bato-adv
bato-adv

برگزیدگان جشنواره کن هفتادوهفتم؛ نخل طلا به چه کسانی رسید؟

برگزیدگان جشنواره کن هفتادوهفتم؛ نخل طلا به چه کسانی رسید؟
جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴ که در آن سینماگران شاخصی چون کوپولا، لانتیموس، کراننبرگ، سورنتینو، سربرنیکوف و شریدر حضور داشتند، با اعطای نخل طلا به شان بیکر به پایان رسید.
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ - ۰۷ خرداد ۱۴۰۳

بازگشت به آمریکا

به گزارش هم‌میهن، بعد از بیش از یک‌دهه دوباره یک فیلم آمریکایی برنده نخل طلایی جشنواره کن، مهمترین فستیوال سینمایی اروپا و دنیا شد و این اتفاق درحالی رخ داد که ۱۳ دوره پیش هم مانند همین دوره، ریاست هیئت‌داوران جشنواره را یک بازیگر/کارگردان آمریکایی برعهده داشت.

سال ۲۰۱۱ هیئت‌‌داوران جشنواره بین‌المللی فیلم کن به ریاست رابرت دنیرو بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده نامدار آمریکایی جایزه نخل طلایی را به فیلم «درخت زندگی»، ساخته فلسفی ترنس مالیک، کارگردان گوشه‌گیر اهل اتاوای ایالت ایلینوی اهدا کرد. امسال نیز بعد از بیش از یک‌دهه ناتوانی فیلمسازان آمریکایی در کسب این جایزه باارزش، هیئت‌داوران به ریاست گرتا گرویگ؛ بازیگر، کارگردان و فیلمنامه‌نویس آمریکایی این جایزه را به یک فیلمساز آمریکایی اهل ایالت نیوجرسی اهدا کردند.

صدای بی‌صداها

شان بیکر، کارگردان ۵۳ ساله سینما بیشتر برای به تصویر کشیدن شخصیت‌های رانده‌شده از اجتماع‌ و ترسیم خرده‌فرهنگ‌های کمتر ‌بازنمایی‌شده و به حاشیه رانده‌شده ازجمله مهاجران اغلب غیرقانونی و کارگران جنسی و همینطور مسائل پیرامون آنها، در فیلمنامه‌هایی انسانی، همدلانه و دلسوزانه شهرت دارد.

بیکر که مشخص بود انتظار دریافت این جایزه را نداشت و از شنیدن نامش شوکه شده بود، در ابتدا هنگام سخنرانی خود گفت: «واقعاً نمی‌دانم در حال حاضر چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد.»

شاید دلیل شوکه‌شدن بیکر این بود که باوجود تحسین‌برانگیز بودن فیلم «آنورا»، خیلی‌ها انتظار داشتند یا درام هندی آرام «همه آنچه به‌عنوان نور تصور می‌کنیم» یا فیلم «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسول‌اف، کارگردان ایرانی برنده این جایزه شود و شانس کمتری برای فیلم «آنورا» قائل بودند.

«آنورا»یی که داستانش حول یک کارگر جنسی می‌گذرد که با یک پسر اولیگارش روس ازدواج می‌کند و این ازدواج با آمدن والدین پسر به نیویورک، با تهدید مواجه می‌شود.

بیکر ادامه صحبت‌های خود را هنگام دریافت جایزه به وضعیت بد سالن‌های سینما اختصاص داد و گفت: «متاسفانه هر روز شاهد تعطیلی سالن‌های سینما هستیم. من یک صفحه توئیتری را دنبال می‌کنم که درباره تعطیل‌شدن هرروزه سالن‌های سینماست، وقتی این وضعیت را می‌بینم واقعاً دلسرد می‌شوم، خیلی ترسناک است.» کارگردان آمریکایی در انتها جایزه خود را به کارگران جنسی چه درگذشته، چه حال و چه آینده تقدیم کرد و گفت: «این جایزه مال شماست».

پیتر دبروژ، منتقد مشهور ورایتی درباره این ساخته بیکر نوشت: «فیلم «آنورا»، جواهر تراش‌نخورده جشنواره کن امسال است. یک فیلم جنجالی به سبک آثار «برادران سفدی» که درباره دو فرهنگ (روسی و آمریکایی)، دو زبان (روسی و انگلیسی) و دو مسئله (پول و جنسیت) است. این فیلم مانند آثار فانتزی بی‌شمار هالیوودی که قبلاً ساخته شده، درباره این است که چگونه جوانانی از دنیاهای مختلف عاشق یکدیگر می‌شوند، بلافاصله به سد و مانع برخورد می‌کنند و در ادامه سعی می‌کنند با عواقب این عشق کنار بیایند.»

