فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت
برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت
در طریقت رنجش خاطر نباشد میبیار
هر کدورت را که بینی، چون صفایی رفت رفت
عشقبازی را تحمل بایدای دل پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت
گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت
از سخن چینان ملالتها پدید آمد
ولی گر میان همنشینان ناسزایی رفت رفت
عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
پای آزادی چه بندی گر به جایی رفت رفت
شرح لغت: هندو: مشکین و سیاه
دلهای سالکان همواره غرق عشق به معشوق است و هر قدر در این راه سختی وجود داشته باشد مقاومت میکنند و رنجیده خاطر نمیشوند.
همواره به خداوند توکل کن. باید پناهگاهت درگاه ایزدی باشد. هر چه از او رسد نیکوست. اگر مصیبتی به تو رسد و گرفتار دامی شوی از خدا کمک بخواه.