فرارو- زمانی که "جولیا رابرتز" بازیگر هالیوودی شناخته شده ۵۵ سال پیش متولد شد مارتین لوترکینگ و "کورتا اسکات کینگ" همسرش هزینه بیمارستان را پرداخت کردند. این داستان تنها سال گذشته فاش شد زمانی که رابرتز در مصاحبهای تلویزیونی آن را تایید کرد.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، ایالات متحده روز دوشنبه یاد برجستهترین چهره جنبش حقوق مدنی خود "مارتین لوتر کینگ جونیور" را گرامی داشت. این روزی است برای یادآوری زندگی و میراث کینگ. او از مقاومت بدون خشونت در مبارزه برای حقوق مدنی دفاع کرد.
او رهبری راهپیمایی از سلما به مونتگومری را برعهده گرفت و برنده جایزه صلح نوبل برای مطالبه حقوق سیاه پوستان شد. زمانی که در سال ۱۹۶۳ میلادی سخنرانی خود را با عنوان من یک رویا دارم" ایراد کرد بیش از ۲۵۰ هزار نفر را به محل ایراد سخنرانی کشاند. مارتین لوترکینگ یکی از اهداف کارزار نظارتی و اطلاعات نادرست پلیس فدرال (اف بی آی) بود. او در سن ۳۹ سالگی در سال ۱۹۶۸ میلادی ترور شد. امروز دستاوردهای او به خوبی تشریح شده و در سراسر جهان مورد تجلیل قرار گرفته اند.
در ادامه به برخی از حقایق کمتر شناخته شده در مورد زندگی منصر بفرد او خواهیم پرداخت:
"مارتین لوترکینگ جونیور" زمانی که در ۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ در آتلانتا به دنیا آمد مایکل نام داشت. پدرش "مارتین لوترکینگ سینیور" کشیش کلیسای باپتیست ابنزر در آتلانتا نیز "مایکل" نام داشت. با این وجود، او در سال ۱۹۳۴ میلادی سفری به آلمان داشت کشوری که در سال ۱۵۱۷ میلادی در آنجا راهبی به نام "مارتین لوتر" بنیانگذار جریان اصلاحات مذهبی پروتستان بود.
در نتیجه، کینگ سینیور که یکی از چهرههای اولیه جنبش حقوق مدنی آمریکا بود زمانی که مارتین جوان سال حدودا ۵ سال سن داشت به ایالات متحده بازگشت و به سرعت نام خود و پسرش را تغییر داد. زمانی که کینگ جونیور ۲۸ ساله شد به طور رسمی شناسنامه خود را اصلاح کرد. در سال ۱۹۵۷ میلادی او نام مایکل را خط زد و "مارتین لوتر جونیور" را جایگزین آن کرد.
کینگ که یک اعجوبه بود دست کم دو مقطع تحصیلی را سریعتر از زمان معمول گذراند و از دبیرستان بوکر تی. واشنگتن در آتلانتا فارغ التحصیل شد مدرسهای برای مردان سیاه پوست که پدر و پدربزرگ اش نیز در آن تحصیل میکردند. او بعدا در زندگینامه خود نوشت: "روزهای من در دانشگاه روزهای بسیار هیجان انگیزی بود. در مورهاوس فضای آزاد وجود داشت و آنجا بود که من اولین بحث صریح خود را در مورد نژاد داشتم". هنگامی که کینگ ۱۹ ساله بود در سال ۱۹۴۸ میلادی کالج را به پایان رساند و در مدرسه مذهبی کروزر ثبت نام کرد.
او به تحصیل در رشته الهیات سیستماتیک پرداخت و از دانشگاه بوستون مدرک دکترا گرفت. مدتی بعد به کینگ مدارک افتخاری بسیاری از موسسات دانشگاهی در سراسر جهان اعطا شد. او در سال ۱۹۴۷ میلادی در یک روزنامه دانشجویی نوشت: "تحصیل باید انسان را قادر سازد که شواهد را غربال کرده و بسنجد و درست را از نادرست، واقعی را از غیر واقعی و حقایق را از تخیلات تشخیص دهد".
کینگ که بعدا به عنوان یک خطیب بزرگ شناخته شد زمانی با سخنرانی مشکل داشت و در سخنرانی عمومی در دوران تحصیل امتیاز C را دریافت کرد.
کینگ در سنین پایین رفتار شیطنت آمیزی داشت. او سعی میکرد با گذاشتن خزهای روباه متعلق به مادرش روی چوب و از طریق صدای خش خش بوتهها عابران پیاده در خیابان را بترساند. او هم چنین برای زمین انداختن معلم پیانو تلاش کرده بود. هم چنین، او گاهی اوقات از سر عروسک خواهر بزرگترش به عنوان توپ بیسبال استفاده میکرد!
