حالا سالهاست که از هامون صدای قایقهای موتوری صیادی و طوقدریها نمیآید. هامون بیآب و خشک مانده و هیچ پرندهای به آن مهاجرت نمیکند. تا چشم کار میکند، زمینی خالی است که فقط خیالی از آب در آن باقی مانده. روستاهای مرزی سیستان کمکم خالی میشوند و مردم خانهها را رها میکنند و برای پیدا کردن زندگی به شهری دیگر میروند. مثل اهالی روستای قرقری بخش هیرمند که تا تالاب و مرز ایران و افغانستان فاصله کمی دارد و خشک شدن هامون کمکم آن را به روستایی خالی از مردم تبدیل میکند.
به گزارش اعتماد، روستا در روزهای پرآبی و حال خوشش ۱۲۰ خانوار داشت، اما حالا فقط ۲۰ خانواده ماندهاند و باقی کوچ کردهاند. آنهایی که ماندهاند فقط میتوانند چند دام کوچک نگه دارند، چون آبی برای نگهداری از آنها برایشان باقی نمانده. ۹۰ درصد اهالی، کارشان را که صیادی و کشاورزی بود از دست دادهاند و بخشی از آنها هم روستا را به امید پیدا کردن زندگی در جایی دیگر ترک کردهاند. دیگر خبری از صیادان هیرمند نیست، همه کوچ کردند و رفتند.
یکی از اهالی سابق روستا میگوید: «اگر آب باشد ما هیچ مشکلی نداریم. وقتی آب باشد نیزار و هامون هم زندهاند. از اینجا تا سالی ۵۰ تن هم گندم تحویل دولت میدادند، الان هیچ گندمی کشت نمیشود. تا شش سال قبل هم آنجا خربزه و هندوانه کشت میشد و همه در روستای شندل زابل جمع میشدند و کشاورزهایش حداقل روزی ۳۰ کامیون به استانهای دیگر میفرستادند. خربزه و هندوانه کل مناطق ایران به خصوص خراسان رضوی و کرمان و استانهای دیگر از همین جا تامین میشد.
هزاران نفر گرفتار و بیکار شدند. کارهایی هم در مرز انجام شده، اما منطقه خیلی عقب مانده. ما منطقه محرومی نیستیم، اگر از همین مرز به خوبی استفاده کنیم، میتوانیم به جاهایی برسیم. حتی آنهایی که کارمند هم هستند، میگویند اگر دستشان برسد از اینجا میروند. زندگی خیلیها با همین تعداد کم دام میگذرد و هر چند ماه چند بره یا جوجه را میفروشند. در بعضی از روستاها حتی خانهها هم خراب شده و آنهایی که رفتهاند، نتوانستند برگردند یا به کمک فرزندانشان در استانهای دیگر زندگی میکنند.»
فروش سوخت به جایگاههای مخصوص جای قاچاق یکی از راههایی است که بخشی از جمعیت آسیبدیده از خشکسالی معیشت خود را با آن تامین میکنند و نامش طرح «رزاق» است. اوضاع در حوزه هیرمند وخیمتر است و قرقری از همه بیشتر آسیب دیده. رییس شورای بخش قرقری هم میگوید: «حوزه سیستان پنج شهرستان و ۱۱۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. با دو استان نیمروز و فراه هم هممرز است. تبعات این خشکسالی به خصوص در پنج و شش سال گذشته خودش را بیشتر نشان داده است.
درخواست همه مردم سیستان این است که حقابه تالاب از افغانستان گرفته شود. اینجا باید به صورت ویژهای دیده شود. در همه نقاط مرزی ایران، مرزنشینان اوضاع خوبی دارند، حداقل اوضاع بهتری از ما دارند. درخواست ما این است که این منطقه به صورت ویژه دیده شود. هیچ چیزی نیست که مردم را به ماندن دلخوش کند و ممکن است اتفاقات بدی بیفتد.»
