bato-adv
کد خبر: ۶۵۰۱۲۶
فرارو در گفتگو با کارشناسان سیاست‌خارجی بررسی کرد

آیا ایران و آمریکا تلفن قرمز ارتباطی را شکل داده‌اند؟

آیا ایران و آمریکا تلفن قرمز ارتباطی را شکل داده‌اند؟
در شرایطی که عملا برجام قابل احیا نیست، این نوع ارتباط، حد مقدوری است که ایران و امریکا به آن دست یافته اند. اما اسرائیل ناراحت است، چون اسرائیل به دنبال سیاست فشار حداکثری است تا ایران وادار شود برنامه هسته‌ای را به طور کامل کنار بگذارد. این سیاست از تحریم همه جانبه تا اقدام محدود نظامی را در بر می‌گیرد. وقتی اسرائیل می‌بیند که ایران در حال حفظ برنامه هسته‌ای است، قطعا رضایت نخواهد داشت.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۲ - ۲۸ تير ۱۴۰۲

فرارو- عبارت «توافق نانوشته موقت» بین ایران و ایالات متحده از ماه‌ها قبل توسط برخی تحلیلگران سیاسی، منابع و رسانه‌ها مطرح شده است، حال تحولاتی جدید از جمله تعلیق رابرت مالی از سمت نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، سرفصل تازه‌ای از گمانه زنی‌ها را گشوده است.

به گزارش فرارو، المانیتور در گزارشی مدعی شده است؛ تعلیق رابرت مالی، مصادف شده با دور جدید مذاکرات میان ایران و آمریکا. در گزارش‌هایی مشابه، برخی دیگر از رسانه‌ها نیز مدعی اجرای بخش قابل توجهی از توافق غیرمکتوب ایران و آمریکا شده و اشاره کرده‌اند که ایران سرعت غنی سازی با خلوص بالای اورانیوم را کاهش داده است. یکی از مهمترین علل این مدعا‌ها نزدیک بودن انتخابات آمریکا عنوان شده است، اما پرسش‌هایی نیز مطرح است، از جمله این که، قرار است توافق نانوشته آمریکا و ایران چگونه اجرا شود، این توافق از سوی کشور‌های اروپایی چگونه ارزیابی می‌شود و پیامد‌های این توافق برای طرفین چگونه خواهد بود؟ فرارو در راستای پاسخ دادن به این پرسش‌ها با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و تحلیلگر سیاسی و قاسم محبعلی، کارشناس سیاست خارجی و مدیر کل سابق خاورمیانه وزارت خارجه گفتگو کرده است:

توافق نانوشته به معنای مدیریت تنش است

خط قرمز روابط ایران و آمریکا راه خروج از بن بست است؟حشمت الله فلاحت پیشه در گفتگو با فرارو گفت: «آن چه که اکنون بین ایران و آمریکا شکل گرفته، شبیه به خط تلفن قرمزی است که بین آمریکا و شوروی در زمان جنگ سرد وجود داشت. من پیشنهاد مشابهی را در مجلس دهم ارائه کردم که یک خط سرخ و ارتباطی مستقیم بین ایران و آمریکا برقرار کنیم تا تنش فی ما بین را مدیریت کنیم. چیزی که تحت عنوان توافق نانوشته مطرح می‌شود، درواقع شکل گیری همین خط سرخ بین ایران و آمریکا است. ایران و آمریکا توافقی را شکل نداده اند، اما در حال مدیریت تنش موجود در رابطه خود هستند؛ بنابراین می‌بینم که از یک سو، سخت گیری‌های آمریکا برای فروش نفت ایران کاهش پیدا می‌کند و از سوی دیگر، ایران سعی می‌کند تنش‌ها را مدیریت کند. به همین دلیل است که تنش‌های موجود در خلیج فارس منجر به چالش نمی‌شوند. مجموعه این شرایط به این معنا است که توافق نانوشته در عمل یک «خط ارتباطی قرمز» را شکل داده اند تا تنش‌ها را کنترل کنند. این موضوع از سیاست هسته‌ای ایران تا سیاست تحریمی ایالات متحده را در بر می‌گیرد.»

وی افزود: «شکل گیری این خط ارتباطی قرمز مفهومی ندارد به جز این که دو کشور در هر زمانی روابط مستقیم و غیرمستقیمی (عمدتا به شکل محرمانه) با یکدیگر دارند، درباره تنش‌ها صحبت می‌کنند و مانع از تصاعد بحران می‌شوند. ولی توافق نوشته شده‌ای نیز شکل نمی‌گیرد. من معتقدم یکی از شاخص‌های مهمی که مورد توجه واقع نشد، واکنش آقای لاوروف، وزیر خارجه روسیه بود که حاکی از نارضایتی وی از شکل گیری رابطه بین ایران و آمریکا بود. وی دقیقا گفت که برجام قابل احیا نیست، اما ایران و آمریکا در حال مذاکره هستند. درواقع وی با این سخنان ضمن اعلام نارضایتی روسیه، گفت که ایران و آمریکا در حال کنترل تنش‌ها هستند. عده‌ای در ایران، روابطی یک جانبه را با روسیه شکل داده اند و در نتیجه انتظار دارند ایران حتی کانون تنش را با ایالات متحده حفظ کند. اما من معتقدم آمریکایی‌ها به دلایل انتخاباتی و ایران نیز به دلایل اقتصادی تنش را مدیریت می‌کنند. معنای مدیریت تنش این نیست که طرفین توافق جدیدی شکل داده اند بلکه به معنای همان خط قرمز ارتباطی است. مذاکرات طرفین در این نوع رابطه، محدود، مقطعی و موضوع محور است

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، گفت: «در شرایطی که عملا برجام قابل احیا نیست، این نوع ارتباط، حد مقدوری است که ایران و امریکا به آن دست یافته اند. اما اسرائیل ناراحت است، چون اسرائیل به دنبال سیاست فشار حداکثری است تا ایران وادار شود برنامه هسته‌ای را به طور کامل کنار بگذارد. این سیاست از تحریم همه جانبه تا اقدام محدود نظامی را در بر می‌گیرد. وقتی اسرائیل می‌بیند که ایران در حال حفظ برنامه هسته‌ای است، قطعا رضایت نخواهد داشت. در شرایط مدیریت تنش، آمریکایی‌ها ساختار تحریم ایران را به هم نمی‌زنند، درواقع برخی از گذرگاه‌ها، شاهراه‌ها و حتی راه باریکه‌های تحریمی علیه ایران را مدیریت می‌کنند و به عنوان ما به ازا، برخی تحریم‌ها را کاهش می‌دهند، چون اگر به یکباره تغییر نظر دهند و به این تصمیم برسند که تحریم‌ها را ادامه دهند، بلافاصله ساختار را منقبض می‌کنند و این جنبه خطرناک قضیه است. به همین دلیل نیز، ایران باید قابلیت‌ها و ساختار‌های قدرت خود را حفظ کند. بخشی از این قدرت، هسته‌ای است. ایران به طور ویژه در موضوع هسته‌ای نباید قابلیت تولید کامل سوخت هسته‌ای را از دست بدهد. شایعاتی مطرح شده که ایران حاضر شده سوخت ۶۰ درصدی را رقیق کند یا مخازن سوخت ۶۰ درصدی را کاهش دهد. اما من معتقدم این، به این معناست که ایران ساختار قدرت خود را شکسته است، بدون آن که ایالات متحده ساختار تحریم را بشکند. ما تقابل دو ساختار را شاهد هستیم؛ ساختار قدرت هسته ایران در برابر ساختار تحریم ایالات متحده.»

وی پیشنهاد تشکیل میز بحران در مجلس دهم را توضیح داد و گفت: «علت این که من این اصطلاح خط قرمز یا میز بحران را مدام به کار می‌برم این است که این پیشنهاد را در مجلس دهم ارائه کرده بودم، اما نه تنها مورد اهانت قرار گرفتم، بلکه دبیرخانه مجلس از من شکایت کرد، سپس هیئت عالی نظارت بر نمایندگان به نفع من رای داد. من دقیقا پیشنهاد دادم یک خط تلفن قرمز یا یک میز قرمز بین ایران و آمریکا شکل بگیرد تا تنش را مدیریت کند. در آن زمان متاسفانه دبیرخانه شورای امنیت از من شکایت کرد، ولی هیئت عالی نظارت بر رفتار نمایندگان اعلام کرد پیشنهاد من بر اساس وظایف نمایندگی بوده است. تازه آن هنگام بود که آقای روحانی پاراف در پاراف شکایت نوشت و اعلام کرد که مخالف شکایت بوده است. اتفاقی که اکنون رخ داده است درواقع همین است. ایران و آمریکا میز قرمز ارتباطی را شکل داده اند. میزی که وظیفه اش تعدیل و کنترل تنش‌ها است. دو طرف به این باور رسیده اند که برجام احیا نمی‌شود و لذا روی کنترل تنش‌ها متمرکزند.»

