از برجستگیهای داوُس ۲۰۲۵، ظرفیت و توانمندی وزرا، نویسندگان، اصحاب رسانه و دانشگاهیان هند، چین، عربستان و امارات بود؛ عربستان با چهار وزیر و طیفی از مدیران بخش خصوصی، حضوری چشمگیر داشت.
پنجاه و پنجمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوچک داوُس (Davos) طی ۲۰ تا ۲۴ ژانویه (اول تا پنجم بهمنماه ۱۴۰۳) تشکیل شد. حدود ۳۰۰۰ نفر از ۱۳۰ کشور در این اجلاس شرکت کردند و ۱۶۰۰ شرکت (۴۵درصد از آمریکا) در آن حضور داشتند. ۳۵۰مقام دولتی شامل ۶۰ رئیس دولت نیز مشارکت کردند. ۱۷۰ نماینده از گروههای جامعه مدنی از هر پنج قاره نیز فرصت اثرگذاری بر موضوعات و مباحث را داشتند.
به گزارش دنیای اقتصاد، این رویداد یکی از مهمترین گردهماییهای اقتصادی سالانه در جهان محسوب میشود. محافظت از کره زمین، بازسازی اعتماد میان ملتها و دولتها، صنعت در عصر هوش مصنوعی، سرمایهگذاری روی انسانها و افقهای نوین در رشد و توسعه، ۵محور اصلی این اجلاس بود. دکتر محمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی در این اجلاس حضور پیدا کرد و در گزارشی به بررسی مباحث مطرحشده در آن پرداخت.
حدود ۲۵۰ استاد دانشگاه یا محقق یا نویسنده به دعوت داوُس، آخرین دستاوردهای علمی و دیدگاههای خود را در حدود ۳۰۰ جلسه طی پنج روز مطرح کردند. دونالد ترامپ در روز چهارم کنفرانس به صورت آنلاین حدود ۲۰ دقیقه سخنرانی کرد و ۳۰ دقیقه به پرسشهای پنج رئیس هیاتمدیره بانک یا شرکت مالی و نفتی پاسخ داد. رئیس مجمع جهانی اقتصاد از او در انتهای این برنامه دعوت کرد تا سال آینده به صورت حضوری در داوُس شرکت کند. داوُس امسال پنج محور را در بر میگرفت: ۱- محافظت از کره زمین (۲۷ جلسه)؛ ۲- بنای مجدد اعتماد میان ملتها و دولتها (۲۸ جلسه)؛ ۳- صنعت در عصر هوش مصنوعی (۳۵ جلسه)؛ ۴- سرمایهگذاری روی انسانها (۴۴ جلسه) و ۵- افقهای نوین در رشد و توسعه (۵۱ جلسه). در زیر، با عناوین متنوع، گزارشی از داوُس ۲۰۲۵ ارائه میشود.
ترامپ و دولت او به علتِ همزمانی سوگند او و شروع داوُس ۲۰۲۵، در اجلاس حضور نداشتند، اما بهندرت در جلسهای از پیآمدهای محتمل ریاستجمهوری او صحبتی به میان نیامد.
یک نکته کانونی که بسیاری مطرح کردند این بود که او Maximalist (حداکثرگرا) است. بالاترین خواسته خود را مطرح میکند و سپس در فرآیند مذاکره به سوی تفاهم حرکت میکند. از این منظر، او یک دیپلمات و سیاستمدار عادی نیست که سخنانش براساس واقعیت باشد. به عنوان مثال، ولیعهد عربستان، پیروزی ترامپ را به او تبریک گفت و مجددا خواست که اولین سفر خارجی خود را به عربستان انجام دهد. سپس برای جلب توجه دولت ترامپ، عربستان همچنین اعلام کرد که طی چهار سال آینده ۶۰۰میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری خواهد کرد. سپس ترامپ در سخنرانی خود برای مخاطبان داوُس اظهار امیدواری کرد که عربستان سطح سرمایه گذاری خود را به یکتریلیون دلار ارتقا بخشد.
ترامپ همچنین اعلام کرد برای شرکتهایی که کالای خود را در آمریکا تولید کنند نرخ مالیات را به ۱۵درصد تقلیل خواهد داد. ترامپ به موجب احکامی که طی هفته اول ریاستجمهوری خود صادر کرد، فرازونشیبهای فراوانی را در نحوه عملکرد دولت آمریکا ایجاد کرده است، از توقف استخدام در دولت گرفته تا جلوگیری از ورود مهاجران جدید. ارتش آمریکا در مرز مکزیک مستقر شده است و مانع ورود مهاجران از آمریکای مرکزی خواهد شد. اکثر شرکای تجاری آمریکا بیش از آنچه از آمریکا وارد کنند به این کشور میفروشند. این شامل شرکای مهم مانند چین، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی میشود. ترامپ همه این کشورها را با افزایش گمرک تهدید کرده است.
عموم اقتصاددانان در داوُس معتقد بودند که معلوم نیست در عمل چه اتفاقاتی بیفتد، چون افزایش نرخ گمرکی نهتنها در آمریکا به افزایش نرخ تورم میانجامد بلکه در هزینههای زنجیره کالا در سطح جهانی نیز پیآمدهای تورمی دارد.
به نظر میرسد دولت ترامپ اعتقاد عمیقی به کارکرد سازمانهای بینالمللی و قواعد نسبتا تثبیتشده اقتصادی از طریق سازمان تجارت جهانی ندارد و برخلاف دولت بایدن که به چندجانبه گرایی اقتصادی و برون سپاری امنیتی معتقد بود، دولت ترامپ در پی توافقات و تعاملات دوجانبه با کشورها باشد تا از این طریق منافعِ ملی آمریکا را تامین کند. بسیاری معتقد بودند که اختلالات ناشی از دولت جدید آمریکا، عموما موقتی خواهند بود و ممکن است بدنه دستگاه اجرایی و طبقه بوروکراتها، واکنشهای منفی، اما نامحسوس نسبت به این تحولات و سیاستهای جدید نشان دهند.
از این رو، سیاستهای این دولت را باید مورد به مورد بررسی کرد. ترامپ در روابط بینالمللی، نزدیکترین روابط را با روسای جمهور آرژانتین و چین، نخستوزیر هند و ولیعهد عربستان خواهد داشت.
همینطور پیشبینی میشود عموم کشورهای عربی در خلیج فارس و مصر، اردن، عراق و اسرائیل از روابط نزدیکی با دولت ترامپ برخوردار باشند. روابط با ترکیه تابع میزان تطابق منافع آنها در ناتو، سوریه و همچنین دیدگاههای ترکیه به اسرائیل خواهد بود.
انتظار میرود دولت ترامپ به صورت Package مسائل خود را با روسیه، شامل اوکراین، ناتو، سلاحهای هستهای، صادرات انرژی و ایران، حل کند و صرفا بر جنگ اوکراین متمرکز نشود. به میزانی که اروپا و آمریکا حاضر باشند ۲۲هزار تحریم فرد و سازمان روسیه را تخفیف دهند، مسکو نیز در موارد Package معامله خواهد کرد.
