عکس برگههای جریمهای که روی بورد کارخانه سنجاق شده، دست به دست در فضای مجازی میچرخد. داریوش خدابخش، مدیر کارخانه ارتعاشات صنعتی ایران خود را برای افت کیفیت قطعات تولیدی کارخانهاش ٢ میلیون و ٣٠٠ هزار تومان جریمه کرده است.
به گزارش شهروند، البته او پیش از این یکبار دیگر هم مدیر یکی از خطوط تولید کارخانه را جریمه و او را موظف کرده است که با هزینه شخصی به سایت شهرستان این کارخانه سفر کند و تا مشکل را حل نکرده، برنگردد.
حالا آنها ٨٠درصد بازار ایران را در اختیار دارند و به بازارهای صادراتی کشورهای همسایه هم راه پیدا کردهاند. خدابخش به «شهروند» میگوید كه تصویر مدیران جریمهشده را در بولتن داخلی کارخانه منتشر میکنند و علت جریمه را توضیح میدهند.
این موضوع در شرایطی رخ میدهد که حالا پشت پرده بسیاری از کارخانههای ورشکسته و صنایع تعطیلشده را مدیران ناکارآمد و غیرمتخصص میدانند. تا آنجا که محمدرضا نعمتزاده، وزیر پیشین صنعت، معدن و تجارت با اعلام این نکته گفت من قبلا گفته بودم مدیر متخصص وارد کنیم! فرشید شکرخدایی، نايبرئیس انجمن مدیریت کیفیت ایران هم با بیان اینکه بهرهوری در ایران معادل ٥٠ سال پیش است، به «شهروند» میگوید: در ایران تصور میکنند هر کس مالک است باید مدیر هم باشد یا سیاستمداران میتوانند به بنگاههای اقتصادی مدیریت کنند.
ماجرای مدیری که خودش را جریمه کرد
داریوش خدابخش که به گفته خودش ١٣سال در صنعت خودرو فعالیت دارد، از ٤ سال پیش مدیریت کارخانه ارتعاشات صنعتی را بر عهده گرفته و برای افت کیفیت قطعات تولیدی خود را جریمه کرده و ٢میلیون و ٣٠٠هزار تومان را به حساب کارخانه واریز کرده است. آنگونه که مدیر کارخانه ارتعاشات صنعتی ایران توضیح میدهد: قطعات تولیدشده از نظر فنی هیچ مشکلی نداشتند و قابل استفاده بودند؛ اما از نظر ظاهری در مقایسه با تولیدات قبلی کارخانه وضع مناسبی نداشتند ولي برای اینکه این روند تولید تداوم پیدا نکند و افت کیفیت امری عادی تلقی نشود، تمامی قطعات مشکلدار را بریده و از رده خارج کردیم.
او که معتقد است ما با بحران نیروی متخصص متعهد در کشور مواجه هستیم، به افزایش سطح توقع فارغالتحصیلان نظام آموزشی اشاره کرد و گفت: نیروی متقاضی بازار کار در شرایطی خواهان حقوقهای بالا هستند که مهارتهای لازم را در دانشگاهها کسب نکرده و نیاز است تا چند ماهی در مجموعه آموزشهای لازم را ببینند.
البته گویا این نخستينبار نیست که مدیران این مجموعه افت کیفیت محصولات را نتیجه مدیریت نادرست خود دانسته و خود را موظف به پاسخگویی در برابر این کوتاهی میدانند. پیش از این نیز مدیر کارخانه، مدیر کنترل کیفیت و مدیر خط تولید یکی از قطعات مصرفی در در یک سایت پتروشیمی موظف میشوند که با هزینه خود به این سایت سفر کرده و خود قطعاتی که پیش از تمیيزکاری به آنجا فرستاده شده بود را تميیز کنند.
شاید همین اقدامات موجب شده که این کارخانه علاوه برای در اختیار داشتن ٨٠درصد بازار ایران، صادراتی را هم به کویت، امارات متحده عربی، عراق، سوریه و دیگر کشورهای همسایه داشته باشد. به گفته خدابخش، کیفیت تولیداتمان نه براساس خواست و نیاز بازار داخل بلکه مطابق با استانداردهای جهانی باشد؛ اینکه تولیدات ایرانی در بازارهای جهانی ناکام میماند، ناشی از نداشتن نگاه به بازارهای فراملی است.
