در ارتفاعات شمال غربی اسکاتلند اواسط صبح است و اتومبیلها در سراشیبی پارکینگ جنگل در گلن کرن حرکت میکنند. به نظر میرسد روز مرطوبی باشد، ولی آفتاب کمی میدمد و گروهی متشکل از ۲۰ رهرو برای یک پیادهروی ۱۰ کیلومتری به سمت ارتفاعات گلن فیودهگ واقع در وستر راس آماده میشوند. این منظرهای است که آخر هفتهها در صدها پارکینگ خودرو در سراسر اسکاتلند دیده میشود، ولی این یک گروه شامل زائران است، نوکیشان مسلمانی که قصد دارد به زیارت آرامگاه یک اشراف زاده اسکاتلندی بروند.
به گزارش بیبیسی، این زائران از شهرهای ادینبرو (ادینبورگ)، لیورپول، لستر و اطراف آن سفر کردهاند تا از بانو اولین (زینب) کوبولد قدردانی کنند. تصور میشود او اولین زن مسلمان بریتانیاییالاصل بود که به حج در مکه رفته است. این جشن مذهبی توسط بنیاد نوکیشان مسلمان سازماندهی شده که یک موسسه خیریه مستقر در بریتانیاست و شبکههای حمایتی را برای افراد تازه وارد به اسلام فراهم میکند.
بنیانگذار آن بتول الطعمه است که خودش یک نوکیش ایرلندی است. او به گروه اشاره میکند تا سفر خود را به سمت کوهستان آغاز کنند. خانم بتول الطعمه میگوید: زمانی که درباره بانو اولین شنیدم، به داستانش علاقمند شدم. او یک زن کاملا قدرتمند بود که هرگز اجازه نداد به این دلیل زن بودنش، در حاشیه قرار بگیرد.
هنوز مدتی از این پیاده روی نگذشته که باران شروع به باریدن میکند. کلاهها و مقنعههای ضد آب سرها و حجابها را میپوشاند. همانطور که باران بر آنها فرو میریزد، بسیاری از افراد گروه به آخرین سفر بانو اولین در بلندی گلن میاندیشند که خودش این محل دفن را انتخاب کرده بود. او در سال ۱۹۶۳ طی یک زمستان بسیار سرد درگذشت و در دامنه تپه دورافتادهای در املاک گلنکرن خود به خاک سپرده شد.
طبق گزارشی که در وبسایت مسجد اینورنس منتشر شده، یک نوازنده نی انبان نوحه مک کریمون را مینواخته و امامی از ووکینگ در ساری مراسم خاکسپاری را انجام داده است. این پیوند با وویکنگ هنوز پابرجا مانده است و تقریبا ۶۰ سال بعد نمایندهای از مسجد شهر در این پیادهروی به سمت آرامگاه او شرکت میکند.
بانو اولین در اواخر دهه ۱۸۰۰ در ادینبرو به دنیا آمد و دوران کودکی خود را بین اسکاتلند و شمال آفریقا گذراند. او در حین اقامتش در اینجا بود که با دوستان الجزایری خود از مساجد دیدن کرد و برای اولین بار با اسلام آشنا شد. او بعدا نوشت: «من ناخودآگاهانه قلبا کمی مسلمان بودم «دقیقا مشخص نیست که بانو اولین چه زمانی به اسلام گروید، اما به نظر میرسد که یک ملاقات تصادفی با پاپ در حین بازدیدش از رم، این اعتقاد او را تایید (تحکیم) کرده است.
او گفت: «وقتی پاپ اعظم ناگهان خطاب به من پرسید آیا کاتولیک هستم، لحظهای متحیر شدم و بعد پاسخ دادم که مسلمان هستم. من تظاهر نمیکنم که میدانم چه چیزی من را تسخیر کرده بود، چون سالها بود که به اسلام فکر نکرده بودم».
لیدی اولین نام زینب را برای خودش انتخاب کرد و سرانجام در سن ۶۵ سالگی برای زیارت حج به مکه رفت.
یکی از نوکیشان مسلمان که به بانو زینب ادای احترام میکند، ایون رایدلی است که در مرز اسکاتلند زندگی میکند. او زمانی که به عنوان یک خبرنگار در افغانستان کار میکرد، در سال ۲۰۰۱ به اسارت طالبان درآمد که توجهاش را به اسلام جلب کرد. او میگوید: «تغییر مذهب من از جهات بسیاری با دستگیری و زندانی شدن من توسط طالبان آغاز شد. این تجربه من را در مسیری قرار دارد که به عنوان یک ممارست آکادمیک آغاز شد، ولی من را به یک سفر معنوی برد».
خانم رایدلی در کتاب خود به نام «در دستان طالبان» گفت او از ادب و احترامی که مردان طالبان به او میگذاشتند شگفت زده شد. در طول اسارتش قول داد که قرآن را مطالعه کند و بعد از آزادیش این کار را انجام داد. زمانی که خانم رایدلی در ترکیه بود از طریق خانم الطعمه با بانو اولین آشنا شد. او میگوید: «من شروع کردم درباره این خانم اسکاتلندی مطالعه بیشتری کنم، به همین دلیل من و بتول تصمیم گرفتیم یک گروه از نوکیشان مسلمان ترتیب دهیم و بیرون برویم و از آرامگاه او زیارت کنیم».
بعد از ۳ ساعت پیاده روی در هوای سرد و مرطوب، زائران لحظهای استراحت میکنند و اسماعیل هویت که راهنمایشان است، در حالیکه که کیلت (دامن اسکاتلندی) پوشیده، جلوتر میرود تا به دنبال آرامگاه بانو اولین بگردد. او از دوردست علامت میدهد که آرامگاه در فاصله کمی در بالای تپه دیده میشود. گروه به آن سمت راه میافتند و دور سنگ قبر جمع شده و زانو میزنند.
آنها ادای احترام میکنند و بعد برای دعا دور هم جمع میشوند. این یک لحظه تکاندهنده است و اشک در چشمان چند فرد گروه جمع میشود. خانم الطعمه مراسم را با خواندن گزیدهای از کتاب لیدی اولین به پایان میرساند و درباره زیارتش به مکه تعمق میکند. «روزهای گذشته چه چیزی به جز علاقه، شگفتی و زیبایی بینهایت به همراه داشته است؟ دنیای جدید شگفتانگیزی بر من آشکار شده است».
مسافران بعد از بازگشت به جاده، برای صرف غذا و فرصتی برای تامل درباره سفری که انجام داده بودند، به مسجد اینورنس دعوت شدند. خانم رایدلی میگوید با اینکه راه رفتن او را خسته کرده، ولی احساس میکند دعاهای سر قبر «از نظر معنوی تکان دهنده» بوده است. او میگوید: «یک گوزن نر در تپهای بالای آرامگاه او ظاهر شد که کاملا نمادین و تکان دهنده بود. این بانویی بود که دلش با ارتفاعات (اسکاتلند) بود، ولی در عین حال غرق در اسلام بود».
خانم التوما موافق است که لیدی اولین الگویی است که نشان میدهد افراد نوکیش جدید هنوز میتوانند فرهنگ و هویت خود را حفظ کنند. او اضافه میکند: «او در اینجا برای نوکیشان بسیار مهم است. من خوشحالم که کتابش را خواندهام و این پیادهروی را انجام دادهام، چون تهور، شجاعت و حس ماجراجویی او را تحسین میکنم. او یک پیش کسوت راستین بود.»