bato-adv
ما هوموساپینس‌ها با نئاندرتال‌ها روابطی صمیمانه داشته‌ایم!

ایده‌ای چالش‌برانگیز با استفاده از یافته‌های DNA/ تصویر جدیدی از گذشته باستان

ایده‌ای چالش‌برانگیز با استفاده از یافته‌های DNA/ تصویر جدیدی از گذشته باستان
فناوری DNA باستانی روش مطالعه تاریخ بشر را متحول کرده است و با جریان مداوم مطالعاتی که ژن‌های انسان‌های قدیمی را بررسی می ‌کنند به سرعت رشد کرده است.
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۶ - ۰۵ مهر ۱۴۰۲

فرارو- انسان بودن به چه معناست؟ برای مدت زمانی طولانی پاسخ به این پرسش روشن به نظر می‌رسید. گونه ما (هوموساپینس ها) با افکار پیچیده و احساسات عمیق مان تنها انسان‌های واقعی قلمداد می‌شدند که تاکنون بر روی زمین راه می‌رفتند. تصور می‌شد که اشکال قبلی مانند نئاندرتال‌ها تنها گام‌هایی در مسیر تکامل بودند و بدان خاطر که ما نسخه‌های بهتری در مقایسه با آنان بودیم از بین رفتند.

به گزارش فرارو به نقل از آسوشیتدپرس، آن تصویر اکنون در حال تغییر است. در سالیان اخیر محققان این قدرت را به دست آورده اند که DNA را از انسان‌های باستانی از جمله اجداد اولیه مان و سایر خویشاوندانی که روی دو پا راه می‌رفتند استخراج کنند. فناوری DNA باستانی روش مطالعه ما در مورد تاریخ بشر را متحول کرده و با جریان مداوم مطالعاتی که ژن‌های افراد قدیمی را بررسی می‌کنند به سرعت رشد کرده است. در کنار فسیل‌ها و مصنوعات بیش‌تر یافته‌های DNA ما را به سوی یک ایده چالش برانگیز سوق می‌دهد: ما چندان خاص نیستیم. در بخش عمده تاریخ بشر ما این سیاره را با انواع دیگر انسان‌های اولیه به اشتراک می‌گذاشتیم و آن گروه‌هایی که اکنون منقرض شده‌اند بسیار شبیه ما بودند. ما می‌توانیم آنان را کاملا انسانی قلمداد کنیم. "کریس استرینگر" کارشناس تکامل انسان در موزه تاریخ طبیعی لندن می‌گوید: "اما جالب است که نوع متفاوتی از انسان بودن را نمایندگی می‌کردند".

علاوه بر این، انسان‌ها با برخی از این گروه‌های دیگر، از جمله نئاندرتال‌ها، دنیسووا‌ها و به اصطلاح جمعیت‌های اشباح که ما آنان را صرفا از روی DNA می‌شناسیم تعاملات نزدیک و حتی صمیمی با یکدیگر داشته اند. استرینگر می‌گوید: "این یک زمان منحصر به فرد در تاریخ بشر است که تنها یکی از ما وجود دارد."

دنیایی با انسان‌های بسیار

"ریک پاتس" مدیر برنامه ریشه‌های انسانی اسمیتسونین توضیح می‌دهد که دانشمندان اکنون می‌دانند پس از آن که هوموساپینس‌ها برای اولین بار حدود ۳۰۰ هزار سال پیش در آفریقا ظاهر شدند آنان با گروهی از انسان‌های دیگر همپوشانی داشتند.

نئاندرتال‌ها در اروپا رفت و آمد داشتند. هومو هایدلبرگنسیس و هومونالدی در آفریقا زندگی می‌کردند. هومو فلورسینسیس کوتاه قد که گاهی به نام هابیت نیز شناخته می‌شود در اندونزی زندگی می‌کرد در حالی که هوموارکتوس پا دراز در حال چرخیدن در اطراف آسیا بود. دانشمندان متوجه شدند که همه این انسان‌ها اجداد مستقیم ما نبوده اند. در عوض، آنان بیش‌تر شبیه پسر عمو‌های ما بودند: دودمان‌هایی که از یک منبع مشترک جدا می‌شدند و به سمت‌های مختلف می‌رفتند. یافته‌های باستان شناسی نشان داده اند که برخی از آنان رفتار‌های پیچیده‌ای داشته اند.

نئاندرتال‌ها بر روی دیوار‌های غار نقاشی می‌کردند، هوموهایدلبرگنسیس حیوانات بزرگی مانند کرگدن و اسب آبی را شکار می‌کرد و برخی از دانشمندان فکر می‌کردند که حتی انسان‌های کوچک مغزی مانند هومونالدی مردگان خود را در غار‌های آفریقای جنوبی دفن می‌کرد. نتیجه مطالعه تازه منتشر شده‌ای در هفته گذشته نشان داد که انسان‌های اولیه پیش از تکامل هوموساپینس‌ها در حال ساخت سازه‌هایی با استفاده از چوب بودند.

هم چنین، یک موضوع محققان را شگفت زده ساخت: اگر این گونه‌های دیگر انسان‌ها چندان متفاوت نبودند آیا اجداد ما با آنان رابطه جنسی داشتند؟ برای برخی، تصور این امتزاج دشوار بود. بسیاری استدلال می‌کردند که با خروج هوموساپینس‌ها از آفریقا آنان گروه‌های دیگر را بدون جفت گیری جایگزین کردند. "جان شی" باستان شناس از دانشگاه استونی بروک در نیویورک می‌گوید نئاندرتال‌ها و هوموساپینس‌ها رقیب یکدیگر بودند و معتقد است اگر با یکدیگر مواجه شدند احتمالا یکدیگر را می‌کشتند.

DNA اسرار باستانی را فاش می‌کند

با این وجود، DNA فاش ساخته که فعل و انفعالات دیگری نیز وجود دارد که امروز ما را تغییر داد. "سوانته پبو" زیست شناس سوئدی و متخصص ژنتیک فرگشتی و تیم اش یک پازل پیچیده را با یکدیگر ساختند. آنان توانستند قطعاتی از DNA باستانی را در یک ژنوم کامل نئاندرتال جمع کنند شاهکاری که مدت‌ها تصور می‌شد غیرممکن است و سال گذشته جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد. توانایی خواندن DNA باستانی این رشته را متحول کرد و دائما در حال بهبود است.

"بنس ویولا" انسان شناس از دانشگاه تورنتو می‌گوید: "برای مثال، زمانی که دانشمندان این تکنیک‌ها را روی یک استخوان صورتی رنگ و چند دندان آسیاب بزرگ یافت شده در غار سیبری به کار بردند ژن‌هایی را یافتند که با هیچ چیز پیش‌تر کشف شده‌ای مطابقت نداشتند". این یک گونه جدید از هومینین یا انسانیان بود که اکنون به نام دنیسووا شناخته می‌شوند که اولین پسرعمو‌های انسان بودند که تنها از طریق DNA شان شناسایی شدند.

دانشمندان با مسلح شدن به این ژنوم‌های نئاندرتال و دنیسووا توانستند آن‌ها را با انسان‌های امروزی مقایسه کرده و به دنبال قطعاتی از DNA باشند که مطابقت دارند. زمانی که این کار را انجام دادند نشانه‌های واضحی از کراسینگ اور* را یافتند.

داستان جدید انسان

شواهد DNA نشان داد که هوموساپینس‌ها با گروه‌هایی از جمله نئاندرتال‌ها و دنیسووا‌ها جفت می‌شوند. حتی شواهدی از "جمعیت‌های اشباح" نیز فاش شد گروه‌هایی که بخشی از کد ژنتیکی ما هستند، اما هنوز فسیل‌های شان را پیدا نکرده ایم.

تعیین دقیق زمان و مکان این تعاملات دشوار است. به نظر می‌رسد اجداد ما بلافاصله پس از ترک آفریقا و رفتن به اروپا با نئاندرتال‌ها آمیخته شده اند. آنان احتمالا با دنیسووا‌ها در بخش‌هایی از شرق و جنوب شرقی آسیا مواجه شدند.

پاتس می‌گوید: "آنان نقشه نداشتند و نمی‌دانستند به کجا می‌روند، اما با نگاهی به دامنه تپه بعدی به دره بعدی آنان با جمعیتی از مردم برخورد کردند که کمی متفاوت از خودشان به نظر می‌رسیدند، اما جفت شدند و ژن‌های شان را رد و بدل کردند".

شی می‌گوید: "بنابراین، اگرچه نئاندرتال متمایز از هوموساپینس‌ها به نظر می‌رسند از شکل بینی بزرگ شان گرفته تا اندام‌های کوتاه ترشان این تفاوت‌ها برای ایجاد یک دیوار بین گروه‌ها کافی نبودند. آنان احتمالا فکر می‌کردند: اوه، این بچه‌ها کمی متفاوت به نظر می‌رسند. رنگ پوست شان کمی متفاوت است. چهره‌های شان کمی متفاوت به نظر می‌رسد. اما آنان بچه‌های باحالی هستند! بیایید سعی کنیم با آنان صحبت کنیم".

نئاندرتال‌های پیچیده

"جانت یانگ" متصدی انسان‌شناسی فیزیکی در موزه تاریخ کانادا می‌گوید این ایده که انسان‌های مدرن و به ویژه انسان‌های سفیدپوست اوج تکامل هستند از دوران "استعمار و نخبه گرایی" سرچشمه می‌گیرد و منطبق با واقعیت نیست. یکی از نقاشی‌های نئاندرتال که برای انعکاس دیدگاه یک مدافع اصلاح نژاد خلق شده راه خود را در چندین دهه کتاب‌های درسی و نمایشگاه‌های موزه باز کرد. یانگ می‌گوید: "یافته‌های جدید این ایده را کاملا تغییر داده است که قبلا وجود داشت ایده‌ای مبنی بر آن که موجودات میمون مانند بیش تری شروع به ایستادن صاف‌تر و پیچیده‌تر شدن کردند تا این که به اوج شکل خود در هوموساپینس‌ها رسیدند. در کنار شواهد ژنتیکی سایر یافته‌های باستان شناسی نشان داده اند که نئاندرتال‌ها رفتار‌های پیچیده‌ای در مورد شکار، آشپزی، استفاده از ابزار و حتی خلق آثار هنری داشته اند".

با این وجود، حتی اگر اکنون می‌دانیم که عموزاده‌های انسان باستانی ما شبیه ما بودند و بخشی از آن چه اکنون هستیم را شامل می‌شوند ایده انسان‌های غارنشین میمون مانند به سختی از بین رفت. به نظر می‌رسد تصویر غارنشین از انسان‌های اولیه در اذهان ماندگار شده است.

بسیاری از ارتباطات هنوز پیدا نشده است

دانشمندان نمی‌توانند از هر فسیلی که پیدا می‌کنند اطلاعات ژنتیکی مفیدی به دست آورند به خصوص اگر واقعا قدیمی یا در آب و هوای نامناسب باشند. آنان نتوانسته اند DNA باستانی زیادی را از آفریقا جایی که هوموساپینس‌ها برای اولین بار در آنجا تکامل یافته اند جمع آوری کنند، زیرا بر اثر گرما و رطوبت تخریب شده اند. با این وجود، بسیاری امیدوار هستند که ما با پیشرفت فناوری بتوانیم به سراغ گذشته برویم و ژنوم‌های باستانی را از نقاط بیش تری از جهان کسب کرده و به تصویر جامع تری از تاریخ بشری دست یابیم. زیرا اگرچه ما تنها کسانی بودیم که زنده ماندیم، اما گروه‌های منقرض شده دیگر نقشی کلیدی در تاریخ و زمان حال مان داشتند.

"مری پرندرگاست" باستان شناس دانشگاه رایس می‌گوید:"آنان بخشی از یک انسانیت مشترک هستند و هر فردی را به فرد دیگر متصل می‌کنند. اگر به سوابق فسیلی سوابق باستان شناسی و سوابق ژنتیکی نگاه کنید می‌بینید که مشترکات ما بسیار بیش‌تر از آن چیز‌هایی است که ما را از یکدیگر جدا می‌کند".


*کراسینگ اور یا چلیپایی شدن تبادل ماده ژنتیکی در طی تولید مثل جنسی بین کروماتید‌های غیر خواهر دو کروموزوم همولوگ است که منجر به کروموزوم‌های نوترکیب می‌شود.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین