فراروـ سومین قسمت از سریال مردم معمولی به تهیه کنندگی و کارگردانی رامبد جوان روز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«خسرو از ازدواج بردیا و رومینا باخبر شده است و حالا همه اهالی مرکز در تلاشند که مانع کشته شدن بردیا به دست خسرو شوند...»
در سورپرایز طلایی سوم دست و پای خسرو را بستهاند و او را در دفتر ایرج زندانی کردهاند. دختر خالهها هریک به نوعی سعی میکنند خسرو را آرام کنند تا به بردیا حمله نکند و به او آسیب نزند. خود بردیا هم در دفترش پنهان شده و از نعرههای خسرو حسابی ترسیده است. گره کور این ماجرا، اما به دست خود رومینا و بردیا باز میشود. ایرج در صحبتهایش با بردیا از مزایا و شرایط ازدواج و زندگی مشترک میگوید. مزایایی که بردیا هیچوقت آنها را در نظرش نداشته است و حتی برایش ناخوشایند هم هست. بردیا نمیتواند هیچ چیز را بیشتر از پولهایش دوست داشته باشد.
رومینا هم وقتی کمی بیشتر فکر میکند، میبیند که نهتنها بردیا را دوست ندارد، تا حدی از او و رفتارهایش نفرت نیز دارد؛ بنابراین هر دو در یک زمان به هم اعلام میکنند که از ازدواج پشیمان شدهاند و ماجرا ختم به خیر میشود. رومینا به سر کارش بر میگردد و خسرو هم دیگر نمیخواهد پسرخالهاش را به قتل برساند!
قسمت نهم سریال مردم معمولی به یکباره و با تصمیم عوامل این سریال به قسمت سوم تبدیل میشود! بدین صورت که شش قسمت ابتدایی این سریال به کلی از پلتفرم فیلیمو حذف میشود و قسمت هفتم این سریال یعنی شروع سه قسمت سورپرایز طلایی به عنوان قسمت اول این سریال ثبت میشود. در متن بیانیهای که درباره این تصمیم سازندگان مردم معمولی منتشر شده آمده است: «احترام به سلیقه مخاطبان و نگاه تعاملی همواره جز دغدغههای عوامل سازنده سریال مردم معمولی و مدیریت مجموعه فیلیمو بوده و از همینرو تصمیم به تغییرات در این سریال نیز در همین راستا صورت گرفته است.»
"احترام به سلیقه مخاطبان" عبارت در ظاهر شیکی است که بیکیفیتی شش قسمت ابتدایی را انکار میکند. شش قسمت ابتدایی سریال مردم معمولی بسیار بیکیفیت و دوست نداشتنی بود. در دنیای دیجیتالی وقتی یک چیز در آن منتشر شود و پا به این دنیا بگذارد، دیگر نمیتوان مرگی برایش متصور شد، این هیچ ربطی به سلیقه مخاطبان ندارد و هیچ منتی بر سر آنها نیست. این شش قسمت شرمآور نمیتواند دستآویز هنرمندان و کاسبانی شود که ادعای ارتقای سلیقه مخاطب را دارند.ای کاش آنها به جای این مانورهای تبلیغاتی، شکست ایدهها و اشتباهات فاحششان را میپذیرفتند و در روزگاری که هیچکس اشتباهش را بهراحتی نمیپذیرد، به این وسیله برای خودشان تبلیغات میکردند.