نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی میگوید: اینکه عدهای بابت این حجم از مشارکت اظهار خوشحالی میکنند به دلیل این است با وجود این حجم از هجوم و تبلیغ، عدد مشارکت به این اندازه رسیده است.
به گزارش خبرآنلاین، اعلام نتیجه مرحله دوم انتخابات مجلس دوازدهم شورای اسلامی مهر تاییدی بر گزاره «شکست یاران قالیباف - حدادعادل» زد. پیروزی لیست منتسب به حدادعادل و قالیباف در انتخابات مجلس یازدهم، منجر به این شده بود که رهبران شانا با اطمینان خاطر بیشتری وارد عرصه انتخابات شوند، آنها آنقدر حریف را دست کم گرفته بودند که بنا به روایت علی اصغر پورمحمدی، یکی از کاندیداهای این لیست، به او گفته شده بود «شما بخورید و بخوابید و سفر بروید، لیست شانا رأی میآورد»
حسین نجابت، دیگر کاندیدای شکست خورده لیست شانا نیز روایتی قابل توجه از دلایل شکست این لیست دارد. او که در کارنامهاش ریاست ستاد حدادعادل را نیز دارد، میگوید؛ «مگر تا چه اندازه به شانا پیوستگی دارم؟ در بعضی از جلساتی که بعدازظهرها میرفتم احساس محدودیت میکردیم و صلاح نمیدانستم هر حرفی را بگویم.»
او که تاکید بر موفق نبودن لیست شانا در این دور از انتخابات دارد، تاکید میکند؛ «یکی از دلایل رأی نیاوردن لیست شانا در انتخابات مجلس دوازدهم همین است که در فضای مجازی و رسانه حضور چندانی نداشت»
در ادامه گفتگوی حسین نجابت، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی را میخوانید:
آقای نجابت! مشارکت در دور اول انتخابات مجلس رکورد کمترین میزان مشارکت را زد اما در دور دوم مشارکت بسیار حداقلی بود، ارزیابی شما از کاهش مشارکت در انتخابات چیست؟
در دور اول انتخابات مجلس دوازدهم دو طیف بزرگ وجود داشتند که برای مشارکت نکردن تبلیغ میکردند، منشأ یکی از این گروهها خارجی بود و از کشورهای غربی و حتی منطقه سرچشمه میگرفت، گروه دیگر افراد ناراضی بودند که رأی نمیدهند، این امر قابل مدیریت است.
به این معنی که مسائلی داخل کشور داریم که به هر دلیل این گروه ناراضی هستند و درک اینکه رأی دادن تا چه اندازه بر سرنوشت کشور موثر است، را ندارند. البته ناراضیها از پیاده نظامی که بسیار خوب میدانند رأی ندادن چه تأثیری دارد، جدا هستند.
وقتی این عوامل تجمیع میشوند انتخابات با مشارکت، ۴۲.۴۳ درصد قابل قبول میشود، بنابراین اینکه عدهای بابت این حجم از مشارکت اظهار خوشحالی میکنند به دلیل این است با وجود این حجم از هجوم و تبلیغ رقم مشارکت به این اندازه رسیده است.
لذا در حال حاضر باید بر روی آن عدهای که ناراضی هستند و طبیعتاً حق دارند، متمرکز شویم. البته همین افراد ناراضی هم تحت فضاسازی فضای مجازی قرار میگیرند، در حقیقت فضاسازی در کشور ما بیداد میکند، البته این فضاسازی فقط مربوط به انتخابات نیست، کما اینکه در حوزه تجارت و مواردی از این قبیل هم فضاسازی صورت میگیرد.
بنابراین افرادی که ناراضی هستند، همان گروهی هستند که دولت و مجلس باید برای آنها برنامه داشته باشند که یکی از برنامهها میتواند جرمانگاری در فضای مجازی باشد. به این ترتیب که ابتدا فضا را آرام کنیم که بتوان به نارساییها رسید.
وقتی نارسایی و نارضایتی وجود دارد دشمن بر این موج سوار میشود و اعتماد عمومی را میشکند، کما اینکه در حال حاضر وضعیت به این ترتیب شده، نارساییهایی در وضعیت معیشت مردم ضعیف حدود ۵۰ درصد وجود دارد که انکار ناپذیر است، بنده نمیگویم نارسایی در معیشت عمومی صورت گرفته چراکه بقیه از این فضا نفع میبرند، البته امکان دارد بقیه این حرف را نزنند اما بنده میگویم.
بنابراین ما در تأمین معاش و معیشت قشر ضعیف دچار مشکل هستیم، وقتی اعتماد این گروه شکسته شد و بیاعتمادی عمومی شکل میگیرد، اگر تصمیم درست هم گرفته شود دیگر اثر ندارد یعنی وقتی آن سرمایه اجتماعی زایل شد، نارساییها در فضاسازیهای که بینالملل به آن ضریب میدهد، جوانان، نوجوانان و حتی دانشجویان به شدت تحت تأثیر این القائات قرار میگیرند.
این در حالی است که دانشجویان باید بصیرت داشته باشند. رسیدگی به نارساییها کار بسیار سختی است اما باید انجام شود به این ترتیب که چند اقدام شاخص صورت بگیرد، برای مثال وعده صادق اقدام بسیار مناسبی بود، از اینرو دانشجویان را با آنچه در صنعت هستهای و شرکتهای دانش بنیان اتفاق افتاده، آشنا کنند، برخی از این دستاوردها واقعاً حیرتانگیز هستند اما متاسفانه قدرت رسانهای و اختلاف سلایق مانع به نمایش گذاشتن این دستاوردها میشوند.
به این ترتیب که این دولت اجازه نمیدهد دستاوردهای آن دولت به نمایش گذاشته شود و یا برعکس. در مجموع تقویت اعتماد عمومی زمینه هر کاری است که باید به کارهای بزرگ ختم شود، بنابراین باید برای آن قشری که بهانهای برای شرکت نکردن در انتخابات پیدا میکند و شرکت نمیکنند و دشمن نیستند، برنامه داشت، آنها را به حضور ترغیب کرد. در حقیقت کوتاهیها ما منجر به اتفاقات ریز و درشت میشوند.
به نارضایتیها و تأثیر آن بر میزان مشارکت اشاره کردید، فکر میکنید شما به چه دلیل رأی نیاوردید و وارد مجلس دوازدهم نشدید؟
در مورد علت رأی نیاوردن بنده ۲ مورد مطرح است، اولین مورد اینکه انتقال نسلی باید صورت بگیرد، با نسلی مواجه هستیم که میخواهد نسل قبل از خودش را کنار بزند و این نکته خیلی پیچیدهای نیست اما همه تلاش باید این باشد که انتقال نسلی به صورت سالم انجام شود.
به این معنی که در گذر انتقال تخریب، بیادبی و زیر میز زدن نباشد. البته بنده تا چهارشنبه بعدازظهر سرکار بودم و مانند برخی خیلی دغدغه نداشتم که کم و زیاد بگویم و یا قول بدهم بلکه هر جا میرفتم تلاش میکردم نکات مثبت و منفی را با هم بیان کنم امکان دارد عدهای بپسندند و برخی هم نپسندند.
با وجود تعدد لیستها در جناح انقلابی و اصولگرا هر کسی به این صورت وارد فضای مجازی شود و مانور بدهد برنده میشود که بنده شخصاً اهل فضای مجازی نیستم و حاضر نیستم وارد این فضا شوم. البته اگر به فردی تهمت بزنند و احساس کنم این تهمت درست نیست، حتماً با این قضیه مقابله میکنم، امکان دارد به ویژگی بنده رأی ندهند، که ندهند بنده اصولی برای خودم دارم و جنس من با انقلاب عجین است و هر کجا باشم اعم ازبالا و پایین تلاش میکنم وظیفه خود را انجام بدهم.
با توجه به اینکه به فعالیت رسانهای برای رأیآوری لیستها اشاره کردید، طرفداران شانا در فضای مجازی فعال نبودند؟
یکی از دلایل رأی نیاوردن لیست شانا در انتخابات مجلس دوازدهم همین است البته دوستان جوانتر در آنجا بودند. بنده خودم را میگویم مگر تا چه اندازه به شانا پیوستگی دارم؟
دوستان محبت کردند، البته از نظر تاریخی هم بنده به همین لیست تعلق دارم اما در بعضی از جلساتی که بعدازظهرها میرفتم احساس محدودیت میکردیم و صلاح نمیدانستم هر حرفی را بگویم. البته برخی مخاطب را فریب میدهند و رأی جمع میکنند که میگویند که روش پوپولیستی است. برای مثال یک نفر میگفت ۷ دفتر در تهران میزنم و یا در هر ۲۲ منطقه دفتر میزنم، چگونه به آنها رسیدگی میکنید؟ (با خنده)
نکته بسیار مهم دیگر این است که ما نمیتوانیم با آحاد مردم به صورت تک تک ارتباط برقرار کنیم، میگفتند شما به منطقه جنوب، شمال و حاشیه تهران بروید، من عرض میکردم به همه این مناطق رفتم اما باید تشکلها و جمعیتی در آنجا حضور داشته باشند که مسائل را بشناسند وگرنه محور مراجعات به ما اقتصادی میشود.
بنده با صدای بلند میگویم دلیل اکثر مراجعه مردم به نمایندگان محورهای خلاف قانون است یا برای مثال میگویند نامه بزنید فرزند سربازم از این شهر به شهر دیگری منتقل شود، بنده میگویم این وظیفه من نیست، مراجعهکننده میگوید دیگران این کار را انجام میدهند، اما دیگران خودشان میدانند و خدای خودشان.
مگر در تهران با ۱۰ میلیون جمعیت میشود با آحاد مردم در تماس بود؟ هر فردی این کار را انجام دهد وقتش ضایع میشود. در شهرستانها هم وضعیت به همین ترتیب است، اکثر مراجعین مطالبه مالی دارند، این در حالی است که من از محل کار حقوق کارمندی میگرفتم و میگیرم، افتخار هم میکنم و زندگی بسیار خوبی دارم اما وقتی فردی به بنده میگوید دخترم جهیزیه ندارد، مگر من پول دارم؟ بعد انتظار دارد او را به فلان جا معرفی کنم.
اگر حرفش حق باشد که قبلاً خودش به کمیته امداد رفته، همه بلد هستند اگر هم نرفته بنده به همان معرفیش میکنم، اگر هم مریض است او را به بهزیستی معرفی میکنم، این حداکثر کاری است که میتوان برای آحاد مردم انجام داد.
علاوه براین در مواردی مراجعهکنندگان درخواست وام از بانک دارند. بنده نامه مینویسم که به فلان فرد وام بدهید و یا در وام او در اولویت قرار بدهید، وقتی بنده و امثال بنده نامه مینویسم خود مدیرعامل چند نامه میگذارد. وقتی در مورد ارتباط با آحاد مردم صحبت میکنم، میگویند مگر شما نماینده مردم نیستید؟ پاسخ این است که ما نماینده مردم در مجلس هستیم، یعنی باید قانون صحیح برای مردم وضع کنیم و نظارت جدی بدهیم.
وقت فراوانی از نمایندگان شهرستان مربوط به امور اجرایی است در صورتی که این با نظارت بر اجرا تفاوت دارد. بنابراین سن و فصل بنده از این کارها گذشته است. در مجموع لیست شانا مثل سابق موفق نبود، البته فاصله لیستهای امناء، صبح ایران و شانا زیاد نیست، البته یکی باید تحلیل کند که کمترین رأی نشاندهنده آن لیست است.