ایکنا نوشت:
مرکز فرهنگی دانشجویی امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی جهاد دانشگاهی به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) ویژهنامهای با عنوان «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، بررسی ابعاد دانشگاه اسلامی تمدنساز در نگاه امام خمینی(ره)» منتشر کرد. در این شماره حجتالاسلام و المسلمین، احمد احمدی، عضو هیئتعلمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه با تأکید بر اینکه وحدت حوزه و دانشگاه به معنای وحدت فکر حوزوی و فکر دانشگاهی است، گفت: بیشتر اهداف امام، در مورد انقلاب فرهنگی، وحدت حوزه و دانشگاه و دانشگاه اسلامی، بعد از گذشت بیش از سه دهه، محقق نشده و تحول لازم، انجامنشده است. مشروح این گفتوگو را در پی میخوانید:
به نظر شما، امام از دانشگاه قبل از انقلاب چه میدیدند که بحث انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه و طبیعتاً در پی آن بازگشایی دانشگاه را مطرح کردند؟ اساساً فلسفه انقلاب فرهنگی از منظر امام چه بود؟
امام(رضوانالله علیه) یک مجتهد و عارف بود. یک سیاستمدار بود و وضع آن روز را دیده بود. دیده بود که از دانشگاه چه بیرون میآید. همه مشکلات یا بیشتر مشکلات را از ناحیه دانشگاه میدید و میدانست که تا دانشگاه به این صورت است، امید اصلاحی در کشور وجود نخواهد داشت. بنابراین درعینحال که فساد را از حکومت پهلوی و حکومت شاهنشاهی میدید، اما آن چیزی که آتش بیار معرکه بود، دانشگاه بود. از رماننویسی تا کارهای علمی، فنی و امثال اینها، موتور محرکش را دانشگاه میدید.
اگر نفت بود، اگر سیاستمداری بود، اگر ارتباط با خارج بود، میدید که سردمدار همه اینها دانشگاه بود. آثار آن روز را اگر کسی بررسی کند، میبیند که تقریباً موتور محرکش دانشگاه است. چه علوم انسانیاش و چه غیر علوم انسانیاش؛ حالا دراین بین هم اتفاق میافتاد که کسی یا کسانی کار درست و سالمی انجام دهند. آن دیگر قابلذکر نبود. تلاش دستگاه هم بر این بود که دانشگاه را در دست داشته باشد.
رئیس دانشگاه را یا خودشاه تعیین میکرد یا فرح و یا شاهزادهها و شاهدختها. رؤسای دانشگاهها، چه در اصفهان و چه در تهران و چه در شیراز، منصوب مستقیم خود شاه و یا شاهدختها و یا شهبانوبودند. بالاخره زمام علم و فکر کشور دست شاه بود. معلوم بود که در این پهنه آنچه رخ میدهد،به وسیله دانشگاه و دانشگاهیان بود.
امام این را با چشم تیزبین خود میدید و به همین جهت میخواست تحولی و انقلابی رخ دهد، چون این انقلاب ما انقلاب اسلامی بود و انقلاب اسلامی یعنی انقلاب در فرهنگ، انقلاب در اعتقاد یعنی رفتار مردم، رفتار اسلامی شود. این را امام قبل از هرچیز دریافت و فرمود تا دانشگاه اصلاح نشود، کشور اصلاح نمیشود. بالاخره دانشگاه فکر و علم و حرکت میدهد.
بنده خودم استاد دانشگاه تهران بودم و در این کسوت روحانی، اولین باری بود که دیدم همین بچههای مسلمان یکپارچه بزرگ زده بودند که ما حکومت اسلامی میخواهیم. در دانشگاه معلوم بود که کار دست کسانی است و از یک جایی شروعشده که واقعاً لنگرگاه حرکت و تفکر است. در دانشکدههای علوم انسانی و معارف دانشگاه تهران، درگیری بین این بچهها و منافقین سر رأیگیری که آنها به هم میزدند، سر همین مسائل فکری بود.
