هفته نامه تجارت فردا در آخرين شماره خود با محمد باقر نوبخت مصاحبه اي انجام داده است كه در ادامه مي خوانيد:
به فاصله چهار ماه از آخرین دیدار لاغر و تکیده شده و خستگی را به وضوح میشود در صورتش دید. مسوولان دفترش میگویند به معنای واقعی فرصت سر خاراندن ندارد و ما این را به وضوح میبینیم. زمانی که وارد اتاقش میشویم، نمازش را خوانده اما هنوز فرصت پیدا نکرده ناهارش را بخورد.
روی میزش چند کلوچه لاهیجان چیده شده و میگوید خیلی وقتها با همین کلوچهها سد جوع میکند. مینشینیم روبهرویش و از حال و هوای دولت آینده میپرسیم که میگوید قول دادهایم در مورد ترکیب کابینه صحبت نکنیم. اخلاقیتر از آن است که قولش را زیر پا بگذارد و حتی اشاره میکند شاید گفتوگویش هم درست نباشد و ما هم قول میدهیم مراعات محدودیتهای او و همکارانش را بکنیم. محمدباقر نوبخت را از مجلس ششم میشناسیم که در میان نمایندگان پرشر و شور سیاسی آن دوره، جزو میانهروها بود و از تندروی پرهیز میکرد.
با این حال در مناظره معروف انتخابات سال 1384 نامش سر زبانها افتاد. مناظرهای که در آن محمد خوشچهره از محمود احمدینژاد دفاع کرد و محمدباقر نوبخت به دفاع از اکبر هاشمیرفسنجانی پرداخت. مدتی بعد احمدینژاد ماراتن انتخابات را برد اما محمد خوشچهره با آن همه تلاش برای دفاع از احمدینژاد، هرگز به دولت راه نیافت. احتمال اینکه محمدباقر نوبخت با این همه سابقه همراهی با حسن روحانی، به سرنوشت محمد خوشچهره دچار شود بعید است اما سیب سیاست تا به زمین دولت برسد، هزار چرخ میخورد.
کسی چه میداند شاید سهم محمدباقر نوبخت از کابینه حسن روحانی، وزارت اقتصاد باشد و شاید هم آنگونه که خودش میگوید، از جایش تکان نخورد و از پنجره اتاقش هر روز به درختان زیبای پارک نیاوران نگاه کند. محمدباقر نوبخت در این گفتوگو به دلیل قرار و مدارهای اخلاقی که میان نزدیکان حسن روحانی گذاشته شده به خیلی از پرسشها پاسخ نداد با این حال ما هم روی برخی پرسشها خط کشیدیم. قرار بود گفتوگو را پس از تایید او منتشر کنیم اما تا ساعت 2 بامداد روز پنجشنبه هرچه انتظار کشیدیم، متن تاییدشده را دریافت نکردیم و در نهایت مجبور شدیم گفتوگو را منتشر کنیم.
به نظر میرسید سیاستهای توزيعي آقاي احمدينژاد، پايگاه مستحكمي در ميان اقشار ضعيف جامعه ايجاد كرده است اما در انتخابات گذشته شاهد تغییر گرایش مردم بودیم به گونهای که راي اصلي آقاي روحاني تنها برخاسته از گرایشهای طبقه متوسط و رو به بالاي جامعه نبود چه آنکه بخش مهمی از آرا، برآمده از خواست مردم روستا و اقشار ضعيف جامعه برای بهبود شرایط عمومی کشور بوده است. به عبارتی، آقای روحانی موفق شد هم رای فرادستان جامعه را جلب کند و هم رای فرودستان را. در سالهای گذشته آقای احمدینژاد با گرایشهای پوپولیستی، خود را نماینده فرودستان جامعه میدانست و پایگاه اجتماعیاش را در این طبقه تعریف کرده بود. اکنون سوال این است که آقای روحانی خود را متعلق به کدام طبقه میداند؟ آقای روحانی رئیسجمهور فرودستان است یا کلیددار فرادستان جامعه؟
فکر میکنم بهتر است تقسیمبندی اجتماعی را بر اساس میزان درآمد افراد به کمدرآمد یا پردرآمد یا بر اساس وضعيت جغرافیایی، به شهری و روستایی مطرح نكنيم. ما ملت را به طور کلی یک ساختار میدانیم و معتقدیم فردي كه در شهر زندگی میکند و فردی که در روستا زندگی میکند، از فهم مشترک برخوردارند. اما شما هم در پرسش خود به نكته ظريفي اشاره كرديد.
با وجود اينكه شعارهاي انتخاباتي آقای دکتر روحانی پوپولیستی نبود اما تمام اقشار ضعيف و قوي جامعه از آن استقبال كردند. آقای روحانی شعارهاي منطقي مطرح کرد بنابراین چه دهکهای پایین و چه دهکهای بالا و چه افرادی که در شهر يا روستا زندگی میکنند، موافق اين شعارها بودند. من فکر میکنم محدوده تصميمگيريهاي مردمي كه در روستاها زندگي میکنند مانند شهرنشينان، ملی است.
