کد خبر: ۳۱۶۶۰۹

کرنش معیشت به سیاست

در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرم قدم میزنم و به کرات مخاطب گدایانی قرار می‌گیرم که نه تنها برای رفع گرسنگی التماس می‌کنند بلکه برای دارو، یک قرص نان یا یک قرص استامینوفن فرقی نمی‌کند هر دو نیازی است که در شکلی از تضرع و لابه خواسته می‌شود. اما همین جامعه با همین میزان از فقر طی یازده دوره‌ی انتخابات اخیر به گفتمانی آری گفته که محوریت اصلی‌اش توسعه‌ی سیاسی با راهبرد اصلاحات است؛ درست خلاف آن گفتمان دگر که سعی داشت و دارد تا از فقر و معیشت ابزاری بسازد برای بازتولید قدرت در سپهر سیاست.

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۶ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۶
فرارو- آرمان شهرکی؛ در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرم قدم میزنم و به کرات مخاطب گدایانی قرار می‌گیرم که نه تنها برای رفع گرسنگی التماس می‌کنند بلکه برای دارو، یک قرص نان یا یک قرص استامینوفن فرقی نمی‌کند هر دو نیازی است که در شکلی از تضرع و لابه خواسته می‌شود. اما همین جامعه با همین میزان از فقر طی یازده دوره‌ی انتخابات اخیر به گفتمانی آری گفته که محوریت اصلی‌اش توسعه‌ی سیاسی با راهبرد اصلاحات است؛ درست خلاف آن گفتمان دگر که سعی داشت و دارد تا از فقر و معیشت ابزاری بسازد برای بازتولید قدرت در سپهر سیاست. 

نتیجه‌ انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری کرنش معیشت و گفتمان معیشت‌مدار بود در برابر سیاست و توسعه‌ی سیاسی. روحانی مدیون ملتی شد که زیر فشار گازانبری گرسنه‌گی و فقر، گره‌گشایی سیاسی و تعمیق آزادی را برگزیده و رفاه مادی را به امیدی فراچنگ‌آوردن نعمتی و حقی به‌غایت ذی‌قیمت‌تر به تعویق انداخته.

پرسش این است که گفتمان توسعه‌‌ی سیاسی با راهبرد اصلاحات پس از هشت سال کش‌وقوس مدام در دوران سیدمحمد خاتمی به چه دلیلی به روی‌کارآمدنِ دولتی ختم شد که سرتاپایش را پیچک پوپولیسم فرا گرفته تمامیِ توان‌ها و پویایی‌های جامعه را خشکانده بود؛ دولت ضدتوسعه‌ی محمود احمدی‌نژاد؟ 

این امر یعنی برآمدن راست افراطی و پوپولیسم از مجرای فترت اصلاحات، توسعه‌ و میانه‌روی سیاسی، در تاریخ سابقه دارد؛ آنجا که جمهوری وایمار یک جمهوریِ نیم‌بند در اوایل دهه‌ی سی در آلمان به‌علت ضعف مفرط در اندیشه و عمل به سکوی پرش نازیسم و خیزش‌اش طی فرایندی کاملن دموکراتیک ختم شد.
 
افعیِ نازیسم از صندوق آرایی بیرون آمد که به‌واسطه‌ی تشتت سیاستمداران لیبرالِ جمهوری وایمار به مثابه‌ی چاقویی دسته‌اش را برید. وقتی به وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی رییس‌جمهور منتخب، حسن روحانی نگاه می‌کنم می‌اندیشم که مبادا در انتهای این چهارسالِ دوم، بار دیگر گرفتار چرخه‌ی بیهوده‌ی اصلاحات نیم‌بند-  پوپولیسم شویم. 

انتقادها و حرف‌های َدمِ انتخابات روحانی را کسی جز خود او جرات بیان نداشته یا اگر پیش از این جایی گفته شده در خفا یا در لفافه بوده: رواج قانون‌مداری در صدا و سیما و در قوه‌ی قضاییه، رفع کلیه‌ی تحریم‌ها، فضای باز سیاسی، منتسب ساختن اعدام‌ به یک طرز فکر و جریان سیاسی، دخالت نظامیان در سیاست، رفع تبعیض جنسیتی و مدعیاتی از این دست. حال روحانی با میزان بالایی رای آورده و از محبوبیتی بی‌سابقه برخوردار است. 

در اولین حضور خود در شبکه‌ی خبر پس از پیروزی در انتخابات از محمد خاتمی یاد نمود که چهره‌ای مغضوب است اما روحانی نیک میداند که پشتوانه‌ی اجتماعی‌اش از کجا و چگونه فراهم آمده. آیا او طی چهارسال دیگر که زمام امور اجرایی را در دست خواهد داشت خواهد توانست توسعه‌ی سیاسی در کشور را از گردنه‌های صعب‌العبوری که خود بدانها واقف است به سلامت گذر دهد تا دیگربار شاهد برآمدن پوپولیسم و خاموشیِ چراغ اصلاحات در کشور نباشیم؟
 
آیا جامعه‌ی مدنیِ نه‌چندان قویِ ایران می‌تواند از فرصت پیش‌امده برای تجدید قوا بهره برد؟ آیا اتحادیه‌ها و قوانین کارگری قدرتمند وبازنگری خواهند شد؟ اینها همه در داخل بود و در فراسوی مرزها:

برجام کج‌دار و مریز به عمل‌گری خویش ادامه می‌دهد اما برق شمشیر رقاصان عرب به بدرقه‌ی مردی تاجر مسلک از ینگه‌ی دنیا رفته که همین امروز و همزمان با رقص و پایکوبی مردم ایران در خیابانها؛ 110 میلیارد دلار اسلحه به حاکمین عربستان سعودی فروخته.
 
روحانی در عرصه‌ی خارجی نیز چالشی سخت پیش‌رو دارد. اما تنها یک جمله از او آرامشی عمیق در قلب ما جاری می‌سازد و کلید راه‌گشای تمامی بحرانهاست: "امنیت ملی برآمده از دموکراسی آزادی و انسجام اجتماعی است". باشد که رییس‌جمهور منتخب این‌بار و همانطور که خود گفته با شتابی بیشتر و با یارانی هم‌سوتر سرزنده‌تر ورزیده‌تر و جوان‌تر به ترجیع‌بند وعده‌هایش عمل کند: توسعه‌ی سیاسی.
پرطرفدارترین عناوین