«در مورد ماجرای ترور عمران خان و اینکه چه افراد و جریانهایی در پسِ آن بوده اند یک نکته از اهمیت فراوانی برخوردار است و آن این است که اکنون بخشهای قابل توجهی از افکار عمومی پاکستان به نوعی این باور را دارند که عملیات ترورِ عمران خان به دست عوامل حکومت مستقر این کشور انجام شده است. هر چیزی هم که رسانهها و سیاستمداران بگویند، واقعیت این است که مردم، ارتش و حکومت پاکستان را عامل این مساله میدانند (حتی اگر این موضوع واقعیت نداشته باشد). مسالهای که تقویت موضع عمران خان در چهارچوب معادلات سیاسی کشورش را به همراه خواهد داشت.»
فرارو- صحنه سیاسی پاکستان روزهای ملتهبی را سپری میکند. به تازگی "عمران خان" نخست وزیر سابق پاکستان که در مدت اخیر بر سوءعملکردِ دولت "شهباز شریف" و بدتر شدن وضعیت اقتصادی پاکستان تاکید داشته و حامیانش را به تظاهرات در شهرهای مهم این کشور نظیر لاهور و اسلام آباد دعوت کرده، در جریان یک سخنرانی هدف ترور قرار گرفت. اقدامی که البته به نتیجه نرسید و با اصابت گلوله به پایِ "خان" خاتمه یافت.
عمران خان پس از این حادثه، به صورت مستقیم دولت پاکستان و به طور خاص شخص نخست وزیر این کشور "شهباز شریف" و همچنین وزیر کشور پاکستان را از جمله عوامل اصلی طراح ترور خود معرفی کرده و خواستار برگزاری راهپیماییهای گسترده علیه حکومت مستقر کشورش شده است.
در جبهه مقابل، شهباز شریف اتهامات عمران خان را قویا رد کرده و به این مساله اشاره کرده که اگر عمران خان بتواند سندی از دست داشتن وی در عملیات ترورِ خود بیاورد، او بلافاصله از کرسی نخست وزیری پاکستان استعفا خواهد کرد.
در این فضا، ناظران و تحلیلگران معتقدند که عرصه سیاست پاکستان که پس از وقوع سیل ویرانگر در این کشور وارد دورهای از مشکلات اقتصادی و اجتماعی شده بود، اکنون پس از حادثه ترور نافرجام عمرانخان ملتهبتر شده و بایستی انتظار روزهایی پُرتنش را در این حوزه و در ادامه راه داشت.
از این رو، فرارو در گفتگو با محسن روحی صفت، سرکنسول سابق ایران در پیشاور پاکستان و کارشناس حوزه سیاسی خارجی، به واکاوی اهداف و پیامدهای مختلف ترور عمران خان برای معادلات سیاسی پاکستان پرداخته است.
مشروح گفتگو با محسن روحی صفت را در ادامه مطالعه فرمایید.
محسن روحی صفت؛ در گفتگو با فرارو، در مورد زمینههای ترور عمران خان گفت: «حادثه ترور نافرجام عمران خان رویدادی بود که در نوع خود تا حد زیادی تحریک احساسات مردم پاکستان را به همراه داشت. این مساله به ویژه با توجه به روحیه خاص مردم این کشور (احساساتی بودن) ابعاد خاص و ویژهای پیدا میکند. به نظر من وقوع این حمله تروریستی تا حد زیادی به نفع شخصِ عمران خان تمام شده است. این حادثه از همان نخستین ساعات وقوع، حمایتهای گستردهای را از سوی افکار عمومی به سمت عمران خان، به ویژه از جانبِ طبقه متوسط شهری جلب کرده است.»
وی افزود: «در تحلیل وقایع جاری پاکستان ابتدا باید در نظر داشت که عمران خان به پشتوانه ائتلاف با احزاب کوچک و به طور خاص ارتش بود که توانست قدرت سیاسی را در کشورش به دست بگیرد و برای مدتی نخست وزیر پاکستان باشد. در واقع بنیان سیاسی دولت وی شکننده بود و او با حمایت ارتش جای پای خود را در قدرت محکم کرد. با این حال، پس از آنکه ارتش حمایت خود را از عمران خان و دولت وی سلب کرد، دولت او به سرعت فروپاشید و در این زمینه احزاب مخالف و مجلس پاکستان کنشگری میدانی را بر عهده داشتند.»
سرکنسول سابق ایران در پیشاور پاکستان گفت: «عمران خان با قدرت گرفتن خود در پاکستان عادت دیرینه سیاسی حاکم بر کشورش یعنی تفوق و موقعیت برتر دو حزب را تضعیف کرد و خود را به مثابه جریان سوم به افکار عمومی این کشور عرضه کرد. از این منظر، طیفهایی از مردم پاکستان نیز خواهان این جریان سوم بودند و میخواستند جریان سیاسی را شاهد باشند که از اتهامات و موارد فسادی که پیشتر در مورد دو حزب اصلی کشورشان شاهد آنها بودهاند مبرا باشد و روندی جدید را در عرصه معادلات سیاسی این کشور دنبال کند.»
وی ادامه داد: «با این همه، عمران خان به محض قدرت گرفتن چه در بُعد سیاست داخلی چه خارجی، سیاستها و رویکردهایی را در پیش گرفت که از چشم انداز کلی به نفعش نبودند. به عنوان مثال از نظر داخلی عمرانخان با حضور در قدرت، وعدههای فراوانی را در زمینه ارتقای رفاه و وضعیت زندگی مردم پاکستان داد، اما در تحقق آنها چندان موفق نبود. مسالهای که به وضوح از سوی افکار عمومی پاکستان لمس و مشاهده شد و در عین حال ابزار و اهرم قدرتمندی را به دست جریانهای مخالفِ وی داد.»
روحی صفت تصریح کرد: «در صحنه سیاست خارجی نیز دولت عمران خان و کُنشهای آن تا حدی مصادف با رویدادهای جدید در عرصه بین المللی و به طور خاص متصلب شدن بیش از پیش فضای سیاست و نظام بینالملل شد. مسالهای که در عصر پسا آغاز جنگ اوکراین، رنگ و بویی جدی را به خود گرفت و حتی تا حدی بلوکبندیهای جهان شرق و غرب که در دوران جنگ سرد حاکم بود را به یاد میآورد.»
این کارشناس سیاست خارجی گفت: «اقدام عمران خان پس از آغاز جنگ اوکراین در سفر به مسکو (به عنوان اولین رهبر خارجی)، علی رغم تمامی مخالفتهای کشورهای غربی و آمریکا، عملا موجب شد تا زمینه چینیهای زیادی از منظر کنشگران خارجی به ویژه آمریکا جهت برکناری او از قدرت انجام شود. هرچند که همین حالا نیز پاکستان به این نتیجه رسیده که نمیتواند نسبت به قدرتهای شرقی (به ویژه چین و روسیه) بی اعتنا باشد با این حال سیاستهای عمران خان در آن زمان از دیدِ غرب بسیار تهدید آمیز به نظر میرسیدند.»
این دیپلمات سابق کشورمان افزود: «پس از برکنار عمران خان، شهباز شریف با این وعده سرکار آمد که بنا دارد وضعیت پاکستان را که به دلیل سیاستهای بحرانی عمران خان، وضعیتی آشفته (مخصوصا از حیث اقتصادی) دارد بهبود بخشد و درست کند. شاهد آن بوده ایم که وی در مدت اخیر روابط پاکستان را با عربستان، کشورهای اروپایی و آمریکا توسعه داده است.
با این حال، وضعیت اقتصادی مردم پاکستان هنوز تغییر خاصی را شاهد نبوده است. مسالهای که یکی از دلایل اصلی و مهم آن وقوع سیل ویرانگر اخیر در این کشور است. سیلی که چیزی در حدود ۳۰ میلیارد دلار خسارت به پاکستان وارد کرده است. در عین حال هنوز هم شاهد حضور برخی چهرههای مفسد در حلقه پیرامونی شهباز شریف در قالب حزب مسلم لیگ هستیم. مسائلی که در کنار هم موجب شدند تا خوش بینیها نسبت به بهبود وضعیت اقتصادی پاکستان در دوره شهباز شریف تا حد زیادی به سرخوردگی تبدیل شوند.»
محسن روحی صفت در پایان گفت: «همین مساله سبب شده تا عمران خانه اهرم خوبی جهت تشویق مردم به اعتراض علیه دولت مستقرِ این کشور داشته باشد. مسالهای که در مدت اخیر نمودهای خود را در قالب راهپیماییهای حامیان عمران خان در شهرهای لاهور و اسلام آباد به نمایش گذاشته و اکنون قضیه ترور نافرجام عمران خان نیز موجب گسترش و تشدید اعتراضات علیه دولت مستقر پاکستان خواهد شد.
در این فضا، یک نکته مهم و اساس دیگر این است که برای شهباز شریف گزینه الترناتیو و جایگزینِ قوی، بهتر از عمران خان هم وجود ندارد. متغیرهای گوناگون عملا پاکستان کنونی را در وضعیتی قرار داده اند که شاید بهترین واژه و عبارت جهت توصیف آن، "آشفتگی و تشدید تنش ها" باشد.»
محسن روحی صفت در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به حملات مستقیم عمران خان پس از حادثه ترور نافرجامش به دولت شهباز شریف، احتمال فروپاشی این دولت وجود دارد یا خیر؟ گفت: «باید در نظر داشت که عمران خان صرفا در قضیه ترور خود، دولت و شخص نخست وزیر مستقر یعنی شهباز شریف را هدفِ حمله قرار نداده است. دامنه اختلافات بسیار گستردهتر از این حرف هاست. به طور خاص در مورد انتصاب فرمانده ارتش که پُستی کلیدی و مهم در پاکستان است نیز اختلافات زیادی وجود دارد. اکنون دوره مسوولیت فرمانده ارتش فعلی پاکستان چندین روز است که به پایان رسیده است.»
وی افزود: «عمران خان به عنوان رهبر اپوزیسیون دولت در نامهای، پیشنهادی را به شهباز شریف جهت انتخاب فرمانده ارتش این کشور ارائه کرده است (اهمیت این نامه زمانی درک میشود که بدانیم در پاکستان حزب مخالف و آرا و نظرات آن بسیار مهم قلمداد میشود و حتی این حزب طرفِ مشورت دولت مستقر نیز است. جالب اینکه وقتی یک رهبر خارجی به پاکستان سفر میکند، اول رئیس حکومت را ملاقات میکند و سپس رهبر حزب اپوزیسیون). عمران خان در نامه خود به شهباز شریف گفته است که وی و شخص نخست وزیر، هرکدام شش نفر را جهت تصدی کرسی ریاست ارتش پاکستان معرفی کنند و هر گزینهای که در دو لیست مشترک بود، عهده دارِ سمت مذکور شود.»
روحی صفت ادامه داد: «شاید اصلیترین گزینه جهت تصدی کرسی نخست وزیری پاکستان، ژنرال "فیض حمید" باشد که به عمران خان نیز نزدیکی زیادی دارد. در واقع فیض حمید در شرایط فعلی مناسبترین گزینه جهت تصدی کرسی ریاست ارتش پاکستان است. این در حالی است که شهباز شریف مایل به این مساله نیست. البته اینطور به نظر میرسد که نَه تنها شهباز شریف بلکه دولت آمریکا نیز وی را گزینهای مطلوب در راستای منافع خود نمیبیند.»
این کارشناس مسائل پاکستان گفت: «از این منظر، همانطور که پیشتر نیز گفتم، اختلافات میان عمرانخان و دولت مستقر پاکستان، به مراتب عمیقتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد و این موضوع در نهادهای حساس حکمروایی پاکستان هم به وضوح قابل مشاهده است. درست به همین دلیل است که من معتقدم پاکستان در دورهای قرار گرفته که کلا بر مدار بی ثباتی میچرخد و تشدید اختلافات میان جریانهای سیاسی و نهادهای مهم حکمروایی این کشور را شاهد هستیم.»
محسن روحی صفت در پاسخ به این سوال که آیا میتوان اتهامات عمرانخان مبنی بر دست داشتن دولت پاکستان در قضیه ترورش را معتبر دانست یا خیر؟ گفت: «در مورد این مساله آن چیزی که بیش از همه از اهمیت برخوردار این است این نکته میباشد که اکنون بخشهای قابل توجهی از افکار عمومی پاکستان به نوعی این باور را دارند که عملیات ترور نافرجام عمران خان به دست عوامل حکومتِ مستقر این کشور انجام شده است.
هر چیزی هم که رسانهها و سیاستمداران بگویند، واقعیت این است که مردم، ارتش و حکومت را عامل این رویداد میدانند (حتی اگر این مساله واقعیت نداشته باشد). این موضوع مخصوصا با توجه به آن مولفهای که در ابتدای سخنانم گفتم یعنی این مساله که مردم پاکستان از حیث روانشناختی، مردمی احساساتی هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار میشود.»
سرکنسول پیشین کشورمان در پیشاور پاکستان در پاسخ به این سوال که تحلیل وی از آینده سیاسی عمران خان پس از حادثه ترور نافرجامش چیست؟ گفت: «من معتقدم که عمران خان در ادامه راه از دست برتر در چهارچوب معادلات سیاسی پاکستان برخوردار خواهد بود. اکنون تقریبا اغلب مولفهها و مسائل دست به دست یکدیگر داده اند تا بار دیگر شاهد اوج گیری موقعیت و قدرت عمران خان در صحنه کلان سیاسی پاکستان باشیم. از این منظر، من معتقدم پس از حادثه ترور نافرجام عمران خان، شانسهای وی جهت بازگشت به قدرت و در اختیار گرفتن مجدد کرسی نخست وزیری کشورش به نحو قابل توجهی افزایش یافته اند.
در این راستا، اگر همین حالا انتخابات در پاکستان برگزار شود، با توجه به اینکه شهباز شریف نتوانسته به وعدههایی که مردم کشورش داده عمل کند و در عین حال جو عمومی نیز پس از ترور اخیر عمران خان به ضررِ شریف تغییر کرده، وی (عمران خان) پیروز انتخابات خواهد بود.»