یک روز ما اعضای شورای انقلاب فرهنگی خدمت امام رفته بودیم، در کوران جنگ، این بچهها آمده بودند سمت جماران و شعار میدادند که ما منتظر خمینی هستیم. ما، اعضای ستاد آن روز،نشسته بودیم و ایشان خیلی آرام، سال ۶۴، فرمود: این جنگ، دیر یا زود، تمام میشود و آن چیزی که مهم است، این دانشگاهها است و شما باید حواستان به دانشگاهها باشد، آنها اصلاح کنید، برنامهریزی کنید. یعنی در همان زمان ـ سالهای ۶۴ و ۶۵ ـ که ازیکطرف شهید میآوردند و اوج جنگ بود، ایشان با چشم تیزبین خود،نگاهشان به این بود که این جنگ دیر یا زود تمام میشود، اما آنچه مهم است، این دانشگاهها است. بالاخره مقام معظم رهبری هم خودشان راجع به دانشگاهها نظر دادند و اینیک واقعیت است که البته حوزه هم باید متناسب با این تحرک، تحرکی داشته باشد.
بنده میخواهم خدمت اعاظم حوزه برسم، مخصوصاً خدمت آقای مکارم شیرازی. به آقای بوشهری و آقای اعرافی گفتم که تحولی در این حوزه به وجود بیاورید. البته تغییراتی دادند و زبان خارجی دارند یاد میگیرند، ولی بنده که به مسائل دانشگاهی و حوزوی آشنا هستم و این مسیر را پیمودهام، باید بگویم این کاری که در حوزه انجام میگیرد، خیلی باید بیش از این باشد و باید در آن تحول به وجود آید.
یعنی طلبه را جوری بار بیاوریم که برای دنیا تربیت شود. یک درسهای کوتاهمدتی باشد و یکجور یاز این فرصتی که پیشآمده، استفاده شود. چون از ۱۱۰ کشور دانشجو به قم میآید؛ یعنی یک عالم فراگیری داریم و این با دانشگاه باید عجین شود و پیوند بخورد تا آن رسالت جهانی که هدف اصلی این انقلاب است،بتواند انجام شود. حوزه و دانشگاه باید باهم یک دگرگونی پدید بیاورند و بیش از آن چه الآن داریم، باید حرکت کنیم.
در قسمت فنی خیلی پیشرفت کردهایم. در قسمتهای علوم انسانی هم بد نیست، اما فراتر از این باید کار کنیم. این کار دانشگاه، کار بسیار سنگینی است و جهاد دانشگاهی و غیر جهاد دانشگاهی، با حوزه، همه باید باهم یک پیوند مستحکمی برقرار کنند. مثلاً در علومی مثل روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و حقوق، در این زمینهها، به هم بپیوندند و دانشگاه را دگرگون کنند. حوزه هم شجاعانه پیش بیاید و درسهایی مثل حقوق بشر، مثل اقتصاد جهانی و اقتصاد مقاومتی و امثال اینهارابهصورت فراگیری، با هم، پیش ببرند.
نسبت به قبل از انقلاب، نسبت به چهل سال پیش، خیلی کار شده. من در دانشگاه بودم. در همین علوم انسانی،هرکسی هرچه دلش میخواست، میگفت. یکی از روسیه و شوروی کمونیست آن روز، سر کلاس حرف میزد، یکی از آمریکا و یکی از ...تا حالا که یک وحدتی پیدا شده، اما این وحدت را ما باید پربار و قویتر کنیم. این کاری است که امام از دانشگاه و حوزه انتظار داشت که تحول به وجود بیاورند، مثلاً در خیلی از مباحث فقهی. امام میفرمود مثلاً این موسیقی که در فلان کشور است، حرام است، ولی چون در کشور اسلامی است، حلال است.بحث این بود که موسیقی حرام است، اما چه موسیقیای؟
کسانی باید بنشینند، اجتهادی در آن بکنند. اجتهاد یعنی نگاه کردن به جو و موقعیت و کشور و امثال اینها و بر اساس آن پیش ببرند.این کار حوزههاست.کار دانشگاه هم، مخصوصاً این جهاددانشگاهی، این است که دستاورد حوزه را در دانشگاه گسترش بدهد و پخش بکند و این انتظاری بود که امام داشت که دانشگاه متحول بشود که کار سختی است. همهجایش احتیاج به بررسی دارد. این انتظار امام بود. حالا با این لنگانلنگان رفتن ما!
به نظر شما، تاکنون چقدر از فرمایشات و اهداف امام، در مورد انقلاب فرهنگی، وحدت حوزه و دانشگاه و دانشگاه اسلامی، بعد از گذشت بیش از سه دهه، تحقق پیدا کرده است؟
یک مقداریاش خوب است و خیلی از آن هم محقق نشده است. بالاخره تحولی که لازم باشد، انجام نشد. شورای انقلاب فرهنگی باید مثل یک دوربین قوی همهجا را در نظر بگیرد و برای همهچیز فعالیت کند.