bato-adv
کد خبر: ۷۸۱۵۲۹

برهانی: شرایط فعلی شبیه جنگ اعراب و اسراییل است

برهانی: شرایط فعلی شبیه جنگ اعراب و اسراییل است
کارشناس حوزه اسرائیل تحولات اخیر در منطقه را به جنگ اعراب و اسرائیل تشبیه کرد.
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۴ - ۱۱ مهر ۱۴۰۳

مساله فلسطین و جریان مقاومت پیچیدگی های خاص خود را دارد. ساده است نسخه پیچیدن برای وضعیت فعلی منطقه اما اگر سبقه تاریخی و نگاه علمی به حوادث پیش آمده داشته باشیم به حساس بودن وضعیت فعلی باید اذعان کرد.

به گزارش خبرآنلاین، در مورد حزب‌الله و جریان مقاومت و موقعیت جمهوری اسلامی در شرایط فعلی با دکتر هادی برهانی، استاد دانشگاه گفت‌وگو کردیم.

در منطقه چه اتفاقاتی در حال وقوع است. تصویر و تحلیل شما از این اتفاقات چیست؟

کلان ترین تصویری که من از شرایط فعلی منطقه دارم موید تکرار تحولات گذشته تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل و تداوم روندهای قبلی در منطقه است. به نظر می رسد تحولات گذشته منطقه در این حوزه در حال تکرار است. در نبردها و رویارویی‌هایی که کشورهای مختلف منطقه مانند مصر، سوریه، اردن و سازمان‌های فلسطینی با اسراییل داشتند این کشورها یا سازمان‌ها با روحیه و امید و ادعا وارد میدان شدند و ضرباتی هم به اسراییل زدند. جانفشانی ها و فداکاریهای زیادی هم کردند اما در نهایت اسراییل با تحمیل هزینه های سنگین به آنها توانست آنها را از میدان مبارزه با اسرائیل خارج کند. واقعیت این است که ما در ایران این تاریخ را نادیده گرفتیم. 

به نظر شما چه فاکتورهای مهمی موجب شکست اعراب در برابر اسرائیل شد؟ آیا برتری نظامی عامل اصلی بود؟

فاکتورهای مختلفی موثر بود. برتری نظامی اسرائیل حتما مهم بود اما این نکته هم بود که اسراییل، کشورهای عربی و سازمان‌های عربی را خوب می‌شناخت اما طرفهای عربی در مقابل هیچ‌گاه اسرائیل را درست نشناختند. اشراف اطلاعاتی خیلی مسأله مهمی است که از قدیم بوده و الان هم بیشتر شده. اسراییل از قدیم بر کشورها و سازمان‌های عربی اشراف اطلاعاتی داشته ولی کشورهای عربی هیچوقت چنین اشرافی بر اسرائیل نداشتند. قدرت عملیاتی رژیم به خصوص در حوزه‌های امنیتی و ترور و خرابکاری بسیار جدی است. اسراییل در حفاظت از خود و نخبگان سیاسی و امنیتی خود بسیار موفق عمل کرده است.

هفتاد سال است که در حال جنگ با دشمنان سرسختی هست که تمام تلاششان را می‌کنند تا به اسراییل ضربه بزنند ولی در طول این مدت تمام مخالفان نتوانستند یک مقام عالی‌رتبه اسراییلی را از پای درآورند. تنها کسی که مقامی داشته و با موفقیت ترور شده یک وزیر اسرائیل آن هم در پست غیرحساس جهانگردی بوده است. اما تا به حال یک فرمانده نیروی هوایی، یک مدیر موساد، یک نخست‌وزیر یا ... از اسرائیل توسط مخالفان حذف نشده است. در حالی‌که رژیم در این مدت نخبگان نظامی و فنی و سیاسی طرفهای مقابل را درو کرده است‌.

همه سازمان‌های فلسطینی از ابتدا تاکنون، از سازمانهای ناسیونالیست تا سازمان‌های اسلام‌گرا ‌مثل حماس و جهاد، همه در این حملات اسرائیل متحمل تلفات سنگینی شده اند و امروز این حملات ویرانگر به حزب الله لبنان رسیده است. اما من بزرگترین عامل شکست طرفهای عربی را تفرقه و دودستگی می دانم. اتفاقا در این دودستگی بیشترین نقش را تندترین نیروهای ضداسرائیلی و عصبی ترین آنها داشتند. آنها که عمدتا گرایشات چپ داشتند به کشورهای کند یا کشورهای محافظه کار عرب تاختند و جنگ عربی_عربی به راه انداختند و نهایتا بدترین ضربه ها را به وحدت و همبستگی و قدرت عربی زدند.

آنچه الان برای حزب‌الله رخ‌داده، دست‌کم با نگاه تاریخی قابل پیش‌بینی بود؟

از یک چشم انداز، دقیقاً این همان چیزی بود که تاریخ درگیری به ما آموخت. در واقع این اتفاقی که الان برای حزب‌الله رخ داد، چیزی است که قبلاً برای سازمانهای فلسطینی مانند فتح و حماس و سایر سازمان‌های فلسطینی رخ داده بود. تقریبا همه این سازمانها رهبران موثر خود را در این نبرد نابرابر با اسرائیل از دست دادند. فتح دقیقا در چنین شرایطی که تلفات و هزینه هایش از دستاوردهایش فزونی گرفت و راهی برای خروج از این چرخه فرساینده نیافت، مبارزه را کنار گذاشت و تن به سازش داد والا همه سازمانهای فلسطینی می‌خواستند مبارزه کنند و فلسطین را آزاد کنند و در این راه فداکاریهای زیادی کردند و هزینه های زیادی پرداختند اما این اسراییل بود که با برتری خودش این شرایط را به آنها تحمیل کرد. آنها عاشق چشم و ابروی اسرائیل و سازش و مصالحه نبودند. به دلیل تحمل هزینه های سنگین مجبور شدند به این عقب نشینی تن دهند. اکنون حزب‌الله در شرایط سخت و مشابهی قرار گرفته است‌. از یک طرف اگر به گلوله‌باران شمال اسراییل و حمایت از غزه ادامه دهد لبنان و امنیت لبنان و رهبران و اعضای خود را یک به یک از دست می‌دهد. اما اگر این حملات را متوقف کند و از حمایت از غزه عقب‌نشینی کند، شکستی برای حزب الله و مشابه شکستهایی است که قبلا سازمانهایی مانند فتح تجربه کرده بودند. 

برخی فعالان فضای مجازی این بحث را یک‌سال بعد از ماجرای ۷ اکتبر مطرح می‌کنند که اساساً چرا حماس این عملیات را استارت زد و آیا وضعیت فعلی را پیش‌بینی نمی‌کرد؟

به نظر من عملیاتی که حماس انجام داد حساب شده و غافلگیرکننده بود و شکست جدی را به اسرائیل تحمیل کرد و دستاوردهای آن به ویژه در حوزه پیشروی در خاک اسرائیل فوق تصور خود حماس بود آنها فکر نمی کردند بتوانند به راحتی وارد شهرکهای صهیونیست نشین شوند و برنامه ای برای آن نداشتند. علاوه بر این پس از شکسته شدن خطوط دفاعی اسرائیل و تصرف شهرکهای اسرائیلی سایر گروههای مسلح فلسطینی مستقر در غزه و حتی مردم عادی وارد این شهرکها شدند و هر کس براساس میل شخصی خود عمل کرد و نفرتی که مردم از اسرائیلی ها داشتند انگیزه بسیاری از اقدامات آنها بود اما همه اینها به نام حماس نوشته شد و حماس به عنوان عامل کشتار و اسارت شهروندان عادی و حتی زنان و کودکان معرفی شد.

اگر حماس آن عملیات را کاملا براساس برنامه انجام می‌داد و نظامیان پایگاه‌های اطراف غزه را اسیر می‌کرد و به داخل غزه می‌آورد می‌توانست از آن به‌عنوان یک برگ برنده کارساز استفاده کند و زندانیان خود در زندانهای اسرائیل را آزاد کند. اما وارد شدن آسیب به غیرنظامیان و مناطق مسکونی به اسرائیل اجازه داد از این مسئله سوء استفاده کرده و آن را به عنوان یک کشتار سیستماتیک و یک نوع هولوکاست جدید به دنیا بفروشد و از این امر به عنوان بهانه ای برای بدنام کردن حماس و سرکوب وحشیانه آن و غزه استفاده نماید.

حزب‌الله بدون سید حسن نصرالله در نقطه قدرت همیشگی‌اش قرار خواهد داشت یا برای بازآفرینی توان خود نیاز به زمان دارد؟

واقعیت این است که حزب‌الله ضربه خورده است. خود آقای نصرالله در سخنرانی آخرش از کلمه «نکسه» برای توصیف این ضربه استفاده کرد؛ نکسه تعبیری است که برای توصیف جنگ سال ۱۹۶۷ که طی آن عرب‌ها شکست سختی از اسرائیل خوردند، استفاده می شود. ضرباتی که حزب الله در یکی دو هفته اخیر متحمل شد پی در پی و گیج کننده بود؛ از انفجار پیجرها تا انفجار بی‌سیم‌ها و کشته‌شدن فرماندهان و ... همه و همه ضربه‌های سنگین و مرگباری بود که تحمل آن برای هر سازمانی دشوار است. از طرفی فقدان آقای نصرالله هم ضربه مهمی بود. بعید می‌دانم که جای ایشان به آسانی پر شود. او شخصیت بسیار هوشمند، سیاستمدار، باصداقت و درستکار بود که نه‌تنها شیعیان بلکه حتی بسیاری از دیگران در منطقه به او اعتماد و اتکا داشتند.

من در جبهه مقاومت شخصیتی در تراز ایشان نمی‌بینم. البته ما از آینده خبر نداریم، ممکن است در آینده شخصیتی ظهور کند که بتواند نقش ایشان را ایفا نماید همچنانکه یک بار این امر پس از ترور سید عباس موسوی دبیرکل اسبق حزب الله لبنان اتفاق افتاد.  اما این اتفاقات ناگوار و سخت به‌ معنای نابودی حزب‌الله نیست. دلیل اصلی‌ پایداری و بقای حزب‌الله محبوبیت آن به ویژه در میان شیعیان لبنان است. نصرالله در حقیقت در قلب آنها جای داشت. اگر حزب الله پایگاه مردمی نداشت شاید با این ضربات فرو می پاشید. اما چون مردم لبنان و رزمنده‌های حزب‌الله به آقای نصرالله و پیام او و آرمان و اهداف حزب الله عشق  و ایمان دارند نمی‌شود آن‌را با این ضربات نابود کرد. حزب‌الله می تواند از این شکست عبور ‌کند و قدرت خود را بازسازی نماید.

مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین