دور هشتم مذاکرات رفع تحریمها و احیای برجام در شرایطی امروز پنجشنبه در هتل کوبورگ وین از سر گرفته میشود که در دور هفتم این گفتوگوها فضای مبهمی بهدلیل آنچه برخی طرفهای غربی متون تنظیمشده از سوی ایران را حداکثری توصیف کردند، شکل گرفت. با این حال دیپلماتهای حاضر در گفتوگوها همچنان معتقدند که شانس احیای توافق بالاست و طرفهای برجامی باید با اراده و در عین حال انعطافپذیری زمینه توافق را فراهم کنند.
دور جدید مذاکرات احیای برجام امروز پنجشنبه ۱۸ آذر - ۹ دسامبر در هتل کوبورگ وین برگزار میشود. مذاکراتی که متمرکز بر رفع تحریمها برای احیای کامل توافق هستهای است و قرار است دو بسته پیشنهادی ایران که در هفتمین دور مذاکرات ۸ آذر به طرفهای برجامی پیشنهاد شد و در پایتختها مورد بحث و مشاوره و تبادل نظر قرار گرفت، روی میز گفتوگوها قرار گیرد.
به گزارش دنیای اقتصاد، اگرچه طرفهای غربی این دو بسته پیشنهادی را که مربوط به رفع تحریمها و تعهدات هستهای است زیادهخواهانه و مغایر با مذاکرات شش دور قبلی که از فروردین تا خرداد ۱۴۰۰ در گرند هتل شهر وین برگزار شد، میدانند، اما روسیه و چین و بهطور ضمنی برخی طرفهای غربی همچنان امیدوارند طرفین با انعطافپذیری زمینههای دستیابی به توافق را فراهم کنند، چرا که نباید مانع از دست رفتن شانس توافق کامل و بازگشت طرفین به تعهدات متقابل شد. از این زاویه میتوان پنج سناریوی پیش روی مذاکرات هستهای را شناسایی کرد و با تحلیل جزئیات آن، چگونگی دستیابی به سناریوی ممکن و در عین حال واقعبینانهتر را مورد تبیین و تحلیل قرار داد. توافق زودهنگام، شکست مذاکرات، توافق موقت، فریز در برابر راستی آزمایی و اقدام در برابر اقدام یا دستهبندی آن در سناریوهای خوشبینانه، بدبینانه، محتمل، مطلوب و ممکن پنج سناریویی است که خطوط آن میتواند از دل مذاکرات امروز ترسیم شود.
در سناریوی اول که خوشبینانهترین سناریوی ممکن است؛ طرفهای برجامی، برنامه پیشنهادی ایران در قالب دو بسته مربوط به «رفع تحریم» و «تعهدات هستهای» را میپذیرند و فضا را برای دریافت بسته سوم که ناظر بر «راستیآزمایی» است فراهم میکنند. در این صورت، مذاکرات آتی تنها معطوف به نحوه اجرای توافق خواهد بود. با توجه به اتمسفر حاکم بر خروجی مذاکرات دور قبلی که برخی طرفهای برجامی از جمله فرانسه و آلمان آن را زیادهخواهانه و مغایر با چند دور مذاکرات قبلی ارزیابی کردند، بعید است که توافق زودهنگام در این دور و حتی دور بعدی حاصل شود.
در سناریوی دوم که بدبینانهترین سناریوی ممکن است؛ بسته پیشنهادی ایران بهطور کامل رد شده و ختم مذاکرات اعلام میشود. در این حالت، با اجماع تروئیکای اروپایی و ایالات متحده، طرفهای مقابل به سراغ احیای قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران خواهند رفت و تحریمهای بیشتری اعمال خواهند کرد. از آنجا که احتمال تحقق این سناریو بهویژه در این دور از مذاکرات نیز ضعیف است ولی نمیتوان شانس تحقق آن را نادیده گرفت، زمینه برای فشارهای بیشتر از جمله حملات خودسرانه رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهای ایران نیز افزایش پیدا میکند. این مساله بهویژه با توجه به مساله غنیسازی ۶۰ درصدی ایران و مانور و تبلیغات بسیار وسیع تل آویو و برخی دولتهای عربی و غربی بر روی آن، امکان تحقق بالایی دارد.
در سناریوی سوم که سناریوی محتملی است، هرچند ایران با قاطعیت آن را رد کرده است، طرفین متوسل به پذیرش اقدامات محدودی میشوند تا مانع از شکست مذاکرات و از دست رفتن شانس توافق کامل شوند. این سناریو که معروف به کمتر در برابر کمتر است از سوی طرفهای غربی و قبل از شروع دور هفتم مذاکرات مورد مانور تبلیغاتی قرار گرفت. یک روز قبل از آغاز دور هفتم مذاکرات، خبرگزاری رویترز در خبری به ابعاد ایده «توافق موقت» با ایران در دور جدید پرداخت.
