بدون شک مردم اگرچه به دلیل مجموع عملکرد دولت و شرایط کشور نارضایتی هایی دارند و نگاهشان نسبت به اصلاحات هم تا حدودی مشابه همین ماجرا است و به ما هم انتقاد دارند. اما این نارضایتیها موجب نشده است که چهرههایی مانند سیدمحمد خاتمی تاثیرگذاری خود را از دست داده باشند
فرارو- بعد از موفقیت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و شورای اسلامی و حتی ریاست جمهوری و حضورشان در نهادهای حاکمیتی، عملکردشان نتوانست افکار عمومی را راضی کند و این مسئله موجب آغاز موج جدید از انتقادها نسبت به این جریان سیاسی شد. این زمان بود که برخی تحلیلگران سیاسی عنوان کردند که یا اصلاحطلبان باید امروز تغییراتی در ساختارهای خود ایجاد کنند یا بار دیگر عرصه را به رقیب سنتی خود خواهند باخت.
به گزارش فرارو؛ این روزها جریان اصلاحات در میان افکار عمومی شرایط مناسبی ندارد و این نارضایتیها از اعتراضات خیابانی در دی ماه سال گذشته، بیش از پیش نمایان شده و حالا یکی از مسائلی که پیوسته از سوی فعالان سیاسی عنوان میشود این است که اصلاحطلبان پیش از آن دیر شود، باید تغییرات یا به نوعی اصلاحاتی در درون خود آغاز کنند.
این دسته از کنشگران سیاسی بر این باورند که ادامه این روند میتواند تبعات بسیاری برای جبهه اصلاحات و پایگاه اجتماعی این جریان دارد و موجب میشود اقبال عمومی نسبت به آنها کاهش چشمگیری داشته باشد و حتی تکرار کردن سیدمحمد خاتمی هم تاثیری بر این مسئله نخواهد داشت.
البته این ماجرا پیامدهای کلانی هم به همراه خواهد داشت. زیرا بعد از آنکه اصولگرایان نتوانستند عملکرد مناسبی در ساختار دولت و حاکمیت داشته باشند افکار عمومی به سمت اصلاحطلبان سوق پیدا کرد و حالا ادامه این نارضایتی نه به میزان آرای اصولگرایان بلکه به تعداد آرای خاکستری جامعه افزوده خواهد کرد.
تاثیرگذاری خاتمی کم نشده است
در همین خصوص علی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «بدون شک مردم اگرچه به دلیل مجموع عملکرد دولت و شرایط کشور نارضایتیهایی دارند و نگاهشان نسبت به اصلاحات هم تا حدودی مشابه همین ماجرا است و به ما هم انتقاد دارند. اما به عقیده من این نارضایتیها موجب نشده است که چهرههایی مانند سیدمحمد خاتمی تاثیرگذاری خود را از دست داده باشند و همچنان افرادی از این دست، چنین پتانسیلی دارند که مردم را قانع کنند که پای صندوقهای رای بیایند و آقای خاتمی بیشتر از هر گروه و جریان سیاسی این توانایی را دارد که تاثیرگذار باشند.»
وی افزود: «البته این به معنای آن نیست که مردم نسبت به عملکرد اصلاحطلبان اعتراضی نداشته باشند. زیرا به هرحال اتفاقاتی رخ داده است که منجر به تشکیل دولت تدبیر و امید و مجلس شورای اسلامی و شورای شهر شده است که انتظاراتی در جامعه به وجود آمده که بخش عمده آنها عملی نشدهاند. البته باید در نظر داشت که بخشی از اینکه مطالبات برآورده نشده است، به دلیل شرایط کشور است و از اختیار مجلس و دولت خارج است، اما بخش دیگر در اختیار اینها است و باید تا امروز به آنها پاسخ داده میشد.»
او ادامه داد: «لذا طبیعتا زمانی که مردم از انتخاب خود رضایت نداشته باشند تا حدود زیادی زمینهساز بروز و تشدید اعتراضات به جریانهای سیاسی میشود که در این انتخابها دخیل هستند. از سوی دیگر به نظر من لازم بود ما در حوزه ارتباط گرفتن با مردم و دور شدنمان از جامعه و برخی رفتارهای بروکراتیک اقداماتی انجام دهیم. اما متاسفانه تا زمانی که آن متولیگری صریح در درون جریان اصلاحات نهادینه نشده است، ما با حجم زیادی از انتقادها و اعتراضات مواجه خواهیم بود.»
این نماینده پیشین مجلس در واکنش به نامه اخیر برخی فعالان سیاسی خطاب به سیدمحمد خاتمی عنوان کرد: «این نامه جدید دوستان و فعالان سیاسی خطاب به آقای خاتمی هم در همین جهت ارزیابی میکنم. هرچند معتقدم که پیش از آنکه چنین اظهاراتی مطرح شود، بهتر است که خودمان هم در راستای بهبود شرایط کاری انجام بدیم. زیرا نمیشود ما به عنوان بدنه اصلاحطلبی به یکسری روندهای موجود اعتراض کنیم و انتقاد داشته باشیم، اما خودمان نقشآفرینی لازم را نداشته باشیم. محوریت هرگونه حرکت در جریان اصلاحطلب باید در قالب فعالیت در احزاب و گروههای سیاسی باشد.»
تاجرنیا در پایان تصریح کرد: «بنابراین من فکر میکنم اگر هنوز افرادی هستند که معتقد به کار جمعی و گروهی نیستید، شنیدن انتقاد از سوی آنها موجه نیست و باید تلاش کنیم. البته تمام افرادی که این نامه را نوشتند اینگونه نیستند و برخی از آنها سیاستورزی را به صورت درست در دستور کار قرار دادهاند، اما میان آنها افرادی بودند که همچنان در حاشیه هستند، اما در چنین مواردی سعی دارند معترض باشند؛ بنابراین هرچند بخش عمده محتوای نامه اخیر را قبول دارم، اما معتقدم که راهکار حل این مشکلات حضور فعالانه در سیاستورزی و تشکلها و احزاب است.»
اصلاح در اصلاحات معنا ندارد
همچنین اسماعیل گرامی مقدم دیگر تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «وقتی صحبت از اصلاح در اصلاحات به میان میآید دو وجه دارد. یک وجه این است که ما به دنبال اصلاح در ساختار اصلاحات هستیم. وجه دیگر اصلاح محتوایی در درون جریان اصلاحات مد نظر است. اگر هدف اصلاح ساختار است که دیگر نمیتوان نامش را اصلاح در اصلاحات بگذاریم. زیرا این صرفا به این معنی است که ما نیازمند اصلاح ساختار در مثلا شورای عالی سیاست گذاری هستیم. خب در این وضعیت میتوان یک کمیته از افراد کارآمد و با تجربه تشکیل دهیم و این مسئله را مورد بررسی قرار دهند و این اصلاح ساختار را عملی کنند؛ بنابراین لزومی ندارد یک واژه جدید خلاق کنیم، زیرا این به خودی خود تردید برانگیز و پیچیده کردن مفاهیم ساختار است.»
او ادامه داد: «اما اگر منظور از اصلاح در اصلاحات این است که در محتوا تغییراتی ایجاد کنیم، باز هم نمیتوان این اسم را بر روی این فرایند گذاشت. بلکه در بحث رفع این مسائل باید ما نیازمندیها و امور مردم مورد بررسی قرار گیرد و مطالبات آنها را تجزیه و تحلیل کنیم تا مشخص شود چه میزان از این مطالبات را میتوانیم برآورده کنیم. مطالبات مردم در راستای حل و فصل کردن مشکلاتشان و تغییر وضعیتی به وضعیت دیگر و همچنین ارائه راهکار در حوزههای مختلف مانند سیاست، اقتصاد، حقوق شهروندی و آزادی بیان و... نوعی اصلاحات است؛ بنابراین طرح یک واژه مانند «اصلاح در اصلاحات» صرفا مسائل را پیچیده میکند و هیچ دستاورد دیگری ندارد.»
وی تاکید کرد: «البته نباید این نکته را نادیده گرفت که اصلاحات بسیار گسترده و متنوع است. به این معنی که در این ساختار ممکن است گروههایی حضور داشته باشند که که لب مرز با جریان اصولگرا معتدل قرار دارند و در طرف دیگر هم گروههای ملی مذهبی و نهضت آزادی قرار دارند که خودشان را اصلاح طلب میدانند؛ بنابراین تمام این گروهها با شدت و ضعفهایی که دارند همه در جریان اصلاحات قرار دارند و اگر صحبت از اصلاح در اصلاحات به میان میآید باید مشخص شود که ما درباره کدام قسمت صحبت میکنیم.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: «من هم قبول دارم که در جریان اصلاحات افراد و گروههایی حضور دارند که میتوان نام آنها را فرصتطلبان گذاشت. اما آنها هم یک مشی دارند و ما نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم یا بعضیها با شدت بیشتری اصلاحطلب هستند و آنها را هم نمیتوانیم تغییر دهیم؛ لذا من از زمانی که واژه «اصلاح در اصلاحات» را شنیدم، نتوانستم آن را حلاجی کنم و معمولا هم افرادی که به آن اشاره دارند، واضح و مشخص منظور و هدفشان را بیان نمیکنند. اگر معتقدند که مردم ناامید شدهاند و حاضر به حضور در انتخابات نیستند و به این دلیل باید اصلاحاتی صورت بگیرد باز هم قابل قبول نیست. زیرا ما الان نمیتوانیم با قطعیت به همچین مسئلهای تاکید کنیم.»
گرامی مقدم در پایان گفت: «کاری که ما باید الان انجام دهیم این است که به دنبال مطالبهگری از دولت و حاکمیت باشیم. منظور از مطالبات همان خواستههای مردمی است که در راستای اصلاح وضع امور است. خب این میشود همان اصلاحات و باز هم مشخص نمیشود طراحان «اصلاح در اصلاحات» منظورشان جز این است یا خیر؛ بنابراین باید مفهوم را به صورت واضح تحلیل و تشریح کنند؛ لذا به نظرم به جای اینکه با واژهها بازی کنیم به دنبال ارائه راهکار باشیم و در راستای اهداف و مطالبات مردم تلاش کنیم و اگر کم و کاستی وجود دارد آن را رفع کنیم.»