صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۲۷۸۵۶
پاتریک کاکبرن، تحلیلگر مشهور ایرلندی:
آیا روزگار یکه تازی آمریکا در خاورمیانه رو به پایان است یا اینکه دخالت و نفوذ واشنگتن شکلی‌ نو به خود خواهد گرفت؟ چقدر زمان باقی است تا آمریکا، پس از کوتاهی کردن از کمک به حسنی مبارک برای ماندن در قدرت، با سرانجام اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۹ مواجه شود، زمانی‌ که اجازه داد کشورهای تحت حمایتش در اروپای شرقی سقوط کنند؟
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۵ - ۰۹ مهر ۱۳۹۱
فرارو- پاتریک کاکبرن، تحلیلگر مشهور ایرلندی در مقاله‌ای در روزنامه ایندیپندنت با اشاره به رخدادهای خاورمیانه هم چون بهار عربی و جنگ داخلی در سوریه این سوال را مطرح کرده است که برتری جویی آمریکا در خاورمیانه رو به پایان است یا نه؟

خلاصه‌ای از این مقاله را در زیر می خوانید:

آیا روزگار یکه تازی آمریکا در خاورمیانه رو به پایان است یا دخالت و نفوذ واشنگتن شکلی‌ نو به خود خواهد گرفت؟ چقدر زمان باقی است تا  آمریکا، پس از امتناع از کمک به حسنی مبارک برای ماندن در قدرت، با سرانجام اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۹ مواجه شود، هنگامی که اجازه داد کشورهای تحت حمایتش در اروپای شرقی سقوط کنند؟

بدیهی‌ است که قدرت نفوذ آمریکا از سال  ۱۹۷۹ _زمانی‌ که انور سادات رئیس جمهور مصر پیمان کمپ دوید را امضاء و به جرگه متحدین آمریکا پیوست_ تا زمانی‌ که در سال ۲۰۰۴-۲۰۰۵ برای جهان آشکار شد که جنگ عراق تنها یک فاجعه برای آمریکا بوده است، بسیار ضعیف‌تر شده است. 

اذهان عمومی مسالهٔ افغانستان را هم جدا از عراق نمی بیند. جایی‌ که نیروهای آمریکایی نتوانستند بر اوضاع مسلط شوند. تنها در چند هفتهٔ گذشته طالبان توانسته است به کمپ بسشن، بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای خارجی‌ در ولایت هلمند حمله کند. 

از سوی دیگر انقلابهای عربی‌، آمریکا را از یک طرف با تهدیدی تازه مواجه کرده و از طرف دیگر راهی‌ نو پیش پای این کشور گشوده است. حمایت آمریکا از حسنی مبارک در همان مراحل اولیه، به علت بی‌ میلی عربستان و اسرائیل با شکست مواجه شد. اما جنبش اخوان المسلمین، مدتها منتظر راهی‌ برای سازش با آمریکا برای مصون ماندن از کودتای نظامی و بازگشتن به قدرت بود. این همراهی به طور قطع به نفع آمریکا بوده است، اما بر خلاف  رژیم مبارک، به نظر نمی رسد دولت جدید مصر، حامی فعالیتهای نظامی محرمانهٔ اسرائیل، مثل بمباران لبنان در سال۲۰۰۶ و یا بمباران غزه در سال ۲۰۰۸ باشد.

کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی‌ و سوزاندن کنسولگری آمریکا در بنغازی می تواند بزرگترین فاجعهٔ سیاسی برای باراک اوباما باشد. این موضوع نشان می دهد که کسانی‌ که معمر قذافی را سرنگون کردند، دقیقا همان کسانی‌ نبودند که دولت آمریکا و رسانه‌ها، در طول سال گذشته  معرفی‌ می کردند.

به نظر می رسد که وزارت امور خارجه آمریکا باوری نادرست در تبلیغات خود دارد. دیپلمات و سربازها غالباً دید درستی‌ از خطرهایی که با آنها مواجه‌اند، ندارند و این می تواند به  این دلیل باشد که هر دوی آنها توجهی به دنیای بیرون ندارند و نمی توانند درک کنند که دیگران در دنیای بیرون چگونه فکر و عمل می کنند.

یک رقیب سیاسی تاثیر گذارتر از میت رامنی برای اوباما، حتما می‌توانست استفاده بهتری از واقعه بنغازی بکند. حرکت ساده لوحانه رامنی این بود که حرفی‌ از این موضوع به میان نیاورد و به جای آنکه مثل انسانی‌ فرصت طلب امتیاز به دست آورد مانند یک احمق وارد صحنه شد. در نهایت اوباما  سیاست عقب نشینی از عراق، افغانستان و مصر را پیش گرفت، بدون اینکه عملکرد واضح و روشنی در این مورد داشته باشد. 

آیا انتخاب مجدد اوباما در انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا، تغییری در مواضع آمریکا خواهد داشت؟ آیا مواضع آمریکا بعد از انتخابات، بیشتر با خواستهٔ ترکیه بر حملهٔ نظامی به سوریه و جابجایی حکومت بشر اسد، همسو خواهد بود؟

مشکل اصلی‌ در پایین کشیدن اسد و رژیم بعث از قدرت، آن است که جنگ با اسد تنها برای حمایت یا مخالفت با استبداد نیست. اگر این تنها مساله بود، پس چگونه است که حکومت مطلقه آل سعود در عربستان، بزرگترین دشمن سوریه است؟ 

کشمکش در سوریه میان شیعه و سنّی، ایران و دشمنانش است که تضمین می‌کند اسد از حمایت تهران، بیروت و بغداد برخوردار باشد. سریعترین راه برای خاتمه دادن به این جنگ، اطمینان دادن به حامیان اسد در داخل و خارج به این موضوع است که آنها نفر بعدی در صف نخواهند بود، که محو و نابود می‌شوند.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۹:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۹
چند سال پيش آمريكا داشت زير آب مي رفت و غرق مي‌شد افولش در خاور ميانه كه بعيد نيست.