خبرگزاری رویترز در مقالهای توافق «کمتر برای کمتر» را که همان توافق موقت است راهحل احتمالی تنش به وجود آمده در پی خروج آمریکا از برجام و کاهش تعهدات ایران ذیل ماده ۳۶ برجام دانست. پیش از آن نیز در روز ۲۶ آبان، خبرگزاری اکسیوس در گزارشی عنوان کرد مشاور امنیت ملی آمریکا، ایده «توافق موقت» با ایران، با هدف خرید زمان بیشتر در مذاکرات هستهای را با همتای اسرائیلی خود مطرح کرده است. اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکا در مرداد ۱۳۹۹ در مقاله «تعامل مجدد با ایران»، از طرحی رونمایی کرد که تا حد زیادی به مفاد همین توافق موقت نزدیک بود. از این طرح با عنوان «توقف و عقبگرد» یاد شده بود. همچنین اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» نیز در مقالهای که در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ تحت عنوان «بایدن باید درباره برنامه هستهای ایران حدگذاری، توقف و عقبگرد کند» از برچسب «حدگذاری، توقف و عقبگرد» برای توضیح توافق موقت استفاده کرد. یکی از اصلیترین دلایل مخالفت جمهوری اسلامی ایران با ایده توافق موقت به بحث چگونگی اقدام در برابر اقدام و عنصر مهم زمان و بازگشتپذیری بازمیگردد. همانگونه که در جریان توافق برجام هم بازگشت ظرفیتهای اتمی ایران نزدیک به ۲ سال زمان گرفت در حالی که آمریکاییها به سرعت و با چند فرمان اجرایی تحریمهای خود را بازگرداندند.در این چارچوب ایده توافق موقت با سیاستهای کلی اعلامشده از سوی جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد. طبق متن قانون مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۹۹)، اسناد بالادستی در حوزه مذاکرات و تحریمها، بر اساس برداشتن کلیه تحریمها از طرف آمریکا و راستیآزمایی از طرف ایران بنا شده است. توافق موقت علاوه بر اینکه فقط باعث تخفیفهای تحریمی و نه لغو آنها میشود، جامعیت نداشته و کلیه تحریمها را شامل نمیشود.
این سناریو که نه توافق موقت است و نه توافق کامل به این وضعیت باز می گردد که ایران در ازای رفع کلیه تحریم ها یا بخش مهمی از تحریم ها، حاضر به انجماد (فریز) بخشی از فعالیتهای هسته ای خود به مدت محدود خواهد بود تا ضمن اینکه اعتماد آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به دست آورد ، بتواند راستی آزمایی تحریم ها را امکانسنجی کند. این سناریو همچنین کمک می کند تا طرف های غربی که نسبت به غنی سازی ۶۰ درصدی ایران حساسیت دارند، فضایی را برای دستیابی به توافق اصلی فراهم کنند. از آنجا که ایران اعلام کرده تنها زمانی حاضر به برداشتن اقدامات متقابل برای بازگشت به تعهدات است که کلیه تحریم ها رفع شود و ایران لغو تحریم را راستی آزمایی کند، فریز بخشی از اقدامات جبرانی هستهای آنهم با شرایط مورد قبول ایران، می تواند زمینه ای برای رسیدن به توافق باشد.
در سناریوی پنجم که سناریوی ممکن و در عین حال واقعبینانهای است، اگر طرفهای برجامی ضمن داشتن اراده لازم از انعطافپذیری هم برخوردار باشند، پس از گذشت چند دور از مذاکرات طرفین به نقطهای مورد توافق میرسند که مبنای تداوم گفتوگوها قرار خواهد گرفت. بنمایه این سناریو بر مبنای برآورد هزینههای از بین رفتن توافق برجام توسط طرفین است.
همچنین پیشبرد مذاکرات کاهش تنش جمهوری اسلامی ایران با امارات و عربستان سعودی هم مسیری است که از مذاکرات احیای برجام تاثیرپذیر است و طبیعتا نقش مهمی در ادراک طرفین از به نتیجه رساندن مذاکرات و کاهش دادن سطح تنش پس از یک دوره تصاعد بحران در منطقه دارد. تفاوت این سناریو با سناریوی توافق موقت ناظر بر سرعت بازگشتپذیری اقدامات جمهوری اسلامی است. در واقع تعریف اقدامات متناظر با اقدامات ایران بهگونهای که اولا منافع ملموسی داشته باشد و ثانیا در صورت عدم انجام هر تعهد توسط طرف مقابل اقدامات ما بهراحتی قابل بازگشت باشد، بهترین تضمین فنی و عملیاتی برای اجرای تعهدات طرف مقابل بوده و بیشک از آنچه بر روی کاغذ و بیانیه ارائه میشود، اعتبار بیشتری دارد. با توجه به افزایش بیاعتمادی میان ایران و طرفهای غربی بر مبنای خروج ایالات متحده و انفعال کامل اروپا در اجرای تعهدات خود، در صورت از میان رفتن برجام، دستیابی مجدد به چنین توافقی تقریبا غیرممکن خواهد بود. از همین زاویه است که در چند روز اخیر برخی خبرها حکایت از آن داشت که آمریکا امید زیادی به چین و روسیه بسته تا با گفتوگو از بین برود با ایران زمینههای انعطافپذیری در بستههای پیشنهادی ارائه شده از سوی ایران را فراهم کنند.
چرا که دولت بایدن نمیخواهد شانس گفتوگو و بازگشت به وضعیت دوره ترامپ تکرار شود. در دوران انجام مذاکرات منتهی به برجام در سال ۲۰۱۵ نیز بسیاری به انعقاد توافق امیدی نداشتند اما هنر اصلی مذاکره حل مشکلات و موانع پیش رو است و آنچه اهمیت بیشتری دارد این است که محور اصلی پیشرفت مذاکرات «منافع» طرفین است نه «مواضع» آنها، بنابراین با توجه به اینکه هر دو طرف منافع حاصل از اجرای توافق را بیشتر از ابطال آن میدانند-علت حضور در مذاکرات چنین محاسباتی است- به راحتی نخواهند گذاشت عمر توافق به پایان برسد.