فرارو- برخی از ناظران بین الملل معتقدند، دشمنی مشترکی که دولتهای حاشیه خلیج فارس نسبت به ایران دارند، نوعی منافع مشترک را میان آنها و اسرائیل ایجاد کرده است. مقامهای رژیم صهیونیستی بارها و بارها، ایران را دشمن درجه یک خود در منطقه خطاب کرده اند. احتمال کنار رفتن دولت ترامپ از قدرت موجب شده تا امارات و اسرائیل با انعقاد توافق عادی سازی روابط، به نوعی خود را جهت مقابله با تحرکات ایران در صورت انتخاب نشدن مجدد ترامپ و باز شدن فضا برای این ایران در عرصه بین المللی، آماده کنند.
به گزارش فرارو، روز پنچشنبه، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از عادی سازی روابط میان
اسرائیل و امارات متحده عربی خبر داد. اسرائیل در چهارچوب توافق عادی سازی روابط با امارات متعهد شده که برنامه الحاق بخشهایی از کرانه باختری به قلمروی اشغالی خود را به حالت تعلیق درآورد.
این در حالیست که این توافق به طور خاص، نقش جرارد کوشنر به عنوان نماینده ویژه ترامپ در مساله به اصطلاح صلح در خاورمیانه را برجسته میسازد و برای آنهایی که معتقد بودند نقش و جایگاه کوشنر در دولت ترامپ، صرفا نمایشی است و وی چیزی جز تئوریپردازیهای بی نتیجه در عرصه سیاست خارجی آمریکا ارائه نمیکند، شوکه کننده خواهد بود.
مهدی مطهرنیا
این پیمان صلح در ادامه توافقنامه کمپ دیوید است
مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه توافق صلح میان اسرائیل و امارات یک توافق ساده نیست، اظهارداشت: این توافقنامه در راستای قرارداد کمپ دیوید و صلح اسرائیل با اردن ارزیابی میشود، این درحالیست که بافت جفرافیای زمانی و مکانی این پیمان صلح از اهمیت بسزایی برخوردار است، با توجه به اینکه منطقه خاورمیانه دارای اهمیت زیادی برای ابرقدرتهای دنیای دارد، آمریکا با توجه به روابطی که بین اعراب و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده به دنبال اهداف بسیاری است.
وی افزود: از زمانیکه ترامپ بر روی کار آمد، وی به دنبال آن بود که فشار منطقهای به ایران را افزایش دهد و حلقه محاصره را تنگتر کند، در این بین با توجه به شکل گیری محور عبری- عربی، ترامپ برای افزایش فشار به ایران نیاز به اقناع سازی افکار در سطح تودهها و نخبگان داشت، در این زمینه رهبری و استراتژی چینی این سناریو با آمریکا، مدیریتش با اسرائیل و اجرای آن با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بود، در این رابطه پروژههایی همچون معامله قرن و نظایر آن که در این مدت آمریکا در پی اجرای آن بوده، همگی تکههای یک پازل هستند که به مرور زمان درحال تکمیل شدن هستند.
بیشتر بخوانید:
وی افزود: این برنامه ریزی از زمانیکه آمریکا و رژیم صهونیستی اعلام کردند، به دنبال پیاده سازی نقشه خاورمیانه بزرگ هستند، آغاز شده، آنها در مرور زمان در یک تقاطع به هم برخورد کرده و یکدیگر را کامل میکنند، همانند آنچه بین امارات و اسرائیل رخ داد، در این زمینه اعراب ورژیم صهیونیستی مدت زمان زیادی است که به طور پنهانی و غیر رسمی با یکدیگر رابطه دارند، در این راستا به زودی کشورهای دیگر از جمله عربستان راه امارات را خواهند رفت، زیرا که این کشور چند سالی است که با صهیونیستها ارتباط دارد.
این تحلیلگر مسائل بین الملل با تاکید بر اینکه دشمنی با ایران، اعراب و اسرائیل را به همکاری با یکدیگر رسانده است، گفت: آمریکا با توجه به امکاناتی که دارد، درصدد است از طریق ظرفیتهای موجود، کشورمان را هرچه بیشتر تحت فشار قرار دهد، در این زمینه ایران هراسی در بعد منطقهای باعث شد که این پیمان صلح منعقد شود که بدون شک گسترش خواهد یافت، در سطح جهانی نیز اسلام هراسی موجبات آن را فراهم آورده که آمریکا از ایران به عنوان یک کشور مسلمان، چهره بسیار بدی را تصویر کند، تا از این طریق بتواند اهداف خود در زمینه فشار هرچه بیشتر به ایران را پیگیری کند.
ترامپ به دنبال صلح تمامی کشوهای عرب خلیج فارس با اسرائیل است
آمریکا ایران را خطری بزرگ برای اعراب ترسیم کرده است
وی با اشاره به اینکه امروز در صحنه بین الملل آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی برای اعمال فشاد به یک کشور منطقهای مانند ایران، از ابزارهای گوناگون استفاده میکند، اضافه کرد: همانطور که عرض کردم آمریکا با استفاده از امکاناتی که در دسترس دارد این موضوع را به خوبی جا انداخته که ایران خطری بالقوه برای کشورهای عرب منطقه است و این مسئله باعث شده که عربها نیز به دامان اسرائیل بیفتند، بنابراین مشاهده میکنید که یک استراتژی پس پشت این پیمان صلح قرار دارد و به نوعی میتوان گفت، این توافقات یک شبه به دست نیامده، بلکه مدت مدیدی طول کشیده تا دو طرف به هم نزدیک شده تا منافع مشترک پیدا کنند، تا بر اساس آن بتوانند به همکاری بپردازند.
مطهرنیا با بیان اینکه این پیمان صلح را باید از زاویه دید دیگر نیز مورد کنکاش قرار داد، یادآور شد: عرصه بین الملل در حال پوست اندازی است و به نوعی میتوان گفت، که اگر قدرتهای بزرگ دنیا در مورد نظم نوین جهانی با یکدیگر به توافق نرسند و فضای جدیدی را در عرضه بین الملل ایجاد نکنند، این شرکتهای بزرگ و چند ملیتی هستند که میتوانند آینده جهان را رهبری کنند، دراین رابطه افرادی مانند بیل گیس مالک مایکروسافت و یا مارک زاگربرگ، مالک فیسیوک شاید در دولتها حضور نداشته باشند، اما با توجه به قدرت و امکاناتی که در اختیار دارند، میتوانند اتفاقات آینده را تعیین کنند.
این کارشناس مسائل بین الملل خاطر نشان ساخت: در حال حاضر اتفاقاتی که قرار است در سالهای آتی رخ داد و به طور کلی روندی که جهان طی خواهد کرد در اجلاسهایی مانند مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس یا کنفرانس امنیتی مونیخ که هر ساله در آلمان برگزار میشود، مشخص میشود و این شرکتها در این رویدادها نقش بسیار پر رنگی دارند، بنابراین ابرقدرتها به دنبال نظم نوینی هستند که بتوانند تاثیر این شرکتها را کمرنگ کند، با توجه به این موضوع آنها به دنبال همکاری با هم هستند و ایجاد پیمان صلح بین امارات و اسرائیل نیز گوشهای از این همکاریها و نظم نوینی جهانی قلمداد میشود.