بازارهای مالی از کنار آشوب و بلوای ترامپ میگذرند و مقصد آنان سیاستهای دولت بعدی است. به عبارتی آنچه اهمیت دارد، بسته محرک اقتصادی است که ممکن است دولت بایدن از آن رونمایی کند. آنها میگویند چشماندازهای رشد اقتصادی کوتاهمدت از سخنان بایدن و برنامههای وی پدیدار است و این برای ما مهم است.
بعد از شنیدن خبر حمله طرفداران ترامپ به کنگره، همه، بهجز معاملهگران بازارهای سهام، شوکه شدند. همزمان که گارد ملی آمریکا مشغول پوشش امنیتی کنگره بود، معاملهگران سهام و اوراق مالی، این جریان غافلگیرکننده سیاسی را کماهمیت تلقی کردند.
شرق در ادامه نوشت: بازارها بازدهی اوراق خزانه را مثل روزهای قبل ثبت کردند. سرمایهگذاران نهادی از پاریس تا فرانکفورت نیز فقط اخبار این فاجعه را پیگیری کردند. اگرچه این حوادث با کشتهشدن چهار نفر تبدیل به یک آشوب سیاسی دلخراش شد، ولی برای بازارهای سهام و مالی نگرانیهایی را ایجاد نکرد.
بازیگران بازارهای مالی و سهام روی آسیبندیدن اقتصادهای بزرگ جهان از این حوادث شرطبندی کردهاند. آنها ذهن خود را بیشتر روی نتایج انتخابات سنا در جورجیا و تأثیر آن بر توان تأثیرگذاری دولت بایدن بر اقتصاد و رشد کوتاهمدت آن متمرکز کردهاند.
آنها بهجای اینکه به هایوهوی ترامپ و طرفدارانش بیندیشند، به این فکر میکنند که آیا بایدن میتواند گامهای مؤثری را برای اقتصاد بردارد؟ بازارهای مالی از کنار آشوب و بلوای ترامپ میگذرند و مقصد آنان سیاستهای دولت بعدی است. به عبارتی آنچه اهمیت دارد، بسته محرک اقتصادی است که ممکن است دولت بایدن از آن رونمایی کند. آنها میگویند چشماندازهای رشد اقتصادی کوتاهمدت از سخنان بایدن و برنامههای وی پدیدار است و این برای ما مهم است، نه اینکه یک فرد عادی و مهاجم در کنگره روی صندلی رئیس نشسته است!
دلیل اصلی اینکه بازارهای مالی و سهام در مقابل آشوبهای هواداران ترامپ بیتفاوتاند، چیست؟ مردم عادی از مدتها قبل اسلحه خریدند و خود را برای تهاجمات احتمالی آشوبگران و ناامنی آماده کردند. معاملهگران و سرمایهگذاران فقط به این فکر کردند که ممکن است ترامپ نتایج انتخابات را نپذیرد و با این نپذیرفتن کنار آمدند و جریانات تأثیرگذاری را در پی آن احساس نکردند؛ زیرا همیشه یک شعار مهم در بازار وجود دارد: حتی اگر اوضاع به هم بریزد بازهم به جلو نگاه کنید. به همین دلیل آنها از مدتها قبل بایدن را انتخابشده دیدند و ترامپ را بایگانی کردند.
بازارهای مالی یک سنت همیشگی برای خود دارند و آن این است که هرچقدر آشفتگیهای سیاسی خشونتبار باشند، بازهم اولویتهای بازار را باید دنبال کرد. ترور جان اف کندی در ۱۹۶۳ دغدغهای برای سرمایهگذاران و معاملهگران سهام ایجاد نکرد بلکه دغدغه آنان احتمال وقوع جنگ هستهای بین آمریکا و شوروی بود. استعفای نیکسون در ۱۹۷۴ و سوءقصد علیه رونالد ریگان در ۱۹۸۱ نیز خمی بر ابروی بازیگران بازارهای مالی و سهام نیاورد. همه این وقایع باعث نشدند تا اعتقاد به بازار خدشهدار شود.
رویدادهایی که لرزهها و پسلرزههای اجتماعی و سیاسی دارند، ارتعاش آن به بازارهای مالی نمیرسد. به همین دلیل است که در پیامد همه این رخدادهای نگرانکننده و خشونتبار و دارای عوارض سیاسی و اجتماعی، بازار راه خود را میرود.
معاملهگران سهام و سرمایهگذاران داراییهای مالی همیشه بازار را پایدار و پابرجا میبینند. وقایع و رخدادهای جانبی که دیگران – عموم مردم، سیاستمداران و بازیگران سایر بخشها- آنها را بهمثابه آخرالزمان تلقی میکنند، در نظرگاه بازارهای مالی وقایعی زودگذر و کماهمیت جلوه میکنند.