اوایل دهه ۴۰ شمسی هم اتفاقی مشابه برای این منطقه رخ داد و استان با خشکسالی روبهرو شد. همان زمان موجی از مهاجرت از سیستان و بلوچستان به استانهای دیگر مثل استان گلستان شکل گرفت، اما موج بعدی مهاجرت که سالهاست آغاز شده، گستردهتر است و بخشی از مهاجران سیستان با دستفروشی، کار کردن روی زمین دیگران یا کشاورزی روی زمینهای کوچک زندگی را میگذرانند.
هامون بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور بود، مثل پوشال کار میکرد. خنک و مرطوب ماندن آب و هوای سیستان به آن بستگی داشت. حالا بعد از خشکسالی طولانیمدت همه آن خنکی و رطوبت جایش را به گردوخاک و توفان داده و توفانهای ۱۲۰ روزه به ۱۸۰ روز هم میرسد. مردم منطقه میگویند که قطعی آب از حالا آغاز شده است.
رد این فاجعه را باید از زمان جدا شدن افغانستان از ایران پی بگیریم، یعنی سال ۱۸۷۵ میلادی که نقطه آغاز جدال میان ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند بود. افغانستان با ساخت سد روی هیرمند، ورودی آب به ایران را به میزان بسیار بالایی کاهش داد. ادامه این روند باعث شد سران وقت دو کشور پای میز مذاکره بنشینند.
اولین مذاکرات بین دو کشور در سال ۱۳۰۹ شمسی انجام شد که بینتیجه ماند. هشت سال بعد «باقی کاظمی»، سفیرکبیر وقت ایران در کابل، معاهدهای را با «علی محمد»، وزیر امور خارجه دولت پادشاهی افغانستان، به امضا رساند تا سهم ایران از هیرمند مشخص شود.
در این معاهده، حجم مشخصی برای سهم ایران در نظر گرفته نشده بود. این معاهده دوام چندانی نداشت و بین دو طرف اختلافات زیادی بر سر آن ایجاد شد. تا اینکه با پادرمیانی سه کشور ایالات متحده، کانادا و شیلی، کمیسیونی مشترک به بررسی موضوع پرداخت که به کمیسیون «دلتا» مشهور شد.
در ۲۲ اسفند ۱۳۵۱، «امیرعباس هویدا»، نخستوزیر وقت ایران به کابل رفت و به همراه «محمد موسی شفیع»، صدراعظم افغانستان معاهدهای را به امضا رساند که سهم ایران از آب هیرمند را در هر ثانیه، بهطور متوسط ۲۲ مترمکعب برابر با سالانه ۷۰۰ میلیون مترمکعب مشخص کرد.
حقابه ایران طی جدول زمانبندی، باید در ماههای مختلف سال پرداخت میشد. طبق ماده ششم این معاهده «افغانستان نباید دست به اقداماتی بزند که حقابه ایران برای زراعت بهطور کلی نامناسب شود.» و در ماده هفتم هم نوشته شده که «هر نوع بنای فنی مشترک که احداث آن برای استحکام بستر رود در مواضعی که خط سرحد در بستر رود هیرمند واقع شده، بعد از موافقت طرفین بر شرایط و مشخصات آن میتواند احداث شود.» این معاهده دوام پیدا نکرد و ناآرامیها در افغانستان که با ورود نظامی شوروی سابق در سوم دیماه ۱۳۵۸ آغاز شد، آن را ناکارآمد گذاشت.
بند کمالخان در سال ۱۳۹۹ آبگیری شد و به دنبال آن مسیر رودخانه هیرمند هم منحرف و ماجرای حقابه هیرمند و تاثیر آن در روابط بین ایران و افغانستان وارد فاز تازهای شد. مقامات ایرانی بارها به این موضوع تاکید کردهاند که پیگیر حقابه هیرمند خواهند بود و مقامات افغانستان هم به صورت مداوم بر پایبندی خود به معاهده سال ۱۳۵۱ تاکید میکردند، اما با تغییر حکومت در سال ۱۴۰۰، موضوع پیگیری پیچیدهتر شد.
تا پیش از احداث سد کمالخان در اواخر زمستان و اوایل فصل بهار، سیلابها باعث پرآب شدن بخشی از تالاب هامون میشد، اما دیپلماسی آب همسایه شرقی ایران باعث شد که نام تالاب هامون در کنار نام چهار تالاب دیگر در ایران، وارد فهرست سیاه کنوانسیون رامسر شود. ایران و یونان دو کشوریاند که بیشترین تالابهای در معرض انقراض را در جهان دارند.
آخرین تصاویر ماهوارهای چاه نیمهها یا همان گودالهای طبیعی ذخیره آب شرب منطقه سیستان هم چیزی غیر از وضعیت نامساعد ذخیره نامناسب آبی نشان نمیدهد. دو تصویر سالهای ۱۳۹۹ و آخرین تصویر قابل مقایسه نیست. رفتار افغانستان باعث شد که در اردیبهشت سال ۱۳۹۷، «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه وقت از ارسال دو یادداشت اعتراضی برای کشور افغانستان در خصوص حقابه هیرمند در ماههای اسفند و فروردین خبر دهد. سال گذشته نیز معاون اول رییسجمهور بر ضرورت پایبندی افغانستان نسبت به تامین حقابه هیرمند تاکید کرده و گفته بود که افغانستان باید به حقابه هیرمند متعهد باشد.
«امیرعبداللهیان» در آخرین گفتههایش در دیدار با نماینده مردم سیستان گفته بود که پیگیری حقابه در مناسبات دوجانبه با همسایگان از جمله افغانستان در برنامه کار وزارت امور خارجه است و ایران در تحقق آن جدی است. مردادماه ۱۴۰۱ حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران با سرپرست وزارت خارجه افغانستان گفتوگویی تلفنی داشت و او هم نسبت به حقابه ایران اظهار تعهد کرد و گفت: «زمانی که آب موجود باشد، آن را به سوی ایران روان میکنیم.»
«علی سلاجقه»، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، چند ماه پیش گفته بود دستهایی در کار است تا حقابه از رود هیرمند به تالاب بینالمللی هامون نرسد. آنچه کشور همسایه مطرح میکند، این است که شرایط موجود به خاطر تغییر اقلیم است، اما دادههای ما نشان میدهد که طی اعلام حکومت افغانستان سه تا چهار میلیارد مترمکعب آب وارد رودخانه هیرمند و سپس به سمت گودزره منحرف شده است.
تالاب هامون از سه تالاب هامون پوزک، هیرمند و سابوری تشکیل شده است. وسعت کل آن حدود ۵۷۰۰ کیلومتر مربع است. در زمان پرآبی از این گستره ۳۸۳۰ کیلومتر مربع در محدوده ایران قرار میگیرد و حجم آب موجود در آن به ۱۰ میلیارد مترمکعب میرسد.
«داود میرشکار»، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سیستان و بلوچستان میگوید که «وضعیت فعلی تالاب که به دلیل مدیریت غیرکارشناسی و خصمانه کشور همسایه در راستای بهرهبرداری از منابع آبی ایجاد شده، خشکی آن را در پی داشته و دیگر در آن آبی وجود ندارد.
بخش زیادی از منابع آبی که حقابه تالاب را تامین میکند از رودخانه هیرمند میآمد، بخش دیگر از سمت هامون پوزک و از رودخانههای خاشرود و دیگر در سمت شرق و بخشی هم از سمت فراهرود و هاروترود که هامون سابوری ایران و افغانستان را آبگیری میکرد.
بررسی تصاویر ماهوارهای نشان میدهد در حال حاضر در هامون سابوری افغانستان و ایران هیچ آبی وجود ندارد، در صورتی که سال گذشته چیزی در حدود ۳۰۰ هزار مترمکعب آب در این منطقه داشتیم. از رودخانه هیرمند هم آبی نداشتیم. اگر هم آبی از سمت این رودخانه داشته باشیم، به دلیل اولویت بحث شرب مردم، نمیشود هیچ حقابهای به تالاب داد. دستکاریها در تالاب و چرای احشام مثل گاو و گوسفند و شتر هم باعث شده حداقل پوشش گیاهی که در بستر تالاب وجود دارد از بین برود. خشکسالی را هم باید به این موارد اضافه کنیم و در مجموع وضعیت تالاب روزبهروز بدتر میشود.»
ظرفیت سد کجکی افغانستان حدود ۲.۸ میلیارد مترمکعب یعنی حدود یکسوم ذخیره دریاچه هامون و ظرفیت سد کمال خان هم ۵۲ میلیون مترمکعب است که با سیلابهای عظیم به سرعت پر میشود، ولی سرریز آن به سمت پاییندست ایران راه پیدا نمیکند. در حال حاضر آب مازاد ظرفیت سد کمال خان از طریق کاسه اول به کاسه دوم و سپس به گودزره به عنوان یک منطقه شورهزار در نزدیکی ایران هدایت میشود. این وضعیت که خشکسالی آن را تشدید میکند، موجب شده بادهای ۱۲۰ روزه سیستان به بادهای ۲۰۰ روزه تبدیل شود.
میرشکار ادامه میدهد: «این شرایط افزایش صعودی گردوغبار را در بستر تالاب و شهرستانهای سیستان به وجود آورده است و مردم هر دو کشور را درگیر و شرایط زندگی نامساعد میکند. رود هیرمند یکی از بخشهایی است که آبگیری تالاب از آن انجام میشود. روی این رودخانه از بالادست، سد کجکی و یک سد دیگر وجود دارد و یکی هم در مسیر به بند کمالخان میرسد.
مدیریت خصمانه اینجا اتفاق افتاده است؛ در بند کمال خان فقط سه دریچه به سمت امتداد رودخانه وجود دارد و سرریز آن را به سمت غرب قرار دادهاند. وقتی آب بالا میآید - حدود ۵۲ میلیارد مترمکعب- تا بند کمالخان آبگیری شود، از سرریز غرب آب وارد میشود و وارد شورهزار گودزره میشود و متاسفانه تمام آب شیرین در همین نقطه از بین میرود. سال گذشته منابع زیادی از آبهای رودخانه هیرمند که باید میآمد و حقابه زیست محیطی تالاب و حق شرب مردم سیستان را میداد، منحرف شد و به شورهزار گودزره رفت. هیچکس حتی کشور همسایه هم از این آب بهرهبرداری نکرد.
این شورهزار بخشی از تالاب هامون است و در انتهای آن یعنی داخل مرز افغانستان قرار دارد. این تالاب به شکلی تشکیل شده است که وقتی آب از هیرمند و فراهرود میآمد و آن را پر میکرد، مازاد آب تالاب از منطقهای در انتهای آن از ایران خارج میشد و به گودزره میرسید، اما آنها با احداث بند کمالخان که با همراهی برخی کشورهای اروپایی و امریکایی بود، به شکلی برنامهریزی کردند که هیچ آبی وارد تالاب هامون نشود تا خشک شود.
تنها بخشی از تبعات خشک شدن تالاب هامون نابودی ۸۰ درصد اشتغال مردم در حوزه سیستان است؛ چون معاش آنها بهطور مستقیم با آب در ارتباط بوده و حالا خبری از آن نیست. کشاورزی و دامپروری از فعالیتهای اساسی حوزه سیستان بود و این استان زمانی انبار غله کشور خوانده میشد.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان میگوید که حدود ۵۰ درصد دام کشور از حوزه سیستان تامین میشد. ۴۰ تا ۵۰ درصد از منابع آبزیان حوزه شرق و مرکز کشور هم از همین آبزیانی که در سیستان تکثیر و پرورش داده میشد، تامین میکردند. غیر از آن ما بستر تالاب را که پوشش گیاهی محدودی داشت، با بهرهبرداری دامها از دست دادهایم و الان به جای اینکه هوای مطلوبی داشته باشیم، هوایی پر از گردوغبار داریم. وقتی بادهای ۱۲۰ روزه اتفاق میافتد این گردو غبار به مراتب بیشتر میشود و زندگی را در سیستان با مشکل روبهرو میکند.»
چاهنیمهها در امتداد تالاب هامون قرار دارند و بخشی از آب شرب سیستان و زاهدان از طریق چاهنیمهها تامین میشود و زمانی که آب به این چاهها نرسد، به تالاب هم نمیرسد.
داود میرشکار از مصوباتی که طبق آن باید ۶۰ میلیون مترمکعب در سال از چاهنیمهها به تالاب حقابه داده میشد، ولی با توجه به محدودیت منابع آبی و اولویت تامین آب شرب مردم، امکان طلب کردن حقابه محیطزیستی از چاهنیمهها فراهم نبود، گفت.
مدیرکل محیط زیست استان میگوید: «اگر افغانستان به تعهداتش عمل کند، حتما این امکان وجود دارد که تالاب احیا شود. حقابهای که در اوایل دهه ۵۰ شمسی بین دو کشور تصویب شد، حدود ۸۲۰ میلیون مترمکعب در سال بود که هنوز هم ثابت مانده و تغییری نکرده است. ما در راستای پایش و پژوهش در این حوزه، در حال بررسی و یافتن منابع آبی جایگزین برای تامین آب تالاب هستیم. این پروژه هم نیاز به مطالعه دارد و در دستور کار است. علاوه بر آن پایشهای وضعیت گردوغبار هم در کوه خواجه، قرقری و زابل انجام میشود.
در گذشته تعدادی گودی طبیعی در منطقه وجود داشت که حالا باید لایروبی شود. در حال حاضر در پهنهای گسترده در حال انجام آن هستیم تا بتوانیم بخشی از آن را برای حیات وحش تالاب و پرندگان به عنوان ذخیره نگهداریم. در واقع اگر امکان رساندن این آب به حوزه هامون سابوری وجود داشته باشد، سعی میکنیم مدت زمان تبخیر آن را کاهش دهیم. علاوه بر آن رگههایی از آبهای خاکی در منطقه وجود دارد که پشت بندهای خاکی محبوس و تبخیر میشوند. تصمیم داریم که برای تامین حقابه تالاب این منابع را شناسایی کنیم و به تالاب برسانیم.»
در حوزه تالاب هامون برنامههایی برای حفاظت و قرق حیات وحش انجام میشود. سال گذشته ۶۴ هزار هکتار از این تالاب در برنامه حفاظت و قرق قرار گرفت و امسال قرار است به این رقم افزود شود تا پوشش گیاهی از آسیبهای بیشتر حفظ شود. علاوه بر آن برای تثبیت کانونهای گردوغبار ۱۵ هزار هکتار مالچپاشی انجام شده است.
داود میرشکار میگوید: «در حال حاضر مردم بومی برای برخی موارد مصرفی چاهک ایجاد کردند که تعدادی از آنها به دلیل بهرهبرداری زیاد شور شدهاند. در سالهای گذشته آب شیرین این چاهکها به تامین منابع آب شرب حیات وحش تالاب کمک میکرد. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند و مدیریت خصمانه آب حاکم باشد احتمال دارد این ذخیرهگاه زیستکره را از دست دهیم.»
یکی از دیدگاههایی که درباره علت خشکسالی این دریاچه وجود دارد، ساخت خاکریزهایی از سوی ایران است. این ایده اولینبار از طرف «حجت میانآبادی»، عضو هیاتعلمی گروه مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس مطرح شد و به کمکاری ایران در این مورد اشاره میکند. او اعتقاد دارد که در سالهای گذشته دولتمردان ایران با توجیه جلوگیری از قاچاق سوخت در امتداد مرز مشترک دو کشور، یک خاکریز بزرگ در داخل تالاب هامون سابوری ایجاد کردهاند.
این خاکریزهای دستساز که با هدف مقابله با ناامنی و مبارزه با قاچاق ایجاد شدهاند، درست روی خط مرزی و در وسط تالاب هامون سابوری احداث شدهاند و همین موانع دستساز احداث شده ازسوی ایران، به مانعی بسیار جدی برای ورود آب از افغانستان به ایران تبدیل شده است. سازمان محیطزیست هنوز پاسخی به این ادعا نداده است.
