فرارو- هر چند در مقاطع گوناگون، صدا و سیما درگیر حاشیههایی از اظهارنظرات جنجالی یا توهینآمیز مجریان خود یا نحوه سانسور برخی فیلم و سریالها و حضور برخی چهرهها شده است، اما این روزها با پایان سریال پایتخت، حاشیههایی جدی برای صدا و سیما ایجاد شد که این بار پای عبدالعلی علیعسگری رئیس سازمان صدا و سیما را به میان کشید و او نیز شاید به صورت بیسابقهای همراه منتقدین شد و به پایتخت تاخت.
به گزارش فرارو، علیعسگری که این روزها با حاشیههای چندی مواجه شده است تحصیلات آکادمیک خود را در مقطع دکتری با عنوان «مهندسی صنایع، گرایش سیستم و بهره وری» در دانشگاه علم وصنعت ایران به پایان رسانده و تا پیش از ریاست بر صدا و سیما در پستهای مدیریتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب شناسی، رئیس دانشکده صدا و سیما و معاونت آموزشی- رسانهای و فنی سازمان صدا و سیما حضور داشته است. اما نام او کمتر به گوش، خورده و آشنا بود تا به ریاست سازمان صدا و سیما رسید، سازمانی که او را در چهره یک مدیر منفعل به رخ کشید و حاشیههایی برای او رقم زد.
حاشیههای این روزها او از نمایش سکانسهای پایانی قسمت آخر سریال پایتخت آغاز شد، سکانسهایی که به دو فیلم «همسفر» و «ممل آمریکایی» با بازی بهروز وثوقی و فائقه آتشین ارجاع میداد.
همین امر موجب واکنشهای چندی شد که بخشی از آن، انتقادات شدید گروهی از فعالان سیاسی از محمد مهاجری و محمدرضا زائری به صدا و سیما بود. این حاشیهها چندان بر علیعسگری که نوک پیکان حملات را رو به سوی خود میدید؛ گران آمد که این بار به صورت بیسابقهای صدای انتقادات را شنید و وارد معرکه شد. چنانچه در دستوری ویژه به سید مرتضی میرباقری با اشاره به حواشی قسمت آخر مجموعه پایتخت ۶ تاکید کرد لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن»؟!
موضعگیری او که تا پیش از این درباره حواشی دیگر صدا و سیما و انتقادات افکار عمومی به ویژه در مسایلی چون تعطیلی برنامه نود، سکوت اختیار کرده بود موجب شد تا برخی کاربران فضای مجازی، برخورد سلیقگی او را به چالش بکشند.
تا صدا و سیما در ادامه به جای پخش پشت صحنه سریال پایتخت که پیشتر اعلام شده بود، برنامه نقد این سریال پخش کند. اما واکنش تند و انتقادی علیعسگری و این برنامه نیز مانع از ادامه واکنشها نشد. چنانچه سردار غلامحسین غیبپرور رئیس سابق سازمان بسیج مستضعفین و جانشین قرارگاه امنیتی امام علی(ع) در نامهای که روز ۱۸ فروردین خطاب به علیعسگری نوشت او را به باد تندترین انتقادات گرفت.
انتقادات او نه تنها سریال پایتخت که سریالهای «بوی باران» تا «دوپینگ» را نیز نشانه رفت و از پایتخت به «سریال ضد اخلاقی» یاد کرد: «آقای علی عسگری خود قضاوت کنید وضعیت فعلی رسانه چیست و کجاست؟ آیا شما در طراز انقلاب اسلامی تلاش میکنید؟ در سریالها چه اتفاقات تربیتی و ارزشی را میتوانید ارائه دهید؟ معرف جامعه ایران اسلامی کدام سریال است؟ یکی را آدرس دهید. به بوی باران دلخوش کنیم که در آن قتل پشت قتل را نمایش دادید و بقیه قضایا در این مجموعه یا به سریال کاملاً ضد اخلاقی پایتخت؟ یا به سریالی که قرص میخورند و اموال مردم را غارت میکنند؟ که حتی یک پیام فرهنگی را در آن نمیتوان دید یا به سریالهایی که لودگی را سرمشق قرار داده و زندگیهای لوکس را ترویج میکنند؟»
او به نمایش اشرافیگیری در وضعیت بد اقتصادی و نقشآفرینی چهرههایی که اغلب دل در گرو کشور و انقلاب ندارند نیز پرداخت. اما انتقادات او از این هم فراتر رفت که چرا چهرههای نه چندان مطرح- اشاره به امیرحسین رستمی- در برنامه زنده باید همه چیز را به سؤال بکشد یا در برنامه تهران ۲۰ چرا مسئولین انقلابی، چون سردار جلالی و فتاح باید به چالش کشیده شوند. او علیعسگری را خطاب قرار داد که «فاین تذهبون؟»
هر چند در پی این نامه، سخنگوی سپاه سردار رمضان شریف در خصوص نامه انتقادی غلامحسین غیب پرور به رئیس سازمان صدا و سیما تاکید کرد: محتوای این نامه هر چند با انگیزه مشفقانه نگاشته شده باشد، موضع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تلقی نمیشود و بدیهی است این نهاد انتقادات و پیشنهادات خود نسبت به موضوعات و برنامههای مختلف صدا و سیما را از طریق فرآیندهای مقتضی به رسانه ملی منعکس کرده و میکند؛ با این حال نامه غیبپرور نشان میداد علیعسگری اگر در میان افکار عمومی چهره محبوبی نیست و نتوانسته مخاطب را همراه خود کند حتی حامیان خود را نیز آزرده کرده است و بازی دو سر باخت را تاکنون پیش برده است. آنچه که رؤسای سابق صدا و سیما نیز همیشه با آن مواجه بودند.