این تحلیلگر سیاسی گفت: «چون ایران با تابوی مذاکره مستقیم با آمریکا مواجه است، با دست خود، طرفین برجام را وارد میدان کرد. ابتدا تروئیکای اروپایی، سپس چین و روسیه. نتیجه چه شد؟ اکنون اروپا و روسیه، ناراحتی‌های مشترکی دارند. آن‌ها از شکل گیری یک خط قرمز تنش زدایی یا یک میز بحران بین ایران و آمریکا، ناراضی اند، چرا که در ساز و کار برجامی که برایشان منافعی تعریف کرده بود شکست خورده اند و حرکت ایران و امریکا به سمت تنش زدایی دو جانبه، منافع این کشور‌ها را تامین نمی‌کند. موضع لاوروف، نه تنها شامل عذرخواهی از همراهی با ادعای دروغین و غیرحقوقی اماراتی‌ها نبود، بلکه شامل ابراز نارضایتی از مذاکره ایران و آمریکا بود. اروپایی‌ها هم غیر از موضوع اوکراین به چیز دیگری فکر نمی‌کنند. موضع چین کمی متفاوت است. چرا که چین روزانه میلیون‌ها دلار از ایران تخفیف نفتی می‌گیرد. طبیعتا دیگر بازیگران نیز نگرانی‌هایی دارند، اما باز هم تاکید دارم که ساختار قدرت هسته‌ای ایران باید همچنان حفظ شود، چرا که اگر روزی اسرائیل به آمریکا نزدیک شود و فشار حداکثری، یا حتی سیاست خرابکارانه علیه برنامه هسته‌ای ایران در پیش گرفته شود، شرایط برای ایران بسیار سخت خواهد شد و باید ابزاری به عنوان سیاست‌های بازدارنده در دست داشته باشد.»

تنها راهکار خروج از بن بست روابط ایران و آمریکا

خط قرمز روابط ایران و آمریکا راه خروج از بن بست است؟قاسم محب‌علی به فرارو گفت: «وضعیت فعلی ایران و آمریکا دقیقا یک شرایط بن بست است. آمریکا علیه ایران، حد بالایی از تحریم‌ها را اعمال کرده و حتی برخی از تحریم‌ها را به بهانه‌های جدید چندلایه کرده است. طبیعی است که در چنین شرایطی تصمیمات سخت سیاسی لازم داریم. آمریکا به سقف تحریم‌ها علیه ایران رسیده است، ایران نیز به سقف برنامه هسته‌ای رسیده است. در نتیجه با توجه به شرایط اقتصادی و شرایط بین المللی، ادامه این روند نه تنها توجیه اقتصادی ندارد، بلکه هیچ توجیه سیاسی و امنیتی در سطح بین الملل نیز ندارد. اگر ایران مایل باشد از حد فعلی فراتر برود، احتمال دارد ایالات متحده به سمت اقدامات جدی‌تر و حتی گزینه نظامی سوق داده شود، ایران نیز مجبور خواهد شد با تصویر بهره برداری نظامی به برنامه هسته‌ای خود ادامه بدهد.»

وی افزود: «بنابراین در این شرایط امکان بازگشت به برجام عملا برای طرفین مقدور نیست، برجام مرده است. ایالات متحده نیز نمی‌تواند تا بیش از یک سال آتی به این موضوع فکر کند چرا که انتخابات نزدیک است و اگر هر رئیس جمهوری بیاید (نه فقط جمهوری خواه، بلکه حتی شاید دموکرات) ممکن است با ایران رفتار دیگری داشته باشد و همین توافق نانوشته را هم نپذیرد. به همین دلایل قرارداد نانوشته توقف در برابر توقف فعلا تنها برنامه در دسترس است که ایران را ملزم می‌کند برنامه هسته‌ای را منجمد کند و طرف آمریکایی نیز تحریم‌ها را در حد فعلی نگه داشته و وارد اقدامات جدی‌تر نشود.»

مدیر کل سابق خاورمیانه وزارت خارجه گفت: «معتقدم بزرگ‌ترین اولویت فعلی ایالات متحده در روابطش با ایران، آزادسازی زندانیان ایرانی آمریکایی و آمریکایی‌های زندانی در ایران است. بیانیه اخیر ناتو نیز فارغ از اشاره به هر توافق و برجامی، صرفا به ایران هشدار می‌دهد به تعهدات ان. پی. تی (NPT) یا پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای عمل کند. بین آمریکا و اروپا تفاوت‌های دیدگاه وجود دارد. اولویت اروپا بیش از برجام، مسئله اوکراین است. شاید حساسیت بیشتری هم نسبت به اوکراین داشته باشند تا برجام، چرا که جنگ اوکراین خسارات زیادی برای آنان دارد. این در حالی است که پایان جنگ اوکراین به اندازه اروپایی‌ها برای آمریکایی‌ها منفعت ندارد و بیشتر ترجیح می‌دهند اروپا و روسیه مدت زمان طولانی تری درگیر جنگ اوکراین باشند.»

وی افزود: «برجام تا پایان سال میلادی به انقضا می‌رسد، ولی قطعنامه ۲۲۳۱ تا سال ۲۰۲۵ همچنان روی میز است. از یک سو، به نظر می‌رسد که تا پایان قطعنامه ۲۲۳۱، اروپایی‌ها ترجیح می‌دهند وضعیت را به همین شکل موجود، نگه دارند. درواقع ساختار حقوقی باقی بماند، اما در عمل تحریم‌های مختلف، به ویژه تحریم‌های موشکی و تسلیحاتی را افزایش دهند و تا ۲۰۲۵ حفظ کنند. از سوی دیگر انتخابات آمریکا می‌تواند شرایط جدیدی را رقم بزند. آمریکا می‌تواند دوباره در شورای امنیت درباره این که چه تصمیمی در قبال ایران گرفته شود، بحث کند. ممکن است شرایط به سمتی برود که اجماع بین المللی علیه ایران شکل گرفته و تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع شود؛ بنابراین وضعیت سال‌های آتی چندان قابل پیش بینی نیست. باید تا ۲۰۲۵ صبر کنیم که هم تکلیف جنگ اوکراین و هم تکلیف انتخابات ایالات متحده مشخص شود. تا آن تاریخ شاید شاهد تغییراتی در سیاست خارجی ایران نیز باشیم. سیاست نگاه به شرق فعلی ایران، به انتهای خود رسیده است و شرایط حکایت از آن دارد که این سیاست و آرزو‌های عده‌ای خاص برای این نوع سیاست، تاثیر منفی اقتصادی، منطقه‌ای و بین المللی برای ایران داشته است

سفیر پیشین ایران در مالزی و یونان، افزود: «طبیعیست که وقتی یک جریان خاص، سیاست‌های نگاه به شرق را ترویج کرده، هم اکنون نیز همچنان از این سیاست‌ها دفاع می‌کند. اما در عمل واضح است که این نوع سیاست و خواسته‌هایی که پشت آن وجود داشته چه در بخش اقتصادی، چه در بخش بین المللی کوچکترین تاثیر مثبتی نداشته و حتی کشور‌های حاشیه خلیج فارس از این نگاه ما به شرق نهایت سوء استفاده را کردند. همه این موارد ما را در همان شرایط بن بستی قرار داده است که ابتدای صحبتم اشاره کردم. برای عبور از این شرایط به تصمیمات سخت و نفسگیر دو طرفه نیاز است. اتفاقا آمریکایی‌ها هم شرایط سختی در تصمیم گیری خواهند داشت. معمولا آمریکا در ماه‌های منتهی به انتخابات تصمیمات سنگینی نمی‌گیرد، چرا که ممکن است در دولت بعدی و پس از انتخابات، سیاست‌های این کشور تغییر کند.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین