
اگر فرزندی در مدرسه دارید یا حتی اگر ندارید، احتمالاً متوجه شدهاید که بسیاری از جنبههای آموزشی تغییر کردهاند.
فرارو- از روشهای جدید حل مسائل ریاضی گرفته تا اطلاعاتی که زمانی بهعنوان حقایق علمی غیرقابلتغییر به ما آموزش داده میشدند؛ بسیاری از مطالبی که در مدرسه آموختیم دیگر درست نیستند!
به گزارش فرارو به نقل از ریدرز دایجست، ممکن است تعجب کنید که برخی از اصولی که در دوران تحصیل خود یاد گرفتهاید، اکنون نادرست محسوب میشوند. علم همواره در حال پیشرفت است! در ادامه، به برخی از این حقایق قدیمی، اما نادرست اشاره میکنیم.
اگر هنوز فکر میکنید که دایناسورها ۶۵ میلیون سال پیش منقرض شدند، ممکن است کودکان امروزی به شما بخندند! آنها پرندگان اطراف شما مانند کبوترها، گنجشکها و مرغهای مگسخوار را به شما نشان میدهند و خواهند گفت که این موجودات، نوادگان مستقیم دایناسورها هستند. دانشمندان امروزی معتقدند که پرندگان، تبار مستقیمی از دایناسورهایی مانند تیرکس و تریسراتوپس دارند.
پیشرفت در علم دیرینهشناسی نشان داده است که بسیاری از دایناسورها، بدنهایی پوشیده از پر و مو داشتند! فسیلهای کشفشده، وجود پرهای نرم و رنگارنگ را در برخی از گونههای دایناسوری تأیید کردهاند. دانشمندان حتی توانستهاند رنگ پرهای دایناسورها را با بررسی ساختارهای ریز موسوم به ملانوزومها تشخیص دهند.
ما در مدرسه یاد گرفتیم که ماده در سه حالت جامد، مایع و گاز وجود دارد. اما دانشمندان، حالت چهارمی به نام پلاسما را کشف کردهاند که در ستارگان و تابلوهای نئونی دیده میشود. همچنین، در سال ۱۹۹۵، حالتی به نام میعان بوز-اینشتین ایجاد شد که در دمای نزدیک به صفر مطلق شکل میگیرد. پژوهشگران در حال کشف حالتهای دیگری از ماده هستند.
زمانی، پلوتو بهعنوان نهمین سیاره منظومه شمسی شناخته میشد، اما در سال ۲۰۰۶، اتحادیه بینالمللی نجوم، آن را به دسته سیارات کوتوله منتقل کرد. امروزه، ۸ سیاره رسمی و ۵ سیاره کوتوله شناخته شدهاند و احتمالاً اجرام دیگری نیز در کمربند کوئیپر وجود دارند.
شاید شنیده باشید که افراد خلاق از نیمکره راست و افراد منطقی از نیمکره چپ مغز خود استفاده میکنند. اما تحقیقات نشان دادهاند که این تقسیمبندی صحیح نیست و تمامی بخشهای مغز در فعالیتهای مختلف درگیر هستند.
رگهای شما ممکن است به نظر آبی بیایند، اما خون داخل آنها همیشه قرمز است. خون سرخرگها، روشن و پر از اکسیژن است، درحالیکه خون سیاهرگها، کمی تیرهتر به نظر میرسد. تصور آبی بودن خون، ناشی از نحوه بازتاب نور از پوست است.
علاوه بر بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه، ما حواس دیگری نیز داریم. مثلاً حس موقعیت بدن (پروپریوسپشن) به ما کمک میکند تا بدون نگاه کردن، بدانیم اعضای بدنمان در چه موقعیتی هستند. حس تعادل نیز نمونهای دیگر از حواس اضافی ماست.
در مدرسه به ما یاد داده شد که قسمتهای مختلف زبان، طعمهای خاصی را تشخیص میدهند، اما این ادعا نادرست است. جوانههای چشایی در سراسر زبان پراکندهاند و تمامی بخشهای زبان میتوانند انواع طعمها را حس کنند.
این باور که آدامس بلعیدهشده هفت سال در معده باقی میماند، صحت ندارد. دستگاه گوارش انسان قادر به هضم آدامس نیست، اما آن را بدون جذب از بدن دفع میکند.
تصور میشد که پس از مرگ، مو و ناخن به رشد خود ادامه میدهند. اما در واقع، این توهم به دلیل از دست دادن آب و جمعشدن پوست ایجاد شده بود، که باعث میشد مو و ناخن بلندتر به نظر برسند.
کلمب هرگز به قاره آمریکای شمالی قدم نگذاشت. در واقع، وایکینگها حدود ۵۰۰ سال قبل از او به آمریکای شمالی رسیدند. علاوه بر این، بومیان آمریکا هزاران سال قبل از ورود اروپاییان در این سرزمینها ساکن بودند.
این باور که تنها ۱۰ درصد مغز فعال است، نادرست است. اسکنهای مغزی نشان میدهند که بخشهای مختلف مغز در انجام فعالیتهای مختلف درگیر هستند، حتی در هنگام استراحت و خواب.
ادیسون اولین کسی نبود که لامپ الکتریکی را اختراع کرد. مخترعان دیگری مانند جوزف سوان، پیش از او روی این ایده کار کرده بودند. ادیسون تنها توانست طراحی بهینه و کارآمدتری برای لامپ ارائه دهد.
این ادعا که دیوار چین تنها سازه انسانی قابلمشاهده از فضاست، نادرست است. فضانوردان گزارش دادهاند که دیوار را نمیتوان بهراحتی تشخیص داد، درحالیکه سازههایی مانند فرودگاهها و شهرهای پرنور بهوضوح دیده میشوند.
یک باور رایج میگوید که نمیتوان کاغذ را بیش از ۷ بار تا کرد. اما آزمایشهای علمی نشان دادهاند که با استفاده از ورقهای بزرگ و ماشینآلات خاص، میتوان کاغذ را بیش از ۱۰ بار تا زد.
این موارد تنها چند نمونه از اطلاعاتی هستند که در مدرسه به ما آموزش داده شدهاند، اما دیگر صحت ندارند. با پیشرفت علم، برخی از باورهای قدیمی اصلاح شده و دانش ما نسبت به جهان گستردهتر شده است.