حضور یحیی گلمحمدی در پرسپولیس با قهرمانی همراه بود. این قهرمانی را میتوان به اسم یحیی که روی نیمکت نشسته بود نوشت و میتوان آن را کمی بیشتر تجزیه و تحلیل کرد. آن وقت میشود به هر کسی سهمی داد و سهمی که برای سرمربی فعلی پرسپولیس باقی میماند شاید خیلی زیاد نباشد. اسکلت تیمی که برانکو ساخت و تفکراتی که این مربی کروات در تیم جا انداخت و تیم شسته و رفتهای که تحویل کالدرون داد. کالدرون نتوانست هیچگاه محبوب هواداران باشد و نتوانست خودش را از زیرسایه برانکو خارج کند با این حال او برای گلمحمدی مربی محبوبی است برای این که تیم را در صدر جدول به او تحویل داد و کار او را برای بالابردن جام بسیار راحت کرد.
پرسپولیس فعلی، اما نیازی به تجزیه و تحلیل ندارد. این تیم هر چه که هست ساخته دسته یحیی است. چه آن تیمی که توانست به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد و حتی باختش در فینال با آه و حسرت همراه باشد، چون در قامت یک بازنده بازی نکرد و چه این تیمی که از پس آلومینیوم اراک برنمیآید. برای آن چه که یحیی در پرسپولیس انجام داده میتوان ساعتها بحث کرد و از همه کارهای مثبت و منفیاش نوشت و در نهایت برآیندی گرفت که کدام بیشتر بوده. گلمحمدی، اما یک دارایی پرسپولیس را از این تیم گرفته؛ یک دارایی ارزشمند که بزرگترین یادگار برانکو در جمع سرخپوشان بود و همان راز بزرگ موفقیت مربی کروات محسوب میشد. تلاش و تلاش و تلاش بدون بهانهجویی.
اگر مصاحبههای یحیی در همین چند بازی اخیر را کنار هم بگذاریم بیش از ۴ سال حضور برانکو در این تیم گله و شکایت دیده میشود. ناعادلانه است که بگوییم حتما سکوت برانکو به خاطر نداشتن مشکلات بوده که این تیم در زمان او با بزرگترین و عجیب و غریبترین اتفاقات دست به گریبان بود. مدیران ایرانی که هیچ کدام بر دیگری مزیتی ندارند در راس کار قرار داشتند و محرومیتها دیگر جایی برای نفس کشیدن برانکو باقی نگذاشته بود. اشتباهات داوری شاید در هیچ زمانی بیش از این ۴ سال پرسپولیس را اذیت نکرد، اما کمتر کسی آن اشتباهات را به یاددارد برای این که شاید در کمتر مصاحبهای از برانکو بتوان اثری از آن دید. از دست دادن بازیکنان بزرگ هم تجربهای نیست که برانکو کم پشت سرگذاشته باشد. همه این اتفاقات، اما برای سرمربی سابق قرمزها با یک کلمه پشت سرگذاشته میشد. برد، برد و برد. بردن میتوانست سرپوشی باشد بر همه بیکفایتیهای مدیریتی و بیعدالتیهای داوری.
حضور یحیی گلمحمدی، اما حالا این تصویر را از پرسپولیس پاک کرده است. مصاحبههای ایرانیزه شده به این تیم برگشته و بعد از کادرفنی قطعا از زبان بازیکنان هم شنیده خواهد شد. ایراد از زمین و اتهام به زمان و همه این بهانهها (حتی به درست) جایش را درپرسپولیس باز کرده. اقتدار دفاعی یا پرسپولیس هجومی چیزی نیست که یحیی از پرسپولیس گرفته باشد او در حال عوض کردن فرهنگ ارزشمندی است که برانکو به پرسپولیس هدیه داد بود. خط دفاع پرسپولیس یا نقطه ضعف حملهاش شاید با جذب چند بازیکن و چند تاکتیک به سرجایش برگردد. یحیی پیش از این و حتی در پرسپولیس نشان داده که توانایی فنی لازم را دارد. او را میتوان از بهترین مربیان فعلی داخلی فوتبال دانست، اما گویا او تصمیم گرفته علاوه بر متن، حاشیههایش را هم بیشتر کند. یحیی احتمالا رمز موفقیت را در سروصدا و اعتراض پیدا کرده. روشی که بسیاری از مربیان و نیمکتهای فعلی آن را در پیش گرفتهاند. پرسپولیس، اما پیش از این رمز موفقیت را پیدا کرده بود و برانکو آن را برای یحیی به یادگار گذاشته بود. حالا تنها کاری که گلمحمدی نیاز دارد حفظ آن کلید طلایی است نه هیچ کار اضافه دیگری.
بی تیمی