نیمی از صنعت ایران اضافه ظرفیتند
اما علت حضور کمرنگ ایران در بازارهای جهانی چیست؟ مسعود نیلی، اقتصاددان و مشاور ارشد اقتصادی رئیسجمهوری معتقد است كه صنایع ایران به دلیل اتکا بر بازار داخلی توان رقابت در بازارهای خارجی را ندارند و به راحتی نمیتوانند درکنار رقبای خود شانه به شانه گام بردارند. «فاصله زیاد با تکنولوژی» و «شیوه مدیریت رقبا» دو عاملی است که نیلی از آن بهعنوان پسرفت و از دلایل دوامنیاوردن واحدهای تولیدی در بازارهای خارجی یاد میکند.
این اقتصاددان در پنجاهمین سالگرد تأسیس «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» (ایدرو) گفته است: در شرایط کنونی معادل نیمی از صنعت کشور به عنوان اضافه ظرفیت شناخته میشود و چنانچه در این خصوص تدبیر ویژهای اندیشیده نشود، روند کنونی کوچکشدن صنعت و حذف بخش قابل توجهی از صنایع را به همراه خواهد داشت؛ در این صورت باید عواقبی نظیر تشدید بیکاری، عمیقترشدن معضلات نظام بانکی و معضلات ثانویه را انتظار کشید.
نوازش بدهکاران مالیاتی و بانکی
فرشید شکرخدایی، رئیس انجمن بهرهوری با اشاره به تلاش مدیران برای جذب منابع بیشتر به «شهروند» میگوید: برخلاف قوانین حاکم بر اقتصاد دیگر کشورها، مدیران ارشد در ایران مسئولیت خود را جذب منابع بیشتر و نه سودآوری بنگاهها میدانند. در چنین اقتصادی هیچ مدیری نسبت به زیان اقتصادی بنگاهها پاسخگو نیست و به راحتی از زیر تصمیمهای نادرستی که به ورشکستگی و زیاندهی شرکتها منتهي ميشود، شانه خالی میکنند.
به گفته این فعال بخش خصوصی، بهرهوری که نشاندهنده عملکرد مدیران بنگاههاست، در ایران با ٥٠ سال پیش هیچ فرقی نکرده است؛ این یعنی اینکه ایران در سال ٢٠١٧ اقتصاد را همانگونه مدیریت میکند که در سال ١٩٦٧ مدیریت میکرده است.
او با اشاره به سیاستهای غلط اقتصادی در ایران ادامه داد: هیچگاه هیچ تخفیفی یا تشویقی برای خوش حسابان مالیاتی یا بانکی در نظر گرفته نمیشود. در مقابل بدهکاران را مورد ناز و نوازش قرار میدهیم. به عبارتی اقتصاد ما پالسهای غلطی به بنگاههای اقتصادی میدهد، این رفتارها نشان میدهد که هرچه غیرشفاف تر، غیررسمیتر و بدحسابتر باشید، بیشترین مورد حمایت قرار میگیرد.
او که معتقد به تفکیک مالکیت از مدیریت است، در ادامه گفت: سوال من این است آیا کسی که هواپیما میخرد خودش باید خلبان آن باشد؟ مالکیت و مدیریت بنگاههای اقتصادی همچنین شرایطی را دارد. مالک یک کارخانه و شرکت لزوما نباید مدیرآن نیز باشد.
برداشتن سقف حقوق برای مدیران کارآمد
حقوق مدیران متخصص از دیگر چالشهایی است که رئیس انجمن بهرهوری بدان اشاره کرده و در توضیح آن گفت: مدیری که یک بنگاه اقتصادی را با میلیاردها دلار گردش مالی اداره کرده و به سوددهی میلیاردی آن منجر میشود چرا نباید حقوق بالایی دریافت کند و با زدن انگهای نجومی بگیر انگیزه فعالیت در بنگاههای دولتی را از آن بگیریم. طبیعی است که در چنین شرایطی مدیران موفق دولتی جذب بخش خصوصی میشوند.
واردات مدیر متخصص
برخی کارشناسان برای غلبه بر این مسأله پیشنهاد استفاده از مدیران خارجی را مطرح کردهاند. محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت، نیز از مدافعان این پیشنهاد است. او نیز با حضور در پنجاهمین سالگرد تأسیس «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران»، با تأکید بر اینکه فقط کتاب خواندن، انسان را مدیر نمیکند، گفت: «قبلاً گفتیم که باید مدیر صادراتی وارد کشور کنیم، اما عدهای انتقاد و تمسخر کردند. مثلاً در رشتههای پیشرفتهای مانند خودروسازی، مدیر صادراتی نداریم که این مسأله را عنوان کردیم، ولی عدهای پنبه در گوششان گذاشتند و نمیشنوند.»
