فرارو- حتما مشاهده کرده اید یا در خبرها دیدهاید که در هفته گذشته صفهای طولانی و عجیب و غریبی در مقابل پمپ بنزینها ایجاد شده است. دلایلی مختلفی از تغییرات در کارتهای سوخت، قطعی نازلها تا شایعاتی پیرامون قیمت بنزین برای این موضوع مطرح است.
بدیهی است صف بستن یا نبستن مردم در هرکشوری مستقیما با تصمیمات مدیران مخصوصا دولت مرتبط است. سابقه ایجاد این صفهای طولانی در کشور ما نیز کم نبوده، هر زمان که شایعاتی پیرامون کالایی مطرح میشود. در عرض چند ساعت مردم برای خرید آن صف میکشند و این موضوع چند مدتی ادامه پیدا میکند.
اما شاید بیشتر افراد به جنبه اقتصادی این مسئله توجه کنند و ذهنیت آنها به سمت قانون عرضه و تقاضا و شرایط بازار برود. ولی در پشت پرده وضعیت بازار، پیامدهای عمیق فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که کمتر به آنها توجه شده است.
به عقیده جامعهشناسان، عدالت اجتماعی یعنی توزیع عادلانه سرمایههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میان فرادستان و فرودستان نقش محوری در تعیین نحوه برخورد با بحرانها و مشکلات در جامعه دارد.
هر چقدر که شکاف میان این دو گروه در جامعهای بیشتر باشد. بحران در یک جامعه تشدید میشود و بی نظمی به سراغ جامعه میآید. موضوعی که در جامعه ما نیز ملموس است. فاصله زیاد میان فرادستان و صاحبان سرمایه با فرودستان باعث برخورد تودهای، احساسی و فرسایشی جامعه با مشکلات خود میشود. وقتی کسی میشنود که شاید سهمیه سوختی که قبلا با هزاران ترفند به دنبال ذخیره آن بوده قرار است تغییر کند، فورا بقای خود را در خطر میبیند.
از سمتی تشدید بحران اعتماد عمومی و نهادی بر این شکاف دامن میزند. در کنار مسئله اعتماد، تجربه تاریخی مردم ایران حداقل در دویست سال اخیر در مسئله قحطی، کمبود و عدم مدیریت صحیح منابع باعث میشود تا با کوچکترین شایعه، مردم احساس خطر کنند.
نبود اعتماد در همین مسئله بنزین باعث میشود، علارغم وجود صرف شایعات اکثریت جامعه فکر کنند که حتی ۱ لیتر هم اضافی داشته باشند؛ برد کردهاند. در صورتیکه تجربه در کشورهای دیگر نشان میدهد که در چنین شرایطی بهتر است به شایعات توجه نکرد.
به عقیده مختصصان حوزه علوماجتماعی، اعتماد ریشه در حکمرانی دارد، یکی از ویژگیهای حکمرانیصحیح توازن میان مسئولیت و پاسخگویی است. وقتی وزیر نفت بهعنوان متصدی اصلی مسئله بنزین اعلام میکند که افزایش قیمت نخواهیم داشت، اما مردم، توجهی ندارند و شاید آن حرف را هم باور نمیکنند. حاکی از آن است که تجربه به افراد نشان داده در تصمیم گیری، مسئولیت و پاسخگویی توازن وجود ندارند و همین باعث کاهش اعتماد جامعه نسبت به نهادها میشود و به مرور به فرد فرد جامعه نیز سرایت میکند.
این صفهای طولانی که به هر بهانهای مدتی جامعه ما را با خود درگیر میکند، در پس خود مشکلات و حتی بحرانهای اجتماعی را به همراه میآورد که هم اصلاح آنها سخت و زمانبر است و هم میتواند بر مسئله اقتصاد نیز تاثیر منفی بگذارد.