میانآبادی اعتقاد دارد که یکی از منابع اصلی تغذیهکننده و تامینکننده آب در تالاب سابوری، رودخانه فراهرود- دومین سرشاخه پرآب حوضه آبریز هیرمند- است و در سالهای گذشته به ویژه زمانی که سیلاب به دفعات وارد هامون سابوری میشد، با برخورد به خاکریز ساخت ایران، به داخل خاک افغانستان برمیگشت و مانع رسیدن آب به داخل ایران و همچنین تالاب هامون هیرمند میشد. به دلیل جلوگیری و کاهش تبخیر به شدت زیاد در منطقه، ایران قبل و پس از انقلاب اقدام به بهرهبرداری از گودالهای طبیعی به نام چاهنیمهها کرد که حقابه قانونی شرب و کشاورزی خود از رودخانه هیرمند را در آنجا ذخیره کند.
در صورت تکمیل ظرفیت این چاهنیمهها، آب موجود میتواند نیازهای شرب و کشاورزی منطقه را طبق معاهده تامین کند. مدتی پیش وزیر نیرو به افغانستان سفر کرد و وزیر آب و انرژی این کشور در دیدار با او تاکید میکند که ما به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دادیم حتی یک قطره از آب سد کمالخان به شورهزار گودزره نرود.
دو هفته پیش گروهی از مردم سیستان در واکنش به شرایط تالاب هامون در بستر خشکیده به نشانه اعتراض در بستر خشکیده آن جمع شدند تا صدایشان شنیده شود. اعتراض آنها به عملکرد دستگاه دیپلماسی و کمیساریای آب ایران نسبت به پیگیری حقابه رودخانه هیرمند از کشور افغانستان بود که با تشکیل زنجیره انسانی در بستر تالاب هامون اعتراض خود را نشان دادند.
آنها در جریان تشکیل زنجیره انسانی و تجمعشان، از کمیساریای آب ایران و وزارتخانههای نیرو و امورخارجه درخواست کردند که پیگیری حقابه رودخانه هیرمند طبق معاهده ۱۳۵۱، حقابه زیست محیطی تالاب بینالمللی هامون، اصلاح سامانه انحرافی بند کمال خان و جلوگیری از تکمیل سد بخشآباد روی فراهرود افغانستان انجام شود. این اولین تجمع مردم منطقه برای نجات جان تالاب و زندگیشان نبود. ۱۹ اسفند سال گذشته هم مردم سیستان برای همین موضوع در مرکز شهر زابل تجمع کردند.
بعد از اینکه بند کمالخان در افغانستان ساخته و آبگیری شد و فرصتی بزرگ برای جلوگیری از فاجعه در تالاب هامون از دست رفت، نام یک سد دیگر هم به میان آمد که میتواند به همین اندازه برای ایران خسارت ایجاد کند. سد بخشآباد ۲۶ برابر سد کمالخان ظرفیت دارد و افغانستان تصمیم دارد آن را روی رودخانه فراهرود احداث کند تا آب پشت این سد را برای توسعه کشاورزی در سه ایالت بالابلوک، خاک سفید و فراه و تولید برق به مصرف برساند.
این سد روی یکی از رودخانههای اصلی تغذیه کننده تالاب هامون احداث میشود و کارشناسان هیدروپولتیک میگویند که اگر این پروژه به نتیجه برسد، تالاب بینالمللی هامون برای همیشه خشک خواهد شد. سد بخشآباد قسمت قابل توجهی از آورد این تالاب را پشت خود ذخیره میکند و به نظر میرسد که افغانستان تصمیم دارد از آب به عنوان ابزار چانهزنی در مقابل ایران استفاده کند. طرف افغانستانی ادعا میکند با ساخت این سد قرار است ۱۳۸ هزار هکتار اراضی کشاورزی را در مناطق بالابلوک، خاک سفید و فراه زیر کشت آبی ببرد.
هدف دیگری که برای سد بخشآباد تعریف شده، تولید برق با ظرفیت ۲۷ مگاوات است. حجم سد بر اساس ادعای افغانستان یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون مترمکعب است و حجم ذخیره آن تقریبا برابر با سد مارون یعنی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب است. البته این سد حجم مرده ۱۲۰ میلیون مترمکعبی هم دارد.
