دو قدرت هستهای، یک بازی بیبرنده؛
آیا هند و پاکستان در آستانه جنگی تمامعیار قرار دارند؟

درگیری بیسابقه میان هند و پاکستان با تبادل آتش، حملات پهپادی و موشکی، تنشهای مرزی را به اوج رسانده است. با وجود عملیاتهای گسترده هند و پاسخهای نظامی پاکستان، سه مسیر برای کاهش تنش محتمل است: ملاحظات نظامی، منافع ملی و کنترل روایت رسانهای. هر دو کشور ابزار لازم برای توقف درگیری را دارند، اما تحقق این امر مستلزم اراده سیاسی رهبران است.
فرارو– راوی آگراوال، سردبیر فارن پالیسی
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، هند و پاکستان وارد گستردهترین تقابل نظامی چند دهه گذشته شدهاند؛ تقابلی مرگبار میان دو قدرت هستهای که مرزهای مشترکشان را به میدان نبردی پرتنش تبدیل کرده است. تبادل سنگین آتش، گلولهبارانهای متقابل و بهکارگیری موشکها و پهپادها، جان غیرنظامیان را در دو سوی مرز گرفته و شمار زیادی را زخمی کرده است.
تازهترین موج تنشها، روز چهارشنبه و در پی حمله هوایی هند به آنچه دهلینو «مراکز تروریستی» در خاک پاکستان مینامد، رقم خورد؛ حملهای که در واکنش به یک عملیات مسلحانه علیه غیرنظامیان در بخش هندی کشمیر انجام شد. آیا راهی برای کاهش تنش وجود دارد؟ در تازهترین قسمت از برنامه «افپی لایو» مجله «فارن پالیسی»، راوی آگراوال، با تنوی مادان، پژوهشگر ارشد مؤسسه بروکینگز گفتوگو کرده است. آنچه در ادامه میآید، نسخهای خلاصهشده و ویرایششده از این گفتگو است.
راوی آگراوال: بیایید از ۲۲ آوریل یعنی نقطه شروع دور تازه درگیریها آغاز کنیم. مشخصاً چه اطلاعاتی از آنچه رخ داد در دست داریم؟
تنوی مادان: آنچه تاکنون روشن شده، این است که چند مهاجم مسلح به غیرنظامیانی حمله کردند که بسیاریشان گردشگر بودند و شماری نیز در ماهعسل به منطقه پهلگام آمده بودند. این حمله، رنگ و بوی مذهبی یا قومی نیز داشت؛ زیرا مهاجمان، قربانیان را بر اساس مذهب هدف قرار دادند. از زمان حملات مرگبار بمبئی در سال ۲۰۰۸، این نخستینبار است که چنین حملهای گسترده و مرگبار علیه غیرنظامیان صورت میگیرد. همین مسئله، موجی از خشم عمومی را در سراسر هند به راه انداخته است. در خود کشمیر نیز واکنشهای شدیدی دیده میشود؛ چرا که برخی ساکنان، این حمله را تلاشی برای ضربه زدن به اقتصاد گردشگری منطقه تلقی میکنند. بهویژه آنکه قربانیان از بیش از دوازده ایالت مختلف هند بودند و این مسئله، واکنشی ملی و فراگیر را بهدنبال داشته است.
راوی آگراوال: این خشم فراگیر در هند به این تصور دامن زد که پاسخ نظامی، اجتنابناپذیر خواهد بود. البته در گذشته نیز مواردی از تشدید تنش میان دو کشور دیدهایم، درست است؟
تنوی مادان: بله، ریشه اختلافات میان هند و پاکستان به زمان استقلال آنها در سال ۱۹۴۷ و تجزیه شبهقاره توسط بریتانیا و بهطور خاص به مسأله کشمیر بازمی گردد. در دهههای اخیر، بهویژه از سال ۱۹۹۰ به اینسو، هند بارها پاکستان را متهم کرده که برای پیشبرد ادعای خود بر کشمیر، نهفقط به ارتش، بلکه به شورشیان و گروههای تروریستی نیز تکیه میکند.
تا سال ۲۰۱۶، حتی پس از حملات خونین سال ۲۰۰۸ در بمبئی، واکنش نظامی علنی از سوی هند را شاهد نبودیم و دهلینو نوعی خویشتنداری راهبردی در پیش گرفته بود. اما با روی کار آمدن نارندرا مودی در سال ۲۰۱۴، ورق برگشت. در سال ۲۰۱۶، پس از حملهای تروریستی که به کشته شدن چندین سرباز هندی انجامید، دولت مودی اعلام کرد که پاسخ نظامی خواهد داد. نتیجه آن، عملیات «ضربتی» بود؛ هند نیروهای ویژه خود را از بخش تحت کنترل خود در کشمیر، وارد بخش پاکستانی کرد و دست به عملیات زد. در سال ۲۰۱۹ نیز سناریویی مشابه تکرار شد؛ اینبار هدف حمله، نظامیان هندی بودند و پاسخ هند، حملات هوایی در کشمیر تحت کنترل پاکستان و حتی در عمق خاک پاکستان بود.
راوی آگراوال: حالا برسیم به تحولات این هفته. در تاریخ ۷ مه، پس از چندین هشدار علنی، هند دست به مجموعهای از حملات هماهنگ و نسبتاً عمیق در خاک پاکستان زد.
تنوی مادان: با توجه به سابقه واکنشهای نظامی هند در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹، بسیاری پیشبینی میکردند که دهلینو بار دیگر بهصورت نظامی پاسخ خواهد داد. همینطور هم شد: هند در حملاتی که بهطور رسمی در نشست خبری دولت و ارتش «حمله علیه زیرساختهای تروریستی» خوانده شد، چند نقطه را در عمق خاک پاکستان هدف قرار داد. آنچه این عملیات را از نمونههای پیشین متمایز میکرد، وسعت و گستردگی اهداف بود. مقامات هندی اعلام کردند که دستکم ۹ نقطه مورد هدف قرار گرفته است. اگرچه مقامهای پاکستانی شمار کمتری را تأیید کردند، اما اصل وقوع حملات را پذیرفتند.
وجه تمایز دیگر این عملیات، مکان برخی از این حملات بود؛ از جمله استان پنجاب، که بهنوعی قلب سیاسی، اقتصادی و نظامی پاکستان به شمار میرود. بسیاری از نخبگان نظامی و سیاسی این کشور از همین منطقه میآیند. به همین دلیل، حملات اخیر نهتنها از نظر کمّی، بلکه از لحاظ کیفی نیز گامی فراتر از عملیاتهای پیشین به حساب میآید.
راوی آگراوال: حالا که هند فراتر از خطوط قرمزی که در پنج دهه گذشته رعایت میکرد پیش رفته، پرسش اصلی این است که پاکستان چه واکنشی ممکن است در پیش بگیرد؟ بهویژه در شرایطی که فضا در مه جنگی فرو رفته و اسلامآباد مدعی سرنگونی چند جنگنده هندی شده است.
تنوی مادان: در این نقطه، پاکستان میتوانست یکی از سه مسیر را انتخاب کند. نخست، همانطور که گفتید، مقامات پاکستانی مدعی شدند چند جنگنده هندی را ساقط کردهاند. هند این ادعا را رد کرد، اما برخی منابع غیررسمی در داخل هند اکنون اذعان کردهاند که دستکم یک جنگنده سرنگون شده است. پاکستان میتوانست با بهرهگیری از این روایت، راهی برای خروج از بحران بیابد؛ با نشاندادن خویشتنداری، چهرهای مسئول از خود ارائه دهد و حتی از سوی جامعه جهانی، پاداش دیپلماتیک بگیرد.
گزینه دوم، پاسخ محدود و کنترلشده بود. هند هنگام حمله تأکید کرد که عامدانه از هدفقرار دادن مراکز نظامی پرهیز کرده تا تنشها را کنترل کند. پاکستان نیز میتوانست در همین چارچوب، واکنشی متقابل اما مهارشده نشان دهد؛ برای مثال حملهای به هدفی در خاک هند، اما بدون عبور از آستانهای که به جنگی تمامعیار منجر شود.
و اما گزینه سوم: بالا بردن سطح درگیری بهطور چشمگیر از جمله با حمله مستقیم به تأسیسات نظامی هند. همزمان، گلولهباران در منطقه کشمیر با خمپاره و توپخانه ادامه دارد و هند تأیید کرده که در ایالت جامو و کشمیر، تعدادی غیرنظامی کشته شدهاند. اکنون دهلینو اعلام کرده که پاکستان راه سوم را در پیش گرفته؛ یعنی حمله به اهداف نظامی هند با استفاده از موشکها و پهپادها در شب و ساعات اولیه صبح پنجشنبه. اگرچه هنوز تأیید رسمی از سوی پاکستان منتشر نشده، اما در واکنش به این حملات، هند نیز با پهپاد به برخی شهرهای پاکستان حمله کرده است.
راوی آگراوال: بیایید نگاهی داشته باشیم به امکان کاهش تنش میان دهلینو و اسلامآباد. بهنظر من، سه چارچوب برای تحلیل این موضوع وجود دارد: اول، ملاحظات نظامی؛ دوم، منافع عریان و خودمحورانه بازیگران؛ و سوم، نقش رسانهها که دربارهاش هم یادداشتی نوشتهام. اجازه بده با بعد نظامی شروع کنیم؛ با وجود آنکه اقتصاد هند اکنون حدود ۱۱ برابر بزرگتر از اقتصاد پاکستان است، اما این برتری لزوماً به همان اندازه در میدان جنگ محسوس نیست.
تنوی مادان: بله، همینطور است. هند هنوز هم از یک برتری سنتی نظامی برخوردار است و بهدلیل قدرت اقتصادی بالاتر، توان تحمل یک جنگ فرسایشی را دارد. در مقابل، اقتصاد پاکستان بهشدت آسیبپذیر است و به حمایت مالی خارجی بهویژه وامهای صندوق بینالمللی پول وابستگی دارد. با این حال، ارتش پاکستان همچنان سهم بزرگی از منابع کشور را دریافت میکند و با اتکا به همکاریهای نظامی با کشورهایی چون چین و ترکیه، روند نوسازی تجهیزات خود را پی گرفته است. به این ترتیب، اسلامآباد تلاش دارد فاصله نظامی خود با دهلینو را از طریق تقویت فناوری و تاکتیک جبران کند.
در عین حال، باید توجه داشت که هند در حوزههای نوظهوری چون سایبر، فضا و پدافند هوایی نیز پیشرفتهای محسوسی داشته است. نیروی دریایی هند نیز گستردهتر است. اما یکی از نقاط آسیبپذیر دهلینو، این است که باید همزمان حواسش به مرزهای شرقیاش با چین هم باشد؛ چینی که نزدیکترین متحد پاکستان بهشمار میآید. حتی در غیاب مداخله مستقیم پکن، صرف حضور آن بهعنوان یک بازیگر بالقوه، کافی است تا محاسبات استراتژیک هند را پیچیدهتر کند. چین میتواند با اقدامات تاکتیکی یا حتی صرفاً با تحرکات نمادین، فشار را از دوش پاکستان بردارد و هند را درگیر جبههای دوگانه نگه دارد.
عامل دوم در تعیین دامنه درگیریها، محدودیتهایی است که در زنجیره تأمین تسلیحات دیده میشود. ارتش هند برای تأمین مهمات و قطعات، به کشورهایی چون روسیه، اوکراین و اسرائیل متکی است؛ کشورهایی که هر کدام بهنوعی درگیر بحرانهای خود هستند. و نهایتاً عامل سوم، یک عامل طبیعی است: با آغاز فصل بارانهای موسمی، شرایط جوی در منطقه میتواند بر دامنه و شدت عملیاتهای نظامی تأثیر بگذارد و برخی تحرکات را به تعویق بیندازد یا محدود کند.
راوی آگراوال: حالا بیایید به دومین چارچوب تحلیلی نگاه کنیم یعنی منافع عریان و خودمحورانه دو طرف. از نارندرا مودی شروع کنیم: او چه چیزی از این بحران میخواهد؟ چه شرایطی باید فراهم شود تا او بتواند این ماجرا را بهعنوان یک پیروزی معرفی کند؟
تنوی مادان: ترجیح میدهم این پرسش را در چارچوبی گستردهتر مطرح کنم: منافع ملی هند در این مقطع چیست؟ گرچه تصور غالب این است که مودی تحت فشار سیاسی داخلی ناچار به واکنش بوده، اما واقعیت پیچیدهتر از اینهاست. هند اکنون در آستانه هیچ انتخاباتی نیست و جالبتر آنکه، حتی احزاب مخالف نیز در این بحران، پشتیبانی غیرمعمولی از دولت نشان دادهاند.
با اینحال، اگر به اهداف کلیدی دهلینو نگاه کنیم، روشن است که هند میخواست پیامی صریح و چندلایه ارسال کند: تنبیهی نمادین که ساختار گروههای هدف را مختل کرده، تأثیر بازدارنده داشته باشد و در عین حال، این پیام را منتقل کند که هند از افزایش تنش ابایی ندارد. در واقع، این کشور خواستار تثبیت این گزاره بود که اقدام تروریستی، بیپاسخ نمیماند.
در عین حال، هند منافعی هم در خویشتنداری دارد. پیش از وقوع این حمله، سیاست اصلی دهلینو تمرکز بر تقویت جایگاه منطقهای و فرامنطقهای خود بود. هند بهدنبال ایفای نقش در یک نظم جهانی چندقطبی بود که خود، یکی از قطبهایش باشد. رشد اقتصادی حدود ششدرصدی، اولویت دولت را بر شتاببخشی به این رشد، ایجاد فرصتهای شغلی و امضای توافقهای تجاری قرار داده بود. هند همچنین درگیر رقابت راهبردی با چین است و آخرین چیزی که میخواهد، فروغلتیدن در یک بحران فرسایشی و پرهزینه با پاکستان است.
راوی آگراوال: و در سوی دیگر ماجرا، پاکستان چه منافعی در این تنش دارد؟ بیایید نگاهی بیندازیم به مهرههای کلیدی در اسلامآباد از نخستوزیر شهباز شریف گرفته تا ژنرال عاصم منیر، فرمانده قدرتمند ارتش که پیشتر رئیس سازمان اطلاعات نظامی پاکستان نیز بوده. در عین حال، نباید فراموش کرد که نهادهای اطلاعاتی پاکستان سالهاست با همان گروههای شبهنظامی که بحث را با آنها آغاز کردیم، در ارتباط هستند.
تنوی مادان: در چنین شرایطی، ممکن است ارتش پاکستان گرایشی به تشدید درگیری داشته باشد. فرماندهی ارتش تحت رهبری ژنرال عاصم منیر، در سالهای اخیر با ضربههای حیثیتی متعددی مواجه شده است چه در صحنه نظامی مانند عملیات آمریکا برای کشتن اسامه بنلادن در خاک پاکستان و چه در برابر حملات هوایی هند، ایران و افغانستان که طی چند سال اخیر، بارها حریم هوایی و زمینی پاکستان را نقض کردهاند.
برای ارتشی که بودجهای هنگفت از منابع ملی دریافت میکند، ضروری است که خود را در جایگاه «مدافع مؤثر امنیت ملی» تثبیت کند. در عین حال، اعتبار ارتش در عرصه سیاسی نیز خدشهدار شده؛ هواداران عمران خان، نخستوزیر پیشین، معتقدند که او با دخالت مستقیم ارتش از قدرت کنار گذاشته شده و همین موضوع موجی از اعتراضات گسترده را علیه نظامیان برانگیخته است. ارتش حالا بهدنبال بازسازی وجهه خود است؛ نهفقط در برابر هند، بلکه در داخل مرزهای خود.
با این حال، باید توجه داشت که تصمیم نهایی ژنرال منیر، تا حد زیادی به مشاورههایی بستگی دارد که از اطرافیانش دریافت میکند. ممکن است کسانی به او توصیه کنند که «شما به هند آسیب زدهاید، حالا همین را بهعنوان یک پیروزی روایت کنید، فضای رسانهای را مدیریت کنید و تنش را کاهش دهید.» یا برعکس، هشدار دهند که «اگر درگیری ادامه یابد، ممکن است آسیبهای بیشتری ببینید و در نهایت اینگونه بهنظر برسد که ارتش ناکارآمد و منفعل بوده است.» این دو نگاه، میتوانند سرنوشت تنش کنونی را رقم بزنند. در نهایت، همهچیز به تصمیم شخص ژنرال منیر بستگی دارد.
راوی آگراوال: همین ایده «شکلدادن به روایت» آخرین گزینهای است که برای کاهش تنش در نظر داشتم و در یادداشت اخیرم هم به آن پرداختهام. هند و پاکستان، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، دارای اکوسیستم رسانهای بهشدت ملیگرایانهای هستند که اغلب، روایت رسمی دولت را بدون چونوچرا میپذیرد؛ روایتی که به دو طرف اجازه میدهد اعلام پیروزی کنند و سپس از درگیری عقبنشینی نمایند. البته این فقط یک نظریه است. بهنظر شما، این سناریو چقدر واقعگرایانه است؟ آیا با گزینهای واقعی روبهرو هستیم یا صرفاً با کورسویی از امید در میانه بحران؟
تنوی مادان: همانطور که دیگر عوامل میتوانند هم محرک و هم بازدارنده باشند، رسانهها نیز نقش دوگانهای ایفا میکنند. از یکسو، با انتشار اطلاعات نادرست، پمپاژ هیجان و تحریک افکار عمومی، میتوانند به تشدید بحران دامن بزنند. اما از سوی دیگر، شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد در حال حاضر، لحن رسمی در هند چه از سوی دولت، چه ارتش و حتی کاربران فعال و حامی دولت در فضای مجازی نسبتاً کنترلشده است و بر این نکته تأکید دارد که تشدید بیشتر تنها در صورت اقدامات تحریکآمیز مجدد از سوی پاکستان رخ خواهد داد.
همین ظرفیت برای «شکل دادن به روایت» میتواند بهعنوان راهی بالقوه برای خروج از بحران عمل کند. بهعنوان نمونه، پاکستان پس از ادعای سرنگونی جنگندههای هندی، میتوانست با تکیه بر همان روایت، خود را پیروز جلوه دهد و بدون نیاز به تأیید خارجی یا مدرک دقیق، عقبنشینی را آغاز کند. در واقع، در چنین فضاهایی، حقیقت اغلب در سایه روایتهای رسمی قرار میگیرد و اگر رهبران دو کشور واقعاً خواهان کاهش تنش باشند، ابزار لازم برای انجام آن را در اختیار دارند. بنابراین، بله، این گزینه واقع بینانه است اما فقط به شرط آنکه اراده سیاسی لازم در رأس هرم قدرت وجود داشته باشد.