
اعتراضات کارگری که در ابتدا جنبه اقتصادی داشت، از سال ۱۳۵۶ بهتدریج به اعتراضات سیاسی تبدیل شد. اعتصابهای کارگران در بخشهای مختلف، از کارخانههای صنعتی گرفته تا نیروگاههای برق و صنعت نفت، نشاندهنده نارضایتی عمیق از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور بود. در تابستان ۱۳۵۷، این اعتراضات شدت بیشتری یافت و کارگران با خواستههایی همچون افزایش دستمزد، بیمه درمانی و حق تشکیل اتحادیههای مستقل وارد میدان شدند.
فرارو- دهه ۵۰ شمسی برای ایران دورهای پرتلاطم از نظر اقتصادی و اجتماعی بود. افزایش شدید تورم، بهویژه در نیمه دوم این دهه، زندگی اقشار ضعیف و کارگران را با مشکلات جدی مواجه کرد. قدرت خرید مردم کاهش یافت و فاصله طبقاتی افزایش یافت، به طوری که عمده درآمدهای نفتی نصیب طبقات ثروتمند و مناطق مرکزی شد، در حالی که کارگران، بهویژه کارگران موقت، ساختمانی و کارخانههای کوچک، از حداقل حمایتهای رفاهی محروم ماندند.
به گزارش فرارو، این نابرابری اقتصادی و فساد مالی گسترده، نارضایتیهای اجتماعی را تشدید کرد. آمارهای اوایل دهه ۵۰ نشان میدهد که بخش عمدهای از هزینههای کشور در اختیار ثروتمندان بود، در حالی که فقیرترین اقشار سهمی ناچیز از درآمدهای ملی داشتند. این روند در کنار سیاستهای متناقض شاه، که از یکسو بر رفاه کارگران تأکید میکرد و از سوی دیگر آنها را به سرکوب تهدید میکرد، باعث از بین رفتن اعتماد عمومی شد.
اعتراضات کارگری که در ابتدا جنبه اقتصادی داشت، از سال ۱۳۵۶ بهتدریج به اعتراضات سیاسی تبدیل شد. اعتصابهای کارگران در بخشهای مختلف، از کارخانههای صنعتی گرفته تا نیروگاههای برق و صنعت نفت، نشاندهنده نارضایتی عمیق از وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور بود. در تابستان ۱۳۵۷، این اعتراضات شدت بیشتری یافت و کارگران با خواستههایی همچون افزایش دستمزد، بیمه درمانی و حق تشکیل اتحادیههای مستقل وارد میدان شدند.
با گسترش اعتراضات، رژیم پهلوی تلاش کرد با ترکیبی از سرکوب و امتیازدهی، کنترل اوضاع را در دست بگیرد، اما این سیاستها نتیجهای معکوس داشت. کارگران صنعت نفت که شاهرگ اقتصادی کشور را در دست داشتند، به اعتصاب سراسری پیوستند و این اقدام، دولت را فلج کرد. اعتصاب آنها که در ابتدا با سرکوب نظامی مواجه شد، در ماههای آبان و آذر ۱۳۵۷ به اوج رسید و به یک اعتصاب سراسری سیاسی تبدیل شد.
در این میان، نقش شوراهای کارگری برجسته شد. کارگران در کارخانهها و واحدهای صنعتی، شوراهایی مستقل تشکیل دادند که علاوه بر سازماندهی اعتصابات، امور تولید و توزیع را نیز در دست گرفتند. این شوراها که طیفهای مختلفی از جمله نیروهای اسلامی، سوسیالیستها و مارکسیستها را دربر میگرفت، به یکی از ارکان مهم انقلاب اسلامی تبدیل شدند.
در نهایت، اعتصابهای گسترده و نافرمانی مدنی، نهتنها رژیم را در داخل کشور تضعیف کرد، بلکه نشان داد شاه دیگر قادر به حفظ کنترل اوضاع نیست. دولت بختیار نیز نتوانست اعتصابها را مهار کند و همین امر، خروج شاه و پیروزی انقلاب را تسریع کرد. کارگران که روزگاری از وعدههای رفاهی رژیم ناامید شده بودند، این بار در صف مقدم جنبشی قرار گرفتند که برای همیشه معادلات سیاسی ایران را تغییر داد.