اما وزیر سابق وزیر صنعت، معدن و تجارت درحالی معتقد به واردات مدیر متخصص از خارج از کشور است که به گفته برخی از کارشناسان اقتصادی مدیران ایرانی از تخصص لازم برخوردار هستند. شکرخدایی دراینباره میگوید: قبول دارم که سطح دانش مدیریتی شرکتهای دولتیمان بالا نیست اما اینکه دانش مدیریت در ایران به اندازه دانش مدیریت در سایر کشورها نیست را نمیپذیرم. مهم بکارگیری دانش مدیریت است که مدیران ما خود را عاری از آن میدانند.
بحران مدیر متخصص متعهد
داریوش خدابخش مدیری به نوعی اظهارات این فعال بخش خصوصی را تأیید کرده و میگوید: آنچه که اقتصاد ما کم دارد مدیر متخصص نیست، بلکه ما با بحران مدیر متخصص متعهد مواجه هستیم. متاسفانه فرهنگی بی تعهدی در ایران جا افتاده است. اگر تعهد در بین مدیران وجود داشت هیچ گاه حاضر نمیشدند بر صندلی تکیه بزنند که توانایی لازم برای اداره آن را ندارند.
صرفنظر از این اظهار نظرها نباید فراموش کرد که استخدام یک مدیر خارجی به شرطی که یک تیم خوب بتواند در کنار این مدیر، منویات او را بهدرستی اجرا کند مفید خواهد بود. اگر مدیری با سابقه درخشان بینالمللی هم استخدام کنیم، اما مرتب همکارانش در ایران به دلیل بیباوری، مانع حرکتهای درست او شوند، طبیعتاً موفقیتی حاصل نمیشود. بنابراین بکارگیری مدیران خارجی هم به الزاماتی نیاز دارد.
انتصاب مدیران سیاسی در مشاغل مدیریتی
یکی از دلایل عمده ضعف ما در مدیریت مجموعههای بزرگ این است که هیچگاه از انتصاب مدیران سیاسی در مشاغل مدیریت بنگاه احتراز نکردهایم. شکر خدایی در اینباره با بیان اینکه ما با کمبود دانش و مدیر متخصص مواجه نیستیم، بلکه آنچه اقتصاد ما را با چالش مواجه کرده نگاه سیاست زده به اقتصاد است، ادامه داد: وقتی میخواهیم مدیری منصوب کنیم، مدام به این فکر میکنیم که این مدیر چند دوره نماینده مجلس، معاون وزیر یا مدیرکل بوده و این سوابق را به اشتباه برای مدیری که میخواهد بر یک شرکت صنعتی و بازرگانی و خدماتی مدیریت کند نقاط قوت قلمداد میکنیم. درحالیکه مدیر چنین شرکتی باید تجربه مدیریت کسبوکار بخش خصوصی داشته باشد، وگرنه طبیعتاً موفق نمیشود.
بیتردید مدیریت در بخش خصوصی یک تخصص است. و کسی که تنها در بخش عمومی دارای سوابقی است، بهعنوان مدیر بخش خصوصی توفیق زیادی نخواهد داشت. بنابراین فهمیدن علت ضعف مدیریت در حوزههای مختلف همچون صنعت بانکداری، صنعت بیمه، صنعت تولید و ساخت، صنایع خدمات، گردشگری و توریسم و... چندان دشوار نیست.
مدیران ایرانی تفکر جهانی ندارند
در این میان برخی دیگر از فعالان اقتصادی بر این باورند که افرادی که برای مدیریت بنگاههای اقتصادی انتخاب میشوند باید آشنا به بازارهای فراملی باشند. مدیری که با فرهنگ و قوانین کسبوکار جهانی و با زبان بینالمللی دادوستد آشناست و میتواند از موفقیت شرکتهای بزرگ بهخوبی الگوگیری کند و از آن در حوزه تحت مدیریت خودش بهخوبی بهرهبرداری کند.
ابراهیم جمیلی دیگر عضو اتاق بازرگانی دراینباره میگوید: امروز یک مدیر نمیتواند در محدوده بازارهای ملی محصور باشد. مدیری که بازارش را یک بازار جهانی نداند و خودش را برای رقابت در چنین بازاری آماده نکند، قطعاً قوی و موفق نخواهد بود. وقتی افق نگاه یک مدیر بیرون مرزها باشد، نهتنها مجبور است خودش را به مهارتهای تکنیکی مجهز کند، بلکه به علت رقابتهای بیشتری که در فضای جهانی وجود دارد، باید خود را با مهارتهای کارآفرینی هم آشنا کند.