌کننده‌اي به کارآگاهان ارائه کند، در اظهارات متناقضي منکر صحبت‌هاي اوليه خود درخصوص عدم ملاقات با پسر ناپديدشده شد و در صحبت‌های جديد خود به کارآگاهان گفت: قرار بود همراه محمدصادق و براي خريد لباس، به تهرانپارس برويم، اما او هيچ لباسي خريداري نکرد. به پيشنهاد محمدصادق و براي کشيدن قليان به منطقه لشگرک رفتيم، اما در آنجا با دو نفر درگير شديم. در آن لحظه براي آن‌که آسيبي به ماشينم وارد نشود، محمدصادق را لحظاتي تنها گذاشتم و از محل دور شدم، پس از دقايقي و براي کمک به محمد، دوباره به محل درگيري بازگشتم، اما ديگر اثري از محمد پيدا نکردم و تنها موفق شدم که کفش خوني وي را در نزديکي محل درگيري پيدا کنم.

 با توجه به اظهارات جديد نقي، کارآگاهان براي بررسي صحت اظهارات او به محل مورد ادعايش در منطقه لشگرک رفتند و در آنجا به تحقيقات از کسبه محل پرداختند، اما هيچ‌کدام از کسبه محل، سخنان متهم درخصوص وقوع درگيري دسته‌جمعي را تأييد نکردند.


در شرايطي که کذب بودن تمامي سخنان نقي براي کارآگاهان قطعي‌تر شده بود، وي اين‌بار در اظهارات جديدي به کارآگاهان گفت: در محل پيدا شدن کفش خوني متعلق به محمدصادق، جسد او را در حالي‌که در زير خاک مدفون و تنها سرش از خاک بيرون مانده بود، پيدا کردم و تنها براي آن‌که آسيب بيشتري به جسد وارد نشود، سر محمدصادق را در زير خاک قرار دادم.

 با اظهارات جديد متهم در خصوص مرگ محمدصادق، کارآگاهان که خود را در برابر يک جنايت مشاهده کرده بودند، با اطلاعات به‌دست آمده از نقي به محل دفن جسد رفتند و در بررسي‌هاي انجام شده موفق به کشف جسد متعلق به محمدصادق شدند. با کشف جسد و تأييد هويت مقتول، متهم براي انجام تحقيقات به اداره يازدهم منتقل و تحقيقات از وي در خصوص ارتکاب جنايت در دستور کار قرار گرفت. سرانجام متهم لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: یکی از دوستانم به نام خالد ، مرتکب قتل محمدصادق شد و پس از قتل جسد او را دفن کردیم.

با توجه به اعترافات متهم در خصوص ارتکاب جنايت و معرفي خالد 19 ساله به عنوان عامل اصلي جنايت، کارآگاهان اداره يازدهم با شناسايي مخفيگاه خالد در منطقه شوش در حالي‌که متهم قصد داشت، از طريق پشت بام از محل متواري شود، وي را دستگير و به اداره يازدهم منتقل کردند. با آغاز تحقيقات از متهم دستگير شده، وي به حضور خود در محل وقوع جنايت اعتراف، اما مدعي شد که عامل اصلي ارتکاب جنايت وي نبوده و محمدصادق به دست نقي به قتل رسيده است. با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز دو متهم به قتل پای میز محاکمه قرار گرفتند.

در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست برای قاتل تقاضای مجازات قانونی را کردو اولیای دم مقتول نیز خواستار قصاص قاتل شدند. سپس نقی در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: روز حادثه که براي خريد لباس با محمدصادق قرار داشتم، خالد با من تماس گرفت و اظهار داشت که من نيز به همراه شما و براي خريد لباس به تهرانپارس مي‌آيم. در بين راه بود که نظر هر سه نفرمان براي خريد لباس تغيير کرد و تصميم گرفتيم تا براي تفريح و کشيدن قليان به لشگرک برويم. در بين راه و در منطقه تلو بود که از ماشين پياده شديم تا از بالاي جاده به مشاهده منطقه بپردازيم که به علت سرد بودن هوا، من به سرعت به داخل ماشين بازگشتم، اما خالد و محمدصادق همچنان در بيرون از ماشين ايستاده بودند. ناگهان در کمال تعجب خالد را مشاهده کردم که قمه‌اي را از زير لباس خود خارج و به قصد گرفتن پول‌هاي همراه محمد، شروع به تهديد وي کرد که لحظاتي بعد، خالد ضرباتي را با قمه به محمد وارد کرد که بر اثر اين ضربات محمدصادق روي زمين افتاد. در همين لحظه من از ماشين پياده شدم و قصد داشتم که محمد را به بيمارستان منتقل کنم، اما خالد ضربات متعدد ديگري را به گردن و سينه او وارد کرد که باعث مرگش شد.

متهم در ادامه اظهاراتش گفت: پس از کشته شدن محمدصادق، خالد چاقوي کوچکي را به من داد و با تهديد مرا مجبور کرد تا دو ضربه به دست و پهلوي محمد وارد کنم. سپس به در خانه محمد مراجعه و به دروغ به پدر محمد گفتيم که محمد با ما نبوده‌است و دوباره به محل قتل بازگشتيم. اين‌بار خالد با بنزيني که در بين راه خريداري کرده بود، اقدام به آتش زدن جسد محمد کرد. سه روز بعد از حادثه بود که دوباره به محل جنايت بازگشتم و در حالي‌که سر محمد در بيرون از خاک قرار داشت، وي را کاملا در زير خاک دفن کردم و از محل دور شدم. خالد هم در دفاع از خود گفت: من تنها چند ضربه به سر محمد صادق زدم اما ضربات مرگبار را نقی زد. بعد از قتل نیز نقی پیشنهاد داد جسد را آتش بزنیم.

پس از آخرین دفاعیات متهمان قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
برچسب ها: قتل جنایت جاده تلو
ارسال نظرات