محمدرضا علویپور در دنیای اقتصاد نوشت: صنعت ساخت دارای ابعاد بسیار وسیعی است که با مشاغل بسیار بزرگی در ارتباط است. در حال حاضر این صنعت ۱۳ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده و بیشترین میزان ریسکها را نیز داراست. حدود ۷۰ درصد کمپانیهایی که در صنعت ساخت هستند به خصوص در بخش پیمانکاری در ۱۰ سال گذشته ورشکسته شدهاند، اما بهرغم این مسائل این صنعت همچنان یکی از پُرسودترین صنایع دنیا محسوب میشود.
این بدین معنی است که چالشهای بزرگی در صنعت ساخت وجود دارد و یکسری ساختارهایی که باید به آن پرداخته شود. به هر روی دو چالش اساسی صنعت ساخت را میتوان به دو موضوع زمان و هزینه تقسیمبندی کرد. زمان به هزینه و هزینه به زمان مرتبط میشود و اثر متقابل دارند.
در این بین، این موضوعات، صنعت را دچار تاخیرهای بسیار زیادی کرده که آن هم به خاطر منابع مالی و ریسکهای بالقوه شامل عوامل داخلی و خارجی و شرایط سیاسی و منطقهای است. تمام اینها باعث شده مفهوم جدیدی به نام مدیریت ساخت ایجاد شود. یعنی باید بدانیم این مواردی که وجود دارد چند درصد آن قابلیت مدیریت کردن دارند و چند درصد نیز خارج از توان است. اتفاقی که اینجا رخ میدهد این است که زمان و هزینه را میخواهیم مدیریت کنیم. این موارد به بسترهای مختلفی وصل میشوند و اگر میخواهیم به عقبه تاریخی آن بازگردیم میبینیم همه چیز از سیستم حقوقی (قوانین حمورابی) شروع شده است.
یعنی مجموعهها کمک کردند تا بشر به سمتی برود که برای ساختن یکسری حقهایی ایجاد شود و براین اساس فلسفه حقوق ساخت برای اینکه زمان و هزینه را در یک ساختار حقوقی مدیریت کند ایجاد شد. در حال حاضر، پروژههای موجود در دنیا ابعاد وسیعی دارد، اما به نظر میرسد بیش از ۶۰ درصد اتلاف آنها مربوط به هزینه باشد و این اتلاف هزینه باعث میشود منابع مالی کاهش یابد و از سوی دیگر زمان افزایش یابد. بسیاری از اوقات پیمانکاران خبر ندارند که شاید بتوانند بخشی از این هزینهها را کاهش دهند. مثلا هدر رفتی که در آرماتور وجود دارد با یک طراحی درست و مدیریت مناسب حذف میشود.
در این بین مفاهیم مختلفی مانند ساخت ناب ایجاد شد. ساختاری که عملا شاید برای ایران و کشورهای منطقه ناشناخته است، اما برای کشورهایی مثل آمریکا و انگلستان شناخته شده و حتی در این زمینه پیشتاز هم هستند، به هر روی این کشورها از سال ۱۹۶۰ مفهوم جدیدی به نام مدیریت ساخت ایجاد و برای آن موسسات و تشکلها را راهاندازی کردند و برای آنها دستورالعمل تدوین شد.
مدیریت ساخت مفهومی است که باعث میشود زمان پروژهها کاهش پیدا کند به خاطر اینکه برخی اتلاف منابع را حذف میکند و از آنسو هزینه پروژهها را نیز کاهش میدهد. در حال حاضر دغدغه، توانمندی و دانش وجود دارد که در کشور و در خاورمیانه ناشناخته است. پس اگر بتوانیم این دانش را به این نیروهای متخصص تزریق کنیم و با این ادبیات آشنا شوند و توسعه پیدا کنند، چه بسا که بتوانیم صادرات خدمات را برای مدیریت ساخت داشته باشیم.
به هر حال در بحث ساختوساز مواردی است که تحت کنترل است. شاید بتوان گفت که ۳۵ درصد این اعداد دست خود پیمانکار است و درآمد آن به جیب پیمانکار میرود. به طور مثال همین پیمانکار به دلیل ندیدن شرایط انبار مناسب و تجهیز کارگاه درست و صحیح، خسارت زیادی را متحمل میشود یا پاکت سیمان روی زمین میماند بدون اینکه پالتی زیر آن قرار گیرد و بعد از تماس با آب یا باران از بین میرود یا جانمایی نامناسب مصالح ساختمانی، زمان و هزینه را افزایش میدهد.
اما غرض از بیان تمامی این موارد این است که با مدیریت پروژه ساخت میتوانیم نهضت ملی مسکن را با سرعت بیشتر و زمان کمتر و با کیفیت بیشتر به اتمام برسانیم. به هر حال موضوع سادهای در جریان ساخت ناب وجود دارد که وقتی پروژهای در حال انجام است مقام ناظر مرحله نخست را تایید کرد ه بعد وارد مرحله بعدی شود. یعنی وقتی ضعفی وجود دارد در همان مرحله اولیه باید اصلاح صورت بگیرد.