فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود
که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود
حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست
به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود
مباحثی که در آن مجلس جنون میرفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
دل از کرشمه ساقی به شکر بود، ولی ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
قیاس کردم و آن چشم جادوانه مست
هزار ساحر، چون سامریش در گله بود
بگفتمش به لبم بوسهای حوالت کن
به خنده گفت کی ات با من این معامله بود
ز اخترم نظری سعد در ره است که دوش
میان ماه و رخ یار من مقابله بود
دهان یار که درمان درد حافظ داشت
فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود
شرح لغت:مَشعَله: قندیل، شمع دان با شمع روشن، مونث مشعل، شعله دان/حدیث عشق:حکایت و داشتان عشق، سخن عشق/مستغنی: بی نیاز/خروش وولوله: بانگ و فریاد، جوش وخروش/حلقه: دایره، مجلس دوستانه که گرداگرد هم مینشینند.
ورای: فراتر از، بالاتر از/قال وقیلمسئله: گفتگو و بگو مگو بر سوال مورد بحث/کرشمه: ناز و غمزهو عشوه گری با حرکات چشم وابرو.
۱- حضرت حافظ در بیت ۳ و آخر میفرماید:
بحث و گفتگویی که در آن محفل عشق و شوریدگی وجود داشت، فراتر از حد دریافت اهل مکتب و برتر از گفتگو در مسایل عقلی میباشد.
* دهان دوست که علاج درد حافظ است، به بوسه شیرین معشوق وابسته بود. فریاد و فغان از آن که در هنگام بخشش بسیار، کم گنجایش و سخت مضایقه نشان داد.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- شخصی به شما حسادت میورزد. او دارای قیافهای سبزگون، موهای رنگ شده شرابی، قدی کوتاه و بینی کشیده دارد که از او بر حذر باشید.
به تازگی دچار درگیریهای جدید فکری و مشغولیات ذهنی شدهای و این برایت نوعی سرگردانی به وجود آورده. نگران و حیران نباش که کارها بر وفق مراد است، فقط به خاطر داشته باش که پای از حد و حدود خود فراتر نگذاری و برای رسیدن به مقصود، صبر و حوصله به خرج دهی و پله پله پیش بروی.