چین سالهاست که در عرصه روابط خارجی خود، جنس خاصی از رفتار و کنش را نشان میدهد که دقیقا در نقطه مقابل رویههای استعماری قدرتهای غربی است. در این چهارچوب تئوریسینهای سیاست خارجی چین تاکید دارند که چین برخلاف قدرتهای غربی، در ارتباط با کشورهای در حال توسعه، پیش شرط قرار نمیدهد و به دنبال روابط برابر با آنها است
فرارو بررسی میکند
یکی از نشانههایی کهاندیشمندان حوزه روابط بین الملل با استناد به آن از نزدیک بودن جنگ جهانی سوم خبر میدهند، افزایش شمار بحرانهای بین المللی در جهان است. بحران بین المللی به معنای پدیدهای است که در آن طیفهای متنوعی از کنشگران درگیر بوده و حائز منافع هستند. در این راستا، جنگهای اوکراین و غزه و حالا حمله آمریکا به یمن نمودهای عینی از بحرانهای بین المللی در وضعیت کنونی هستند.
فرارو بررسی می کند؛
«اوج گیری جنگ و درگیری ها در اقصی نقاط جهان، جدای از اینکه آشوبی گسترده را در نظام بینالملل سبب شده، بسیاری از تحلیلگران سیاست بینالملل را نیز با این سوال رو به رو کرده که دلیل و نتیجه این آشوب ها چیست؟ در این میان، عده ای از گذارِ نظام بین الملل کنونی از یک پیچ حساس خبر می دهند و عده ای دیگر بر این باورند که پالسهایی روشن از ظهور یک نظم بین المللی جدید و نابودی سازوکارهای کنونی مخابره می شود.»
در جهان پساقطبی این نظم دیجیتال است که بر بسیاری از امور جهان حکم خواهد راند
ما دیگر در دنیای تکقطبی یا دوقطبی یا چندقطبی زندگی نمیکنیم. چرا؟ زیرا ما دیگر ابرقدرتهای چندبعدی نداریم؛ مانند کشورهایی که در هر حوزهای قدرت جهانی را اعمال میکنند. ایالات متحده و چین امروز ابرقدرت نیستند؛ حداقل نه به روشی که ما همیشه از این اصطلاح استفاده میکنیم و هیچ ابرقدرتی بهمعنای نظم جهانی واحد نیست.
الجزیره مطرح کرد
ما به یک انقلاب فرهنگی جهانی نیاز داریم. پایانی ناگهانی به این نمایش به اصطلاح شفابخش با ایمان طولانی نیم هزارساله که در آن غرب ارزشهای انسان گرایانه و رفاه اقتصادی را موعظه میکند در حالی که هدفش پر کردن جیبهای استعماری در یک دنیای استعمارشده است. فصل کنونی تاریخ بشریت که در حال حاضر توسط غرب در حال اداره و مدیریت است باید بسته شود.
"جوزف نای" واضع نظریه قدرت نرم گزارش میدهد
ارزیابی و تخمینِ تاثیرات بلند مدت پاندمی ویروس کرونا، روایتگر یک پیش بینی دقیق از آینده نیست. این گزاره را بایستی تمرینی برای سنجش احتمالات و تنظیم سیاستهای فعلی دانست. از این منظر، زمانی که به نظم بین المللی در سال ۲۰۳۰ مینگریم، پنج سناریو احتمالی به ذهن متبادر میشوند.
جهان غرب به وضوح معتقد است که جهان در حال گذار به سمت نظم جهانی جدیدی است و به همین خاطر متفکران غربی از کشورهایشان میخواهند در طراحی این نظم نقش پر رنگی داشته باشند. در نظم جهانی فعلی، که پایههای آن بعد از جنگ جهانی دوم پی ریزی شد، چین نقش چندانی نداشت. غربیها در غیاب رقبای دیگر، نظم جهانی را طراحی کردند. اما آیا این بار میتوانند سایر قدرتهای غیرغربی را نادیده بگیرند؟ هشدارهای غربی نشان میدهند که به حاشیه راندن چین ممکن است به آسانی امکان پذیر نباشد.
شیوع گسترده کروناویروس در جهان و پیامدهای مختلف آن بر زندگی بشر، بسیاری از کارشناسان را به این نقطه کشانده که قواعد و شرایط نظم جهانی که تاکنون ثابت به نظر میرسید، در حال دگرگونی است.
نحوه مهار کرونا چه تبعات اقتصادی و سیاسی خواهد داشت؟
این سناریو تبعات فاجعه بار کمتری برای نظام اقتصادی و مالی جهانی خواهد داشت، چون به انجام اصلاحات ضروری منجر خواهد شد. اصلاحاتی که بدون غیبت کشورهای در حال توسعه انجام خواهد شد. امری که امکان در نظر گرفتن منافع این کشورها یا حداقل عدم تحمیل ظلم آشکار به آنها را فراهم خواهد کرد.
«شما به جایی در جهان نگاه میکنید که در آن مرزها اهمیت کمی دارند. جایی که هیچ مذاکره جدی وجود ندارد. جایی که کشورها از درون فرومیپاشند و اگر شما درباره این بخش از جهان نگران نیستید، شما متوجه ماجرا نیستید؛ و آنچه هم در آنجا اتفاق میافتد در آنجا باقی نمیماند. آنجا لاس وگاس نیست.»
محمد جواد ظریف در کنفرانس امنیتی تهران که در محل اجلاس سران برگزار شد به بیان ارتباط نظم جهانی و نظم غرب آسیا پرداخت و تصریح کرد غرب آسیا در معادلات جهانی نقشی کنشگر دارد. وزیر خارجه کشورمان در این کنفرانس استقلالخواهی و سلطهناپذیزی زا از دلایل اصلی کنشگری ایران در منطقه دانست.
احمدینژاد در جمع خبرنگاران حاضر در مهرآباد:
رییسجمهور سفر به اندونزی را در راستای روابط دو جانبه و پیگیری مباحث بینالملل عنوان کرد.
وزیر خارجه اسبق آمریکا با اشاره به اینکه اصل مداخله بشردوستانه موجب شده تا اصول وستفالیایی دولت ها نادیده گرفته شود، اعلام کرد هرگونه مداخله نظامی در سوریه نظم بین المللی را به هم می ریزد.