جنگ داخلی آمریکا مهمترین درگیری در تاریخ ایالات متحده بوده و بارها روی صفحه نمایش سینما و تلویزیون به تصویر کشیده شده است.
به گزارش روزیاتو، از روایتهای حماسی از نبردهای بزرگ گرفته تا کاوش تجربیات سربازان، فیلم بهعنوان یک رسانه این قدرت را دارد که طیف کاملی از این درگیریهای دلخراش را نشان دهد، جایی که برادران علیه برادران میجنگیدند و جوامع در مقابل یکدیگر قرار میگرفتند.
در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۵ مورد از بهترین فیلمهای تاریخ سینما در مورد جنگ داخلی آمریکا آشنا کنیم.
علاوه بر اینکه یک فیلم عمیقاً تأثیرگذار بود که بیش از ۱۰۰ سال پیش ساخته شد، باید اعتراف کرد که تولد یک ملت اثر دی دبلیو گریتیث به دلیل تصویر نژادی پرستانه اش که سیاه پوستان را کم هوش و از لحاظ جنسی تهاجمی و خشن نشان میداد، بسیار بحث برانگیز بوده است. با این حال، این محتوای مذموم مانع از تبدیل شدن این فیلم به یکی از موفقترین فیلمهای تمام دوران نشد، فیلمی که با استفاده از کلوزآپهای دراماتیک، نماهای تعقیبی و حرکات خلاقانه دوربین اثری قدرتمند بر سینما گذاشت. مانند خود جنگ داخلی، تولد یک ملت بخشی پیچیده، بحث برانگیز و اساسی از تاریخ آمریکا بود.
سواره نظام به عنوان تنها یکی از همکاریهای متعدد جان فورد و جان وین، یک فیلم جنگی ماجراجویانه بود که بر اساس رمانی از هارولد سینکلر ساخته شده بود، داستانی که حمله معروف گریرسون توسط سواره نظام فدرال را در آوریل تا مه ۱۸۶۳ روایت میکند که عملیاتی بسیار بزرگ بزرگ بود. این عملیات در دوران جنگ داخلی آمریکا به عنوان یک انحراف برای برنامه اصلی اولیس اس. گرانت برای حمله به ویکزبورگ، میسی سی پی عمل کرد. در حالی که فورد و وین با هم فیلمهای بسیار بهتری ساخته اند، تماشای دو غول سینمای آمریکا در کنار هم شگفتانگیز است، در حالی که نگاههای خود را به سمت جنگی که آمریکای مدرن را ساخته است معطوف میکنند.
در حالی که فیلم شناندو در طول جنگ داخلی اتفاق میافتد، فیلمی کاملاً ضد درگیری و انسانگرایانه است که مضمون آن بیشتر به بیزاری روزافزون جامعه آمریکا از جنگ ویتنام مربوط میشود. در این فیلم جیمز استوارت در نقش چارلی اندرسون بازی میکند، پدری ویرجینیایی که تصمیم گرفته بی طرف باقی بماند، اما زمانی ک پسرش توسط سربازان اتحادیه دستگیر میشود، او نیز چارهای جز ورود به میدان نبرد نداشته و بدین ترتیب واقعیتهای جنگ بیشتر آشکار میشوند. شناندو به عنوان داستانی از جنگ، خانواده و نیاز به تشخیص آنچه واقعاً مهم است، پیامی دارد که حتی امروز هم قابل درک و طنین انداز است.
آمریکا در طول جنگ داخلی کشوری عمیقاً از هم گسیخته بود، و این تفرقه باورنکردنی بین هموطنان به شکلی ترسناک در اندرسونویل به تصویر کشیده شد. با توجه به داستان سربازان اتحادیه که توسط نیروهای کنفدراسیون به اسارت گرفته شده و به زندانهای این گروه فرستاده میشوند، کارگردان جان فرانکنهایمر جنبههای فیلم جنگی، فیلمهای زندان و تنش صرف را با هم ترکیب میکند تا فیلمی خیرهکننده از لحاظ بصری خلق کند. اندرسونویل با شخصیتهای بسیار پرداخت شده یک فیلم تلویزیونی پرتنش و اکشن است که بر روی انسانیت پشت جنگ متمرکز است.
کوهستان سرد یکی از بهترین فیلمهای رنه زلوگر بود و او جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای شخصیت روبی توز در این فیلم به دست آورد. کوهستان سرد با گروه بازیگران فوقالعادهای شامل جود لا و نیکول کیدمن را نیز در خود دارد، یک داستان عاشقانه غمانگیز، اما قدرتمند است که در مورد ویرانیهای جنگ، سرسختی روح انسان، و زنان و کودکانی که اغلب تنها میمانند، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. کوهستان سرد با تمرکز روی تجربه زنان در دوران جنگ داخلی آمریکا، یک سمت و سوی ناخوشایند و دردناک دیگر از این نبرد هولناک را به تصویر میکشد.