ابوظبی و مایکروسافت همکاری یکمیلیارد دلاریشان را برای ساخت یک Data Center در این شهر آغاز کردهاند. شرکت هواپیمایی قطر با ایلان ماسک مذاکره کرده تا از طریق استارلینک تمامی پروازهای خود را پوشش اینترنتی دهد. فرودگاه دوحه در سال حدود ۵۲ میلیون مسافر دارد که از سال ۲۰۲۲ تا کنون ۵۰ درصد افزایش یافته است. از ۵۲ میلیون مسافر، ۴۰ میلیون نفر از فرودگاه دوحه به اروپا، آفریقا، آسیا و استرالیا عبور میکنند. شرکت PureHealth اماراتی که بزرگترین تامینکننده درمان در جزیرهالعرب است، ۱۸ شعبه در اوکلاهما و نیومکزیکو آمریکا تاسیس کرده است. آمریکا، اوپک عربی (عراق، مصر، لیبی، سوریه و کشورهای حوزه خلیج فارس) را تشویق کرده که علاوه بر نفت و گاز، به سوی سرمایهگذاری در انرژی پاک حرکت کنند و انبوهی از شرکتهای آمریکایی در این چارچوب آغاز به همکاری کردهاند.
مهمترین چالش بینالمللی ترامپ با چین خواهد بود. هر چند روابط دو رهبر دوستانه است ولی موضوعات فیمابین برای حلوفصل قابلتامل هستند. ۸۰ درصد پردازش فلزات جهان را چین انجام میدهد. تولید انرژی پاک چین هفت برابر آمریکاست. ۹۰ درصد باتری خودروهای برقی در جهان را چینیها میسازند و ترامپ در روز اول ریاستجمهوری، سیاست دولت بایدن در گسترش خودروهای برقی را تغییر داد. ۹۵ درصد Waferهای انرژی خورشیدی را چینیها میسازند. چینیها طی سه سال گذشته، ۴۰۰ جنگنده ساختهاند و برای هزار موشک بالستیک هستهای جدید، سیلو تولید کردهاند. چینیها شش برابر آمریکاییها در انبارهای خود تسلیحات جمع کردهاند و تعداد موشکهای بینقارهای بالستیک خود را دو برابر کردهاند. به موجب این تحولات، بودجه نظامی آمریکا در سالِ آینده به ۹۲۶ میلیارد دلار افزایش یافته است.
کانون استراتژی آمریکا نسبت به چین، که از اجماع دوحزبی برخوردار است (دموکرات و جمهوریخواه)، کاهش نرخ رشد اقتصادی و ثروت چین است که از این طریق سرمایهگذاریهای اقتصادی و نظامی آن را کاهش دهد. دولت بایدن این روند را آغاز کرد و تا اندازهای موفق شد نرخ رشد اقتصادی چین را کاهش دهد، به گونهای که در سال ۲۰۲۴، ۱۶ هزار میلیونر چینی و غیرچینی، آن کشور را ترک کردند و بین ماه ژوئن ۲۰۲۳ تا ژوئن ۲۰۲۴، ۲۵۴ میلیارد دلار سرمایه از چین خارج شد. درعینحال، وابستگی کشورها به چین انکارناپذیر است.
در حالحاضر، چین این ارقام را در کشورهای مختلف سرمایهگذاری کرده است: آمریکا (۲۰۰ میلیارد دلار)؛ برزیل (۷۳ میلیارد دلار)؛ استرالیا (۱۰۶ میلیارد دلار)؛ سنگاپور (۴۵ میلیارد دلار)؛ اندونزی (۴۷ میلیارد دلار) و اتحادیه اروپا (حدود ۳۰۰ میلیارد دلار). سرمایهگذاری آمریکا در چین به رتبه دهم تنزل پیدا کرده است. جنگ تجاری ضمن همکاری میان دو کشور در حدی است که اخیرا، دولت بیجینگ ۳۸ شرکت تولید تسلیحات آمریکا را تحریم کرده، به صورتی که نمیتوانند بسیاری از مواد اولیه و تراشه را وارد کنند.
در عینحال، در صورتی که چینیها کسری تجاری خود را با آمریکا، از طریق واردات بیشتر کاهش دهند و سرمایهگذاری خود را افزایش دهند ممکن است در بعضی از فناوریهای غیرحساس بتوانند همکاری کنند. حضور و بهرهبرداری از بازار کالا، خدمات، علم و فناوری آمریکا به قدری برای چینیها مهم است که امکان تفاهم آنها با دولت ترامپ را که اهل تعاملات موردی و موفقیتهای کوتاه الی میانمدت است افزایش میدهد. اهرمهای چین و آمریکا را در نهایت باید بخش به بخش (Sector by Sector) مورد بررسی قرار داد. به عنوان نمونه، دولت ترامپ در پی تشویق سرمایهگذاری در تولید کشتیهای باری تجاری است، زیرا ۷۰ درصد تولید این نوع کشتیها در چین است و اگر آمریکا این نوع فعالیت تولیدی را شروع کند هفت سال زمان خواهد برد تا اولین کشتی آماده شود.
طی ۵ سال گذشته، چینیها بخشی از فعالیت تولیدی خود را به کشورهای دیگر مانند مکزیک، برزیل، و کشورهای آسهآن (ASEAN) منتقل کردهاند تا از مخاطرات گمرکی و تحریمی آمریکا در امان باشند و همزمان، زمینههای سرمایهگذاری و مصرف داخلی را افزایش دادهاند تا نرخ رشد پنجدرصدی خود را حفظ کنند. هنر حکمرانی چینیها در این است که به صورت دائمی در حال انطباق با شرایط و پیدا کردن آلترناتیو هستند و آنقدر انعطافپذیرند تا به درصد قابلتوجهی از افقهای خود دست یابند. پراگماتیسم چینی که ریشه در مکتب کنفوسیوس دارد، بهخوبی طبع بشر را درک میکند و از هر فرصتی برای تحقق اهداف خود استفاده میکند.
این رهیافت باعث شده آمریکاییها از مذاکره و کسب و اعطای امتیاز ناامید نشوند. چینیها در حدی مسائل را شبکهای و به هم مرتبط میبینند که باب مذاکره پیرامون حلوفصل موضوع اوکراین را در تعاملات دوجانبه با آمریکا باز گذاشتهاند. ازمجموعه جلسات و اظهارنظرها و همینطور مطالعاتِ موسساتِ تحقیقاتی برمیآید که آمریکا در عموم زمینههای فناوری، بازار مالی، اقتصادی، علمی و دانشگاهی برای نیم قرن آینده قدرتِ مسلط جهانی خواهد بود و چین با فاصله هم کمی و هم کیفی، قدرت دوم باقی خواهد ماند. معلوم نیست سیاستهای دولت ترامپ تا چه میزانی به توانمندی یا تضعیف قدرتِ اقتصادی و نظامی چین مساعدت بخشد. محتوای توافق یا تفاهم چین و آمریکا طی یک سال آینده بر روندهای دوجانبه آنها و اقتصاد بینالملل اثرات بنیادی به جای خواهد گذاشت.
در نظم جهانی عصر ترامپ، روسیه با فاصله قابل توجه، صرفا یک قدرت نظامی و انرژی باقی خواهد ماند بدون آنکه توانمندی اثرگذاری جهانی داشته باشد. دولت ترامپ تلاش خواهد کرد از ورود فناوریهای پیشرفته به روسیه جلوگیری به عمل آورد تا بین آمریکا و روسیه فاصله استراتژیک را حفظ کند. از طرفی دیگر، دولت ترامپ سعی خواهد کرد تا سطح تبادلات روسیه و چین را از ۳۵ میلیارد دلار قبل از جنگ اوکراین به ۲۸۵ میلیارد دلار فعلی، بهشدت کاهش دهد.
دولت ترامپ در پی راهبرد Primacy (آمریکا اول) این اصل را هم دنبال خواهد کرد که همکاری با چین را منوط به کاهش همکاری چین و روسیه کند، هرچند چینیها در روز اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ بر تعمیق روابط خود با روسیه برای افزایش اهرمها در مذاکرات آتی با آمریکا تاکید کردند (Hedging).
چینیها از هر فرصت برای کار و حضور در آمریکا استفاده خواهند کرد کما اینکه در مقابل ۸۰۰ دانشجوی آمریکایی در چین، ۳۶۰ هزار دانشجوی چینی در آمریکا درس میخوانند.
در تعداد قابل توجهی از جلسات داوُس، مشکلات جدی اروپا در قالب نظم اقتصاد بینالملل مطرح شد. این فضا تحت تاثیر گزارشی بود که به سفارش اتحادیه اروپا ماریو دراگی، رئیس اسبق بانک مرکزی اروپا و نخستوزیر اسبق ایتالیا تحت عنوان EU Competitiveness Report: Looking Ahead در سال ۲۰۲۴ منتشر کرد.
خلاصه این گزارش بسیار خواندنی این بود که اتحادیه اروپا برای آنکه فاصله خود را با آمریکا و چین در فناوری، صنعت و انرژی پُر کند، تا سال ۲۰۳۰ به ۷۷۱ میلیارد یورو سرمایهگذاری نیاز دارد. در اکثر جلسات، آمریکاییها نسبت به آینده اتحادیه اروپا که بتواند توان رقابتی خود را حفظ کند بدبین بودند، ولی اروپاییها و از همه مهمتر خانم کریستین لاگارد، رئیس سابق صندوق بینالمللی پول، از ظرفیتهای اروپایی دفاع میکرد.
یکی از نکاتی که در رابطه با ضعفهای اروپایی گفته میشود، گستردگی مقررات است (Regulation). خانم لاگارد بیان کرد که مقررات مشکل نیستند بلکه آنها باید کوتاهتر و سادهتر نوشته شوند (Simplification). وزیر اسبق خزانه داری آمریکا، لری سامرز، مطرح کرد که قوانین باید باشند، اما موضع اصلی این است که قوانین باید مثبت و به نفع سرمایهگذاری و رشد و کارآمدی باشند.
سامرز بهدرستی مطرح کرد که نهاد دولت چه در اروپا و چه در آمریکا بیشتر به ورودیهای قانون و سیاستگذاری (Inputs) فکر میکند و نه خروجیها (Outputs). انجام دادن و به سرانجام رساندن (Execution) مساله اصلی حکمرانی در جهان فعلی است. سرعت و پاسخ گرفتن اهمیت دارند. بوروکراسی اروپایی شرکتها را مجبور میکند بین ۲۰۷ تا ۲۷۷ گزارش در سال به دولت ارائه دهند. رئیس شرکت Merck اظهار کرد که فقط ۵۰ نفر در این شرکت این گزارشها را تهیه و تنظیم میکنند.
نماینده سابقِ آمریکا در اتحادیه اروپا گفت که دو تفاوت اساسی میان آمریکا و اروپا وجود دارد:۱- در آمریکا اشتباه کردن مقبول است و فرصتی است برای یادگیری ولی در اروپا اشتباه کردن، شخص یا شرکت را منفور میکند و به حاشیه میراند و باعث میشود که ریسک کردن را سختتر کند. در آمریکا، افراد حاضرند ریسک کنند و بعد با مشورت و دقت بیشتر، اشتباهات خود را اصلاح کنند. رئیس فعلی صندوق بینالمللی پول که اهل بلغارستان است هم این نکته را تایید میکرد. او گفت وقتی من یک کار خوب انجام میدادم، پدر و مادرم میگفتند بد نیست ولی در آمریکا یک کار کوچک و مثبت من را همهجا تشویق میکردند.
۲- در آمریکا ۸۰ درصد سرمایه از بخش خصوصی برای توسعه و استارتآپها نشات میگیرد و ۲۰ درصد از بانکها. اروپاییها بیشتر علاقه دارند پسانداز کنند و کمتر ریسک کنند. وقتی در دولت بایدن، آمریکا لایحه IRA (Inflation Reduction Act) را تصویب کرد و فرصت سرمایهگذاری و تخفیف مالیاتی در آن دیده شده بود، سرمایه قابل توجهی از اروپا به آمریکا رفت.
در این ارتباط، رئیس صندوق بینالمللی پول در گزارش ۲۰۲۶-۲۰۲۵ سازمان خود اشاره کرد که آمریکا بهترین موقعیت اقتصادی را در سالهای پیش رو خواهد داشت که ریشه در سرازیر شدن سرمایههای جهانی به آن کشور دارد که به سرعت راه خود را در فناوری، بهره وری، تولید و سود پیدا میکنند. با توجه به اینکه دولت جدید آمریکا، مقررات زدایی (Deregulation) بیشتری را اعمال خواهد کرد، پیشبینی صندوق بینالمللی پول این است که آمریکا با رشد ۳.۳ درصدی از موقعیت بهتری نسبت به اروپا برخوردار خواهد بود.
اروپاییها مدتها به حالت رضایت از خود عادت کرده بودند که حالا این شرایط تغییر کرده است: امنیت از آمریکا، بازارها از چین و انرژی ارزان و امن از روسیه. خانم لاگارد امیدوار بود که با ایجاد بازار سرمایه متمرکز در اروپا (Capital Markets Union)، زمینه سرمایهگذاری و ریسک بالاتر برای اروپاییها فراهم شود. اروپاییها امیدوار بودند که سرمایه و استعداد فناوری را در داخل اروپا حفظ کنند، زیرا که استارتآپها در اروپا شروع میشوند ولی با اندکی رشد خود را به آمریکا منتقل میکنند.
اروپاییها در تولید کالا نسبت به آمریکا مزیت و برتری تجاری دارند (حدود ۱۵۶ میلیارد دلار) ولی شاید از آن مهمتر و استراتژیکتر در بخش خدمات که به فناوری سطح بالا مربوط میشود، کسری تجاری دارند (حدود ۱۱۲ میلیارد دلار). اروپاییها به طور فزایندهای در Quantum Computing/ Cloud Computing و خدمات اینترنتی به آمریکاییها وابستهاند. جالب توجه اینکه در میان ده شرکت اول Fortune ۵۰۰ اروپایی، حتی یک شرکت فناوری دیده نمیشود و عموما از صنایع خودرو و انرژی هستند و این در مقایسه با آمریکا که از ۱۰ شرکت اول Fortune ۵۰۰ آمریکا، ۴ شرکت «هایتک» هستند.
با فضای باز جدید کسبوکار در آمریکا و بازگشت تدریجی اقتصادی چین به رشد بالای ۵ درصد و سرمایهگذاری وسیع چینیها با حدود یک تریلیون دلار و هزار پروژه در کشورهای جنوب، اروپاییها نسبت به آینده خود بسیار نگراناند. جنگ در اوکراین نیز اروپاییها را نگران کرده، زیرا بدون آمریکا که حدود ۱۱۰ میلیارد دلار بهتنهایی (در مقابل ۱۳۵ میلیارد دلار ۲۷ کشور اتحادیه اروپا) برای کمک به اوکراین هزینه کرده است، نمیتوانند از حاکمیت ملی در اوکراین دفاع کرده و در مقابل روسیه بایستند.
در این رابطه شاید بهترین سخنرانی داوُس ۲۰۲۵ را خانم اورزولا فون در لاین (Ursula Von der Leyen)، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا که برای بار دوم تا ۲۰۳۰ انتخاب شده است ارائه کرد. متن این سخنرانی حتی در حروف اضافه آن بهقدری دقیق نوشته شده بود که تمجید حاضران را برانگیخت.
این خانم سیاست مدار برجسته که زمانی وزیر دفاع خانم مرکل، صدراعظم تاریخساز آلمان بود، در بیان اندیشه، تسلسل کلمات، جملهبندی و صراحت نظری مهارتهای کمنظیری دارد که رهبری او در مقام رئیس کمیسیون در سالهای آتی اروپا تعیین کننده خواهد بود. او در سخنرانی خود بر اهمیتِ تداوم همکاری اروپا و آمریکا تاکید کرد بهطوریکه ۵۰ درصد LNG اروپا را آمریکا تامین میکند و تجارت طرفین بالغ بر ۱.۵ تریلیون دلار است که حدود ۳۰ درصد تجارت جهانی است.
شرکتهای اروپایی حدود ۳.۵ میلیون نفر آمریکایی را در آمریکا به استخدام خود در آوردهاند. حدود یکمیلیون شغل در آمریکا به تجارت طرفین مربوط میشود و دوسوم سرمایه آمریکا در بیرون از مرزهای خودش در اروپا است. ایشان در رابطه با دولت ترامپ جملهبندیهای دقیقی را مطرح کرد: روش تعامل قدرتهای بزرگ در جهان امروز در حال تغییر است. این یک واقعیت است و ما آمادهایم خود را با واقعیت تطبیق دهیم. ارزشهای ما تغییر نمییابند ولی دفاع از این ارزشها در جهان متغیر امروز، به روشهای جدیدی نیاز دارد.
هر جا که فرصتی باشد ما از آن استقبال خواهیم کرد. اکنون زمان تغییر است و اروپا آماده تغییر است. در رابطه با اوکراین، همانند ترامپ، ایشان دست بالا را گرفت و گفت: حاکمیت ملی اوکراین باید حفظ شود. این جمله به راهحلهایی مربوط میشود که از قرار، آمریکاییها در پی آن هستند که خط موجود جنگ میان روسیه و اوکراین، خط آتشبس اعلام شود که در این صورت ۲۳ درصد خاک اوکراین به تسلط روسیه درمیآید، ولی در مقابل امنیت ملی اوکراین توسط غرب و ناتو تضمین میشود.
اوکراین برای آنکه به شرایط قبل از جنگ برسد به نزدیک ۱.۳ تریلیون دلار سرمایهگذاری نیاز دارد و رئیس دفتر رئیسجمهور اوکراین در جلسهای دیگر اظهار کرد که آینده این جنگ به تضمینهای امنیتی غرب مربوط خواهد بود که روسیه هم با آنها مخالفتی نکند.
مدل آتشبس کره جنوبی و کره شمالی و همینطور حمایت ناتو از آلمان غربی از جمله فرمولهایی هستند که مورد بحث طرفین روسی و آمریکایی قرار گرفته است. اروپاییها نگراناند که در توافق نهایی نقش اندکی ایفا کنند، ضمن اینکه تحرکاتی در اروپا وجود دارد که اتحادیه به فکر تامین امنیت خود در برابر روسها باشد. رئیس دفتر رئیسجمهور اوکراین با صراحت اظهار کرد که اگر به واسطه تفاهم نامه ۱۹۹۴ بوداپست، اوکراین سلاح هستهای خود را نگه داشته بود، روسیه هیچگاه به این کشور حمله نمیکرد. از جمله مسائلی که در رابطه با اروپا مطرح شد، نقش این اتحادیه در بروز جنگ احتمالی میان آمریکا و چین بود. بعضیها (گراهام آلیسون) معتقد بودند که احتمال جنگ بین دو طرف ۷۵ درصد است و ۲۵ درصد به ذکاوت رهبران مربوط میشود. ولی اروپاییها و آنهایی که اقتصادی فکر میکنند در حدی وابستگی متقابل بین آمریکا و چین را عمیق میبینند که احتمال چنین تقابلی را نازل میدانند.
اما اگر جنگی صورت پذیرد، اروپا به واسطه ناتو به طور طبیعی در کنار آمریکا قرار خواهد گرفت. یکی از مشاهدات این نویسنده طی دو دهه گذشته در جلسات داوُس این بوده که کسانی که در سیاست و امنیت بینالملل اظهارنظر میکنند ولی در مجموع اقتصاد نمیدانند، در محاسبات و پیشبینیها بیشتر اشتباه میکنند. ذات اقتصاد در سود است و سود تفاهم میآورد. کشورها وقتی به لحاظ اقتصادی به هم قفل میشوند راحتتر تفاهم میکنند. آدمی در سود بیشتر کوتاه میآید تا در قدرت، امنیت و مقام. تفاوت میان روسیه و چین در روابط بینالملل هم در این نکته است.
اگر روسها یک قطب فناوری و تجارت در جهان بودند و اقتصاد آنها و دیگران به یکدیگر قفل شده بود، هیچگاه به جنگ روی نمیآوردند و سعی میکردند در حوزه امنیت با همسایگان خود به تفاهم برسند. قفل شدن باعث میشود که طرف مقابل هرکاری نتواند انجام دهد.
آمریکاییها از طریق جنگ اوکراین به یک هدف استراتژیک خود دست یافتند: قطع ارتباطات فناوری آمریکا و اروپا با روسیه. ۳۵۰۰ شرکت غربی، روسیه را ترک کردند. در جهان امروز، مبنای قدرت در توان تولید یا مشارکت در تولید فناوری است. روسها برای مدیریت اقتصاد کلان خود به معادن و فلزات خود روی آوردهاند تا بتوانند بیشتر اسلحه تولید کنند و از این طریق در خلوت اقتصادی داخلی خود، اشتغال، درآمد و گردش کار ایجاد کنند. اروپا یک قطب اقتصاد جهان باقی خواهد ماند، ولی در تولید و توان به کارگیری فناوری و بنابراین تبدیل فناوری به قدرت سیاسی، لنگانلنگان پشت سر آمریکا و چین حرکت خواهد کرد.
در روابط و اقتصاد سیاسی بینالملل، زمانی بنیان قدرت در دسترسی به سرزمینهای بیشتر و سپس از نیمه دوم قرن بیستم تا سال ۲۰۰۰، دسترسی به بازارها بود. اما در شرایط فعلی جهانی، کشورها به دو دسته تقسیم میشوند:
۱- تولیدکنندگان نرمافزارها، مدلها و بنیانهای هوش مصنوعی
۲- مصرف کنندگان این نرمافزارها
درحالحاضر امارات متحده عربی رتبه پنجم جهانی در سرمایهگذاری ساختار عمرانی هوش مصنوعی را کسب کرده است. در آینده نهچندان دور، دولتها در هر موضوع قابلِ تصور حکمرانی بدون هوش مصنوعی بهسختی میتوانند تصمیمسازی کنند؛ از امنیت گرفته تا ترافیک؛ از صدور گذرنامه گرفته تا اخذ مالیات؛ از ردیابی قاچاق گرفته تا کاهش فساد مالی و اداری. امارات با سرمایهگذاری در هوش مصنوعی در عرصه فروش نرمافزار و ارائه مشورت جهت تصمیمسازیهای دقیقتر، عملیات کارآمد و افزایش نرخ رشد اقتصادی پیشقدم شده و متوجه آینده شده است.
حضور بخش اقتصادی، مالی و فناوری دولت امارات در داوُس معرف این اصل مشترک در بیانات عموم مقامات این کشور پیرامون آینده ده ساله و بیستساله و اقدامات فعلیشان بود. درحالی که کشورهای اتحادیه اروپا، ۶۵۰۰ میلیونر انگلیسی را در سال ۲۰۲۴ جذب کردند تا سرمایه و اقدامات اقتصادی خود را از انگلستان به اتحادیه اروپا منتقل کنند، امارات با جذب حدود ۸ هزار نفر موفقترین کشور دنیا در جذب میلیونرها در سال ۲۰۲۴ بود، به طوری که آمریکا و سنگاپور، رتبههای دوم و سوم جهانی را کسب کردند.
فقط دولت ابوظبی بودجه ۳.۵ میلیارددلاری را کنار گذاشته تا تمام خدمات دولتی را با هوش مصنوعی، بدون حضور فیزیکی در حداقل زمان انجام دهد. شهر ابوظبی به واسطه مدیریت علمی و دیجیتالی، به موازات رشد اقتصادی قابلتوجه، امنترین شهر دنیا در سال ۲۰۲۴ شناخته شد. اعلام سرمایهگذاری ۵۰۰میلیارد دلاری ترامپ تحت عنوان Stargate، شرکای اماراتی مانند MGX و G۴۲ و Mubadala را در بر میگیرد. اماراتیها در کنار هندیها متوجه شدهاند که با شریک شدن و کوتاه آمدن و تبادل (Joint Venture) هم میتوان ثروتمند شد و هم نقشی حتی در سیاست و شکل دادن به دستور کار دیگران داشت.
نهادهای اماراتی در کنار OpenAI و Oracle و Softbank هم میآموزند و هم درآمد کسب میکنند. یکی از کلمات بسیار تاملبرانگیزی که وزیر دارایی عربستان در یکی از جلسات داوُس گفت این بود که: ما حاضر هستیم در ساخت Data Center شرکتهای بزرگ مشارکت کنیم و بعد این مراکز مانند سفارتخانهها، حریم و خاک آن کشورها محسوب شوند، چون همه شرکتها به طور طبیعی تلاش میکنند از Data Centerهای خود محافظت کنند.
Data Centerها با حجم بسیار بالایی به انرژی نیاز دارند و عربستان حاضر است از انرژی خورشیدی برای تامین انرژی این مراکز بهرهبرداری کند، کشوری که بالای ۳۰۰ روز در سال نور خورشید را داراست. شرکت Masdar ابوظبی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰، ۱۰۰ گیگاوات انرژی تجدیدپذیر تولید کند. اینگونه امکانات و امتیازات باعثشده Silicon Valley و Wall Street توجه ویژهای به جذابیتهای اقتصادی منطقه عربی خلیج فارس بنمایند که البته عمدتا به ترتیب در امارات، عربستان و قطر متمرکز است. شرکت گاز ابوظبی و Baker Hughes با هم قراردادی بستهاند تا سالانه یک میلیون Graphene تولید کنند که برای پنلهای خورشیدی و باتری خودروهای برقی استفاده میشود. همین شرکت اماراتی، قراردادی نیز با شرکت انگلیسی Levidian برای تولید هیدروژن منعقد کرده است.
آرامکو و شرکت Ma’aden عربستان برای تولید ۵۰۰ هزار باتری خودروهای برقی و ۱۱۰ گیگاوات انرژی تجدیدپذیر از طریق استخراج لیتیوم قرارداد بستهاند. ماهواره MBZ-Sat امارات با همکاری شرکت SpaceX ایلان ماسک، ماهوارهای را به فضا پرتاب کرد که توانایی گرفتن تصاویری در حد یک متر مربع را داراست.
امارات با سرمایهگذاری ۱۵ میلیارد دلاری در فیلیپین در پی تولید یک گیگاوات انرژی پاک در آن کشور است. امارات در اندونزی، مالزی و آلبانی نیز در حوزه تولید انرژی پاک سرمایهگذاری کرده است. پیشبینی میشود سرمایهگذاری منطقه خلیج فارس در حوزه انرژی و هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۱، حدود ۳۰۰ میلیارد دلار GDP منطقه را ارتقا بخشد.
با توجه به اینکه وزیر انرژی پیشنهادی ترامپ، کریس رایت، افق تسلط آمریکا بر انرژی جهان را پیش روی سنای آمریکا قرار داده است، اهمیت همکاری انرژی حوزه خلیج فارس با آمریکا بهمراتب کلیدیتر از نفت و گاز سنتی خواهد بود. به واسطه این ارتباطات سیاسی و دولتی و فضای مناسب کسبوکار، امارات توانست در سال ۲۰۲۴، ۳۵.۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) را به دست آورد.
در منطقه خاورمیانه، عربستان دومین رتبه را با ۱۴.۵ میلیارد دلار کسب کرده درحالیکه امارات رتبه یازدهم جهان را در اختیار دارد.
این سطح از FDI و همکاری باعث میشود تا این کشورها بتوانند از آخرین دستاوردهای هوش مصنوعی استفاده کنند مانند استفاده Quantum AI Lab گوگل در کالیفرنیا که محاسباتی را که حدود ده سال طول میکشید در چند دقیقه اخیرا انجام داد. در شهر Goleta کالیفرنیا، گوگل، سردکنندههایی را اعمال کرده که در ۴۶۰ درجه فارنهایت زیر صفر (۲۷۳- درجه سلسیوس) عمل میکند و ذرات را به مرحله کوانتومی وارد میکنند که به آن Qubit میگویند. تراشه گوگل که اولین بار ساخته شده و نام Willow دارد، تعداد بیشماری از Qubit را در خود جای میدهد تا میلیونها محاسبه را هم زمان انجام دهد.
به قول سوندرای پیچار، رئیس هیاتمدیره Alphabet، محاسبات کوانتومی امروز شبیه هوش مصنوعی دهه ۲۰۱۰ است و این محاسبات، هوش مصنوعی را به عرصههای باورنکردنی در تولید نرمافزارها و خروجیهای محاسباتی سوق خواهد داد. سرعت تراشه Willow در انجام محاسبات حیرتآور است. انگلیسیها ضربالمثلی دارند که در این مبحث گویاست. آنها میگویند اگر میخواهید فردی را بهتر بشناسید به اینکه چگونه درآمد تولید میکند کمتر توجه کنید، ببینید چگونه پول خود را خرج میکند.
درآمد نفت و گاز منطقه عربی خلیج فارس که هماکنون در کانالهای هوش مصنوعی قرار گرفته است نشان میدهد چقدر «ماهیت و کیفیت ارتباط» سرنوشت افراد، جوامع و کشورها را تعیین میکند و سرنوشتساز است. این تحولات، نویسنده را یاد جمله استاد خود جیمز روزنا میاندازد که در لحظه خداحافظی گفت:Don’t waste your time with average people:وقت خود را با افراد متوسط تلف نکن.
میلیاردرهای منطقه خلیج فارس همچنان در حال رشد هستند. در سال ۲۰۲۴، ۱۴۱ میلیارد دلار معاملات ملکی در امارات صورت گرفت. دولت ترامپ حدود ده نفر با ثروت یک میلیارد دلار در اطراف رئیسجمهور دارد و شاید برای اولین بار در سیاست جهانی و همینطور آمریکا، بزرگان هایتک و صنایع بزرگ به طور «مستقیم» در هدایت و تنظیم سیاستها نقشآفرینی خواهند کرد. ایلان ماسک ۲۶۰ میلیون دلار برای کارزار انتخاباتی ترامپ پول خرج کرد. طی یک دهه آینده پیشبینی میشود پنج نفر ثروتشان یک تریلیون دلار افزایش پیدا کند: ایلان ماسک (SpaceX)، جف بزوس (Amazon)، لری الیسون (Oracle)، مارک زاکربرگ (Meta) و برنارد آرنو (LVMH). در سال ۲۰۲۴، ۲۰۰ نفر به تعداد میلیاردرها اضافه شد و تعداد آنها هماکنون به ۲۷۷۰ نفر رسیده است. دونالد ترامپ در میان میلیاردرهای جهان رتبه ۴۸۱ را دارد. میلیاردرهای جهان حدود ۱۵ تریلیون دلار ثروت دارند و ۸۱۶ نفر از آنها آمریکایی هستند.
از پیآمدهای رشد و گستردگی هوش مصنوعی به عنوان کانون تولید ثروت در جهان، کاهش عدالت و تمرکز بیشتر ثروت و درآمد خواهد بود.
ورود کشورها به سرمایهگذاری در هوش مصنوعی باعث میشود که به فرآیندهای زنجیرههای مواد خام نیز اهمیت بدهند. بین سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۴، امارات، ۱۱۰ میلیارد دلار در آفریقا بهخصوص در معادن مختلف، از جمله الماس که برای تولید تراشه اهمیت دارد، سرمایهگذاری کرده است. بانکهای منطقه عربی خلیج فارس در سال ۲۰۲۴، ۲.۴ تریلیون دلار سرمایه در اختیار داشتند. امارات در پی نصب نرمافزاری به ارزش ۹۲۰ میلیون دلار در چاههای نفت خود است تا از راه دور وضعیت ۲ هزار چاه را زیر نظر داشته باشد. وزیر انرژی عربستان، عبدالعزیز بن سلمان، اعلام کرده که این کشور به دنبال تولید کیک زرد برای صادرات است. عربستان حامی ۹۰۰ تیم یا تشکیلات ورزشی در جهان است.
توریسم شهر ابوظبی تا سال ۲۰۳۰، ۱۵ میلیارد دلار درآمد خواهد داشت و برای حدود ۲۲۵ هزار نفر اشتغال ایجاد خواهد کرد. تاکسی هوایی بهزودی در امارات به راه خواهد افتاد. جَرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، با شراکت محمد العبار اماراتی در حال ساخت هتل و ۱۵۰۰ خانه در بلگراد هستند.
با توجه به اینکه در سال ۲۰۵۰ از هر چهار نفر در جهان، یک نفر از مردم آفریقا خواهد بود، کشورهای آسیایی و عربی خلیج فارس در حال گسترش سرمایهگذاری در انرژی، معادن، حملونقل و ارتباطات این قاره هستند تا اهرمهای مذاکراتی و تعاملی خود را افزایش دهند. چون منطقه خلیج فارس طی دهههای آینده از گرمترین مناطق جهان خواهد بود، امارات در حال نهایی کردن یک معامله با مصر است تا در سواحل مدیترانهای این کشور یک منطقه اقامتی، توریستی و کسبوکار ایجاد کند. گفته میشود ارزش خرید این منطقه حدود ۳۵ میلیارد دلار خواهد بود و دو میلیون کارگر مصری در آن کار خواهند کرد.
هوش مصنوعی باعث شده تا شفافیت و قانونمداری در کشورها افزایش یابد. در این رابطه، معاون راهبردی نخستوزیر امارات اظهار کرد که رئیس دولت این کشور از عمومِ جوانان در مدارس و دانشگاهها خواسته است که «اماراتی را که علاقهمندند در آینده شاهد آن باشند، ترسیم کنند» تا از این طریق حکومت برای افقهای مشترک مردم برنامه ریزی کند و پتانسیلهای افراد تحقق پیدا کند. هوش مصنوعی باعث شده تا فناوری جهانی شود (Globalization of Technology)، اما سیاست غیرجهانی شود (Deglobalization of Politics)، زیرا تا مقامات یک کشور نتوانند اجماع داشته باشند و برای آینده کشور خود تصمیمهای درازمدت نگیرند، نمیتوانند از این اقیانوسِ فرصتها و امکانات بهرهبرداری کنند. بحثهای انتزاعی صرف در مورد رشد و توسعه به پایان رسیده است و هم اکنون رشد و توسعه بر پایه نحوه پیوستن به کاروان فناوری جهانی است. سیاستمدارانی که دانش فناوری نداشته باشند، نمیتوانند رشد و توسعه را برای ملت خود به ارمغان بیاورند.
حتی در میان اعضای نمایندگان مجلسین آمریکا، بین ۴ تا ۹ میلیون دلار، سهام هایتک خریداریشده و افزایش دانش فناوری یک فوریت در میان اعضای کنگره قلمداد شده است.
یکی از اعضای پانل فناوری و امنیت، گراهام آلیسون، اظهار کرد که مارک زاکربرگ نقش مهمی در دولت بایدن در ایجاد محدودیت برای شرکت تیکتاک چینی ایفا کرد. ترامپ هم رسما اعلام کرده که اگر ایلان ماسک این شرکت را خریداری کند از نظر او مشکلی نیست و میتواند بازار ۱۷۰ میلیون نفری در داخل آمریکا را تسخیر کند. مفهوم حاکمیت ملی، کنترل اطلاعات، تصمیمسازیهای توسعه و جهتگیریهای سرمایهگذاری از ادارات دولتی به جلسات سهامداران شرکتهای فناوری، انرژی و پالایش فلزات منتقل خواهد شد.
هوش مصنوعی محور کردن فضای یک جامعه، شهروندان، شرکتها، ادارات دولتی و اِکوسیستم کسبوکار از تحرکاتِ جدی کشورهای علاقهمند به رشد و توسعه است. شرکت Meta، در ده سال گذشته، هزار مدل Open Source را در این چارچوب در اختیار همگان گذاشته است. هوش مصنوعی زمینهساز تحولات نظری در عرصه توسعه جهانی شده است: باز بودن به فضای اقتصاد جهانی، همکاری گسترده با شرکتهای فناوری، اعتقاد راسخ به Trade و تبادل با جهان، تعطیلی کاریزما و اهمیت توانمندیهای سیاستمداران و تصمیمسازان، تسهیل اِکوسیستم کسبوکار، حمایت مطلق از بخش خصوصی، حداقل مقررات، اما شفاف و ساده و بهرهبرداری گسترده از تخصص، استعداد و توانمندی، چه داخلی و چه خارجی.
چنین قالبی به افراد فوقالعاده توانمند در مدیریت و حکمرانی نیاز دارد که بتوانند بهرغم نااطمینانیها و اختلالات (Uncertainties & Disruptions)، علمی، عینی و مبتنی بر Fact و Data تصمیم بگیرند. رئیس شرکت McKinsey میگفت که سالانه یکمیلیون و چهارصد هزار نفر تقاضای استخدام میکنند. یکی از مهمترین معیارها برای استخدام این است که آیا فرد متقاضی در زندگی خود بحران داشته و چگونه بحرانها را مدیریت کرده است. کسانی که در زندگی فرازونشیب (Bumps) داشتهاند در تجزیه و تحلیل و تصمیم عقلانی مستعدتر هستند.
از این رو، پتانسیل افراد در دنیای هوش مصنوعی از مدارک تحصیلی آنها به مراتب بااهمیتتر است. این هم از شگفتیهای داوُس است که در آن کاریزما و فیلم آمدن نزد دیگران در حداقل خود است و فقط توانایی است که توجه را جلب میکند. در جهان هوش مصنوعی، شفافیت و حتی صداقت اصل است. برای مدت طولانی نمیتوان دروغ گفت. در محیط هوش مصنوعی، اول باید به وجود مشکل اعتراف کرد و سپس با روش و دیتا به فکر راهحل رفت. از این منظر به عنوان مثال، جهان مشکلات زیستمحیطی را قبول کرده و هوش مصنوعی هم اکنون دقیقترین وضعیت سرزمینی، فضایی و اقیانوسها را در اختیار بشریت قرار داده است. موسسهای تحت عنوان Group on Earth Observations تمامی دیتای لازم را ارائه میکند.
هوش مصنوعی به شهروندان و دولتها کمک میکند تا مخاطرات را کم کنند، ارزشهای اقتصادی ایجاد کنند و مسیر سرمایهگذاری را به مدار صحیح آن هدایت کنند. دونالد ترامپ که اولین رئیسجمهور کریپتو هم خواهد بود، در پی رهاسازی فضا برای فراگیر شدن هوش مصنوعی است.
یکی از مفاهیم داوُس ۲۰۲۵ در مورد روابط بینالملل، Digital Divide بود: آنهایی که دیجیتالی میشوند و آنهایی که عقب میمانند. حتی امنیت ملی و قدرت نظامی در سایه هوش مصنوعی خواهد بود. در سال ۲۰۲۴، آمریکا به واسطه توان تراشهای خود، ۳۱۸ میلیارد دلار اسلحه فروخت و چین، ضعفهای تراشهای در زیردریاییهای خود را از طریق دسترسی به بازارهای تراشه جبران کرد.
از برجستهترین وقایع داوُس ۲۰۲۵، میزگرد دونفره وزیر خارجه جدید سوریه با تونی بلر نخستوزیر اسبق بریتانیا بود. او برای طیفی از پرسشها، پاسخهای بسیار سنجیده ارائه داد و تصویری منطقی، حقوقبشری و حقوقی از زمامداران جدید به نمایش گذاشت. به نظر میرسد مشاوران واقع بینی او را در جمله بندیها و واژههایی که استفاده میکرد راهنمایی کرده بودند.
ارائه او همانند یک دیپلمات برجسته و امروزی جهانی بود. او تا آنجا پیش رفت که سنگاپور و عربستان را الگوهای جدید نظام سوریه معرفی کرد. سنگاپور از منظر بینالمللی مقبولیت اقتصادی دارد و معتبرترین پاسپورت جهان را با حق ورود بدون ویزا به ۱۹۵ کشور داراست و عربستان مرکز ثقل سیاست و نفت و اقتصاد دنیای عرب است. حال باید منتظر ماند تا چه میزانی این نمایش قدرتمند دیپلماسی به واقعیت خواهد پیوست.
از برجستگیهای دیگر داوُس ۲۰۲۵، ظرفیت و توانمندی وزرا، نویسندگان، اصحاب رسانه و دانشگاهیان هند، چین، عربستان و امارات بود. عربستان با چهار وزیر و طیفی از مدیران بخش خصوصی، حضوری چشمگیر داشت.
هندیها و اماراتیها جز علم، صنعت، خصوصیسازی، هوش مصنوعی، انرژی پاک، تعامل با جهان و یادگیری از شرکتهای کلیدی فناوری، سخنی به میان نیاوردند. تسلط آنها به اقتصاد جهانی، مناظرههای راهروهای قدرت و واقعبینی نسبت به آنچه قابل تحقق است ستودنی بود.
این کشورها عموما رقابت را در صحنه بینالمللی قبول کردهاند و میخواهند با مهارت، رقابت و آموزش، سهمی در ثروت و بنابراین اثرگذاری سیاسی میان کشورها به دست آورند. به عنوان مثال، عربستان یک شرکت هواپیمایی جدید به نام Riyadh Air تاسیس کرده که ۱۳۲ هواپیمای مسافری از بوئینگ و ایرباس خریداری کرده و تا سال ۲۰۳۰ به صد مقصد پرواز خواهد کرد. انتظار میرود این شرکت هواپیمایی ۲۰ میلیارد دلار به GDP عربستان اضافه کند. رئیس هیاتمدیره این شرکت نوپا تونی داگلاس است.
از نکات مهمی که تیم هندی مطرح کردند، افق قرار دادنِ طبقه متوسط همه کشورها برای فروش کالا و خدمات هندی است.
پیشبینی میشود طی ۱۵-۱۰ سال آینده ۵۰۰ میلیون نفر در آسیا در طبقه متوسط قرار گیرند. این در شرایطی است که افکارسنجی از حضار بخش خصوصی داوُس نشان میدهد که ۸۲ درصد معتقدند بازارهای مالی جهان در سالهای آتی بهبود خواهند یافت. در عینحال، ۷۱ درصد این گروهها اظهار کردند که تورم در جهان قابل مدیریت خواهد بود.
در داوُس ۲۰۲۵، روسیه نه حضور سیاسی داشت و نه اقتصادی و عموما نسبت به پوتین که در ۲۵امین سال زمامداری خود است، بیاعتمادی جمع قابلحس بود. نسبت به سالهای گذشته، وزرا و نویسندگان از کشورهای آفریقایی، حضور بیشتری داشتند و به نحوی نشان میدادند که به دنبال بهبود و اصلاح امور کشورهای خود از طریق ایجاد شبکههای بینالمللی هستند. در داوُس ۲۰۲۵، ۶۶ درصد از سخنرانان مرد و ۳۳ درصد زن بودند.
توانمندی فکری و مدیریتی زنان مدیر، زنان سیاستمدار، زنان نویسنده، زنان خبرنگار، زنان فعال مدنی و زنان کارآفرین از تمامی مناطق جهان، تحسینبرانگیز بود.
خوشبختانه سال به سال، حضور زنان در محافل جهانی افزایش مییابد و مهارتها و ظرفیتهای فکری و مدیریتی آنان بیشتر و بیشتر مورد شناسایی قرار میگیرد. در چند جلسه محدود که در رابطه با خاورمیانه و MENA (خاورمیانه و شمال آفریقا) وجود داشت، تا ۹۵ درصد مباحث پیرامون سرمایهگذاری، مشارکت علمی و پروژههای مشترک برای رشد و توسعه بود و بهندرت فردی نسبت به حلوفصل دائمی موضوع اسرائیل و فلسطین به صورت دو دولت امیدوار بود.
تحسین و تقدیر از رشد مالزی، اندونزی و ویتنام نیز بارها در حین جلسات مطرح میشد. یک فعلی که شاید هزاران بار توسط سخنرانان استفاده شد، incentivize به معنای ایجاد مشوق برای بخش خصوصی و کلا برای آحاد جامعه بود که بتوانند از مهارت و توانایی خود بیشتر هم به نفع خود و هم به نفع جامعه استفاده کنند. عمر طولانی بعضی از شرکتها نیز جلب توجه میکرد Merck (۱۳۴ سال)، L’Oreal (۱۱۶ سال) و Siemens (۱۷۸ سال). یکی از شرکتهایی که چندبار در جلسات به آن اشاره شد، شرکت دارویی Hikma بود که اصالتا اردنی است ولی مقر آن در انگلستان است و با همکاریها و فعالیتهای بینالمللی توانسته به فروش سهمیلیارد دلاری و سود ۲۰۰ میلیون دلاری دست باید.
این نمونهای از اهمیت کار بینالمللی در کارآفرینی است. عموم مباحث اقتصادی در انتها بدانجا ختم میشد که ماهیت حکمرانان، نگاه زمامداران و جایگاه طبقاتی آنها سرنوشت رشد و توسعه یک کشور را تعیین میکند.
رئیس سازمان تجارت جهانی چندین بار اشاره کرد که همگرایی منطقهای و قفل شدن اقتصادی کشورهای همسایه به یکدیگر، کارآمدترین روش در ایجاد امنیت، یادگیری اقتصادی و کارآمدی میان کشورهاست.
ایشان بارها به موفقیتهای ASEAN که ۱۰ کشور آسیایی را به هم قفل کرده است اشاره کرد. مثالی دیگر، تصمیم رهبران اسلوونی است که حکمرانی آن صد درصد دیجیتالی شده و افراد در سه دقیقه فرمهای مالیاتی خود را تکمیل میکنند و در ۲۰ دقیقه، یک Business را ثبت میکنند.
حملات سایبری به Data Base شرکتها نیز بسیار مورد بحث قرار گرفت و افزایش بیمه سایبری برای عموم شرکتها، موضوعی مهم در فرآیندهای مدیریتی جدید قلمداد شد.
مسوولیت شرکتهای بزرگ Tech در این چارچوب از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا که به عنوان مثال دو سوم بازار جستوجوی جهانی از منبع Chrome است.
چندین بار از برداشتن Fact Checkهای Meta در اواخر سال ۲۰۲۴ انتقاد شد که معاون این شرکت علاوه بر هزینه این خدمات از ناکارآمدی آن در Scale جهانی در میان چهار میلیارد کاربر اشاره کرد. جالب توجه این است که ۴۰ درصد مردم آمریکا، اخبار خود را از افراد ایفلوئنسر متمایل به راست میگیرند و بین ۶۴ تا ۷۲ درصد دانشگاهیان آمریکا در علوم انسانی عضویت یا تمایل به حزب دموکرات دارند.
مشاغل زیر بیشترین تقاضا را در سالهای آتی خواهند داشت:
Big Date Specialist, FinTech Engineer, Security Management Specialist, Software and Application Developer, Autonomous and Electric Vehicle Specialist, Data Warehousing Specialist, Internet of Things Specialist, UI and UX Designer, Renewable Energy Engineers, Environmental Engineer.
در آموزش برای مشاغل نوین جهانی فوق، هند در یک دهه اخیر بسیار موفق بوده به طوری که طی سه سال گذشته، ۱۲۰ هزار استارتآپ داشته است. در این فضای بینالمللیِ فعالیت، شبکهسازی، نوآوری و سرعت، آنچه همگان تاکید میکردند، توجه به مسائل زیستمحیطی برای آینده کره زمین بود. یکی از تخمینهای بیتوجهی به مباحث محیطی برای جهان، کاهش ۱۸ درصد GDP جهانی در سال ۲۰۵۰ بود که در مجموع ضرری بالغ بر ۳۸ تریلیون دلار برای مردم جهان است. از هر ده شرکت در جهان، تنها یک شرکت، استانداردهای زیستمحیطی را در حدِ قابل قبولی رعایت میکند و تنها یکدرصد این استانداردها را در بالاترین سطح عمل میکنند.
چین که بالاترین مقدار دیاکسید کربن را تولید میکند تا ۱۹ درصد از صد درصد، عملکرد مفیدی در غیرفسیلی کردن تولید نشان میدهد و دولت این کشور در حرکت به سمت انرژیهای غیرفسیلی، اقدامات جدیای را آغاز کرده است. یکی از پیشنهادهای مهم این جلسات زیستمحیطی این بود که اینگونه مسائل باید مورد توجه سهامداران شرکتها قرار بگیرد و حقوق روسای شرکتها باید به عملکرد زیستمحیطی آنها متصل شود.
در نهایت، با توجه به حضور حداقلی ارتباطات مالی، بانکی، سرمایهگذاری، اقتصادی، تجاری و فناوری در شبکههای بینالمللی، ایران موضوعیت چندانی در داوُس ۲۰۲۵ نداشت (Non-issue).