«ایندیانا جونز» در آغوش «پدرخوانده»

نخل طلا یا همان بالاترین جایزه جشنواره، تنها لحظه شگفتی مراسم اختتامیه این دوره نبود. حضور یک مهمان برای خیلی از تماشاگران مراسم، مایه شگفتی بود. با وجود اینکه همه می‌دانستند در مراسم اختتامیه قرار است از جرج لوکاس، خالق پدیده‌های مهم فرهنگی «جنگ ستارگان» و «ایندیانا جونز» تجلیل شود بااین‌حال کسی انتظار آن را نداشت که دوست و همکار قدیمی این سینماگر یعنی فرانسیس فورد کوپولا، خالق حماسه «پدرخوانده»ها جایزه را به لوکاس اهدا کند.

کوپولای ۸۵ ساله که چند هفته پیش همسر سینماگرش را از دست داد، امسال با فیلم «مگالوپلیس» به جشنواره کن آمد و بعد از سال‌ها دوباره در کانون توجه رسانه‌ها قرار گرفت. در لحظات پایانی مراسم اختتامیه، فرانسیس فورد کوپولا به بالای سن آمد و لحظه‌ای را در تاریخ جشنواره کن رقم زد که شاید امروز عظمت آن را به‌درستی نتوانیم درک کنیم اما احتمالاً نسل‌های آینده یکی از معدود تصاویری را که از فستیوال کن ۲۰۲۴ به یاد می‌آورند، مربوط به همین لحظه باشد؛ جایی که سازندگان مهم‌ترین و مشهورترین پدیده‌های فرهنگی نیمه‌دوم قرن بیستم آمریکا در هشتمین دهه زندگی خود در فستیوالی در اروپا همدیگر را در آغوش می‌کشند.

جایزه گروهی بازیگران «امیلیا پرز»

«زنان در کنار هم، این چیزی بود که می‌خواستیم در زمان اعطای این جایزه به آن ادای احترام کنیم، هر یک از بازیگرها برجسته هستند، اما آنها در کنار هم به تعالی می‌رسند.»

این جملات را گرتا گرویگ در ستایش گروه بازیگران فیلم «امیلیا پرز» شامل کارلا سوفیا گاسکون، سلنا گومز، زویی سالدانا و آدریانا پاز که جایزه بهترین بازیگر زن فستیوال را به‌طور مشترک دریافت کردند، گفت.

کارلا سوفیا گاسکون، بازیگر ۵۲ ساله اسپانیایی فیلم «امیلیا پرز» که نقش اصلی را در این فیلم دارد، کسی بود که در مرکز توجه این مراسم قرار گرفت. این بازیگر اسپانیایی با این جایزه، لحظه‌ای مهم را در تاریخ فستیوال کن و البته خیلی از رویدادهای سینمایی رقم زد، برای اولین‌بار جامعه ترنس‌ها هم صاحب جایزه شدند و کارلا سوفیا گاسکون به اولین بازیگر زن تراجنسیتی تبدیل شد که به این مهم دست پیدا کرده است.

جایزه برای مِت دیمون

نخل طردشده‌ها

جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره به جسی پلمونس، بازیگر مطرح سینمای آمریکا برای فیلم «انواع مهربانی» اثر لانتیموس رسید. جسی پلمونس که این‌سال‌ها با حضور در فیلم‌های تحسین‌برانگیزی مثل «قدرت سگ» و «قاتلان ماه گل»، جایگاهش را به‌عنوان بازیگر فیلم‌های مهم سینمای آمریکا تثبیت کرده است، بیش از یک‌دهه پیش با «بریکینگ بد» به شهرت رسید؛ جایی که طرفداران پرشمار مجموعه به‌دلیل شباهت ظاهری‌اش به مت دیمون به او لقب مِت (مخفف مت‌آمفتامین) دیمون داده بودند.

پلمونس دهه گذشته را با یادگرفتن از سینماشگرهای بزرگ دنیا از اسپیلبرگ و پل توماس اندرسن گرفته تا اسکورسیزی، آدام مک‌کی و جین کمپیون گذراند تا امروز بتواند این درس‌ها را پس بدهد و جایزه بازیگری جشنواره کن را دریافت کند. جسی پلمونس در مراسم اختتامیه جشنواره حضور نداشت.

سینمای هند در کانون توجه

«سی سال صبر نکنید تا یک فیلم هندی دیگر اینجا بیاید». این جمله را فیلمساز جوان هندی، پایال کاپادیا بعد از دریافت جایزه بزرگ جشنواره خطاب به برگزارکنندگان فستیوال کن گفت.

«همه آنچه به‌عنوان نور تصور می‌کنیم»، ساخته کاپادیا، داستان دو پرستار مالاییایی به‌نام‌های پرابها و آنو است که در شهر شلوغ بمبئی زندگی می‌کنند و هر دو در روابط زندگی شخصی خود دچار مشکلاتی هستند. پرابها ازدواج کرده و شوهرش اکنون در آلمان کار می‌کند و به سختی با او در ارتباط است. او ناگهان یک‌ هدیه غافلگیرکننده از شوهرش دریافت می‌کند؛ یک پلوپز. پرابها این دستگاه پخت غذا را در آغوش می‌گیرد، انگار که این آخرین نشانه عشق در ازدواجش است.

پرستار دوم به‌نام آنو ماجراجوتر از پرابهاست و رابطه عاشقانه مخفیانه‌ای با یک مرد جوان مسلمان اهل کرالا دارد، رابطه‌ای که خانواده هندوی آنو، آن را تایید نمی‌کنند. ناگهان یک پرستار سوم به آنها ملحق می‌شود، او تصمیم می‌گیرد شهر شلوغ بمبئی را ترک کند و به جایی دیگر برود و همین موجب می شود تا فرصتی برای تغییر مسیر زندگی دو پرستار اصلی داستان ایجاد شود؛ پرابها و آنو سفری جاده‌ای را به یک شهر ساحلی آغاز می‌کنند جایی که به محل تجلی رویاهای‌شان بدل می‌شود.

پیتر بردشاو، منتقد گاردین داستان فیلم را جذاب و سرشار از انسانیت خواند. جایزه بزرگ دومین جایزه باارزش فستیوال است؛ جایزه‌ای که برخی از منتقدان و مورخان سینما معتقدند بعضاً برگزیده‌هایش از برنده جایزه نخل طلایی هم ماندگارتر هستند.

برای مثال سال ۱۹۸۹ این جایزه به «سینما پارادیزو»، اثر خاطره‌انگیز تورناتوره رسید. فیلم‌های مهم دیگری مانند «زندگی زیباست» ساخته بنینی، «معلم پیانو» ساخته هانکه، «مرد بدون گذشته» اثر آکی کوریسماکی و «اولدبوی» به کارگردانی پارک چان‌ووک این جایزه را دریافت کرده‌اند و در سال‌های اخیر نیز این جایزه به فیلم «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی یا فیلم «منطقه مورد علاقه» اثر جاناتان گلیزر رسیده است.

جایزه ویژه برای فیلمساز ویژه

کمتر پیش می‌آید در آخرین روز فستیوال روزی که دیگر داورها جمع‌بندی خود را کرده و احیاناً جوایز را در ذهن خود تقسیم کرده‌اند فیلمی نمایش داده شود که سرنوشت جوایز را تغییر دهد. برای مثال آخرین فیلم نمایش داده‌شده جشنواره امسال، فیلم جدید میشل آزاناویسیوس بود که به اعتقاد منتقدان اسکرین دیلی، بی‌شک بدترین فیلم جشنواره بود.

بااین‌حال فیلم «درخت انجیر معابد» ساخته محمد رسول‌اف احتمالاً یک استثنا باشد. فیلم هم دیرتر به جشنواره رسید و هم تی‌یری فرمو، دبیر جشنواره احتمالاً اطلاع داشت که ممکن است رسول‌اف خودش را بعد از سال‌ها به فستیوال برساند؛ پس قرار گرفتن زمان نمایش فیلم «درخت انجیر معابد» در آخرین روز فستیوال به سبک همیشه نبود.

فیلم از نگاه منتقدان اسکرین دیلی، توانست میانگین امتیاز ۳/۴ رابه دست آورد و بیشتر جایزه‌ای برنامه‌ریزی شده به نظر می‌آید. البته که انتظارات چنان بالا رفته بود که خیلی‌ها احتمال می‌دادند بعد از عباس کیارستمی و «طعم گیلاس»، سینمای ایران با رسول‌اف و «دانه انجیر» افتخار کسب جایزه نخل طلایی را تکرار کند.

جایزه هیئت‌داوران

فیلم داستان زنی است که وظیفه دارد به یک رهبر کارتل فراری مکزیکی کمک کند تا جراحی تطبیق جنسیت انجام دهد. قصه فیلم نشان می‌دهد، با یک فیلم درباره مسائل تراجنسیتی سروکار داریم.

بیلج ابیری، منتقد والچر درباره فیلم تازه اودیار، کارگردان فرانسوی نوشت: «امیلیا پرز» ترکیبی از دو فیلم «خانم داوت‌فایر» و «سیکاریو» در اثری موزیکال است.

لی مارشال، منتقد اسکرین دیلی هم «امیلیا پرز» را یک ملودرام مدرن خواند که در یک پیچ‌وخم اخلاقی در حال رفت‌وبرگشت است. به گفته مارشال، فیلم را فیلمسازی ساخته که همیشه درگیر ریشه‌های خشونت مردانه بوده است.

«امیلیا پرز» به کارگردانی ژاک اودیار توانست سومین جایزه باارزش جشنواره را تصاحب کند. این فیلم همینطور تنها فیلم جشنواره کن امسال بود که در بخش مسابقه اصلی توانست برنده دو جایزه (هیئت‌داوران و بازیگر زن) شود.

مردی که ساکت نشد

نخل طلای فیلم کوتاه جشنواره کن، جزو معتبرترین جوایز این فستیوال است که همچنان بعد از ۷۰ سال در کنار جوایز بخش اصلی رقابتی به برگزیده‌ها اعطا می‌شود. برای درک اهمیت این بخش کافی است به اسامی اولین برنده‌های نخل طلای فیلم کوتاه نگاهی بیاندازیم؛ نورمن مک‌لارن، آلبر لاموریس و یوریس ایونس سه تا از غول‌های دست‌نیافتنی فیلم‌ها و انیمیشن‌های کوتاه و مستند.

این جایزه امسال به فیلم «مردی که نمی‌توانست ساکت بماند» محصول کشور کرواسی رسید. داستان این فیلم کوتاه ۱۴ دقیقه‌ای درباره کشتار موسوم به Štrpci در سال ۱۹۹۳ است؛ جایی که ۲۴ مسلمان بوسنیایی توسط گروه شبه‌نظامی معروف به عقاب‌های سفید از قطار بیرون کشیده و قتل عام می‌شوند.

گردش بزرگ کارگردان خوش‌شانس

«اگر کریس مارکر و پرستون استرجس با هم یک فیلم مشترک می‌ساختند، شاید چیزی شبیه فیلم «گردش بزرگ» به‌نظر می‌رسید. داستانی بسط داده شده که از رانگون به مانیل، از بانکوک به سایگون و اوساکا می‌رود و روایت دو عاشق ناهمگون را به‌سمت یک سرنوشت به تصویر می‌کشد.»

روری اوکانر این جملات را خطاب به فیلم «گردش بزرگ» ساخته میگل گومیس، فیلمساز پرتغالی نوشت؛ فیلمی که برای سازنده‌اش جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن را به ارمغان آورد.

«گردش بزرگ» داستانی فانتزی را درباره یک کارمند دولت بریتانیا در دوره استعمارگری بریتانیا در برمه، در سال ۱۹۱۷ روایت می‌کند؛ کارمندی که از دست نامزدش در روز ازدواج فرار می‌کند. میگل گومیس پس از دریافت جایزه گفت: «بعضی وقت‌ها من خوش‌شانس می‌شوم.»

فیلمنامه به یک بادی‌هارر رسید

جایزه بهترین فیلمنامه این دوره جشنواره کن در کمال تعجب به فیلمنامه فیلم ترسناک «ماده» (جوهر) تعلق گرفت، یک بادی‌هارر انگلیسی‌زبان نوشته کورالی فارگیت که داستانش درباره یک هنرپیشه رو به افول هالیوود است که تصمیم می‌گیرد با استفاده از دارویی خود را به‌طور موقت جوان‌تر کند.

کورالی فارگیت، کارگردان و فیلمنامه‌نویس فرانسوی از دمی مور، بازیگر نقش اصلی این فیلم در مراسم اختتامیه تشکر کرد. پاتریس ویترسپون منتقد اسکرین رنت، درباره این فیلم چنین نوشته است: «کورالی فارگیت شاهکار هیجان‌انگیز خود را با جسارت و طنزی بی‌باک هدایت کرده است. این فیلم نه‌تنها در این دوره جشنواره بحث‌برانگیز خواهد بود، بلکه سال‌های آینده نیز مورد بحث و جدل قرار خواهد گرفت.»

جشنواره بی‌حاشیه

در آستانه برگزاری این دوره، شایعاتی در مورد اعتراضات احتمالی به سبک آنچه در آمریکا و اروپا می‌گذرد علیه جنگ در غزه و همینطور شایعاتی درباره افشاگری‌ها علیه چهره‌های مطرح حاضر در صنعت فیلم به گوش می‌رسید که هیچ‌کدام رخ نداد یا حداقل به‌شکل گسترده دیده نشد.

در همان روز آغاز جشنواره نشریه گاردین، مطلبی از منابع ناشناس علیه فرانسیس فورد کوپولا منتشر کرد و مدعی شد، این فیلمساز در هنگام ساخت «مگالوپلیس» سعی کرده برخی از افراد از عوامل فیلم را به‌زور ببوسد که این افشاگری هم به جشنواره راه پیدا نکرد و حتی هیچ خبرنگاری در کنفرانس خبری فیلم «مگالوپلیس» در جشنواره به این ادعا علیه کوپولا اشاره نکرد.

به‌طور کلی بنا به گفته مانولا دارگیس، خبرنگار روزنامه نیویورک‌تایمز می‌توان گفت همانطور که برگزارکنندگان جشنواره امیدوار بودند، تمرکز این رویداد در کل این روزها صرفاً روی فیلم‌ها باقی ماند.

نخل طردشده‌ها

اینجا جای ناشناخته‌ها نیست

در پایان نگاهی به گذشته بیاندازیم، جشنواره کن همواره با نام‌های مشهوری که پا به فستیوال نهاده‌اند شناخته می‌شود، در یک نگاه کلی این فستیوال را نمی‌توان محل معرفی ناشناخته‌ها دانست. مثلاً به دهه ۷۰ می‌رویم؛ جایی که کوپولا سال ۱۹۷۴ بعد از همه‌گیرشدن شهرتش به‌واسطه «پدرخوانده» پا به این فستیوال نهاد و نخل طلایی را برای فیلم «مکالمه» دریافت کرد.

کوپولا پنج سال بعد دوباره این موفقیت را با شاهکار «اینک آخرالزمان» تکرار کرد. دهه ۸۰ کوستا گاوراس در انتهای جاده ماجراجویی‌های سیاسی‌اش با فیلم «گمشده» که داستان گم‌شدن یک فعال سیاسی آمریکایی در جریان کودتای آگوستو پینوشه در شیلی است، برنده نخل طلایی مشترک با فیلم ییلماز گونی، فیلمساز شناخته‌شده آن سال‌های سینمای ترکیه می‌شود.

در آغاز دهه ۹۰ دیوید لینچ، کارگردان معروف آن سال‌های سینما این جایزه را دریافت می‌کند درحالی‌که آغاز شهرت لینچ به اواخر دهه ۷۰ و فیلم «کله پاک‌کن» برمی‌گردد. در همین دهه ۹۰ میلادی، عباس کیارستمی سینماگر نامدار ایرانی در انتهای مسیر پرپیچ‌وخم خانه دوست کجاگونه‌اش در دنیای فیلمسازی جایزه نخل طلایی را می‌برد، شاید اگر فستیوال کن ماهیت‌اش معرفی فیلمسازان ناشناخته بود، عباس کیارستمی را باید در «خانه دوست کجاست» یا شاهکار کم‌نظیر «کلوزآپ» به اروپاییان و دنیا معرفی می‌کرد، نه در «طعم گیلاس»؛ البته احتمالاً اغلب ایرانیان علاقه‌مند به سینما می‌دانند این جشنواره لوکارنو بود که عباس کیارستمی را به اروپا معرفی کرد.

در ادامه مثال‌ها به دهه دوهزار برویم؛ جایی که پولانسکی و کن لوچ به سبک کوروساوا در «کاگه موشا» (۱۹۸۰) در اواخر دوران فیلمسازی‌شان برنده نخل طلایی شدند. همه این مثال‌ها نشان می‌دهد که جشنواره کن را در یک نگاه کلی نباید جشنواره «معرفی فیلمسازان» قلمداد کرد، البته که استثنا هم مثل تارانتینو وجود دارد.

کوئنتین تارانتینو با اولین فیلمش «سگ‌های انباری» کمتر در محافل سینمایی تحسین شده بود. باتوجه به این توضیح بلند، همیشه وقتی جشنواره کن برگزار می‌شود انتظار می‌رود اکثریت فیلم‌های آن فیلمسازانِ اغلب شناخته‌شده از کیفیت بالایی برخوردار باشند. دلیل این اتفاق هم آن است که مسئولان جشنواره عمدتاً با چراغ سبز و قرمز نشان دادن‌های خود به فیلمسازان معتبر، سطح فیلم‌های فستیوال را همواره بالا نگه داشته‌اند.

کمتر اتفاق می‌افتد یک فیلمساز نامدار با یک فیلم بسیار بد به این جشنواره بیاید یا اگر یک‌بار این اتفاق رخ بدهد، دفعه دومی دیگر در کار نیست. در سال‌های گذشته خبر رد شدن فیلم «پیترلو» (۲۰۱۸) ساخته مایک لی، کارگردان بریتانیایی برنده نخل طلای کن بسیار دست‌به‌دست شد و همین چراغ قرمزِ تی‌یری فرمو به مایک لی، نشان از سطح کیفی فستیوال در برخورد با فیلمسازان نامدار دارد.

حالا، اما به جشنواره امسال برمی‌گردیم. فستیوال فیلم کن هفتادوهفتم نام‌های مشهورش کمتر از دو دوره گذشته بود؛ فرانسیس فورد کوپولا، یورگوس لانتیموس، پل شریدر، علی عباسی، دیوید کراننبرگ، پائولو سورنتینو، محمد رسول‌اف، کریم عینوز و میشل آزاناویسیوس نام‌های شناخته‌شده‌تر بودند که به گواه نقد‌های منتقدان حاضر در فستیوال، تنها تعداد اندکی از این جمع، فیلم‌های‌شان توجه‌برانگیز بود. فیلم علی عباسی، آزانانویسیوس، سورنتینو و شریدر که دیگر ناامیدی محض بودند.

مقایسه با دوره گذشته یک مقایسه گذرا با دوره قبل نیز نشان از افت شدید کیفیت این دوره فستیوال دارد. در سال گذشته فیلم‌های فیلمسازان برجسته‌ای مثل آکی کوریسماکی (برگ‌ریزان)، ویم وندرس (روز‌های عالی)، جاناتان گلیزر (منطقه مورد علاقه)، تران آن هونگ (طعم چیزها)، ژوستین تریه (آناتومی یک سقوط) و نوری بیلگه جیلان (درباره علف‌های خشک) که در بخش مسابقه اصلی قرار داشتند، تا انتهای سال میلادی نقل مجالس سینمایی بودند و همگی در فصل جوایز مدعی کسب جایزه بودند، دلالت بر این کیفیت بالاست.

این سطح کیفی حتی به بخش غیررقابتی هم سرایت کرده بود؛ «قاتلان ماه گل» اسکورسیزی و «چشمانت را ببند» ویکتور اریس همچون نگینی در بخش‌های غیررقابتی فستیوال می‌درخشیدند فیلم‌هایی که به گفته قریب به اتفاق منتقدان و فیلم‌دوستان جزو مهمترین ساخته‌های سینمایی سال ۲۰۲۳ قلمداد می‌شوند.

اما حالا برای اینکه حدس بزنیم این اتفاق در این دوره جشنواره رخ نمی‌دهد نیازی نیست پیشگو باشیم، بعید است به‌غیر از «آنورا» فیلم برنده نخل طلا، «همه آنچه به‌عنوان نور تصور می‌کنیم» برنده جایزه بزرگ جشنواره و همینطور نکات حاشیه‌ای در مورد چند فیلم ازجمله «کارآموز» ساخته علی عباسی و «مگالوپلیس» ساخته کوپولا نشانی از این دوره فستیوال در انتهای سال وجود داشته باشد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین