روزنامه کیهان نوشت:
برخي اعضاي مركزيت مجمع روحانيون كه در فتنه سال 1388 نقش آفريني كرده اند، به تاكتيك نخ نماي فرار به جلو و نعل وارونه متوسل شده اند.
مرور اظهارات موسوي خوئيني ها و خاتمي حاكي از آن است كه طيف جفاكار و قانون شكن در فتنه 3 سال پيش مي كوشند قيافه استغنا و بي ميلي نسبت به انتخابات را با وجود تكاپوي شديد براي بازگشت به اين عرصه به نمايش بگذارند. آنها به موازات اين موضع و با علم به اينكه در موضع اتهام و خيانت از نگاه حاكميت و مردم متدين و انقلابي قرار داده اند، ژست افراد «طلبكار مظلوم»! را به خود گرفته اند.
در اظهارات محفلي اين دو تن همچنين اين خط ديده مي شود كه هر دو نفر قائل به روش مغالطه «شروع از پله دوم» هستند به اين معنا كه به مسائلي نظير حصر موسوي و كروبي و بازداشت برخي عناصر به عنوان سند سركوب و فقدان آزادي اشاره مي كنند يا به نقد برخي عملكردهاي دولت مي پردازند تا آشوبگري و قانون شكني 3 سال پيش را كه معارضه علني با جمهوريت و اسلاميت و حركتي به نيابت از دشمنان تابلودار نظام بود را به حاشيه بيندازند.
موسوي خوئيني ها در اين باره در جمع برخي اعضاي حزب كار گفته است: ما خودمان آقاي موسوي را به عنوان كانديدا معرفي كرديم. او مدعي است رأيش را خورده اند و هنوز تكليف اين مسئله روشن نشده، چون يك طرف دعوا را بر كرسي نشانده اند و طرف ديگر را زنداني كرده اند، حالا ما از او برائت بجوئيم تا بتوانيم در انتخابات شركت كنيم و آنان همين داستان را دوباره تكرار كنند؟ كدام عقل سياسي به ما اجازه اين كار را مي دهد. بالاخره آقاي موسوي كه تنها نيامد، من گفتم و شما گفتيد و ديگران گفتند و آمد. همين طور جناب آقاي كروبي. آن وقت بگوئيم به ايشان ربطي نداريم.
وي همچنين با بيان اينكه ريش و قيچي دست آقاي جنتي است كه چه كسي صلاحيت دارد و چه كسي ندارد، مي افزايد: بايد كسي كانديداي اصلاح طلبان شود كه تفكر اصلاح طلبي را با خود حمل كند. مسئله اصلاح طلبي فراتر از انتخابات است و به خاطر آن اصول خود را زير پا نمي گذاريم... آنها مي گويند همه آزاد هستند اما در چارچوب نگاه آقاي جنتي. اين به نظر ما درست نيست. اگر انتخابات آزاد باشد و همه مردم بتوانند شركت كنند، نتيجه اش هر چه باشد، مردم قبول مي كنند، اصلاح طلبان نيز قبول مي كنند. انتخاباتي كه يكي بر كرسي بنشيند و يكي برود زندان، اسمش انتخابات آزاد نيست.
خاتمي هم در ادبيات مشابهي در ديدار با برخي اصلاح طلبان مي گويد: در مورد انتخابات يكي از مسائل مهم اين است كه احساس نكنند دل ما براي قدرت لك زده، والله قدرت باشد براي هر كس كه مي خواهد بيايد كار بكند، ما مي خواهيم زندگي كنيم، حرف بزنيم و امنيت داشته باشيم. مسئله ما اين نيست كه حتماً به قدرت برسيم.
وي مي افزايد: آنچه براي ما مهم است كه ما داخل نظاميم و هيچ كس حق ندارد بگويد چه كسي داخل نظام است و چه كسي خارج نظام. سلب تابعيت يك فرد [!؟] خلاف قانون اساسي است آن وقت چطور حكم صادر مي كنند كه كساني خارج از نظام هستند، اما نگران خروج از معيارهايي هستيم كه در نظام و انقلابمان يافتيم... در مورد انتخابات گرچه ما اهل تحريم نيستيم، ولي عدم شركت و نداشتن كانديدا به معناي خروج از نظام نيست.
آنچه در اين قبيل اظهارات تكراري عمداً مسكوت مي ماند چند نكته است از جمله اينكه اصلاح طلبان و دو نامزد آنها به مكانيزم قانوني و رأي اكثريت حرمت قائل نشدند و حتي موسوي كه آقاي موسوي خوئيني ها مدعي است رأيش خورده شد، تن به بازشماري مجدد آرا نداد چرا كه اساساً از خود اختياري نداشت و به عنوان يك مأمور براي پروژه القاي تقلب و سپس آشوب مديريت مي شد. آنها آزادانه اجازه حضور در انتخابات را يافتند اما از اين آزادي براي ديكتاتوري و قلدرمآبي و باج خواهي از مردم و نظام سوءاستفاده كردند و با اين همه هنوز به مجازات خيانت خود نرسيده اند.
موضوع حصر نيز پس از 8 ماه فتنه گري و رساندن كار به هتاكي عليه اصل جمهوري اسلامي و سپس عليه امام حسين(ع) اعمال شد و بانيان اين خيانت ها (از برخي اعضاي مجمع روحانيون تا مهره هايي چون موسوي) گريبانشان در قبال اين خيانت- جاده صاف كني آمريكا و اسرائيل و گروه هاي معاند- گير است.
از سوي ديگر صلاحيت فتنه گر، نه از سوي شخص آقاي جنتي و حتي شوراي نگهبان قانون اساسي بلكه از طرف مردم در حماسه بزرگ نهم دي و لعنت كردن اعداء امام حسين(ع) رد شده است. يعني همان مردمي كه در انتخابات به نامزدهاي متفاوت راي داده بودند، روز نهم دي بعد از گستاخي زنجيره اي فتنه گران متفق القول از اين جريان اعلام بيزاري كردند و در واقع اين نظام و مردم نبودند كه ابتدا به ساكن آنها را مميزي كردند و حكم به اخراج دادند بلكه رئوس اين جريان با توهم اين كه روي امواج حمايت ضد انقلاب مي توان گردن كلفتي كرد، وارد بازي دشمن شدند و با اراده و اصرار و لجبازي خود در زمين دشمن ايستادند.
آنها هنوز هم حاضر نيستند از جماعتي كه روي جمهوري اسلامي خط كشيدند، تصوير امام خميني(ره) را پاره كردند، عليه ولايت فقيه فحاشي كردند، به نفع رژيم صهيونيستي شعار دادند و در روز شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) اقدام به رقاصي و آشوبگري و حمله به هيئت هاي عزاداري و پرچم ها و كتيبه هاي عزا نمودند، كمترين مرزبندي داشته باشند. آيا اين حضرات بعد از آنهمه وطن فروشي و خيانت به اسلام و امام و نظام توقع دارند با سياه بازي هايشان، خودي حساب شوند؟!
پس چرا نشستي پاشو پرينت بگير.پاشو بهت ميگم.
بروید ازمقام معظم رهبری یاد بگیرید که فرمودند جذب حد اکثر ی(مگر شما این جذب حداکثری رادربین خودی های خودتان تفسیرمیکنید؟! که اشتباه محض است )نظرایشان مشتمل برهمه گروهها است ونه خود یهای شما.کتباً استعلام کنید تاجواب تان داده شود