اين افراد صرفاً بر پايه منافع محدود اقتصادی و پوپولیستی عمل نمیکنند. آنها میدانند در صورتي كه بنیانهای اقتصادي كشور درست شود میتوانند با آسودگي خاطر بيشتري زندگي کنند و صرفاً با توزیع پول، وضعیت آنان بهتر نخواهد شد. بهترین مثال وضعیت فعلی کشور است چرا که طی سالهای اخير بیش از 50 هزار میلیارد تومان پول بین جامعه تقسیم شد اما تاثير چنداني در معيشت مردم نداشت.
فکر میکنید چه پیامی در رای فرودستان نهفته است؟ این اتهام به آنها زده میشد که منافع ملی را در نظر نمیگیرند و هواخواه توسعه نیستند.
مهمترین پیام آنها رفع اتهام از اینگونه نسبتها بود. آرايي كه روستاييان به سبد آقاي روحاني ريختند نشان داد اين تحلیلها صحيح نيست.
اجازه بدهید سوال را به شکل دیگری مطرح کنم. واقعیت این است که آقاي روحاني شعارهاي پوپولیستی مطرح نكرد و تمركز برنامههاي ايشان بر حوزه دیپلماسی و بازگشت عقلانیت و قانون به قوه مجریه بود. فکر میکنید کدام وجه آقای روحانی برای فرودستان جامعه اهمیت داشت؟ دليل اقبال ايشان در طبقه فرودست جامعه که روشنفکران آنها را پیرو سیاستهای آقای احمدينژاد میدانستند و معتقد بودند آنها تنها خواهان سیاستهای توزيعي دولت و به قولي سيبزمينيبگير هستند، چه بود؟
روستاییان با رای بالایی که به سبد آقای روحانی ریختند، نشان دادند روشنفکران و تحلیلگران سیاسی اتهامات بیاساسی به آنها زدهاند. طبقه روشنفکر ما فکر میکرد که تنها خود امكان تجزيه و تحليل صحيح دادهها را دارد اما روستاييان در 24 خردادماه اين ادعا را رد كردند.
امروز متوجه شدهایم که افراد بدون توجه به محل سکونت و بدون توجه به میزان درآمدشان از عقلانیت برخوردارند. چه فردی که در شهر زندگی میکند، چه فردی که در روستا ساكن است این تلقی ما بود که فکر میکردیم سیاستهای بازتوزیعی بدون پشتوانه نظری منطقی میتواند جلب رضایت كند. اما مردم به سرعت دریافتند توزیع پول، نه درآمدهایشان را افزایش داد و نه بنیانهای اقتصادی آنها را سامان بخشيده. تنها نتيجه سیاستهای بازتوزيعي دولت، افزايش تورم بود. مردم تصميم گرفتند تا به نقطه مقابل سیاستهای دولت فعلي که با تعقل و تدبیر به مسائل اقتصادي میپردازد توجه كنند.
آقای روحانی را هم با آقای هاشمی مقایسه میکنند هم با آقای خاتمی. اما این دو در برنامههایی که اجرا کردند، دارای اختلافات جدی بودند. آقای هاشمی توسعه اقتصادی را مقدم بر توسعه سیاسی میدانست و آقای خاتمی به دنبال توسعه سیاسی بود. آقای روحانی کدام را اولویت میداند؟
مشي آقاي روحاني بر پايه سیاست اعتدال است.
هرچند واژه اعتدال و میانهروی در سیاست معنای مشخصی دارد اما در اقتصاد میگویند راه سومی نیست. رئیسجمهور یا باید مدافع اقتصاد آزاد باشد و توسعه اقتصادی را مقدم بداند یا باید توسعه سیاسی را دنبال کند ...
اتفاقاً مشکل همین برداشتهای غیراصولی است. ما از اعتدال همیشه یک حد میانه را انتظار داریم. اعتدال یعنی یک ترکیب بهینه از همه نیازمندیهاي ما. یک ترکیب واقعبینانه از همه نیازهایی که یک جامعه دارد. یعنی ما نمیتوانیم بگوییم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی مقدم است. اينكه تنها کسی بیاید و توسعه اقتصادی را در پیش بگیرد و به دنبال توسعه سیاسی نباشد مطمئناً مردم در دورههای بعد به سمت توسعه سیاسی میروند.
از آن سو اگر توسعه صرفاً سیاسی باشد، جداً مردم احساس کمبود خواهند کرد. بر همين اساس است كه میگویم ما باید ترکیب بهینهای از توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی را در دستور کار قرار دهيم، تا بتوانیم اعتدال را حفظ کنیم. اعتدال از نظر ما به معناي مغفول نماندن از برخی واقعیتهاست. دکتر روحانی در نظر دارد، ترکیب معقول و متناسبی از توسعه سیاسی، آزادیهای مدنی و مباحث مربوط به حقوق شهروندی را در كنار موضوعات اقتصادی و معیشتی مردم پیگيري كند.
