دکتر اکبر طالبپور*؛ خبر معافیت مالیاتی سلبریتیها و بازیگران از سوی هیئت دولت در شرایطی که دولت دارای کسری بودجه بسیار بالایی بوده و به منظور جبران این کسری در صدد مسدود نمودن راههای فرار مالیاتی و ایجاد پایههای مالیاتی میباشد، منجر به بهت و حیرت جامعه شناسان و اقتصاددانان گردید.
بر اساس برآوردهای مقدماتی هزینه چنین تصمیمی سالانه حداقل شش هزار میلیارد تومان محسوب میشود که در چنین شرایطی اتخاذ این تصمیم از چند جنبه غیرقابل دفاع مینماید؛ اول اینکه در شرایط کنونی معافیت مالیاتی بازیگرانی که درآمد (اگر نگوییم نجومی) بسیار بالایی نسبت به طبقه متوسط جامعه دارند در حق بقیه طبقات جامعه ظلم مضاعفی محسوب میشود.
در دنیای امروز مالیات یکی از تکالیف شهروند محسوب میشود که باید بر اساس درآمد و به منظور بهرهمندی از خدمات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی ادا شود. از منظر حقوقی این تکلیف شامل همه افراد جامعه میشود و نباید استثنایی در این زمینه وجود داشته باشد چرا که معافیت مالیاتی هر قشر دارای درآمد منجر به ایجاد احساس محرومیت در سایر اقشار جامعه میشود و در این زمینه نباید تبعیضی وجود داشته باشد. حال اگر قرار است معافیت مالیاتی داشته باشیم، اقشار دیگری همچون کارگران مشاغل زیان آور، معلمین و... استحقاق بیشتری برای برخورداری از چنین معافیتی دارند.
دوم اینکه اعطای چنین معافیتی به بازیگران بر اساس کدام ویژگی و یا شایستگی آنان انجام شدهاست؟ بررسی کارکرد اهالی سینما و بازیگران در طی سالیان اخیر نشانگر آن است که متأسفانه این جماعت با رفتارهای ملون خود میزان نفاق در جامعه را افزایش داده و در طی این سالها به جز تعداد انگشتشماری فیلم فاخر تقریبا به جز ریاکاری در جلوی دوربین و رفتار متناقض در پشت صحنه، تولید فیلمفارسیهای بدون قابلیت معنایی و هنری، مسابقه با یکدیگر در رفتن به فرنگ و تولد فرزندان در فرنگ، کسب درآمد در ایران و هزینه در کشورهای دیگر و ایفای نقش طبقه کمپرادور کار دیگری انجام نداده اند. البته این قضیه نیازمند یک مبحث آسیبشناسی اجتماعی جدی است که مغفول مانده و در این مقال نمیگنجد، اما به شرط ضرورت در این زمینه مباحثی را انشاالله در آینده بیان خواهم نمود، بنابراین میتوان گفت که عرصه هنری و بازیگران ما عملکرد درخوری نداشته اند که شایسته چنین توجهی باشند.
سوم اینکه در سال حمایت از تولید ملی که نیازمند مالیات ستانی درست و حمایت از تولید داخل است، اعطای معافیت مالیاتی و پرداخت یارانه به بازیگران که نماد استفاده از محصولات برند و غیر ایرانی بوده و مشغول مصرف برندهای غربی در کشورهای غربی بوده و به ریش بقیه میخندند، چه معنایی میتواند داشته باشد و با کدام منطقی قابل توجیه است. هنرمندی که خود مالیات پرداخت نمیکند چگونه میتواند ندای عدالت خواهی سردهد و از عدم پرداخت مالیات توسط دیگران گله نماید.
نکته مهمتر اینکه اتخاذ چنین رویهای در ذهن مخاطبین سینما و تلویزیون از طریق کدام سازوکار قابل توجیه و تفسیر خواهد بود، آیا فرزندان ما از این رفتار ما خرده نخواهند گرفت و در ذهن خود سئوال بی پاسخی ایجاد نخواهند نمود؟
چهارم اینکه در ایران بخشی بنام سینما و تلویزیون خصوصی وجود ندارد و این بخش از بیت المال ارتزاق نموده و بودجه دریافت میکند، در حالی که عایدی خاصی هم برای کشور در برندارد. به عبارت دیگر اینگونه نیست که ما در ایران یک صنعت سینمایی داشته باشیم و از این طریق کسب درآمد نماییم، اهالی سینما با توجه به فراوانی نعمت داخلی توجه چندانی به تولید ملی در این زمینه ندارند در حالی که میتوان با توجه به پتانسیل فنی که در سینمای داخلی وجود دارد از بازار آسیای میانه و کشورهای همسایه به منظور فروش فیلم و کسب درآمد اقدام نمود و اتفاقا در شرایط کنونی تحریم میتوان از این امر بعنوان محملی برای نشان دادن مظلومیت کشور در زمینه تحریمهای ظالمانه از یک سو، و کسب درآمد از سوی دیگر اقدام نمود.
ایجاد معافیتهایی از این قبیل برج عاجی برای سینمای فعلی ایجاد نموده و این بخش را از ایجاد حس رقابت تهی میسازد بعبارت دیگر حمایت از سینمای فعلی جز ایجاد وابستگی و سرسپردگی بیشتر در این صنعت عایدی خاصی دربر نخواهد داشت؛ بنابراین با توجه به مطالب مذکور میتوان گفت که معافیت مالیاتی و پرداخت یارانه به بازیگران در شرایط فعلی توجیه منطقی نداشته و آسیبهای اجتماعی-اقتصادی متعددی دربر دارد؛ از جمله آسیبهای اجتماعی میتوان به مواردی از قبیل: احساس محرومیت نسبی، حس بی اعتمادی عمومی و سرسپردگی اشاره نمود و از جمله آسیبهای اقتصادی میتوان مواردی همچون؛ تحمیل هزینه به بودجه دولتی، اسراف منابع دولتی و عدم ایجاد رقابت و بازاریابی خارجی را برشمرد.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه