فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطیای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
قره العین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد
روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد
آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
شرح لغت: باد غیرت:تندباد/ لحد: نهان گاه گور.
۱- حضرت حافظ در بیتهای اول و ششم میفرماید:
* بلبلی رنج کشید و گلی بدست آورد، اما تند باد حوادث و حسد روزگار نابکار، با نیش صد خار، درد و رنج دل او را خسته و مشوش کرد و از بین برد.
دریغ و درد که از چشم زخم و آسیب ماه فلک مه رخسار هلال ابروی من در نهان خانه خاک نهان گردید و جای گزید. حافظ این غزل را در سوگ و ماتم فرزند خود سروده است.
۲- از چشم زخم دیگران بترس و اسرار درون را فاش نساز و به هرکس راز زندگیت را نگو که زندگی خوشی داری و هر روز بهتر از دیروز خواهد شد.
متاسفانه عزیزی را که با خون دل و رنج بسیار به دست آورده بودی، از دست دادی. رشته کار و زندگی از دستت در رفته و افتاده و نالان شده ای. سختی و رنج، همراهان همیشگی انسانند. گرچه تا او را داشتی قدرش را ندانستی و از او غافل شدی، اما تا خدایی هست نااامیدی معنا ندارد. به خدا توکل کن و از جا برخیز که زندگی هنوز ادامه دارد.