فرارو - محمود احمدینژاد به دفعات از افزایش تعطیلات و کاهش ساعات اداری دفاع کرده و گفته است که گناه نمیشود، اگر مردم تعطیل باشند. در مورد گناه نبودن تردیدی وجود ندارد ولی با همین روند فعلی میزان ساعات مفید کار در ادارات دولتی که سال گذشته یک ساعت و چهار دقیقه بود، امسال به 22 دقیقه کاهش یافته است.
به گزارش سرویس اجتماعی فرارو، رئیسجمهور ایران همواره خود را از طرفداران پر و پا قرص افزایش تعطیلات و کاهش ساعات کاری، معرفی کرده و هرکجا مجالی یافته از نظریههای خود در این زمینه به شدت دفاع کرده است. رئیس دولتهای نهم و دهم در بسیاری از سخنرانیهایش مخالفان افزایش تعطیلات را مدعیان روشنفکری و دروغگو خوانده و پرچم حمایت از کاهش ساعات کاری را برافراشته است.
این در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی از درصد پایین ساعات کار مفید در کشور خبر داده است. بر اساس این گزارش ساعات کار مفید کارمندان بخش دولتی از شاغلین بخش خصوصی به مراتب کمتر است.
بررسی ساعات کار مفید نشان داده است که متوسط کار مفید روزانه در بخش دولتی تنها ۲۲ دقیقه است. این در حالی است که سال گذشته میانگین کار مفید در بخش دولتی یک ساعت و 4 دقیقه و در بخش خصوصی 2 ساعت و 6 دقیقه اعلام شده بود. با این حساب این میزان طی یک سال گذشته کاهشی چشمگیر داشته است.
ایرانیها به اندازه مردم پاکستان و افغانستان هم کار نمیکنند
بر اساس چکیده نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در سال 90 که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافته است، سرانه سالانه کار مفید در ژاپن 2420 ساعت، در کرهجنوبی 1900 ساعت، در چین 1420 ساعت، آمریکا 1360 ساعت، ترکیه 1330 ساعت، آلمان 1700 ساعت، پاکستان 1100 ساعت، افغانستان 950 ساعت، عربستان 720 ساعت و کویت 600 ساعت است.
سرانه کار مفید در ایران نیز سالانه 800 ساعت که با این حساب در مقایسه با کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان نیز در رتبه پایینتری قرار میگیرد.
رسانه دولت دلیل این امر را بالا بودن ساعت کار عنوان کرده است که تأثیری در بهبود اقتصاد ندارد و علاوه بر استهلاک جسم و جان تبعات دیگری را هم ایجاد میکند.
اختلاف نظر دولت و کارشناسان
رئیس جمهور مرداد ماه سال گذشته در نشستی اعلام کرد که یک هیأت از طرف دولت مامور شده است تا تعطیلات در ایران و سایر کشورها را بررسی و مقایسه کند. نتیجه این بود که فقط یک کشور از ایران تعطیلات کمتری دارد و سایر کشورها بدون استثنا بیش از 100 روز تعطیلی دارند.
بنابر اظهارات احمدینژاد کسانی که منتقد افزایش تعطیلات هستند، خودشان به لطف حضور در مسؤولیتهای دولتی از وضعیت مالی خوبی برخوردارند و با استفاده از بیتالمال بیش از 100 روز در سال را در مسافرت به سر میبرند و توجهی به این ندارند که یک کارگر هم احتیاج استراحت و مسافرت دارد.
اما دلایلی که کارشناسان برای پایین بودن ساعات کاری مفید ذکر میکنند عبارتند از پایین بودن دستمزدها و حقوق، ضعف مدیریت و نظارت، سیستم فرسوده اداری، ضعف فرهنگی و آموزشی کارکنان و بیانگیزه بودن آنها. بر این اساس زیاد بودن ساعات کاری و کم بودن تعطیلات شاید آخرین دلیلی باشد که در توجیه ساعات کاری غیرمفید بیان میشود.
کارشناسان بر این باورند که تا زمانی که یک کارمند حقوق کافی دریافت نمیکند و ذهنش همواره درگیر حل مشکلات مالی است و مادامی که تورم چندین گام جلوتر از چشماندازهای آتی شغلی او پیش میرود، نمیتوان با افزایش تعطیلات به بهبود شرایط کمک کرد و روحیه افراد را تقویت نمود. چرا که گذران تعطیلات نیز به نوبه خود مستلزم مخارج و همچنین وجود امکانات مناسب برای سپری کردن تعطیلات به شیوه مفید است.
از سوی دیگر مادامی که نظارت و مدیریت کافی بر نحوه کار کارمندان به ویژه در بخش دولتی وجود نداشته باشد، کاهش ساعات کاری جز دامن زدن به تنبلی کارکنان و شانه خالی کردن آنها از زیر با مسؤولیت، نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.
به عبارت بهتر میزان زیاد تعطیلات بدون زیرساختهای درست، هیچ تأثیری در کیفیت زندگی مردم ندارد و بالعکس تعطیلات بیش از حد و حساب نشده بر شاخصهای این سنجش تأثیر منفی میگذارد.
پروفسور حسین باهر، استاد دانشگاه در این باره به فرارو گفته است:
«مسئله این است که بعضی از کارمندان نسبت به کار خود راضی نیستند شاید به این دلیل که خود را بالاتر از آن پستی میبینند که اکنون در آن مشغول به کار هستند. بنابراین این عدم رضایت باعث میشود که با شوق و علاقه کار خود را انجام ندهند که این موضوع باعث کاهش میزان کار مفید میشود.»
کارشناسان بر این باروند که دولت به آمارهایی از این دست بیتوجهی نشان میدهد و در برابر نظریهها و استدلالهای متخصصان همچنان بر یک پا بودن مرغش اصرار میکند. در سالی که میبایست تولید ملی رونق بیشتری بگیرد، ضروری است کارگران و کارمندان حمایت بیشتری شوند و نه تنها بیکاری کاهش یابد بلکه با کنترل تورم و بهبود شرایط کارکنان، میزان ساعات مفید کاری نیز افزایش پیدا کند. اما چنان که پیداست تنها راه حل دولت در این خصوص زیادتر کردن تعطیلات و کاهش ساعات کاری است!
www.soaldoon.ir
ميدونين چرا؟
چون تورم 45 درصده
حقوق اونا براي 15 درصد افزايش نياز به بودجه داره!!!!!
سالهاي گذشته هم كه دولتمردان محترم با عذر خواهي اعلام كردن ببخشيد كه تورم 25 درصده اما ما حقوق كارمندان رو بيش از 9 درصد نميتونيم بالا ببريم!!!!
بعدش خب اين كارمند بايد بره جاي ديگه و يا جاهاي ديگه كار كنه؟؟؟
آخر شب هم با تن و اعصاب خورد و خراب بياد خونه و خواب و خوراك درست و حسابي نداشته باشه و آخرش هم از نظر جسمي و روحي دست و دل بكار نده...
البته كه اونهايي كه بايد حاليشون بشه نميشه و اين قصه ضرر مكرر ادامه خواهد داشت تا قيامت...
اكثر كارمنداي دولت توان كار واقعي را ندارن
بنده هم می گویم اگر کسی کاری را قبول کرد باید با وجدان و مردانه کارش را درست انجام بدهد. اما این موضوعاتی که شما می گوئید بیشتر به درد بخش خصوصی می خورد. کارمندی که کار کردن و یا نکردنش در اداره از دید رئیسش تفاوتی ندارد خب معلوم است انگیزه ای برای کار کردن ندارد یا وقتی تمام فکر و ذکرش بدهی ها و کرایه عقب افتاده خانه اش باشد ناخودآگاه انگیزه اش را از دست می دهد. ضمناً برادر آن کارمند بیچاره ای که مثلاً بیست سال پیش استخدام شده و شرایط آن زمان را پذیرفته اما الان می بیند که حقوقش کفاف زندگیش را نمی دهد و از طرفی با بالا رفتن سن دیگر بیرون و در بخش خصوصی خواهانی ندارد باید چه خاکی بر سرش بکند حالا باز شما بگوئید که قبول کرده و باید پایش بایستد!
من در همون جمله اول عرض کردم که باید تشویق و تنبیه در نظر گرفته شود یعنی هر کس به وظیفه خود خوب عمل کرد مورد پاداش و تشویق قرار گیرد و برعکس
کلا باید تبعیض در محیط کاری رفع شود ( که البته بعید می دانم به این زودی شاهد چنین چیزی باشیم)
و اینکه می فرمائید باید به فکر بدهی و کرایه عقب افتاده باشد شاید شما فکر می کنید تمام کسانی که از 9 صبح تا 9 شب در مغازه و یا تاکسی هستند و 12 ساعت کار می کنند و تعطیلی و بیمه و دیگر امتیازات کارمندی را هم ندارند وضع مالیشان خوب است ؟
باید گفت اکثر کاسبان و رانندگان تاکسی هم وضعشان بهتر از شما نیست ولی چون چاره دیگری ندارند مجبورند از صبح تا شب کار کنند و به کسی هم نمی توانند منت بگذارند( حالا اینها در خیلی از موارد بجز کرایه خانه کرایه مغازه هم می دهند)
ببین برادر عزیز من شرایط شما را کاملا درک می کنم و خودم هم وضعیتی مثل شما دارم و این وضعیتی که هستیم ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی و سیاسی کشور است و دست من و شما نیست پس باید بنوعی با وضعیت موجود کنار بیاییم و حدالامکان کار ارباب رجوع و مشتری را راه بیندازیم و امید به آینده داشته باشیم که شاید وضعیت بهتر شود
شما خودت میگی تا پلیس را می بینند کمر بند می زنند و بعد در می آورند پس اگر حضور پلیس بصورت محسوس و نا محسوس(دوربین) در همه جا باشد خطا کمتر خواهد شد و باید از شما پرسید آیا در رانندگی هم به فرد حقوق می دهند که به خاطر کم بودن آن خطا کند؟
پس این کار ها ( از زیر کار در رو ) بیشتر از همه جنبه فرهنگی دارد ولی زمانی که فردی با توصیه و نصیحت به راه درست نمی آید باید با زور قانون او را وادار به این کار کرد در ضمن مگر ایشان بزور به این کار واداشته شده و یا اینکه موقع استخدام نمی دانسته شرایط حقوقی آن کار چقدر است که با چوب به سرش بکوبند و بخواهند کارش را درست انجام دهد و اگر کسی از کار کارمندی ناراحت است بهتر است استعفا دهد تا کسی که به حقوق و مزایای این کار راضی است جایش را بگیرد
من باز هم میگم که انسان یا باید کاری را قبول نکند و یا اگر قبول کرد باید آنرا بدرستی انجام دهد
شما متخصص امور منابع انساني و استخدامي يا صاحب نظر اعمال زور بالا سر ديگران؟؟؟
اول اينكه چرخه انجام كار در كشور بسيار بسيار كند شده...
دوم اينكه كارمندان مسئول انجام كارند و نه خلق كار... سوم كه دستمزد با زحمت و هزينه هاي كاركنان به هيچ عنوان تناسب ندارد
مديران دولتي در وهله اول به اين امور اهميتي نميدهند و در مرحله بعد از مديريت منابع انساني ناتوانند...
شما كه هستي كه از طرف انسان نظر ميدهي؟؟؟ شما با حذف يك انسان از چرخه ي كار ميخواهي مشكلات را حل كني؟؟؟
خوبه كه مسئول مبارزه با مفاسد و اعتياد نيستي وگرنه همه رو ميريختي توي دريا...
اين نظريه هاي فرسوده مدتهاست كه در قبرستان تاريخ دفن شده...
اول اینکه شما چرا بهت زور آمده عزیز
شما با این ادبیات و طرز فکر معلومه که از کارمندان تنبل و از زیر کار در رو هستی و مغزت فرسوده است و نمی دانم چرا افرادی مثل تو را باید استخدام کنند چون از همه متوقع هستی بجز خودت و با این فکر فرسوده ای که داری اگر من جای صاحب کار تو بودم همین فردا اخراجت می کردم
آدم فهیم!! ( البته اینجاش را شک دارم)
سخن من خطاب به افرادی مثل تو است که نه از کار راضی هستید و نه آن را ول می کنید تا یک نفر بیکار که به حقوق آن راضی است استخدام شود و این کار را بهتر از امثال جنابعالی متوقع انجام دهد
امثال شما بجای کار کردن فقط یک زبان دراز دارید
مگر من گفتم کارمندان مسئول خلق کار هستند؟ من گفتم یا کاری را قبول نکن یا اگر پذیرفتی مثل بچه آدم درست انجامش بده حالا منظور من را فهمیدی؟
متاسفانه و باید گفت بدبختانه بعضی از کارمندان مثل جنابعالی فکر می کنند و از زمین و زمان متوقع هستند و مثل چسب هم به کارشان چسبیده اند و بجای راه انداختن کارهای محوله فقط زمان را تلف می کنند و دائم چشمشان به ساعت است که کی وقت رفتن فرا می رسد
البته نباید هیچگاه این را به همه تعمیم داد چرا که هستند کارمندانی که جور همکاران تنبلی همچون شما را بردوش می کشند و من مطمئنم که شما آن 22 دقیقه را هم کار نمی کنی و اضافه کاری بقیه است که کم کاری شما را تا حدودی جبران می کند
ضمنا مگر کارمندان کشورهائی مثل چین و افغانستان و پاکستان مگر حقوق بالاتری از امثال جنابعالی می گیرند که بیشتر از شما کار می کنند ؟
نه برادر من شما بیشتر به تنبلی عادت کرده اید و زمانی هم که کسی این ایراد امثال شما را به رویتان می گوید بجای رفع آن جبهه گیری می کنید و همه را محکوم می کنید بجز خودتان
بنظر من انسان یا باید کاری را قبول نکند و یا اگر قبول کرد آن کار را درست و با انصاف انجام دهد
متاسفانه عده ای از مردم ( مثل همین بحث رانندگی ) تا زور بالای سرشان نباشد به وظیفه قانونی خود عمل نخواهند کرد بنابراین بحث نظارت از همه چیز مهمتر است و بعد بحث فرهنگسازی و ایجاد انگیزه بصورت تشویق و تنبیه باید پیاده شود
بسياري از همين كارمنداني كه در ادارت ايران متهم به كم كاري و بي مسئوليتي هستند هنگامي كه به كشورهاي توسعه يافته مهاجرت نموده اند با سرعت از پله هاي ترقي در شغل و تخصص خود بالا رفته اند به نظر شما علت چيست ؟
آيا نيابد عدم وجود شايسه سالاري را يكي از دلايل مهم بيماريهاي سيستم اداري ايران دانست؟
من بعنوان يك كارمند دولت با 25 سال سابقه خدمت با نظر محمد موافق هستم، بنظرم عمده كم كاري همانطور كه پروفسور باهر گفته اند عدم رضايت شغلي كاركنان ميباشد چيزي كه هيچگاه در دستگاهها كسي به سراغش نمي رود و بعضا كارمندان اجبار دارند كه شغلي را انجام دهند كه آنان را ارضا نمي كند.
اين تفكر نظارت بر هر چيز از اساس اشتباه است بيش از 13 دستگاه نظارتي در كشور وجود دارد پس چرا اوضاع چنين است!!!
پيشنهاد من اين است كه همچون پروسه كارت سوخت و يارانه ها اطلاعات كارمندان دولت جمع آوري و نقطه نظرات آنان در خصوص شغل يا پست مورد نظر ارزيابي و براساس رضايت مندي،تخصص و تجربه، شغل و پست در خور آنان مشخص و امكان تغيير و انتقال از دستگاه نيز بر اين اساس تسهيل گردد.
بحث شایسته سالاری و عدم رضایت شغلی کاملا درست است ولی بنظر می رسد من نتوانستم منظورم را درست بیان کنم
منظور از نظارت این است که باید با نظارت کارمند خوب و کارمند ضعیف را تشخیص داد و با تشویق و تنبیه برای کارمندان انگیزه لازم را ایجاد کرد تا کسی که خوب کار می کند بداند که بدون پاداش و تشویق نخواهد ماند و کسی که از زیر کار در می رود نیز این ترس را داشته باشد که با او برخورد خواهد شد
در تمام کشورهای پیشرفته هم بحث نظارت وجود دارد منتهی در کشور ما وجود باند بازی در بعضی ادارات و سازمانها مانع انجام درست این کار و نیز شایسته سالاری می شود و ابتدا باید اینگونه موانع برطرف شوند تا با نظارت سالم بحث شایسته سالاری حاکم شود
این بحث یک بحث طولانی است و باید برای درمان ریشه ای این موضوع بسیاری از ساختارهای ادارات مثل بروکراسی هم قبل از همه اصلاح شوند و سیستم مکانیزه شود تا کارائی کارمندان افزایش یابد