یکی از مهمترین سخنرانیهای تاریخ در کمتر از ۱۸ دقیقه در طول راهپیمایی واشنگتن توسط "مارتین لوتر کینگ" در تاریخ ۲۸ آگوست ۱۹۶۳ میلادی ایراد شد. با این وجود، زمانی که کینگ در حال تهیه پیش نویس سخنرانی با الهام گرفتن از انجیل، اعلامیه استقلال امریکا و نوشتههای ویلیام شکسپیر بود عبارت "من آرزو دارم که روزی این ملت قیام کرده و زندگی کند و این حقیقت را بدیهی بداند که همه انسانها برابر آفریده شده اند" را ننوشته بود. گفته میشود در طول سخنرانی یک نفر فریاد زد و گفت: "مارتین، در مورد رویا به آنان بگو". پس از آن بود که کینگ عبارت تاریخی ذکر شده را ایراد کرد.
زمانی که "جولیا رابرتز" بازیگر هالیوودی شناخته شده ۵۵ سال پیش متولد شد مارتین لوترکینگ و "کورتا اسکات کینگ" همسرش هزینه بیمارستان را پرداخت کردند. این داستان تنها سال گذشته فاش شد زمانی که رابرتز در مصاحبهای تلویزیونی آن را تایید کرد. مجری برنامه از او پرسید: "روزی که متولد شدی چه کسی هزینه بیمارستان را پرداخت کرد"؟ رابرتز پاسخ داد: " خانواده کینگ هزینههای بیمارستان را پرداخت کردند. والتر و بتی پدر و مادرم توان پرداخت هزینه بیمارستان را نداشتند".
رابرتز توضیح داد که والدین اش صاحب مدرسه تئاتری در آتلانتا به نام کارگاه بازیگران و نویسندگان بودند و در زمانی که تنشهای نژادی در ایالات متحده شدید بود فرزندان مارتین لوتر کینگ را در کارگاه پذیرفتند. رابرتز میگوید:"یک روز کورتا اسکات کینگ با مادرم تماس گرفت و از او پرسید آیا فرزندان اش میتوانند عضو مدرسه شوند؟ او در یافتن مکانی که فرزندانش را بپذیرد مشکل داشت. مادرم گفتم: "حتما، بچهها را اینجا بیاورید. به این ترتیب بود که دو خانواده با یکدیگر دوست شدند و خانواده کینگ در زمان تولد من به ما کمک کرده بودند". افشاگری او باعث تعجب کاربران در اینترنت شد و مورد تحسین قرار گرفت. "برنیس کینگ" کوچکترین فرزند کینگ نیز جولیا رابرتز را به دلیل بیان این حقیقت مورد تحسین قرار داد.
در سال ۱۹۵۸ میلادی زمانی که کینگ در فروشگاه بزرگ بلومشتاین در هارلم مشغول امضای کتاب بود زنی خوش لباس از صف بیرون آمد و فریاد زد:"این مارتین لوتر کینگ است"؟ کینگ که در آن زمان ۲۹ سال سن داشت و در حال امضای کتاب خاطرات اش بود نگاه کرد و پاسخ داد:"بله، همین طور است". به گفته موسسه تحقیقاتی و آموزشی مارتین لوتر کینگ در دانشگاه استنفورد آن زن سپس یک نامه بازکن با دستهای از جنس عاج را از کیف اش بیرون آورد و به سوی کینگ حمله کرد و تیغهای ۱۷ سانتی متری را در سمت چپ سینه او فرو برد.
کینگ برای عمل جراحی به بیمارستان منتقل شد. پزشکان بعدا به او گفتند که اگر عطسه کرده بود تیغهای که در نزدیکی آئورت او قرار داشت میتوانست باعث مرگ اش شود و شانس آورده بود. فرد مهاجم "ایزولا ور کوری" نام داشت و دختری سیاه پوست از خانوادهای کشاورز داشت. کینگ بعدا از او تحت عنوان "یک زن دیوانه" یاد کرد. کینگ ده سال پس از آن حادثه در بالکن یک مُتِل در ممفیس در سال ۱۹۶۸ میلادی به ضرب گلوله کشته شد.
تنها شش سال بعد از قتل مارتین لوترکینگ "آلبرتا ویلیامز کینگ" مادر او نیز ترور شد. او در سال ۱۹۷۴ هنگام نواختن ارگ در یک مراسم کلیسای باپتیست ابنزر در آتلانتا توسط "مارکوس وین چنالت" مرد جوانی از اوهایو کشته شد. او مدعی بود که در اصل قصد داشته "مارتین لوتر کینگ سینیور" که او نیز در کلیسا بوده را به قتل برساند. کینگ اغلب از تاثیر مثبت مادرش بر تربیت خود صحبت میکرد و او را "بهترین مادر جهان" میخواند.
کینگ پس از مرگ اش در سال ۱۹۷۱ برنده جایزه موسیقی گرمی شد. او برای سخنرانی مشهورش با عنوان "چرا من با جنگ در ویتنام مخالف هستم" که در نیویورک برای محکوم کردن جنگ ویتنام یک سال پیش از کشته شدن اش ایراد شده بود برنده بهترین ضبط کلمه گفتاری شد. کینگ در دو دوره پیش از آن در سال ۱۹۶۹ برای سخنرانی "من رویایی دارم" و در سال ۱۹۶۴ برای سخنرانی "ما باید غلبه کنیم" نامزد دریافت جایزه گرمی شده بود.