برای نمونه مدتی پیش و با شیوع کرونا بود که رئیس صدا و سیما با اظهاراتی در هیئت دولت خبرساز شد؛ آنچه موجب تعجب، تمسخر و خشم کاربران فضای اجتماعی و حتی شخص رئیسجمهور شد.
۲۹ اسفند، علیعسگری در جلسه هیئت دولت با اشاره به بحران ویروس کرونا گفت که صدا و سیما در حال اداره جامعه و افکار عمومی است. این سخن البته با واکنش جالب حسن روحانی مواجه شد و او با شنیدن این حرف، تعجب کرده و دهان به شگفتی گشود. اظهارات علیعسگری در حالی بود که تا آخرین لحظه صدا و سیما به انکار شیوع کرونا در ایران پرداخت و با تهیه گزارشهای خبری، شیوع این ویروس را دروغی بزرگ خواند.
بار دیگر او در جلسهای که به منظور بررسی جزییات طرح فاصلهگذاری اجتماعی روز جمعه ۸ فروردین ۹۹ برگزار شد از شرکت توسکا حمایت کرد و در مقابل دستور رئیسجمهور که اعلام کرد که برای شناخت و آشنایی مردم با خدمات کسبوکارهای آنلاین، لیستی از شرکتهای اینترنتی توسط وزارت صمت و ارتباطات ارائه شود تا بهطور رایگان در صدا و سیما تبلیغ شود؛ مخالفت کرد. بهگفته او این تبلیغات باعث سو شدن آنها توسط شرکت توسکا میشود.
شرکت توسکا یک شرکت تبلیغاتی و مالک «روبیکا» است که حامی مالی بیشتر برنامههای پربیننده تلویزیون از جمله سریال پایتخت است.
مقاومت در برابر پخش کنسرتهای آنلاین و این روزها جدال با وزارت ارتباطات برای مالکیت باند فرکانسی پخش آنالوگی برنامههای تلویزیونی ۷۰۰ و ۸۰۰ مگاهرتز را باید بر حاشیههای صدا و سیما و شخص علیعسگری افزود.
علیعسگری که ویژهنامه نوروزی ۹۹ هفتهنامه صدا و سیما، تصویرش را با لباس رزم گلادیاتورها بر صفحه اول زده بود تا به قول خودش از «نبرد بیپایان» او در سال ۹۸ بگویند که «سال پر فراز و نشیبی برای سازمان» بود این روزها در ادامه همان نبرد بیپایان و البته در مقابل افکار عمومی قرار دارد.
افکار عمومی که در عمل از سوی او و سازمانش نادیده گرفته و به هیچ انگاشته میشوند. تا آن حد که یک مجری ساده برنامه تلویزیونی این جسارت و حق را بیابد تا از دریچه رسانهای که طبق قانون «رسانه ملی» مردم ایران است منتقدان و مخالفانی را که همچون آنها نمیاندیشند و رفتار نمیکنند را خطاب قرار دهد که از ایران باید بروند.
این روزها، اما تیزی تیغ انتقادات به علیعسگری نه از سوی آنهایی است که به قول آن مجری تلویزیونی باید از ایران بروند بلکه از سوی همفکران و حامیان همیشگی صدا و سیماست و شاید همین چراغ قرمز را برای علیعسگری به صدا در آورده است تا به تقلا بیفتد. این خود نشان دهنده تنگنایی است که پوشیدن لباس رزم را بر علیعسگری لازم میکند. لباس رزمی که پوشیدنش در تنگنای کنونی که فراتر از تناقضهای سازمان ایجاد شده و صدا و سیما را در حصار خودبزرگبینیهای خود گرفتار کرده است، برای نبرد بیپایان او برای بقا، لازم است. آن هم در مسیری که گمان نمیرود به این زودیها پایانی داشته باشد.