صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۶۰۴۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۲ - ۲۰ فروردين ۱۳۹۲
محمد ابراهيم اصغرزاده از جمله سياست ورزاني است كه نامش با انقلاب اسلامي ايران گره خورده است. از 13 آبان 58 تا مجلس سوم كه يك‌روز پس از اتمام دوره نمايندگي‌اش راهي زندان اوين شد. روي كار آمدن دولت اصلاحات، اصغرزاده را نيز به عرصه سياسي كشور بازگرداند و او به عضويت شوراي شهر تهران درآمد.

با پايان عمر دولت اصلاحات او چند سال سكوت پيشه كرد و اكنون چند ماهي است كه دوباره پاي بر عرصه سياست نهاده است ، اين در حالي است كه برخي از همراهان وي در ماجراي تسخير لانه جاسوسي اكنون در زندان به سر مي برند.

اصغرزاده در گفت و گويی با " قانون " رفتار انتخاباتي دولت را مورد تحليل و واكاوي قرار مي دهد. وي بر اين باور است كه دولت پروژه اصلاح طلب هراسي را دنبال مي كند. با اين حال معتقد است دولت در صدد است مشايي 92 را با خاتمي 76 شبيه سازي كند. در ادامه مشروح گفتگوی او را می خوانیم:

رفتار های دولت به عنوان مجری برگزاری انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
البته پاسخ دقیق را بهتر است کسانی بدهند که شش دانگ حامي دولت بودند من صرفا مي‌توانم از روی شواهد و قرائنی که به‌دلیل نشتی سیستم به بیرون درز مي‌کند اظهار نظری کنم. 

شرایطی که به تیم دولت فعلی اجازه مي‌دهد فراتر از چارچوب مقررات در قامت یک حزب به تمام معنا فراگیر و یکه تاز عمل کند و برای انتخابات نسخه تجویز کند معلول فرآیند پیچيده ای است که او را به استثنایی ترین و در عین حال رها ترین دولت پس از انقلاب تبدیل کرده است. همین ویژگی است که منجر به خودشیفتگی و استقلال عمل دولتمردان فعلی از قوانین و عرف حاکم مي‌گردد. اگر بخواهم مسئله را ساده تر بیان کنم باید به چهار رکن اساسی اشاره کنم. رفتار دولت ناشی از چهار عنصر مستقل است. اول وجود یک قرائت ایدئولوژیک مستقل و برداشت خاص منجی گرایانه و واجد رسالت تاریخی جدا از قرائت رسمي‌حکومت و انقلاب که قانون اساسی بدان شکل و فرم قانونی بخشیده است دوم قدرت مانور شگفت آور مالی که به‌علت ساختار معیوب اقتصاد دولتی و رانت نفتی دست دولت را در ریخت و پاش بدون الزام به پاسخگویی باز گذاشته است. 

سوم قدرت بسیج گری اجتماعی _ در غیاب جامعه مدنی و سازمان‌های خودگردان _ که توده‌های محروم و لایه های پایین دستی که قبل از این چندان مورد عنایت دولت‌های قبلی واقع نشده بودند و من نام آن‌را لشكر ذخیره الکترونیکی گذاشته‌ام که از طریق یک حساب بانکی قابلیت سازمانی یافته‌اند و چهارم فقدان نظم حقوقی سیستماتیک و تاویل ناپذیری که فارغ از دستگاه‌های نظارتی کلیشه ای دولت را ملزم به شفافیت و رعایت حدود و ثغور قانونی نماید. مجموعه اين‌ها و دیگر عواملی که بیانش فعلا ضرورتی ندارد دست به‌دست هم داده و از دولت فعلی دولتی سرکش و جسور ساخته که تعاریف و تفاسیر قانونی از وظیفه دولت و منافع ملی را متعلق به خويش مي‌کند. رفتار انتخاباتی دولت را هم باید در چارچوب همین مختصات ارزیابی کرد.

پیش بینی تان از سناریو یا سناریوهای احتمالي دولت در ايام منتهي به زمان برگزاري انتخابات چیست ؟
مجموعه رفتار و گفتار چهره‌های جنجالی و خبرساز دولت نشان از حرکت خزنده و حساب شده کلیت دولت در بدست آوردن تمامي‌کیک قدرت در سال‌های طولانی دارد. شک نکنید دولت کوچک‌ترین انحرافی از مسیر اراده خود را برنخواهد تابید. شعار دولت بیطرف یا دولت مجری قانون انتخابات هم از آن حرفه‌است. مسابقات ورزشی دو امدادی را که حتما دیده اید. در این مسابقات ورزشکاران دونده‌ای که بتوانند در عین حفظ سرعت زیاد در جهت پیست مسابقه چوب خود را به هم تیمي‌شان بدهند یا از او بگیرند پیروزند.

فعلا تیم آقای احمدی نژاد و دوستانشان دارند به سرعت با امکانات دولتی و سفرهای استانی می‌دوند تا در زمان مناسب چوب ریاست را با یکدیگر تعویض کنند. جالب اين‌كه این تیم در ماه های آخر عمر دولتش تحت هیچ عنوانی نمی‌خواهد مسئولیت کوچک‌ترین خطایی در ارتباط با وضعیت وخیم اقتصادی و سیاسی فعلی را بپذیرد. آنها عملکرد دولت را مبرا از هر نوع اشتباه و خطای محاسبه مي‌دانند. جالب تر اين‌كه دولت در برابر وضعیت معیشتی مردم و شاخص های نحیف اقتصاد کلان و فساد موجود ژست منتقدانه و اپوزیسیونی هم گرفته و با جدا کردن حساب خود از روند مذاکرات هسته‌اي و ادبیات ماجراجویانه و غیر دیپلماتیک سال‌های قبل، خودش مدعی مذاکره مستقیم با آمریکا هم هست. رئيس دولت با زیرکی تمام به انتقاد از نهادهای حاکمیتی و دیگر قوا و حتی سپاه و بسیج پرداخته و خود را مخالف فضای امنیتی کشور و دانشگاه‌ها و مخالف بستن سینما و روزنامه مي‌نامد که کارنامه‌اش بر همگان روشن است. آخر سر هم سناریویی طراحی کرده اند که نشان مي‌دهد دولت از کاندیداتوری مشایی حمایت مي‌کند که زمین و زمان با او خصومت دارند و از جمله اصولگراهای سنتی، روحانیت، حوزه‌های علمیه، نیروهای نظامي‌و امنیتی و به‌خصوص سپاه و بسیج با وی دشمنی آشکار دارند. بنابراین مي‌خواهند این انگاره عمومي‌را شکل دهند که اساسا اراده دولت چیزی سوای اراده و خواست حاکمیت است واز این پتانسیل به‌عنوان یک مزیت تبلیغاتی سودجویی کنند.

نقطه کانونی سناریوی تبلیغاتی دولت عامدا بر مشایی انطباق یافته تا این‌گونه القاء گردد که او همچون خاتمي‌که دوم خرداد 76 سمبل جدایی از حاکمیت شده بود و توانست آرای ميلیونی منتقدان وضع موجود آن روز را بسیج کند، اینک مستقل از اراده و خواست حاکمیت به میدان آمده و ایجاد معادله مشایی 92 مساوی است با خاتمي‌76، مشارکت شگفت انگیز هشتاد درصدی را رقم خواهد زد.

آیا تصور مي‌کنید صلاحیت مشایی تایید مي‌شود؟
چرا که نه؟ دولت دریافته بدنه اجتماعی طبقه متوسط سرگردان که عمده ترین حامیان اصلاحات به‌حساب مي‌آیند را به‌دلیل فقدان مجوز فعالیت اصلاح طلبان و فقدان انسجام تشکیلاتی و سازمان رای، مي‌تواند جذب شعارهای خود کند و موازنه قدرت را در عرصه های اجتماعی و سیاسی بنفع خود تغییر دهد و اراده دولت را به کرسی بنشاند.

احمدی نژاد کار را به‌جایی مي‌رساند که رقبای سرسخت او پیرامون تایید صلاحیت کاندیدای اصلی دولت، به اجبار پای میز مذاکره به معامله با او بنشینند و نهایتا به نوعی توافق حد واسط دست یابند که این خود یک پیروزی تاکتیکی مهمي‌است. اگر دست بر قضا هوشیاری محافظه کاران سنتی مانع از تایید کاندیدای دولت شود او نعل وارونه زده است و مزیت بدست آورده از تمام دشمنی ها و مخالف خوانی های علیه مشایی را به حساب نامزد جایگزین واریز مي‌نماید.

مهم این است که دولت بتواند پروژه اصلاحات هراسی خود را تکمیل کند و ذهن مقامات امنیتی و حکومتی را با این تصور مشغول سازد که محافظه کاران سنتی بدون محوریت این دولت قادر به رویارویی با تهدیدات فزاینده و اصلاح طلبانه جامعه نیستند. پس چه بهتر که اصولگرایان سر بر بالین جریانی بگذارند که هم ذاتا اصولگرا است و هم کار ویژه اصلاح طلبانه و منتقد دارد. سود چنین ترفندی برای دولت کمتر از تایید کاندیدای اصلی اش نیست.

آقای احمدی نژاد برای امتیاز گرفتن از حکومت چه ابزاري براي فشار دارد؟
شبهه افکنی، مقاومت و احتمالا ممانعت از برگزاری انتخابات. مقامات دولتی تا کنون چندبار هشدار داده اند که در مقابل تلاش ولو مذبوحانه رقبای اصولگرا ایستادگی خواهند کرد و عملا از حالا میدان جدیدی برای مبارزه با "مهندسی انتخابات" گشوده اند. میدانی کاملا انحصاری که هیچیک از کاندیداهای دیگر اصولگرا قادر به اشاره به آن هم نیستند تا چه برسد به شکایت و اعتراض آشکار به نتایج. بیان پی در پی چنین مواضعی از جانب رئيس جمهور، این سوال را ایجاد کرده که تا چه حد باید راهبرد مقاومت دولت دهم را جدی گرفت؟ به بیان ساده تر، کارت‌های برنده دولت چیست؟ آیا دولتی ها با تکیه بر الگوی انتخابات 88 برای ترساندن حاکمیت از عواقب حذف و کنار گذاشتن کاندیدای اختصاصی دولت قصد به خیابان آوردن مردم و هواداران خود را دارند یا تنها تهدید توخالی براي ترساندن رقبا‌ست؟

بعید نیست غرض دولت از گشودن میدان جدید این باشد که پیشاپیش جلوی هرگونه رد صلاحیت کاندیدای خود توسط شورای نگهبان را بگیرد. همان پیامي‌که آقای احمدی نژاد در قضیه انتخابات نظام پزشکی به مجریان داد و اعلام کرد از نظر وی آن انتخابات باطل است. برخی این احتمال را مطرح کرده‌اند که رد صلاحیت مرشد اعظم دولت، با مجموعه‌ای از واکنش های غیر متعارف آقای احمدی نژاد در حد خودداری از برگزاری انتخابات یا ایجاد موجی از افشاگری های انتحاری مواجه شوند. اصولگرایان البته مایل نیستند رئیس دولتی که با حمایت بی شائبه آنها سر کار آمده است، تا این حد برای حکومت هزینه ایجاد کند.

سناریوی بحران آفرینی یا تهدید به بحران آفرینی رئیس دولت و همکارانش، علی القاعده شورای نگهبان را وادار به تن دادن به پذیرش صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی نخواهد کرد به‌همین علت دولت کاندیداهای دوم و سومي هم پیش بینی کرده است گرچه کمتر شناخته شده اند در عوض مطمئن خواهند بود که موانع شورای نگهبان را دور خواهند زد.

مگر افشاگری های اقتصادي دولت جواب داد تا علیه سیاسیون جواب دهد؟
قضیه فرق مي‌کند. در عرصه رقابت های سیاسی اقدام به افشاگری موثر است. ولی اين‌كه رقبای اصولگرای احمدی نژاد امیدوار باشند دولت اخلاقا ملزم به پذیرش مراحل قانونی انتخابات باشد یا در صورت شکست، محمود احمدی نژاد و متحدانش از "افشاگری" انتحاری و الصاق اتهام تقلب و دستکاری صندوق های رای علیه شان استفاده نکنند جای تردید دارد. شخص رئیس جمهور با ژست تبلیغاتی، به ویژه در ماه های گذشته، به صراحت به این نگرانی متحدان سابق و رقبای فعلی خود شدت بخشیده که در برابر قواعد بازی جدا پیش بینی ناپذیر و استثناء بردار است. 

نگرانی مهمي‌که رسانه های وابسته به دولت، با خشنودی به گسترش آن دامن مي‌زنند. ممکن است که تیم دولت، با اتکا به ارائه همین تصویر "پیش بینی ناپذیر"، امیدوار باشد که حتی اگر از تحقق اولویت های اصلی خود در انتخابات آینده ناتوان بماند، حداقل حاکمیت را وادار به این مصلحت سنجی کند که در مورد این انتخابات با تیم رئیس جمهور معامله كند.

اگر دولت ناچار شود با کاندیدای کمتر شناخته شده ای در رقابت انتخاباتی حاضرشود، مي‌تواند به رقابت موثر امیدوار باشد؟ 
راز افسانه رقابت سیاسی در همین است. هر انتخاباتی نیازمند یک پدیده منحصر به‌فرد است که فضای انتخاباتی را متمایز از فضاهای کلیشه ای غیر‌رقابتی سازد. انتخابات 92 هم محتاج خلق پدیده یا پدیده های نوظهور برای جلب افکار عمومي‌به‌خود است. دست یک دولت استثنایی برای خلق چنین پدیده هایی بازتر از دیگران است. باور من بر این است که اولویت نخست دولت شخص مشایی است اگر به هر دلیلی دولت نتواند نظر خود را بر کرسی بنشاند آنگاه احتمالا احمدی نژاد هر روز فیل هوا مي کند و برای بسیج رای دهندگان پشت سر کاندیدای جایگزین با اقدامات پوپولیستی نمادها و شعارهای خبرساز دهن‌پرکن خلق مي‌كند. مگر رسانه ها و نیروهای وفادار به دولت تا به حال در جعل مفاهیم و شعارهایی چون مکتب ایرانی، کورش کبیر بسیجی، ایده پردازی برای مدیریت جامعه جهانی، بهار بهار کردن و مردم مردم گفتن ها و امثال آنها کم آورده است؟ 

رئيس دولت نشان داده است از اعتماد به نفس و توانایی بالایی در کاربرد اشتغالات ذهنی مخاطبان برخوردار است. مي‌توان پیش بینی کرد که با ورود کاندیدای جایگزین به عرصه انتخابات، مجموعه دولت و اعضای خبرسازش برای حمایت از او به صحنه خواهند آمد. تمام اين‌ها در حالی است که نه تنها منتقدان حکومت ایران، که حتی متحدان سیاسی سابق و فداییان آقای احمدی نژاد ، به کرات تیم وی را متهم کرده اند که قصد دارد با استفاده گسترده و غیرقانونی از رانت، امکانات و بودجه عظیم دولتی، به جلب نظر رای دهندگان و یارگیری انتخاباتی در مناطق مختلف کشور بپردازد.

مي‌شود گفت احمدی نژاد بیش از آنکه قرابت فکری با اصولگرایان داشته باشد به چپ‌های اول انقلاب نزدیک تر است؟
آقای احمدی نژاد اساسا شعارش بازگشت به دوران اولیه انقلاب و تحقق عدالت توزیعی است. او حتی در حوزه های فرهنگی و دینی ایده جدیدی مطرح مي‌کرد و مي‌گفت در عصر ظهور هستیم و برای خودش و تیمش رسالتی تاریخی قائل است. گذاشتن صندلی خالی در هیات دولت و ... نوعی تفکر نئو منجی گرایانه بود. او راست را خاتمه یافته مي‌داند ولی متوجه نمي‌شوم چرا راست با آن همه ژنرال و تئوریسین گول تیم او را خوردند. حتی انجمن حجتیه ای ها هم گول او را خوردند چون اساسا نظرهاي انجمن حجتیه رادیکال نیست و ابتکار عمل آنها بر بحث و گفت و گو‌ست. اما تفکرات احمدی نژاد اولترا راست است و مي‌خواهد دنیا را مدیریت کند. و برای عمل به آن خود را محتاج پذیرش هیچ چارچوب و اجازه هیچ مرجع قانونی نمي‌داند. جناح راست دچار بیماری نزدیک بینی شد و فکر کرد آرمان ها و ایده هایش در تیم احمدی نژاد تبلور یافته است.

ولی احمدی نژاد بعد از به قدرت رسیدن بارها اعلام کرد که ریاست جمهوری اش را مدیون حمایت اصولگرايان نیست؟
به همین دلیل هم سهمي‌از قدرت به آنان نداد. احمدی نژاد نه از کارشناسان و نه از نهادهای ریشه دار آنان استفاده نکرد. احمدی نژاد بعدها متهم به تضعیف روحانیتی شد که از شئون قدرتمند اصولگرایان بود.اما اصولگراها به دلیل ضربه روانی که از اصلاح طلبان خورده بودند با پوشش کامل احمدی نژاد را در بر گرفتند و اعلام پیروزی کردند. اتفاقات بعدی و رفتار 8 ساله احمدی نژاد و تیمش باعث شد تا آنها پله پله عقب نشینی کنند و دست آخر بگویند این دولت از ما نیست و باعث شده بخشی از اصولگرایان معتدل متوجه شوند که احمدی نژاد اقتصاد ملی را به سمت فروپاشی برده، استقلال بانک مرکزی، نظام پولی و مالی کشور و نظام برنامه ریزی ملی را به کلی از بین برده و آنها را شخصی سازی و تبدیل به کیسه خرج دولت کرده است. طرح‌های خیالبافانه و وعده هایی از این دست گسست‌های خطرناکی پدید مي‌آورد. در حوزه سیاست خارجی هم هزینه های بالایی را به کشور تحمیل کرد.

جامعه آرمانی دولت احمدی نژاد کجاست؟
کره شمالی اسلامیزه شده ته خط رویای آنهاست. هفتاد میلیون احمدی نژاد پا به رکاب برای مدیریت دنیا! ببینید چگونه یک عده خودسر کره شمالی را به ته بن بست رانده اند. بنیادگراهای ما ایده آلشان هوگوچاوز و بشار اسد و کیم ایل جونگ و کیم ایل سونگ است. کره شمالی اسلامي‌را مي‌پسندند و برایشان مهم نیست چه پرستیژ و موقعیتی در جهان داشته باشیم.
ارسال نظرات
اکبر
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۳
جناب اصغر زاده عزیز
عملکرد شما و تیم شما در اداره و جنجال و فروپاشی شورای شهر وقت هنوز یادمان نرفته است.
فریبرز
۲۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
جامعه آرمانی شما را هم دیدیم! سرچشمه این مشکلات و کژ راهه از شما و دوستان عزیزتان شروع شد و به اینجا منتهی شد!
ناشناس
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
من خودم اصلاح طلب هستم ولی ضربه ای که اقای اصغرزاده با اون تفکر فوق افراطیش به اصلاحات زد هیچ کس دیگه نزده
علی رزاقی
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
تقسیر تان معقول بود اما باز هم دست اینها را به سختی می توان خواند
ناشناس
۰۷:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
اون اقایی که میگه کره شمالی چه عیبی داره ؟ عیبش اینه که مردمش گرسنه اند و از همه مواهب تکنولژی و دنیای روز عقب افتاده اند و یک دیکتاتور برای همه تصمیم میگیرد و چیزی بنام انتخاب و اراءعمومی وجود ندارد و و...
مولایی
۰۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
این آرمان همه ی افرادی است که با وجود اینکه انقلاب به معنای دگرگونی است والآن 34سال از انقلاب یعنی دگرگونی می گذرد باز خودشان را انقلابی می دانند هم هست
ناشناس
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
چه موقعيتي در جهان داشته باشيم يعني مرعوب ومغلوب نظام سلطه شدن اين حرف وكلام از فردي راديكال مثل اشان بعيد بنظر مي رسد آيا نظام سلطه كه تمام قد از جنايات ر‍‍‍‍ژيم اسرائيل حمايت مي كند تابه حال اين فكر را كرده است كه دنيا در مورد حمايتهاي آنان جه فكري مي كند
ناشناس
۰۴:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
مگه کره شمالی چه عیبی دارد؟ ببینید چه قدرتی داره که جهان غرب و استکبار را کلافه کرده
ناشناس
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
مردم کره شمالی در فقر کامل زندگی می کنند جرم نان دزدی اعدامه واخیرا اعلام کردند آدم خواری هم راه افتاده
مهدی
۱۷:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
دوست عزیز، مهمترین فاکتور استکبارستیزی عزته نه انتحار
که الحمدلله دولت فعلی با رفتارای انتحاریش عزت ما رو به زیز صفر رسونده
ناشناس
۰۱:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
و مردم خودش را بیچاره
آرمان
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
نظرات تئوریسین بزرگ و سیاست مدار هوشمند جناب دکتر ابراهیم زاده بسیار متین است و امیدوارم ایشان و همکارانشان زمام امور را به دست گیرند تا کشورمان سامانی در خور یابد.
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۳
کشور رو نمیشه با تئوری اداره کرد.
احمد
۲۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
و جامعه آرمانی شما کلمبیای وحشی (به یاد شورای شهرتان که بر سر وکله هم می کوفتید)
ناشناس
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
عزیز دل برادر

کره شمالی اسلامیزه
دقیقا" از روزی آغاز شد که شما ودوستانتان از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتید.
ناشناس
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
و احمدینژاد هم داره کار را تکمیل میکنه
ناشناس
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۱
آری اینهایی که از سفارت بالا رفتند حالا صاحب شرکت و خانه های انچنانی و باغهای متعدد و بچه های بی سواد سر کار و همه چیز هستند ولی برنج امریکایی سالم کیلویی 18 ریال را از مردم بریدند
امید
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
واقعا" احمدی نژاد چه چیزی درآستین داردکه هیچ نهادقانونی وقضایی نتوانسته بااومقابله کند..؟/
محمد
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
احسنت، احسنت، احسنت!
زیباترین تفسیری از فضای سیاسی کشور بود که در چند سال اخیر خواندم. حسرت میخورم که نخبه های سیاسی اصلاح طلب مثل محمد ابراهيم اصغرزاده با این بینش به کناری رانده شده اند و از آن طرف هر روز باید بشینیم و ببینیم که امثال مشایی و محمود برای ما چه تصمیمی میگیرند. حیف و صد حیف
ali
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۲
ابراهیم اصغرزاده ازکی اصلاح طلب شدند ؟
(حالا نخبه شدنش پیشکش!)
ناشناس
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
واقعا چه تحلیل بی نظیری!!
تحلیل هاشون خیلی شبیه افکار عباس عبدی به ظر میاد
ناشناس
۱۲:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۰
با وضعیت فعلی چندان هم از این آرمان دور نیستیم
در ضمن این فقط آرمان احمدی نژاد نیست!!