اگر اجازه دهید من از تجاربي كه در مجلس ششم و در گفتوگو با برخي از دوستان اصلاحطلب داشتم برايتان بگويم. در آن زمان ما درصدد بوديم با برخي طرحها مانند بیمه یا مستمری بیکاری از مشكلات معيشتي مردم بکاهیم. دقیقاً به خاطر دارم كه ما آن طرح را تهیه کرديم اما برخي از دوستاني كه به آنها اشاره كردم از ما به شدت انتقاد میکردند که نباید اینگونه مباحث را در دستور کار مجلس قرار دهیم. اينكه ما راههای سهلالوصولتری برای تامین رضایت مردم داریم و آن پرداختن به مباحث سیاسی و توسعه سیاسی و آزادیهای اجتماعی است.
این در حالي است كه ما معتقد بوديم پرداختن به موضوعات معيشتي مردم، نافی پرداختن به مسائل دیگر نيست. ما نمیتوانیم تنها با معطوف شدن به مباحث اجتماعی، سیاسی و آزادیهای مدنی رضايت عمومي را جلب كنيم. بنابراین اطمینان داشته باشید در دولت آقای روحانی علاوه بر تکریم آزادیهای سیاسی و اجتماعی، از مسائل اقتصادی غفلت نخواهد شد.
در نظر داشته باشید که در این مقطع زمانی شرایط به کلی متفاوت از دوران آقای هاشمی و آقای خاتمی استت. میراث به جا مانده از آقای احمدینژاد، سیاههای از انواع و اقسام نیازهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و اولویت دادن به هرکدام از این نیازها اگرچه خرسندی بخشی از جامعه را به دنبال دارد اما منجر به بیتوجهی به نیازهای دیگر اقشار میشود. به هرحال هنر دولت آینده باید این باشد که تا حد امکان به صورت حسابشده به همه نیازها توجه کند.
البته آقای روحانی نخستين رئيسجمهوري است كه به صراحت بر لزوم استقرار ساز و کار اقتصاد آزاد تاکید کرده است. حتی آقای هاشمی به صراحت اشاره نکرد که اصول اقتصاد آزاد را قبول دارد اما آقای روحانی در سخنانی که در همایش صدا و سیما داشت، اشاره کرد که «دولت اعتدال به دنبال اقتصاد آزاد مردمی و عادلانه است و دولت باید نظارت، هدایت و حمایت کند». آیا دولت آینده یک دولت مدافع اقتصاد آزاد خواهد بود؟
به تنهایی خیر. ما ترکیب بهینه و منطقی از بازار و دولت را در دستور كار سياستهايمان خواهيم داشت. اینکه فکر کنیم در این شرایط نامتعادل ما به نوعی به اقتصاد لیبرالیستی و اقتصاد سرمایهداری متوسل شویم اینطور نيست. آقاي روحاني بنا دارد تا تعادل را در سیاستهای اقتصادی ایجاد کند، بیکاری را کاهش دهد. تورم را پايين بياورد. اما اينكه فكر كنيم دست نامرئی آدام اسمیت بیاید و بیکاری را کاهش دهد یا تورم را پایین بیاورد، اشتباه است.
آقای دکتر آیا ساز و کار عرضه و تقاضا را قبول دارید؟
بله، قبول دارم. پایه علم اقتصاد بر همین ساز و کار بنا شده اما صحبت من این است که اگر فکر میکنیم دست نامرئی آدام اسمیت میتواند برای ما تورم را پایین بیاورد سخت در اشتباه هستيم.
در مورد قیمتگذاری چطور؟ ظاهراً با ساز و کار قیمتگذاری دولتی مخالف هستید اما وجود نظام تعزیرات را قبول دارید. ممکن است اشتباه کنم اما در برنامه تلویزیونی پایش شنیدم که گفتید نظارت بر بازار باید حتماً وجود داشته باشد.
اشاره کردم که به کنترل قیمتها هم اعتقاد دارم و هم اعتقاد ندارم. توضیحش این است که قیمتها باید با ساز و کار اقتصادی مشخص شود اما معنیاش این نیست که تولیدکننده در بازار نامتعادل فعلی هر اندازه که دوست داشته باشد قیمتها را افزایش بدهد. مقداری از افزایش قیمتها ممکن است اجتنابناپذیر باشد چون قیمت عوامل تولید بالا رفته اما در همه کشورها، روی کالاها برچسب قیمت میگذارند. حتی در کشورهای سرمایهداری هم نظام قیمتها را کنترل میکنند. البته باید اذعان داشت بازاریان ما افرادی متدین و منصف هستند اما وقتی در بازار نامتعادل فعلی بعضی از کسبه هرچقدر دوست دارند روی قیمتها میگذارند، به نظر شما نباید با آنها برخورد صورت گیرد؟ وظیفه دولت است که به نمایندگی از ملت با این افراد برخورد کند.
آیا این دیدگاه را وجهی از اقتصاد دستوری نمیدانید؟ دیدگاه آقای روحانی در این مورد چیست؟
ما مخالف اقتصاد دستوری هستیم اما با درجهای از دخالت و نظارت دولت در اقتصاد موافقیم. نظارت بر بازار و طراحی ساز و کار مربوط به آن در شرایط فعلی اقتصاد ایران ضروری است و ما نامش را نمیگذاریم اقتصاد دولتی. به همان ميزان كه سیاستهای آقاي روحاني با نگاه سرمایهداری و اقتصاد سرمایهداری متفاوت است با اقتصاد متمرکز دولتی هم متفاوت است. ترکیب معقولی از دولت و بازار میتواند پاسخگوی نیازهای اقتصادی این مقطع از اقتصاد كشور باشد. بنابراین تنها پرداختن به اقتصاد بازار نمیتواند منجر به بهبود شرایط اقتصادی ما شود. ضمن اینکه ما راهبردهایي در تولید ثروت ملی و توزیع عادلانه ثروت داريم كه ترکیب بهینه دولت و بازار است.
به نظر میرسد شما مدافع اقتصاد نهادگرایی هستید اما مشاوران دیگر آقای روحانی مدافع اقتصاد آزاد هستند. این تضاد ایجاد نمیکند؟
خير، هيچگونه تضادي وجود ندارد. ضمن اینکه نباید اینگونه نگاه کرد. قرار دادن افراد در چارچوبهای فکری مختلف گاهی میتواند خطا باشد.
بسياري از چهرههايي كه براي كابينه مطرح شدهاند نگاه بازاري به اقتصاد دارند.
تحليل شما بر اساس گمانهزنیهای این روزها مطرح شده است اما با اطمینان میگویم که همه اين موارد بياساس است. آقای روحانی نمیخواهد وارد دستهبندیهای مکتبی و چارچوبی شود. اطمینان داشته باشید ایشان از نسخههای رادیکال دوری میکند. اگر موافق باشید از این موضوع خارج شویم.
یک سوال در این زمینه. فکر میکنید اختلاف نظر میان وزرا در دولت آینده چقدر خواهد بود؟
موجودی که هنوز شکل نگرفته را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
*با توجه به رویکردهای متفاوتی که در میان اعضای اصلی تیم آقای روحانی وجود دارد. مثلاً گرایش شما به نهادگرایی و گرایش آقای نهاوندیان به بازار آزاد.
پیشفرض شما اشتباه است. از این بحثها بگذرید. یک ماه دیگر که تکلیف دولت مشخص شد، مینشینیم و صحبت میکنیم. آن وقت فرصت داریم که ساعتها در این مورد حرف بزنیم. البته آن موقع هم نخواهم گفت چه کسی نهادگراست و چه کسی مدافع اقتصاد آزاد. لازم است به صورت کاربردی در مورد مسائل اقتصاد ایران صحبت کنیم.
یکی از ویژگیهای تیم آقای روحانی، تبحر آنها در برنامهمحور بودن است. فکر میکنم در سالهای گذشته بیشترین نقد شما به دولت آقای احمدینژاد به برنامهگریزی دولت ایشان بوده است. به عنوان پرسش کلیدی میخواهم بدانم سازمان مدیریت بر میگردد؟
باز میگردد. انشاءالله.
با چه ساز و كاري؟
بر اساس طرحهايي كه در دست بررسي داريم. ما براي احياي سازمان مديريت و برنامهريزي نواقص گذشته آن را اصلاح میکنیم.
در قالب جديد سازمان مديريت و برنامهريزي نقش توسعهای آن پررنگ است یا نقش نظارتی آن؟
همه اين موارد لحاظ شده است. در طرح جديد ما یک بخش برنامهریزی، یک بخش مدیریتی و یک بخش نظارتی داريم. در اين طرح ما فضا و ماموریت جديدي براي سازمان مديريت و برنامهريزي قائل هستيم. به صورت کلی باید این نکته را یادآوری کنم که برنامهريزيهاي دولت آینده بايد با توجه به برنامههاي كلي كشور انجام شود. یعني اسناد فرادستی مانند سند چشمانداز 20ساله، سیاستهای کلی برنامه پنجم و خود قانون برنامه پنجم مبناي تنظيم سیاستها و راهبردهايمان خواهد بود. در سند چشمانداز 20ساله توسعه اقتصادی بر قرار گرفتن ايران در جایگاه نخست اقتصادی منطقه تاكيد فراواني صورت گرفته است.
بر اساس آنچه در سند چشمانداز 20ساله و سیاستهای كلي برنامه پنجم مقرر شده اقتصاد ایران باید به رشد هشتدرصدی دست پيدا كند. اين در حالي است كه با استناد به گزارشهاي برخي مراكز پژوهشي و تحقيقاتي رشد اقتصاد و بهرهوري فعلي ایران منفی است. بنابراين ما باید سیاستها و راهکارهایی را در پیش گیریم که بتواند علاوه بر رشد اقتصادي، بهرهوری را نيز افزایش دهد. در اين ميان بهبود موضوع معيشت مردم بر اساس اهدافي كه در سند چشمانداز بر آن تاكيد شده در اولويت است، بنابراين هدفی که باید در میانمدت مورد توجه قرار گیرد مساله بهبود معیشت مردم است كه از دو مسیر محقق میشود.
ابتدا اينكه قدرت خرید خانوارها را افزایش دهیم و دیگر اینکه فاصله شکاف درآمدی بین دهکهای غنی و فقیر را كم كنيم. براي دستيابي به اين هدف ما میتوانیم با پيگيري دو راهبرد همزمان و موازی به موفقيت نائل آييم. در اقتصاد ايران راهبردهایي براي تولید ثروت ملی وجود دارد و راهبردهایی نيز مبنی بر توزیع عادلانه ثروت ملی. اعتقاد بر این است که تا ثروت ملی تولید نشود امکان توزیع عادلانه ثروت ملی هم وجود نخواهد داشت.
بنابراين براي دستيابي به اهداف اقتصادي بايد ملهم از اسناد فرادستی مانند سیاستهای کلی برنامه پنجم و سند چشمانداز هر دو راهبرد را پيگيري كنيم. راهبردهایی که معطوف به تولید ثروت ملی شوند، راهبردهایی که منجر به توزیع عادلانه ثروت شوند. برای توليد ثروت ملی ما ناگزير به رشد اقتصاد كشور هستيم یعنی تولید ناخالص داخلی یا در واقع رشد تولید ملی را در دستور كار قرار دهيم.
اين رشد اقتصادي به چه صورت قابل تحقق است؟
با رشد تولید ملی میتوانیم به تولید ثروت ملی بپردازيم و پس از آن سیاستهای توزيعي را در دستور كار خود قرار دهيم. در مورد رشد تولید ملی نيز باید به صورت همزمان به پیگيري سه راهكار توجه داشته باشيم. ابتدا اينكه سرمایهگذاری را رشد دهیم. سپس به افزايش بهرهوری بپردازيم و در نهايت نيز بتوانیم اشتغال نیروی انسانی را گسترش دهیم. بنابراين ما سه مولفه تولید ثروت ملی، سرمایهگذاری، بهرهوري و اشتغال را در مقوله رشد توليد ملي مدنظر قرار دادهایم كه باید به صورت توامان افزايش پيدا كنند.
در رابطه با بحث سرمایه و افزایش آن نيز، ما از دو راهكار استفاده میکنیم. به صورتي كه میتوانیم علاوه بر سود جستن از منابع داخل كشور، از منابع خارجی هم استفاده كنيم. اين موضوع به اين صورت نيز قابل ارائه است كه ما میتوانیم بهرهبرداري كنيم و در كنار آن از منابع غیردولتی نيز استفاده کنیم که منابع غیردولتی نيز به منابع داخلی غیردولتی و منابع خارجی غیردولتی قابل تفكيك است.
برخورداري از اين منابع در امر سرمایهگذاري مورد نياز است. منابع دولتي نيز عمدتاً در صندوق توسعه ملي تجميع شده است و ما نيز ناچار هستيم براي دستيابي به رشد اقتصادي كشور از اين منابع و منابعي كه در بودجه سنواتي كشور در نظر گرفته میشود، استفاده كنيم. اما متاسفانه به دليل مشكلات باقيمانده از سالهای گذشته سرمایهگذاری ما منجر به افزایش تولید و محصول نمیشود چرا كه با حجم گسترده طرحها و پروژههاي ناتمام مواجه هستيم.
آماري از اين طرحهاي ناتمام وجود دارد؟
بر اساس آمار موجود در حال حاضر بیش از سه هزار طرح ناتمام در کشور وجود دارد كه با توجه به محدود بودن منابع كشور خبر چندان خوشايندي نيست چرا كه هر اندازه سرمایهگذاري در اين طرحها انجام دهيم باز هم كافي نيست و منجر به خروجي محصول نمیشود. شايد تنها درصدي ضریب ساخت را بالاتر ببرد اما محصولي را به ما تحويل نمیدهد. در اين مرحله ما بايد اين سه هزار طرح را مجدداً مورد ارزيابي قرار دهيم و سرمایهگذاریهای خود را متمركز بر آن دسته از طرحهایی كنيم که قابلیت بهرهبرداري در سال 1392 و يا سال 1393 را دارند.
نبايد طرح جديدي را به تعداد طرحهاي فعلي اضافه كنيم. علاوه بر این برخي از اين طرحها نيز هماكنون توجیه فنی و اقتصادی خود را از دست دادهاند. برخي از آنها نبايد از روز اول شروع میشدند و بعضي ديگر نيز با توجه به محدود بودن منابع كشور و عدم ضرورت پيگيري آنها نبايد در اولويت كاري دولت قرار گيرند. در ارتباط با بخش غیردولتی نيز كه يكي از مهمترین مسائل سرمایهگذاري در محيط كسب و كار است، متاسفانه آمار و ارقام رسمی نشانگر آن است که فضای کسب و کار ایران آمادگي سرمایهگذاری را ندارد بنابراین یکی از اقدامات دیگری که باید در دستور كار سیاستهای اقتصادي دولت آينده قرار گيرد مهياسازي فضاي مناسب براي سرمایهگذاري است.
10 مولفه برای بهبود فضاي كسب و كار وجود دارد و ما میتوانیم با اجراي آنها به افزايش سرمایهگذاريهاي داخلي و خارجي در اين محيط كمك كنيم. يكي از اين موارد ايجاد امنيت سرمایهگذاري و به وجود آوردن اطمينان خاطر براي سرمایهگذاران است. ما بايد روابط خود با كشورهاي جهان را بهبود بخشيم و از حضور سرمایهگذاران خارجي در طرحها و پروژههايمان استقبال كنيم. امروز اقتصاد کشورها در هم تنیده است و ما نمیتوانیم به صورت ایزوله فعالیت کنیم. افزايش مراودات با كشورهاي جهان و ارتقای مناسبات اقتصادي ايران در كنار تلاش براي کاهش تحریمها نخستين موضوعاتي است كه بايد در دستور كار دولت آينده قرار گيرد.
یکی از معضلات دولت آینده، تلاطم نقدینگی است. در حال حاضر بر اساس آمارهای رسمی بیش از 460 هزار میلیارد تومان و با احتساب نقدینگی موسسههای مالی و اعتباری چیزی حدود 600 هزار میلیارد تومان نقدینگی در کشور وجود دارد. دولت آینده چه راهکاری برای کنترل نقدينگی دارد؟
همان طور که اشاره کردید، امروز بیش از 450 هزار میلیارد تومان نقدینگی بر اساس آمارهای رسمی در کشور وجود دارد كه به مقادير متفاوتي ميان مردم توزيع شده است. این نقدینگی همواره در دو مسیر عرضه و تقاضا حركت میکند. بايد توجه داشته باشيد كه نقدینگی همیشه به دنبال يافتن بهترين مكان براي حفظ ارزش واقعي خود است و با توجه به اينكه در شرايط تورمي امكان تقليل ارزش دارايي وجود دارد نقدينگي به دنبال مكاني است که بازدهی آن بیشتر از بازدهی پول نقد باشد.
یكي از بازارهايي كه در كوتاهمدت بازدهي مناسبی داشت همين بازار ارز بود كه در یک روز مثلاًَ 40 تا 50 درصد، بازده نقدینگی براي سرمایهگذارانش ایجاد میکرد. اگر ما نتوانيم قدرت توليد را افزايش دهيم بدون شك 450 هزار ميليارد توماني كه به آن اشاره كردم جذب بازار ارز میشود. ما اگر بتوانیم بازدهی تولید را از طریق بهبود فضای کسب و کار افزايش دهيم نقدينگي موجود در جامعه در جهت بهتر شدن فضاي اقتصادي كشور حركت میکند و جامعه را از مشكلات مبتلا به آن نجات میدهد.
چه راهکارهایی براي بهبود وضعيت توليد كشور در دستور كار داريد؟
در وهله نخست نيازمند بهبود فضاي سرمایهگذاري هستيم. آماده شدن فضای سرمایهگذاری نيز از دو مسیر ممکن و متصور است. ابتدا اینکه فضای کسب و کار داخلی را بهبود ببخشیم که اين امر نيز نيازمند اصلاح فرآیند کسب و کار است. این فرآیند از زمان گرفتن مجوز تا خاتمه فعالیت اقتصادی، باید مورد بازنگری قرار گیرد. پس از آن باید امنيت لازم را براي سرمایهگذاری مهيا كنيم. امنیتبخشی به فضای سرمایهگذاری از طریق بهبود روابط با كشورهاي جهان در شرايطي كه ما با تحریمهاي ناعادلانهاي مواجه هستيم، میتواند اقتصاد كشور را در مسير مناسبي قرار دهد. شما بايد مشكلاتي را نیز كه ما در نقل و انتقال ارزي با آن مواجه هستيم به مباحث اين مسير اضافه كنيد. بنابراین ما بايد به گونهاي برنامهريزي كنيم كه نقدینگی را به مسير عرضه هدايت كنيم، نه تقاضا تا صرف فعالیتهای توليدي شود.
چه سياستي بايد پياده شود تا به كاهش تحریمها بينجامد؟ اعضاي گروه 1+5 براي گفت و گو با دولت يازدهم اعلام آمادگي کردهاند اما ما شاهد هستيم كه همزمان دور جديد تحریمها عليه ايران در كنگره آمریکا به تصويب میرسد.
بدون تردید به همان شكلي که دولتی میتواند با تدبیر و تعقل مردم را به سوي رفتارهاي خردمندانه رهنمون كند، با همان تدبیر و ادبیات مناسب، میتواند اعتمادسازی کند. آنچه امروز موجب فشار غرب و کشورهای دیگر در فعالیتهای هستهای ايران شده، شک و گمانی است كه نسبت به صلحآميز بودن اين برنامهها ايجاد کردهاند. ما دو راه در پيش رو داشتيم، میتوانستیم با رفتارهاي غيرمعقولانه و غيرمنطقي بر ابهام و ترديدي كه نسبت به اين برنامهها وجود دارد بيفزایيم و به پروژه ايرانهراسي غرب دامن زنيم يا اينكه با در پيشگيري سياستي سنجيده به گونهاي عمل كنيم كه عنصر شك و ترديدي كه در طرف مقابل وجود دارد را تقليل دهيم.
اما ما مشاهده كرديم كه برخي از دولتمردان ما با سخنان و رفتارشان به گونهاي عمل كردند كه به جاي اينكه به تلطيف فضاي جهاني در مورد پرونده هستهاي كشورمان كمك كند به صورتي رفتار كردند كه ما با قطعنامههاي متعددي مواجه شديم. شكي نيست كه رفتار كشورهاي ديگر در مواجهه با برنامه هستهاي ايران بسيار ظالمانه و غيرقابل قبول بود اما ما نيز با در پيشگيري سياستي نادرست و ادبياتي چون «آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدانتان پاره شود» آنها را بيشتر تحريك كرديم. یا موضوعي مانند هولوكاست را مطرح كرديم و در فضايي كه ما بيشتر نيازمند اقناعسازي جهاني نسبت به روند مسالمتآميز برنامههاي هستهايمان بوديم جنجال تازهاي به راه انداختيم.
باید بپذيريم كه ديپلماسي هنري است كه هر كسي از عهده انجام آن برنمیآید. تنها كساني كه با قاعده بازيهاي بینالمللی آشنا هستند میتوانند با رعايت منافع و امنیت ملی در يك گفت و شنود منطقي با جهان حاضر شوند و افكار عمومي را از روند مسالمتآميز برنامههاي هستهاي ايران آگاه سازند. ما توانستيم اين شكل از گفتمان مسالمتآميز را در داخل كشور به وجود آوريم بنابراين معتقديم در سطح جهاني نيز این کار شدنی است.
اعتمادسازي 24 خرداد میتواند ابعاد جهاني نيز داشته باشد و شرايطي را به وجود آورد كه ايران در سطح خارجي نيز به جايگاه گذشتهاش بازگردد. عرصه جهاني عرصه امتيازگيري و امتيازدهي و در يك كلام سياستبازي است. گاهي شما بايد از موضعتان كوتاه بيايید و گاهي طرف مقابل. شعارهاي اعتدالگرايانه هيچگاه نشاندهنده ضعف شما نيست. کمترين اثر بهبود رابطه ايران با جامعه جهاني كه در شعارهاي دولت يازدهم متمركز بود در روزهاي گذشته مشاهده كرديم كه منجر به كاهش نرخ ارز و طلا و رونق بازار شد. همین که مردم به موضوعي امیدوار شوند بلافاصله رونقی در بازار ايجاد میشود و تقلیلی در برخی از قیمتها به وجود میآید.
بحث افزايش مناسبات ايران با جامعه جهاني در گامهاي سهگانه سياست دولت اعتدالگرا قابل تعريف است؟
ما اميدوار هستيم كه در یک برنامه منسجم و اعتمادساز بتوانيم با جامعه جهاني وارد یک مذاکرات جدی و منطقي شویم تا بتوانیم تحریمها را تقلیل دهیم. دولت اعتدالگرا به دنبال ايجاد شرايطي است كه سرمایهگذاری خارجی و داخلی را افزايش دهد و مشكلاتي را كه در نقل و انتقالات پولی و ارزی كشور وجود دارد از ميان بردارد.
علاوه بر این فراموش نكنيد كه صنعت نفت ما نيز در حال حاضر تحريم است و بهبود رابطه ايران با كشورهاي جهان میتواند در رفع اين شكل از تحریمها نيز تاثيرگذار باشد. ما میتوانیم با همين شرايط موجود یک میلیون و 200 تا 300 هزار بشکه نفت بفروشيم و يا اينكه براي افزايش فروش نفتمان برنامهريزي كنيم. البته اين امكان نيز وجود دارد كه با در پيشگيري سياست فعلي شاهد افزايش تحریمهاي جهاني نيز باشيم اما در هر صورت دولت يازدهم به دنبال كاهش حجم اين تحریمهاست. مديريت شرايط از اصلیترین برنامههاي دولت اعتدالگرا براي بهبود وضعيت اقتصادي كشور است.
به گمان بنده آنچه از سوي مقام معظم رهبري تحت عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح شد در قالب برنامههاي دولت يازدهم قابل تفسير است. یعنی شرايط اقتصادی كشور را به گونهاي پيش بريم كه حتي اگر بر فشارهای تحريمي كشور افزوده شد مشكلي متوجه مردم نشود. اين سياست در سالهای گذشته اعمال نشد. زماني كه سیاستهای انبساطی در دستور كار دولت قرار گرفت و يا آن روزهایی که پول نفت به جای اینکه صرف سرمایهگذاری شود به عرضه تبدیل شد، اقتصاد كشور ارتباطي به اقتصاد مقاومتي نداشت.
ما با افزايش نقدينگي موجود در جامعه و سیاستهای توزيعي خود اقتصادمان را در برابر کوچکترین فشار خارجی غیرمقاوم کردیم. به نحوی که تا اندکی درآمدهای ارزیمان تقلیل یافت بلافاصله قیمت دلار نسبت به ریال بالا رفت و نتيجه آن نيز اين شد که در فاصله یک سال ارزش پول ملیمان به یکسوم تقلیل پیدا کرد. منابعي كه در طول سالهای اخير در اقتصاد ايران به دست آمد در طول تاريخ اقتصادي كشورمان بیسابقه بود، اما متاسفانه ما از این منابع با آگاهی از اینکه ممکن است روزهای سختتری در پيش رو داشته باشيم استفاده نكرديم و تمام منابعمان را به سرعت وارد جامعه كرديم.
سرمایهگذاريهاي ما بايد به سمت توليد هدايت میشد اما ما براي دستيابي به اهداف خود و با پيگيري يك سياست غيرمنطقي و غيراقتصادي تلاش كرديم تا نقدينگي موجود در جامعه را افزايش دهيم. به همین جهت هم رشد اقتصادیمان تقلیل پیدا کرد و میزان سرمایهگذاریهايمان نيز کاهش یافت. متاسفانه بهرغم بالا بودن درآمدها مردم قدرت اقتصادي چنداني ندارند چرا كه هزینههاي زندگي به مراتب بيش از درآمدها افزايش پيدا كرده است. سیاستهای دولت به گونهاي بوده است كه اقتصاد ما نهتنها مقاوم نشد بلكه در برابر فشارها و رفتارهاي غيرانساني غرب بسيار ضربهپذير نيز شد.
آقای دکتر شما به کاهش ارزش پول ملی كشور طي سالهای اخير اشاره كرديد. برنامه خاصي براي بهبود وضعيت ارزش پول ملي كشور داريد؟
براي پاسخ به پرسش شما ابتدا بايد به اين سوال جواب داد كه آیا سه هزار و پانصد یا چهار هزار توماني كه برای برابری ریال و دلار در بازار وجود دارد قیمت واقعی برابری ریال و دلار است؟ یا اين رقم ناشی از یک اثر روانی و شوکی است که به این بازار وارد شده است؟ زماني كه ما مشاهده میکنیم كه طي يك سال اخير 300 درصد ارزش پول ملی ما تقليل پیدا كرده است هيچگاه آن را ناشي از يك شرايط عادي نمیدانیم.
قوي شدن 300 درصدی دلار در برابر ريال نشانگر حبابي است كه به دنبال شوك واردشده به بازار تشكيل شد. اين شوك نيز ناشي از وارد شدن همين 450 هزار میلیارد تومان نقدینگی به بازار است. اشاره كردم كه نقدينگي تمايل دارد كه بسيار سريع به بازدهي برسد و يا حداقل ارزش خود را حفظ كند. اين امر نيز تنها در بازار ارز ميسر است چرا كه به مراتب زودتر از بازار مسکن و ساختمان قدرت نقدشوندگی دارد. علاوه بر این امكان خروج ارز از كشور براي اين شكل از سرمايه نيز مهياست اما اين اقدام در رابطه با مسكن امكانپذير نيست.
بسیاری از صرافيها میتوانند در اجراي اين برنامه به شما كمك كنند. كافي است كه معادل ريالي ارز مورد نظرتان را در تهران به صرافي مربوطه تحويل دهيد تا بتوانيد معادل ارزي آن را در خارج از کشور تحويل بگيريد. اما در همين رابطه وقتي کوچکترین اميدي نسبت به وضعيت كشور پديدار میشود نقدينگي كه در اين بخش سرمایهگذاري كرده است به سرعت از بازار ارز فاصله میگیرد و حاصل آن نيز كاهش 400 الي 500 توماني قيمت دلار است كه در هفتههاي گذشته شاهد وقوع آن بوديم. اگر ما بتوانیم نقدینگی را که در كمين بازار ارز است به بازارهاي ديگري كه بر پايه عرضه و تقاضای واقعي شكل گرفته، منتقل كنيم به تمام سوداگريهاي حاصل از دلالبازي پايان دادهایم و در اين صورت است كه قيمت ارز نيز به نرخ واقعياش نزديك شده است.
علاوه بر نامتعادل بودن بازار ارز، موضوع عدم تعادل در بازار انرژی نیز مطرح است. دولت آینده با این بازار چه میکند؟
هنوز زمان دقيقي براي افزايش نرخ حاملهاي انرژي در نظر گرفته نشده است. اما به طور حتم اين افزايش قيمت صورت میپذیرد چرا كه قطعاً بخشي از درآمدهاي دولت از محل بالا رفتن نرخ حاملهاي انرژي محقق میشود. بنابراین دولت ملزم به اجراي قانون است تا بتواند هزینههاي ناشي از توزيع یارانهها را جبران كند. متاسفانه اين دولت با اجراي برخي برنامهها و سیاستها هزینههايي را به دولت بعدي تحميل كرده است كه چالشي اساسي براي كابينه يازدهم خواهد بود. بر همین اساس ما از مجلس محترم انتظار داریم با افزايش دامنه نظارتهای خود از افزايش هزینههاي غيرضروري قوه مجريه جلوگيري كند و رابطهاي را ميان درآمد و هزینههای دولت دهم ايجاد كند.
با احتساب سخنان شما افزايش قيمت بنزين قطعي است. اين افزايش قيمت چه ميزان خواهد بود و آيا شايعاتي مبني بر دو هزار توماني شدن نرخ هر ليتر بنزين محلي از اعراب دارد؟
در حال حاضر محاسبه دقيقي در اين رابطه وجود ندارد اما به طور متوسط قيمت هر ليتر بنزين باید 38 درصد افزایش داشته باشد.