برای سد دو کانال انحراف تعریف شده و این دو کانال ظرفیت انحراف حدود ۲۴ مترمکعب بر ثانیه آب را خواهند داشت. این شیوه طراحی به خوبی نشان میدهد که حجم قابل توجهی از آورد رودخانه فراه به سمت هامون میآید و قرار است که از دسترس این تالابها خارج شود.
به ظاهر هدف افغانستان از ساخت سد، تولید برق و توسعه کشاورزی است، اما احتمالا اهداف دیگری از ساخت آن در کنار توسعه کشاورزی وجود دارد. فراهرود که منبع تغذیه این سد است، از خاک افغانستان سرچشمه میگیرد و وارد تالاب مرزی هامون سابوری میشود.
هامون سابوری روی مرز ایران و افغانستان قرار دارد و بخشی از تالابهای بینالمللی هامون است. حجم سد هم برابر آورد رودخانه و حتی کمی بیشتر است. این سد میتواند کل آب رودخانه را کنترل و ورودی به هامون سابوری را تقریبا صفر کند.
در حال حاضر اطلاعات دقیقی از میزان پیشرفت این سد وجود ندارد، اما در سیمای طرح آن مشابه سد کمالخان، هیچ توجهی به محیط زیست و حیات و زیست مردم پاییندست نشده است. این در حالی است که افغانستان باید در احداث سد بخشآباد حقابه تالابهای بینالمللی هامون را ببیند و آسیبهای اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی منتج از احداث این سد را که در پاییندست تولید میشود، مورد توجه قرار دهد.
طبق قواعد بینالمللی، مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی سد بخشآباد بر پاییندست باید توسط کشور افغانستان انجام شده و آسیبهای فرامرزی آن اصلاح شود؛ چون در نهایت احداث آن باعث خشک شدن تالاب سابوری و توسعه کانونهای گرد و خاک میشود که نه تنها ایران بلکه مردم افغانستان را هم تحت تاثیر قرار میدهد و خسارتهای اقتصادی، اجتماعی و بیماریهای متعددی را برای مردم منطقه در هر دو سوی مرز به بار میآورد.
در دوره ریاستجمهوری اشرف غنی مقرر شده بود که سندی جامع در پنج محور بین ایران و افغانستان مبادله شود که یک محور آن مبتنی بر مساله آب بود و صورتجلسه مربوط به آن توسط دو کشور تدوین و امضا شده بود. در این صورتجلسه بندی وجود دارد که دو طرف در ارتباط با تالابهای بینالمللی هامون باید مطالعات مشترکی به کمک یک مشاور بینالمللی انجام دهند و دلایل خشک شدن هامونها و روش احیای آنها را بررسی کنند که در حال حاضر توسط حکومت فعلی افغانستان مسکوت مانده است.
یک هفته پیس سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس اعلام کرد که دولت طالبان از این موضوع به عنوان اهرم استفاده میکند و رییسجمهور سابق افغانستان نیز ادعای بیشرمانه نفت در برابر آب را مطرح کرده بود. از طرف دیگر وضعیت بحرانی منابع آبی استان سیستان و بلوچستان باعث شده که مساله حقابه این تالاب بر اساس دیپلماسی آب پیگیری و برطرف شود. آخرین خبرها از پس گرفتن حقابه هامون نشان میدهد اقدامات مهمی از سوی دولت در جریان است.
مهمترین خبری که در چند روز گذشته درباره این موضوع اعلام شد، دستور ابراهیم رییسی به وزرای امورخارجه و نیرو بود. او به آنها ماموریت داد تا با توجه به اهمیت حقابه ایران از رود هیرمند، این مساله را بهطور ویژه و با جدیت پیگیری کنند. در جلسهای که دیروز برگزار شد، گزارش مهمی درباره حقابه هامون اعلام شد؛ طبق این گزارش دولت طالبان متعهد به عملیاتی کردن معاهده هیرمند و پرداخت حقابه ایران بر اساس این معاهده شده است.
وزیر نیرو هم به تازگی خبر داده است که دولت برای تامین منابع آب هیرمند گامهای جدی تعریف کرده و بر اساس برنامهریزی انجام شده ما حقابه ایران از رود هیرمند را وصول خواهیم کرد.