فیلم سواری با اهریمن یک وسترن تجدیدنظرطلبانه از آنگ لی است و داستان دو دوست را روایت میکند که به گروه چریکی عجیب و طرفدار کنفدراسیون میپیوندند، در حالی که با یک گروه چریکی مشابه طرفدار شمالیها مبارزه میکنند و نتیجه فیلمی است که بینندگان را درست به قلب جنگهای سرحدی آمریکا میبرد. Ride with the Devil از نظر دقت تاریخی قابل توجه بود، زیرا لی، که یک فیلمساز تایوانی است، توانست بیرون از فضای این درگیری ایستاده و تصویری درست و واقع گرایانه از لحاظ تاریخی از جنگ داخلی آمریکا ارائه دهد. سواری با اهریمن با طراحی لباس باورنکردنی، لوازم و اصالتی انکارنشدنی، گواهی بر پتانسیل فیلم برای ایفای نقش یک سند تاریخی خیرهکننده، روشنگرانه و هنری بود.
دولت آزاد جونز با الهام از زندگی نیوتون نایت اتحادیهگرای جنوبی، متیو مککانهی را در نقش مردی دارد که رهبری یک شورش مسلحانه موفق علیه جبهه کنفدراسیون در شهرستان جونز، میسیسیپی را به تصویر میکشد. بهعنوان تصویری خیرهکننده در مورد جنگ داخلی آمریکا و پس از آن، اقدامات نیوتون نایت گواهی بر قدرت یک فرد برای ایجاد تغییرات بزرگ در مواجهه با درگیریهای سراسری بود. در حالی که Free State of Jones چندین مورد فراتر رفتن از اتفاقات تاریخی را در خود دارد، پیام آن هنوز قانع کننده بود و مک کانهی به جنبههای اغلب نادیده گرفته شده تاریخ این جنگ جان بخشید.
The Outlaw Josey Wales به عنوان یکی از بهترین وسترنهای کلینت ایستوود، به دلیل روایت در فضای تاریخی جنگ داخلی آمریکا، بسیار موثرتر نیز شد. در فیلم جوزی ولز یاغی، ایستوود نقش یک کشاورز اهل میزوری را بازی میکند که سرباز شده و مصمم به انتقام گرفتن از گروهی موسوم به پا قرمزهاست، واحدی از شبه نظامیان طرفدار اتحادیه که همسر و پسرش را کشته اند. جوزی ولز با خشم شدید و شمههایی از پشیمانی در دل داستان، مردی است که چیزی برای از دست دادن ندارد و شخصیت پردازی او نمایشی قدرتمند از خسرانهای شخصی آمریکاییها در طول جنگ داخلی است.
گتیسبورگ با زمان بسیار قابل توجه ۴ ساعت و ۱۴ دقیقه یکی از طولانیترین فیلمهایی است که توسط یکی از استودیوی اصلی فیلمسازی در ایالات متحده ساخته میشود. این فیلم روایتی خیره کننده از نبردی مهم به همین نام در سال ۱۸۶۳ در منطقه گتیسبورگ است، سرنوشت سازترین نبرد جنگ داخلی آمریکا. گتیسبورگ با گروه بازیگران با استعداد، توجه خیره کننده به واقعیتهای تاریخی و روایتی جذاب، به شدت مورد تحسین علاقهمندان به جنگ و جنگ داخلی آمریکا قرار گرفت. جف دنیلز در نقش سرهنگ اتحادیه جاشوا چمبرلین بازی خیره کنندهای ارائه میکند، نقشی که راجر ایبرت به درستی ادعا کرد که باید نامزدی اسکار را برای او به ارمغان میآورد.
فیلم افتخار به داستان هنگ پیاده نظام ۵۴ام ماساچوست میپردازد، یگانی موثر در جنگ داخلی آمریکا که به ندرت مورد بحث قرار میگیرد، و البته یکی از اولین هنگهای متشکل از سربازان سیاهپوست آفریقایی-آمریکایی ذر ارتش اتحادیه. این فیلم به طور خاص موضوع مرکزی این نبرد که آزادی برای همه انسانها بود را در کانون توجه قرار میدهد. با حضور دنزل واشنگتن در یک بازی برنده اسکار، فیلم افتخار اتفاقات مربوط به این هنگ را از زمان تشکیل درست از طریق اقدامات متهورانه اش در دومین نبرد فورت واگنر به نمایش میگذارد. افتخار به عنوان تصویری بالغ و ضروری از استقامت، دشواری و کسانی که برای یک آرمان درست و انسانی میکوشیدند، نماد حیرت انگیزی از این واقعیت بود که آمریکاییهای آفریقایی تبار در مبارزه برای آزادی شان صرفاً نظاره گر نبودند.
اقتباس سینمایی خلاصه شده جان هیوستون از رمان جنگی استیون کرین به نام نشان سرخ دلیری نوشته سال ۱۸۹۵، تصویری قدرتمند از مشکلات سربازان در به دست آوردن شجاعت لازم برای نبرد بود. اگر تدوین ۱۲۰ دقیقهای کارگردان جان هیوستون بهدلیل مدالخه استودیو سازنده از دست نمیرفت، نتیجه نهایی که تنها ۶۹ دقیقه طول داشت احتمالاً بسیار تأثیرگذارتر میشد. نتیجه نهایی یک فیلم بسیار موثر جنگی بود که بینندگان را به این فکر واداشت که نسخه اصلی یا همان نسخه کارگردان شاهکاری بود که هرگز فرصت دیده شدن پیدا نکرد.
اگرچه بیش از ۱۵۰ سال از پایان جنگ داخلی آمریکا میگذرد، اما این کشور بر سر بسیاری از مسائل دچار انشقاق شده است، موضوعی که الهام بخش فیلم معاصر الکس گارلند به نام جنگ داخلی شد. این فیلم پرتنش، قدرتمند و پادآرمانشهری، آمریکای مدرن را به عنوان یک منطقه درگیری به تصویر کشیده و روزنامهنگارانی را دنبال میکرد که تلاش میکنند جنایات مرتکب شده توسط نیروهای مخالف را برجسته سازی نمایند. با داشتن صحبتهای فراوان در مورد تنشهای سیاسی کنونی در ایالات متحده، جنگ داخلی یادآور اثرگذاری بود از این واقعیت که، چون امروز در آمریکا جنگ داخلی فعالی وجود ندارد، به این معنی نیست که نمیتواند یک جنگ داخلی دیگر شعله ور شود.
با گرگها میرقصد یک دستاورد حیرتانگیز برای کوین کاستنر بود که در اولین تجربه کارگردانی خود مورد تحسین گستردهای قرار گرفت. به عنوان داستان ستوان ارتش اتحادیه، جان جی. دانبار که به سرحدات آمریکا سفر میکند و با گروهی از سرخپوستان لاکوتا دوست میشود، این فیلم به همان اندازه که مشقات بومیان آمریکا را به تصویر میکشد، در مورد سختیهای جنگ داخلی نیز هست. با تصاویر باشکوه و خیره کننده، روایت حماسی بسیار وسیع و ارزشهای تولید قابل توجه، با گرگها میرقصد در کنار سیمارون، نابخشوده و هیچ کشوری برای پیرمردها نیست به عنوان یکی از چهار فیلم وسترن برنده اسکار بهترین فیلم در تاریخ این ژانر ماندگار شده است.
به عنوان یکی از موفقترین فیلمهای تمام دوران، بر باد رفته شهرت خود را به عنوان یک اثر کلاسیک واقعی سینما به دست آورده است که داستانهای عاشقانه تاریخی حماسی آن نسلهای زیادی را شیفته خود کرده است. با حضور کلارک گیبل و ویوین لی در دو بازی افسونکننده، این داستان در پسزمینهای از جنگ داخلی و دوران بازسازی روایت شده و عاشقانهای آشفته را روایت مییکند، در حالی که ایالات متحده در آستانه تغییر بزرگی قرار داشت. اگرچه بازنمایی کلیشههای مربوط به سیاهپوستان در این فیلم آن را در سالهای اخیر تا حدودی بحثبرانگیز کرده است، نمیتوان میراث بر باد رفته را بهعنوان یک فیلم کلاسیک واقعی برای تمام دوران انکار کرد.
لینکلن به عنوان تصویرسازی تعیین کنندهای از شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده، حقیقتاً یکی از بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم بود که کارگردانی حیرت انگیزی از استیون اسپیلبرگ و بازی باورنکردنی دنیل دی لوئیس در نقش اصلی را در خود داشت. لینکلن به عنوان فیلمی در باب بررسی عمیق تلاشهای لینکلن برای الغای برده داری، بر یکی از مهمترین تحولات تاریخ آمریکا تمرکز کرده و به عنوان یک کاوش در جهان کوچک کل جنگ داخلی آمریکا عمل میکند. لینکلن با یک بازی برنده اسکار از دی لوئیس، ارزشهای تولید باورنکردنی، و داستانی ضروری و جذاب، بهترین نمایشگر سینمای جنگ داخلی آمریکا بود.