نامهای به ۲ وزیر: درخواست برای تحول در نظام آموزشی کشور

نظام آموزش رسمی کشور، علیرغم تلاشهای ارزشمند معلمان شریف، همچنان بر مبنای الگوهای سنتی و کهنه اداره میشود. فقدان روزآمدسازی محتوا و ابزارهای آموزشی، بیتوجهی به اقتضائات نسل نوین، و نبود زیرساختهای لازم برای ورود فناوریهای نوین آموزشی، منجر به گسست عمیق میان مدرسه و زندگی واقعی دانشآموزان شده است.
جناب آقایان دکترحسین سیمایی صراف و دکتر علیرضا کاظمی
وزیران محترم علوم تحقیقات و فناوری و آموزش و پرورش
با سلام و احترام
به استحضار میرساند که نظام سیاستگذاری علمی، آموزشی و پژوهشی کشور در دهههای اخیر با چالشهای بنیادین و ساختاری مواجه بوده که آثار و تبعات آن نهتنها در عرصه تعلیم و تربیت، بلکه در کلیت توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور بهوضوح قابل مشاهده است. استمرار وضع موجود، نهتنها فرصتهای پیشرفت را زایل میسازد، بلکه آینده نسلهای آتی را نیز در معرض تهدید قرار میدهد. با دغدغهای ملی و مسئولیتی اجتماعی، در ادامه بهاختصار مهمترین محورهای آسیبشناسی ساختار فعلی آموزش، پرورش، مهارتآموزی و پژوهش کشور بسیار کوتاه مورد نقد و واکاوی قرار میگیرد:
۱. آموزش: نظام آموزش رسمی کشور، علیرغم تلاشهای ارزشمند معلمان شریف، همچنان بر مبنای الگوهای سنتی و کهنه اداره میشود. فقدان روزآمدسازی محتوا و ابزارهای آموزشی، بیتوجهی به اقتضائات نسل نوین، و نبود زیرساختهای لازم برای ورود فناوریهای نوین آموزشی، منجر به گسست عمیق میان مدرسه و زندگی واقعی دانشآموزان شده است. در این میان، عدم تأمین مالی معلمان، یکی از موانع جدی برای تحول در نظام آموزش به شمار میرود. همچنین، نبود پیوند مؤثر میان آموزش عمومی و آموزش عالی، موجب گسیختگی و عدم انسجام در مسیر تعالی تربیت نیروی انسانی شده است.
۲. پرورش: شوربختانه نظام آموزشی کشور، پرورش شخصیت انسانی دانشآموزان را به حاشیه رانده است. رشد اخلاقی، فرهنگی، معنوی، اجتماعی و روانیِ دانشآموزان، که از الزامات تربیت شهروندان مسئول و توانمند است، در فرآیند آموزش رسمی مورد غفلت قرار گرفته و عملاً جای خود را به آزمونمحوری و انباشت محفوظات داده است.
۳. مهارتآموزی: آنچه امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت مینماید، تأکید بر آموزش مهارتهای زندگی، اجتماعی و حرفهای در مدارس است. مهارتهایی چون تفکر انتقادی، خلاقیت، ارتباط مؤثر، حل مسئله، همکاری تیمی، مسئولیتپذیری، تابآوری، مدیریت زمان، سواد رسانهای، آموزشهای اولیه بهداشت فردی، رفتار مدنی و تعامل اجتماعی باید به عنوان بخش جداییناپذیر نظام تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود. در غیاب این مهارتها، دانشآموزان به رغم برخورداری از دانش نظری، فاقد توانایی لازم برای ایفای نقش مؤثر در جامعه خواهند بود.
۴. پژوهش: ضمن توجه به اینکه نگارش مقاله بسیار مهم است اما صرفا توجه به کمیت آن باید مورد بازبینی اساسی قرار گیرد. نظام پژوهشی کشور، گرفتار پدیدهای موسوم به «مقالهزدگی» شده است؛ بدین معنا که تولید علم در اغلب موارد به تولید مقاله صرف تقلیل یافته، آنهم بدون پیوند معنادار با نیازهای واقعی کشور تعریف میشود. پژوهشهای تیمی، میانرشتهای، مسألهمحور و کاربردی، سهم ناچیزی از تولیدات علمی را به خود اختصاص دادهاند. ارتقاء اعضای هیئت علمی و ارزشگذاری علمی نیز عموماً بر مبنای کمّیت مقالات و شاخصهای بینالمللی صورت میگیرد، در حالی که نظام علمی مؤثر، آن است که بتواند نقشی واقعی در بهبود وضعیت کشور ایفا نماید.
جمعبندی: تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که حل مسائل هر جامعه، صرفاً با اتکاء بر توانمندترین نیروهای فکری و نخبگان علمی آن کشور ممکن است. سؤال اینجاست: ساختار فعلی نظام علمی، چه میزان از ظرفیت نخبگان کشور را درگیر حل مسائل اساسی کرده است؟ نظام آموزشی و پژوهشی ایران نیازمند بازنگری عمیق، شجاعانه، و آیندهنگرانه در تمامی سطوح خود است. استمرار مسیر فعلی، نهتنها ما را از تحقق چشماندازهای ملی بازمیدارد، بلکه سرمایه انسانی کشور را نیز از درون تهی خواهد کرد. از این رو از وزرای محترم تقاضا میشود با تشکیل کارگروههای تخصصی، بهرهگیری از ظرفیت نخبگان مستقل و با نگاهی ملی و فرابخشی نسبت به اصلاحات ساختاری و هدفمند در این حوزههای حیاتی اقدام فرمایند.
عباس مرادی؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده آمار ایران
این خبر به نقل از یکی از مخاطبان منتشر شده است و فرارو هیچگونه نظر شخصی یا تحلیلی در خصوص محتوا یا جزئیات آن ندارد. این گزارش صرفاً به منظور اطلاعرسانی و انتقال اخبار به مخاطبان ارائه شده است.