ثبات، عنصر گمشده خاورمیانه است. سالیان سال است که کشورهای خاورمیانه، از حاشیه خلیجفارس گرفته تا منطقه شامات و شمال آفریقا، همواره در وضعیت بیثباتی داخلی، توقف در مسیر توسعه، جنگها و درگیریهای داخلی و بیثباتی سیاسی بهسر میبرند. حالا، اما با تحرکاتی که اخیرا در منطقه رخ داده، که آغاز آن آشتی تهران و ریاض است، به نظر میرسد که کشورهای منطقه حداقل بر روی کاغذ، دریافتهاند که حداقل صلاح خودشان در این است که حداقلی از ثبات را در منطقه برقرار کنند.
به گزارش هم میهن، طی هفتههای گذشته حرکت جمعی کشورهای خاورمیانه به سمت تنشزدایی میل کرده است. فارغ از اینکه این حرکت، به سرمنزل مقصود خواهد رسید یا نه، نمیتوان از سرعت تحولات منطقهای غافل شد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه ایران روز سهشنبه هفته گذشته به مسقط پایتخت عمان سفر کرد و بدیهی بود که تحولات اخیر منطقه، از رخدادهای فلسطین گرفته تا جنگ یمن و تحولات سودان و موضوعاتی دیگر نظیر مذاکرات احیای برجام و روند عادیسازی روابط با عربستان سعودی در دستور کار این سفر باشد.
مسقط نخستین مقصد سفر این سفر بود؛ جایی که قرار بود امیرعبداللهیان با بدربن حمد بوسعیدی، همتای عمانیاش دیدار کند. هواپیما در حاشیه سواحلجنوبی خلیجفارس به سمت فرودگاه در پرواز بود. از بالا به مسقط و خانهها و ساختمانهایش نگاه میکنید، گویی تعداد زیادی ماکت ساختمانی سفید میبینید. وقتی با اتومبیل در اتوبانهای مسقط حرکت میکنید، همه چیز بوی نو بودن میدهد. گویی با شهری تازهتاسیس مواجه هستید. کاملا مشهود است که عمان طی سالهای اخیر در مسیر توسعه و گسترش زیرساختهایش قرار گرفته است.
عمان با جمعیتی بیشتر از ۵ میلیون نفر، طی سالهای اخیر و بهخصوص پس از پایان یافتن پاندمی ویروس کرونا و افزایش قیمت نفت، رشد اقتصادی خوبی را تجربه کرده است. عمان هم بهخوبی دریافته است که ادامه این روند توسعهگرا، نیازمند ثبات منطقهای است.
کشورهای حاشیه خلیجفارس که به واسطه ویروس کرونا و از کار افتادن چرخ صنعت در سراسر جهان و بهتبع آن کاهش درخواست برای انرژی، با تبعات منفی کاهش درآمدهای نفتی و قیمت پائین نفت روبهرو شده بودند، حالا آرامآرام در حال رها شدن از قیدوبندهای کرونا هستند و در شرایط فعلی، تنها مسئلهای که میتواند روند رو به رشد درآمد آنها را مختل کند، بیثباتی در منطقه است. عمانیها البته همواره سعی کردهاند که دامن خود را از درگیریهای منطقه دور بدارند. اما این رویکرد هرگز موجب نشده که در نقشهایی نظیر میانجیگری برای حل و فصل اختلافات، ورود نکنند..
این کشور بهطور خاص، سابقهای طولانی در میانجیگری بین ایران و آمریکا درخصوص طیف متنوعی از اختلافات داشته است. آزادی سه کوهنورد آمریکایی بازداشتشده در ایران در سالهای گذشته و میزبانی از مذاکرات هستهای محرمانه میان ایران و آمریکا از جمله میانجیگرانه عمان در سالهای اخیر بوده است. عمان هنوز هم این رویکرد را حفظ کرده است.
شاید از این جهت بود که قبل از اینکه حسین امیرعبداللهیان در باشگاه افسران مسقط (همان مکانی که میزبان مذاکرات محرمانه هستهای بین ایران و آمریکا بود) به دیدار وزیر خارجه عمان برود، شنیدن خبر حضور غیرمنتظره محمد عبدالسلام، مذاکرهکننده ارشد دولت نجات ملی یمن در سفارت ایران در مسقط، چندان هم عجیب نبود. مذاکرات بین عربستان و یمن برای دستیابی به راهحلی برای پایان دادن به جنگ یمن ادامه دارد. این مذاکرات به خصوص بعد از توافق اخیر ایران و عربستان شدت و سرعت بیشتری نیز یافته است.
عمانیها نیز در بازهای از زمان بهعنوان میانجی وارد گود مذاکرات شدند. عمانیها پیشنهادی به عربستان مطرح کردند مبنی بر اینکه برای اعتمادسازی با حوثیهای یمن، برخی کمکرسانیهای بشردوستانه به یمن نظیر برداشتن ممنوعیت واردات غذا به یمن و تبادل زندانی با حوثیها را بپذیرد. عربستان سعودی تصمیم به خروج از این جنگ گرفته است و این تصمیم نیز بخشی از حاشیههای توافق ایران و عربستان بود.
البته هر کدام از طرفین عادیسازی روابط میان تهران و ریاض منافع خود را در ذهن دارند. چین که این توافق را میانجیگری کرد، تمایل دارد که روابط میان ایران و عربستان سعودی بهعنوان دو تامینکننده بزرگ نفت تثبیت شود. ایران نیز که به واسطه تحریمهای غرب در سطح بینالمللی و منطقهای فشارهای زیادی را تحمل میکند، قصد دارد با دوستی با عربستان، روابط خود با جهان عرب را بهبود ببخشد،
چراکه میداند مسیر رسیدن به جهان عرب از ریاض میگذرد. در سوی دیگر ماجرا، عربستان سعودی به واسطه برنامههایش مبنی بر تبدیل شدن از یک کشور وابسته به نفت به کشوری برخوردار از یک اقتصاد مدرن، نیاز به چشمانداز و فضایی عاری از درگیری و تنش دارد تا بتواند سرمایهگذاری خارجی جذب کند.
فراتر از نقشآفرینی عمان، عربستان سعودی انتظار دارد که ایران نیز از نفوذش بر حوثیهای یمن در جهت آماده کردن زمینه برای پایان دادن به جنگ در یمن، اقدام کند. امیرعبداللهیان در دیدار سهشنبهشب محمد عبدالسلام در مسقط گشایشهای ایجاد شده در زمینه پرونده انسانی و تبادل اسرا در یمن را مثبت خواند و بر اهمیت وحدت سرزمینی یمن تأکید کرد و گفت: «جمهوری اسلامی ایران از هرگونه ابتکار، طرح و اقدامی که به رفع محاصره یمن و برقراری آتشبس همهجانبه و تفاهم بین گروههای سیاسی یمنی منجر شود، استقبال میکند.»
محمد عبدالسلام مذاکرهکننده ارشد دولت نجات ملی یمن نیز در دیدار با رئیس دستگاه دیپلماسی ایران ضمن قدردانی از حمایتهای انسانی جمهوری اسلامی ایران از یمن، آخرین وضعیت گفتگو با عربستان سعودی در صنعاء در حوزههای مختلف را تشریح کرد. عبدالسلام در دیدار با امیرعبداللهیان تاثیر توافق اخیر بین ایران و عربستان را بر وضعیت منطقه مثبت ارزیابی کرد و افزود: «ما به مقاومت و گفتگو تا رسیدن به توافقی که حقوق همه مردم یمن را تامین کند، ادامه میدهیم.»
بیروت مقصد دوم سفر حسین امیرعبداللهیان بود؛ شهری که خیابانهایش بوی بیثباتی و سوءمدیریت میدهند. ساختار سیاسی طایفهمحور لبنان، بیروت را چندتکه کرده است. همزیستی گروههای مختلف، همواره یکی از فاکتورهایی بود که لبنان بابت آن ستایش میشد. اما این چه نوع همزیستیای است که موجب است لبنان به کشوری با دولتهای مستعجل تبدیل شود. لبنان ۵ ماه است که دولت ندارد و گروههای مختلف سیاسی هنوز نتوانستهاند برای تعیین رئیسجمهور و نخستوزیر با هم به توافق برسند.
این عدم توافق، آنچنان آوار سوءمدیریت را بر سر لبنان خراب کرده است که شهر با مشکلات عدیدهای که برخی از آنها به گذری در سطح شهر قابل رویت هستند، روبهرو شده است. لبنان برق ندارد. نیروگاههای لبنان سوختی برای تولید برق ندارند. آنطور که عدنان، یکی شهروندان بیروتی میگوید، برق دولتی در طول روز تنها یک ساعت به خانههای بیروت اختصاص مییابد.
در باقی ساعات شهروندان بیروتی یا باید برق را از شرکتهای خصوصی خریداری کنند و یا اینکه خودشان ژنراتور داشته باشند. در منطقه خلیج زیتون، برجهای سربهفلککشیدهای دیده میشوند که در میان همه طبقاتشان تنها چند طبقه روشنایی برق دارند. تعداد زیادی از مردم شهر، بهشیوهای از زندگی عادت کرده اند که در طول روز تنها بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت برق دارند. اگر خانهای بخواهد برق ۲۴ ساعته داشته باشد، باید ماهانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار هزینه کند.
با توجه به ارزش متفاوت لیر لبنان با دلار آمریکا و درآمدهای پائین که به لیر پرداخت میشود، این عدد یک هزینه سرسامآور است. در حال حاضر ارزش هر دلار آمریکا برابر با ۹۸ هزار لیر لبنان است. شاید از این جهت بود که عبدالله بوحبیب، وزیر امورخارجه دولت موقت لبنان در کنفرانس مطبوعاتیاش با حسین امیرعبداللهیان، از موضوع درخواست کمک ایران به لبنان برای تامین برق سخن به میان آورد.
بوحبیب تصریح کرد که امیرعبداللهیان میتواند این پیام لبنان را به تهران منتقل کند. وزیرخارجه ایران نیز در پاسخ ضمن اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای توسعه روابط دوجانبه با لبنان در تمامی زمینهها و تأکید بر هر نوع همکاری در زمینههای مورد درخواست دولت لبنان به منظور کمک به مردم این کشور از تمامی اقوام، مذاهب و ادیان، گفت: «برای حل بحران انرژی و برق در لبنان، جمهوری اسلامی ایران آماده انتقال تجربیات خود در زمینه احداث و راهاندازی نیروگاههای برق و نیز تعمیر و نگهداری در این حوزه است.»
بحران سیاسی در لبنان موجب شده که این کشور با بحرانهای دیگری نظیر رکود شدید اقتصادی مواجه شود. برخی از تحلیلگران معتقدند که اگر بحران کنونی در لبنان به همین شکل ادامه یابد، این کشور ممکن است بار دیگر گرفتار درگیریهای خونین داخلی شود و لبنان هنوز از پتانسیل چنین رخداد تخیلی برخوردار است.
گذری در بیروت نشان میدهد که این شهر تا چه اندازه بین گروههای مذهبی و نژادی تکهتکه شده است. گروههای مذهبی و نژادی در لبنان، هر کدام به فراخور میزان برخورداریشان از ثروت و قدرت، شرایط متفاوتی را برای مردمشان رقم زدهاند. این تکهتکه شدن را حتی میتوان در میزان برخورداری ساختمانهای مناطق از روشنایی برق دریافت.
هر چه برخوردارتر، منطقهات روشنتر. تنوع در شکل و قیافه ساختمانها در بیروت بسیار زیاد است. به فاصله چندصد متر که از یک منطقه برخوردار عبور میکنید، ناگهان با ساختمانهای قدیمی و مستهلک روبهرو میشوید و بعد از آن، چندصد متر آنطرفتر باز هم با محلهای مرفه و اعیاننشین روبهرو میشوید.
دلیلش را که میپرسید میگویند این منطقه وابسته به فلان فرقه یا نژاد است که برخورداری بیشتری از ثروت و مکنت دارند و آن دیگری جزو طبقات نابرخوردار هستند که نمایندهای در ساخت قدرت ندارند. خیابانهای بیروت پر از موانع فلزی و بتونی است. شاید همین موانع هستند که به هنگام درگیری داخلی به ناگاه به سنگر تبدیل میشوند. در چنین شرایط بحرانیای است که حتی لبنانیها نیز با امیدواری به توافق میان ایران و عربستان، بهعنوان دو کشوری که نفوذ زیادی در لبنان دارند، مینگرند.
وزیر خارجه لبنان نیز در سخنانش در کنفرانس مطبوعاتی از این توافق استقبال کرد. امید این است که این توافق بتواند مسیر را برای توافق سیاسی داخلی میان گروههای مختلف در لبنان باز کند و لبنان در نهایت از دولتی مستقر برخوردار شود. حسین امیرعبداللهیان در سخنانی در کنفرانس مطبوعاتیاش با همتای لبنانی اعلام کرد که «ایران از هر توافقی که با نظر گروههای ذینفع لبنان حاصل شود، استقبال کرده و از آن حمایت میکند».
وزیر امور خارجه ایران در خصوص تحولات صحنه داخلی لبنان، با دعوت طرفهای لبنانی به گفتگو در خصوص انتخاب رئیسجمهور و تکمیل روند سیاسی در این کشور در سریعترین زمان ممکن، گفت: «مقامات لبنانی از توان و شایستگی لازم برای انتخاب رئیسجمهور و تکمیل روند سیاسی در لبنان برخوردارند.»
بهطور کلی توافق تهران و ریاض جنب و جوش تازهای در منطقه ایجاد کرده است. بدیهی است که ایران نیز امیدوار است بتواند از این دستاورد دیپلماتیک، منافع امنیتی و اقتصادی مدنظرش را بهدست آورد. این توافق میتواند موجب شود که روابط میان ایران و کشورهای عربی نظیر مصر، بحرین و امارت متحده عربی بهبود یابد. هرچند باید منتظر ماند و دید که تاثیرات این توافق بر بحرانهای درجریان نظیر بحران سوریه، یمن و لبنان جه خواهد بود.