جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت: هیچ گاه در تاریخ انتخابات ایالات متحده، «فلسطین» عاملی تعیین کننده در انتخابات و برای تقلیل آراء، به ویژه رای جوانان به حزب دموکرات و به نفع جمهوریخواهان نبوده است.
در حالی که در انتخابات ۲۰۱۶.۲۰۲۰رای مسلمانان و اعراب آمریکا عمدتا به دمکراتها بود، جنگ اسرائیل با غزه و حمایت کامل دولت بایدن- هریس از اسرائیل، به دونالد ترامپ اجازه داد تا از نارضایتی عمومی بسیاری از رای دهندگان به نفع خود بهره بگیرد و خود را گزینه بهتری برای رای دهندگان مسلمان و عرب که از جنگ و کشتار مردم غزه خشمگین بودند، معرفی کند؛ هر چند بسیاری نیز رای خود را به جیل الن استاین، نامزد حزب سبز دادند که نتیجه هر دو به ضرر دمکراتها تمام شد.
تردیدی نیست که دموکراتها وجمهوریخواهان در آمریکا در هدف واستراتژی یکسان، اما درتاکتیکها و ابزاروشیوههای اجرا تا حدودی متفاوتند. البته با رئیس جمهور غیر متعارفی همچون ترامپ باید ملاحظات و تفاوتهای بیشتری هم در نظر گرفت. بخشی از آنچه ترامپ دوره اول را از روسای جمهوری گذشته ایالات متحده متمایز کرد، این بود که سیاست را به شیوهای مشابه نحوه برخوردش با حوزه تجارت، با نگاهی بازارگرا، منفعت طلبانه و از طریق معامله دنبال کرد.
در دور دوم، ترامپ ضمن تاکید بر بازگشت به سیاست «اول آمریکا»، به جز ادعا برای توانایی پایان دادن به جنگ روسیه علیه اوکراین در عرض ۲۴ساعت پس از روی کار آمدن، وعده برقراری صلح در خاورمیانه داد.
ترامپ هرگز حمایت مطلق خود را از رژیم صهیونیستی پنهان نکرده است. ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، بیت المقدس را پایتخت اسرائیل دانست و سفارت آمریکا را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کرد. ادعای حق حاکمیت اسرائیل را در مورد بلندیهای جولان اشغالی در سوریه به رسمیت شناخت و تاکید کرد که شهرک سازیهای اسرائیل در کرانه باختری با قوانین بین المللی مغایرت ندارد. در دوران او، بخشی از کمکها به فلسطینیها قطع شد – به ویژه کمک به آنروا. ترامپ همچنین برای تضعیف بیشتر موقعیت رهبری فلسطین، دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین را در واشنگتن تعطیل و ۲۰۰میلیون دلار بودجه تشکیلات خودگردان فلسطین را قطع کرد.
او با بیتوجهی به سرنوشت و آینده فلسطین، میانجیگری به اصطلاح توافقنامههای صلح ابراهیم برای برقراری روابط دیپلماتیک و اقتصادی بین اسرائیل و تعداد ی از کشورهای عربی را ممکن ساخت. یکی از آخرین اقدامات او به نفع اسرائیل این بود که اعلام کرد محصولات شهرکهای غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری اشغالی باید دارای برچسب «ساخت اسرائیل» باشند.
محمود عباس در آن مقطع در واکنش به اقدام ترامپ در رابطه با قدس به طعنه گفته بود: «با یک توییت کردن آقای ترامپ، بیت المقدس از روی میز کنار گذاشته شد؛ آمریکا با فشار اسرائیل قدس را یکباره ‘پایتخت جاودان’ اسرائیل نامید؛ یعنی همان لقبی که اسرائیل به کار میبرد؛ اما هر چه بشود، ما فلسطینیان هرگز آن را نخواهیم پذیرفت.»
با توجه به غیر قابل پیش بینی بودن ترامپ و اظهارات متناقض او، میشود گزینههای زیر را برای آینده فلسطین در نظر داشت:
اول- ادامه سیاستهای قبل: پیروزی ترامپ، اگر به معنی ادامه سیاستهای دوران اول باشد، بدون شک بدان معناست که نتانیاهو به برنامههای خود در غزه وکرانه باختری و کوچاندن مردم، با فشار کمتر و سهولت بیشتر ادامه دهد. این اقدامات، به جز تقسیم غزه، تأثیر عمدهای بر بیت المقدس و مسجد الاقصی و کل کرانه باختری و پاکسازی منطقه مرزی در جنوب لبنان و حتی کل منطقه خواهد داشت. اگر چنین شود باید برای امکان گسترش جنگ در منطقه آماده شد، نه توقف آن؛ چیزی که ترامپ وعده آن را داده است.
بسیاری از فلسطینیان نگران این هستند که ترامپ از نتانیاهو و متحدین راست افراطی او در جنبش صهیونیسم مذهبی در مورد امکان بازگشت شهرکها به نوار غزه و آواره شدن فلسطینیها به خارج از آن و توسعه بیشتر شهرک نشینی صهیونیستها در کرانه باختری حمایت کند.
هیچ استبعادی ندارد ترامپ، که از سوی رهبران راست مذهبی افراطی در ایالات متحده و اسرائیل حمایت میشود، همان اقدامی که در ۲۰۱۷در رابطه با بیت المقدس انجام داد، در مورد مسجدالاقصی و بازگذاشتن دست جنبش صهیونیسم مذهبی در مسجدالاقصی انجام دهد. نگرانی مهم این است که در قیاس با دور اول، جنبش صهیونیسم مذهبی در دوران دوم ترامپ، از قدرتی مضاعف برخوردار شود.
این جنبش هدف خود را ایجاد معبد یهودی در مسجد الاقصی اعلام کرده است. داماد ترامپ، جرد کوشنر، یکی از حامیان اصلی ایده باز کردن مسجد الاقصی «به روی همه مؤمنان» برای اقامه نماز است که اشاره او به نماز یهودیان با آزادی کامل است. او در مورد غزه هم اظهاراتی داشته است.
پس از برکناری یواو گالانت از وزارت دفاع و جانشینی یسرائیل کاتز در شب انتخابات آمریکا، این جنبش اکنون در مسیر کنترل بقیه بخشهای امنیتی اسرائیل است. در همین رابطه، اخباری پیرامون برکناری رئیس ستاد ارتش و رئیس شاباک منتشر شده است. به این ترتیب، اگر شاهد ادامه ترامپ اول باشیم، از این پس فلسطینیها فقط با جمعی متعصب از جنبش صهیونیسم مذهبی روبرو نیستند، بلکه با سرویسهای امنیتی تحت کنترل آن وحمایت نومحافظهکاران و جنبش مسیحیان انجلیلی طرفدار صهیونیستها در ایالات متحده که تعصب دینی آنها کمتر از بن گویر و اسموتریچ نیست، مواجه خواهند بود.
اگر چنین شود، دوره دوم ترامپ با اجازه دادن به نتانیاهو برای «پیروزی کامل»، تنها به معنای ادامه و گسترش دامنه جنگ است.
با توجه به اظهارات ضد و نقیض ترامپ، قرینههایی برای این رویکرد هست. قبلا، ترامپ از همه اقدامات دولت اسرائیل در فلسطین و لبنان بدون هیچ قید و شرطی حمایت کرده است. به این ترتیب، این دوره شاید برای فلسطینیها حتی بدتر از دوره اول ترامپ باشد. به ویژه با توجه به اینکه حزب جمهوریخواه کنترل هر دو مجلس را بر عهده دارد.
دوم. پایان جنگ: از ابتدای جنگ غزه، ترامپ اعلام کرده است که تصمیم گیری برای پایان دادن به جنگ باید در دستان نتانیاهو باشد. البته در دوران تبلیغات انتخاباتی، ترامپ ضمن تعهد به حمایت از امنیت اسرائیل، به جامعه عرب و مسلمان آمریکا متعهد شده است برای پایان جنگ خاورمیانه تلاش خواهد کرد؛ هر چند چگونگی آن را توضیح نداده است. در ماه ژوییه، او به نتانیاهو گفت که این اختلافات باید تا زمان روی کار آمدن او در ژانویه ۲۰۲۵حل و فصل شود و تاکید کرد که باید «کار را تمام کند و به سرعت آن را انجام دهد.»
ترامپ با اشاره به گفتوگوی خصوصی خود گفت: «به بیبی گفتم، ما جنگهای بیپایان، به ویژه جنگهایی که آمریکا را به درون خود بکشاند، نمیخواهیم.» اینکه او چگونه قصد «پایان دادن» به این جنگ را دارد، مشخص نیست. او گفت که اسرائیل در حال «بازنده شدن در جنگ روابط عمومی» است. اول نوامبر هم ترامپ در یک رستوران لبنانی در میشیگان متعهد شد که اگر انتخاب شود: «شما در خاورمیانه صلح خواهید داشت، اما نه با این دلقکهایی که الان ایالات متحده را اداره میکنند. .»
ترامپ در سخنرانی پیروزی خود در فلوریدا هم مجدد تاکید کرد که «جنگها را متوقف میکند»، چیزی که بسیاری از آمریکاییهای عرب تبار از دولت بایدن-هریس به خاطر شکست در انجام آن انتقاد کردند.
با توجه به نفوذ ترامپ بر نتانیاهو و رابطه مستحکم آنها، ترامپ اگر بخواهد، میتواند او را همانطور که رونالد ریگان جمهوریخواه، اسرائیل را چهار دهه پیش مجبور به توقف بمباران بیروت کرد، برای پایان دادن به جنگ در غزه و لبنان تحت فشار قرار دهد. البته این امر پیامدهایی هم برای نتانیاهو و هم متحدین افراطی او خواهد داشت. تحقق این امر قبل از بازگشت اسرا به منزله پیروزی حماس و حزب الله خواهد ود، که خواست ترامپ نیست.
ترامپ با ذهن محاسبهگر خود شاید هم بسنجد که بتوان بدون نتانیاهو پروژه خود را برای پایان جنگ پیش ببرد. با توجه به اینکه بعد از ۷اکتبر، جهان، جهان دیگری است و نادیده گرفتن فلسطینیان در هر معادلهای غیرممکن است، شاید ترامپ هم ترامپ دیگری با محاسبات جدید برای حذف نتانیاهو از گردونه قدرت باشد.
در این که ترامپ رئیس جمهوری غیر متعارف وغیر قابل پیش بینی با شخصیتی منفعت طلب و معاملهگر است، هیچ شکی نیست. او در عین اینکه خواهان کارهای بزرگ به زعم خود است، به تصویری که از او در تاریخ بماند، اهمیت میدهد و خواهان آن است که میراث سیاسی ماندگاری از خود بر جای بگذارد. او در صدد تکمیل توافق ابراهیم و عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل است که ریاض بعد از جنگ غزه، بدون تحقق دولت فلسطین آن را غیر ممکن دانسته است. آیا این میراث سیاسی میتواند برقراری صلح ماندگار در منطقه و تحقق دولت فلسطینی باشد؟