bato-adv
کد خبر: ۷۹۰۷۲۷

نقش سیاست‌های خاورمیانه‌ای بایدن در تشدید بحران و جنگ‌ در خاورمیانه

نقش سیاست‌های خاورمیانه‌ای بایدن در تشدید بحران و جنگ‌ در خاورمیانه
دولت بایدن، با وجود اعلام حمایت از اسرائیل، در تلاش است دامنه تنش‌ها را کنترل و کاهش دهد تا آمریکا را از ورود به یک جنگ گسترده در خاورمیانه دور نگه دارد. این سیاست دوگانه موجب تقویت استراتژی‌های نظامی اسرائیل در غزه و لبنان شده و به نتانیاهو این اطمینان را داده است که می‌تواند با اطمینان بیشتری به عملیات‌های خود ادامه دهد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۵ - ۰۵ آبان ۱۴۰۳

فرارو- جورجیو کافیرو کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه انستیتو میدل ایست.

به گزارش فرارو به نقل از العربی الجدید، دولت بایدن با ابراز خوش بینی به خبر کشته شدن یحیی سنوار توسط اسرائیل در رفح واکنش نشان داد و کاخ سفید بلافاصله این رخداد را فرصتی برای آغاز دوره‌ای جدید در غزه توصیف کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل نیز اعلام کرد که عملیات نظامی اسرائیل در غزه ادامه خواهد یافت و به اسرائیلی‌ها گفت: «جنگ هنوز پایان نیافته است.» رهبران اسرائیل اکنون با اعتماد به نفس بیشتری به استراتژی‌های نظامی خود ادامه داده و بر تشدید درگیری‌ها در غزه تأکید دارند.

در این بین، دولت نتانیاهو با بی‌اعتنایی به «خط قرمز» تعیین‌شده از سوی بایدن در خصوص حملات به رفح، جسارت بیشتری برای تداوم عملیات‌های نظامی خود یافته است. با وجود اینکه حمایت قاطع واشنگتن همچنان پابرجاست، افکار عمومی بین‌المللی تأثیر ملموسی بر تصمیمات اسرائیل نگذاشته است و اسرائیل به استراتژی‌های خود در منطقه ادامه می‌دهد. حمایت بی‌قید و شرط دولت بایدن از اسرائیل و فقدان پیامد‌های جدی برای اقدامات این کشور، زمینه را برای ادامه و تشدید درگیری‌های منطقه‌ای توسط اسرائیل فراهم کرده است. هرچند دولت بایدن از لزوم کاهش تنش‌ها سخن می‌گوید، اما سیاست‌های عملی آن در تضاد با این اظهارات قرار دارد. به طور کلی، رویکرد کاخ سفید عملاً به تشدید و گسترش درگیری‌ها در غزه و لبنان دامن زده است.

دکتر نادر هاشمی، استاد دانشگاه جورج‌تاون، گسترش درگیری‌ها را پیامد مستقیم سیاست‌های کاخ سفید می‌داند و آن را «یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های سیاست خارجی آمریکا پس از جنگ سرد» توصیف می‌کند. او تأکید می‌کند که بی‌توجهی ایالات متحده به نقض حقوق بشر توسط اسرائیل، جسارت بیشتری به نتانیاهو بخشیده تا نه تنها اقداماتش را در فلسطین ادامه دهد، بلکه به درگیری‌ها در لبنان نیز دامن بزند. دکتر نادر هاشمی معتقد است که هم‌پیمانی آمریکا با اسرائیل، سیاست خارجی ایالات متحده را به ابزاری بی‌اثر و عملاً به بخشی از راهبرد اسرائیل در زمینه نسل‌کشی و پاک‌سازی قومی بدل کرده است. او تأکید می‌کند که عدم تعیین خطوط قرمز و نبود محدودیت‌های جدی از سوی دولت بایدن برای اسرائیل، به تشدید جنگ کمک کرده است. نتانیاهو نیز، با اطمینان از اینکه تقریباً هر اقدامی را می‌تواند بدون مانع انجام دهد، به اجرای سیاست‌های خود در منطقه ادامه می‌دهد.

دکتر مهران کامروا، استاد علوم سیاسی در دانشگاه جورج‌تاون قطر، این سیاست را «شکستی کامل» توصیف می‌کند. او معتقد است که حمایت بی‌قید و شرط دولت بایدن از جنگ اسرائیل در غزه و «امتناع کامل از محکوم‌کردن رفتار سیستماتیک اسرائیل علیه فلسطینیان» عملاً آمریکا را به شریک این درگیری‌ها تبدیل کرده است. این رویکرد، به نتانیاهو اطمینان داده که می‌تواند بدون نگرانی از پیامد‌های بین‌المللی، به اقدامات نظامی خود ادامه دهد.

یکی از لحظات کلیدی در این روند، سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا در ۲۴ ژوئیه بود که با ۵۸ بار تشویق ایستاده اعضای کنگره همراه شد. دکتر هاشمی در این‌باره اظهار داشت: «اتفاقی نیست که تنها یک هفته پس از این سخنرانی، نتانیاهو سرکوب‌ها در غزه را تشدید کرد، یکی از رهبران حزب‌الله را در لبنان هدف قرار داد و سپس اسماعیل هنیه را در تهران ترور کرد. او پس از دیدار با جو بایدن و کامالا هریس به این نتیجه رسید که از حمایت بی‌قید و شرط ایالات متحده برخوردار است و می‌تواند اقدامات خود را بدون نگرانی از پیامد‌ها ادامه دهد.»

از زمان حمله حزب‌الله لبنان به مزارع شبعا در ۸ اکتبر ۲۰۲۳، درگیری‌های مستقیم میان ارتش اسرائیل و حزب‌الله آغاز شد و در هفته‌های اخیر شدت این تنش‌ها به طرز قابل توجهی افزایش یافته است. از جمله رویداد‌های مهم این دوره می‌توان به کشته‌شدن حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، انفجار تجهیزات ارتباطی، بمباران گسترده اسرائیل در بیروت و سایر مناطق لبنان و حملات متقابل حزب‌الله به حیفا و چندین شهر دیگر اسرائیل اشاره کرد. این درگیری‌ها در ماه گذشته به آوارگی بیش از ۱.۲ میلیون لبنانی انجامیده و بحران انسانی را در منطقه تشدید کرده است.

با اینکه کاخ سفید بار‌ها تمایل خود را برای جلوگیری از گسترش جنگ غزه به لبنان اعلام کرده، اما دولت بایدن اقدامی جدی برای مهار این روند انجام نداده است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که حتی برخی مقامات ارشد کاخ سفید، تل‌آویو را به افزایش این تنش‌ها تشویق کرده‌اند. معین ربانی، تحلیلگر سیاسی در این خصوص معتقد است: «این‌که تصور کنیم واشنگتن تنها پس از اطلاع اسرائیل از عملیات‌های نظامی در لبنان آگاه شده، غیرقابل قبول است. چطور ممکن است آمریکا که اطلاعات دقیقی درباره تهاجم روسیه به اوکراین در دست داشت، از اقدامات یک متحد نزدیک خود که رابطه امنیتی و اطلاعاتی گسترده‌ای با آن دارد، بی‌خبر باشد؟»

مقامات دولت بایدن دستاورد‌های تاکتیکی اسرائیل در لبنان – از جمله استفاده از تجهیزات انفجاری مخابراتی و کشته‌شدن حسن نصرالله و چندین رهبر ارشد حزب‌الله – را به‌عنوان نشانه‌ای از تضعیف این گروه تلقی می‌کنند. از دیدگاه کاخ سفید، این نتایج مثبت تلقی می‌شود و واشنگتن از این موفقیت‌های ادعایی اسرائیل استقبال می‌کند، زیرا آنها را در راستای منافع استراتژیک خود می‌بیند. با این حال، ادامه حملات حزب‌الله به اسرائیل و حتی حمله به اهداف مرتبط با نتانیاهو حاکی از آن است که این ارزیابی تا چه حد با واقعیت فاصله دارد.

معین ربانی، تحلیلگر سیاسی در ادامه اظهارات خود بیان می‌کند: «واشنگتن با ارزیابی موفقیت‌های اسرائیل علیه حزب‌الله و نتیجه‌گیری مبنی بر اینکه این گروه در حال فروپاشی است، به این باور رسیده که می‌تواند از این شرایط برای بازتعریف محیط استراتژیک خاورمیانه و شمال آفریقا بهره‌برداری کند. این رویکرد سبب شده که ایالات متحده اکنون به‌طور کامل با برنامه‌های اسرائیل همسو شود و از آنها حمایت کند.»

دکتر نادر هاشمی معتقد است که مشاوران ارشد جو بایدن به‌شدت از عملکرد اسرائیل در لبنان استقبال کرده و این تحولات را فرصتی برای «بازآرایی چشم‌انداز سیاسی خاورمیانه به نفع منافع آمریکا» می‌دانند. وی توضیح می‌دهد: «اسرائیل در حال انجام اقداماتی است که ایالات متحده همواره به دنبال تحقق آنها بوده و اکنون این عملیات‌ها را به‌نوعی به نیابت از آمریکا پیش می‌برد»

در این میان، ایران در واکنش به اقدامات تهاجمی اسرائیل، در تاریخ یک اکتبر دست به حملات موشکی علیه این کشور زد. دکتر مهران کامروا معتقد است که این حملات موشکی از سوی ایران بسیار مؤثرتر و پرهزینه‌تر از آنچه آمریکا یا اسرائیل پیش‌بینی کرده بودند، بوده و احتمال دارد در حملات آینده نیز تأثیرات بیشتری داشته باشد.

در تاریخ ۶ اکتبر، رسانه اسرائیلی کان نیوز گزارش داد که دولت بایدن «بسته‌ای جبرانی» به تل‌آویو پیشنهاد کرده است تا اسرائیل از حمله به اهداف خاصی در ایران صرف‌نظر کند. به نظر می‌رسد عوامل متعددی در این تصمیم دخیل‌اند، زیرا دولت بایدن عملیات‌های نظامی اسرائیل در خاورمیانه را فرصتی برای «بازآرایی» منطقه و تضعیف ایران و محور مقاومت می‌داند؛ راهبردی که با سیاست خارجی واشنگتن هم‌راستا است.

با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و باقی‌ماندن کمتر از دو هفته تا این رویداد، جو بایدن و کامالا هریس تمایلی به حمایت آشکار از حملات اسرائیل علیه ایران ندارند. دکتر مهران کامروا توضیح می‌دهد: «برای نتانیاهو، ادامه و گسترش جنگ برای بقای سیاسی او حیاتی است. اما با حضور گسترده نظامی آمریکا در خاورمیانه و تهدید ایران به پاسخگویی به هر حمله اسرائیلی، ایالات متحده آگاه است که پایگاه‌ها، نیرو‌ها و تجهیزاتش در منطقه به‌راحتی می‌توانند به اهداف ایران تبدیل شوند. از این رو، آمریکا درصدد مهار ایران است، اما تمایلی به ورود به یک جنگ مستقیم با این کشور ندارد»

وی افزود: «اگر اهدافی در داخل ایران مورد حمله قرار بگیرند، حتی اگر این حملات صرفاً از سوی اسرائیل و بدون حمایت مستقیم آمریکا انجام شوند، ایران ممکن است حضور گسترده آمریکا در منطقه را به‌عنوان اهدافی مشروع تلقی کند؛ همان‌گونه که پس از ترور قاسم سلیمانی واکنش نشان داد. آمریکا ممکن است نسبت به تلفات فلسطینی‌ها یا لبنانی‌ها حساسیت چندانی نداشته باشد، اما در مورد جان نیرو‌های خود بسیار حساس است و از این رو تلاش می‌کند از خطر درگیری مستقیم با ایران اجتناب کند.»

به‌عبارت دیگر، اگرچه تیم بایدن از موفقیت‌های تاکتیکی اسرائیل در ضربه زدن به ایران و متحدانش در «محور مقاومت» رضایت دارد، اما تمایلی به ایجاد شرایطی ندارد که آمریکا را به یک جنگ گسترده‌تر در خاورمیانه بکشاند. به نظر می‌رسد واشنگتن با ارائه حمایت‌های نظامی و غیرنظامی، تل‌آویو را به انجام حملاتی محدود و منطبق بر منافع خود تشویق می‌کند.

دکتر نادر هاشمی معتقد است که این موضوع یکی از محور‌ها و چالش‌های اصلی مورد بحث در دولت بایدن است و احتمالاً دلیل تأخیر اسرائیل در واکنش به حمله موشکی ایران همین مسئله است. او می‌گوید: «به‌جای صدور هشدار جدی به اسرائیل، دولت بایدن با ارائه مشوق‌ها، نتانیاهو را به محدودکردن اهداف نظامی در ایران ترغیب می‌کند. این وضعیت، هم ضعف و تناقض در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و هم حمایت قوی دولت بایدن از اقدامات اسرائیل را به‌وضوح نشان می‌دهد.»

برخی تحلیل‌گران بر این باورند که دولت بایدن به‌طور کامل از حملات نظامی اسرائیل علیه ایران حمایت می‌کند، اما در عین حال می‌کوشد از این اقدامات فاصله بگیرد. معین ربانی اظهار داشت: «احتمال دارد واشنگتن پیشنهاد‌هایی به اسرائیل داده باشد تا از حمله به برخی اهداف خاص خودداری کند، اما این نیز می‌تواند یک تاکتیک تبلیغاتی باشد تا به‌نوعی فاصله‌گذاری میان آمریکا و اقدامات اسرائیل را نمایان سازد، مشابه آنچه پیش‌تر در لبنان مشاهده شد»

معین ربانی همچنین تأکید کرد: «در نهایت، تلاش‌های کاخ سفید برای ترغیب نتانیاهو به حملات محدود به ایران نشان می‌دهد که این دولت تمایلی به استفاده از نفوذ خود برای کنترل واقعی اقدامات نظامی اسرائیل ندارد. اسرائیل به‌خوبی می‌داند که مخالفت جدی‌ای از سوی آمریکا نخواهد دید و این بدان معناست که واشنگتن تصمیم گرفته است از هر اقدام جدی برای جلوگیری از تحولات آینده خودداری کند.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین