دو نامه جداگانه براي دو نهاد درگير در توافق هستهاي. ديروز، حسن روحاني در دو نامه جداگانه خطاب به محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه و علياكبر صالحي، دستور به اقداماتي را داد تا آن اقدامات پاسخي باشند بر بدعهدي امريكا در تمديد قانون ايسا.
روزنامه اعتماد در اين باره با حسن بهشتيپور، تحليلگر مسائل هستهاي گفتوگویی داشتهاست كه مشروح آن را ميخوانيد.
رييسجمهور در نامه خود به وزارت امور خارجه دستور رسيدگي حقوقي به مساله نقض برجام از سوي امريكا را صادر كرده است. بر اساس توافق هستهاي، در صورتي كه هر يك از طرفين ادعاي نقض برجام از سوي طرف مقابل را داشته باشند، رسيدگي به اين ادعا چه سازوكاري دارد؟
مكانيزم رسيدگي حقوقي به مساله نقض برجام از سوي هر كدام از طرفين، از يك روند بسيار سنگين، پيچيده و البته زمانبري برخوردار است. براساس بند «ط» مقدمه برجام، يك ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﻣﺸﺘﺮك ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ اﺟﺮاي ﺑرﺟﺎم و عدم تخلف ﺗﺸﮑﯿﻞ ميشود. اين كميسيون وظيفه دارد تا وﻇﺎﯾﻒ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﺷﺪه هر يك از طرفين ﺑﺮﺟﺎم را مورد بررسي قرار دهد.
در واقع، ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﻣﺸﺘﺮك ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻧﺎﺷﯽ از اﺟﺮاي ﺑﺮﺟﺎم رﺳﯿﺪﮔﯽ كرده و ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻣﻔﺎدي ﮐﻪ در ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﺷﺮح داده ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻋﻤﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد. اين كميسيون از هشت عضو شامل ايران، اعضاي گروه ١+٥ و نماينده اتحاديه اروپا تشكيل شده است و هر طرفي كه احساس كند در برجام نقضي صورت گرفته و يكی از اعضا در تعهداتش تخلف كرده است، ميتواند درخواست خود را براي رسيدگي به اين موضوع، به كميسيون اعلام كند.
روند رسيدگي به موضوع هم در مادههاي ٣٦ و ٣٧ برجام تشريح شده است. ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ اﯾﺮان ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﯾﮏ ﯾﺎ تمامي اﻋﻀﺎي ﮔﺮوه ١+٥ ﺗﻌﻬﺪات ﺧﻮد را ﻃﺒﻖ ﺑﺮﺟﺎم رﻋﺎﯾﺖ نكردهاند، اﯾﺮان ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻮﺿﻮع را ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﺑﻪ ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﻣﺸﺘﺮك ارﺟﺎع كند. همين روند درباره كشورهاي ١+٥ نيز صدق ميكند و آنها نيز ميتوانند اقدام مشابه را عليه ايران انجام دهند.
در ابتدا موضوع در سطح كارشناسي و با رياست معاونان مورد رسيدگي قرار خواهد گرفت. ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﻣﺸﺘﺮك، ١٥ روز زﻣﺎن ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ ﺗﺎ ﻣﻮﺿﻮع را ﻓﯿﺼﻠﻪ دﻫﺪ، ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ اﯾﻦ زﻣﺎن ﺑﺎ اﺟﻤﺎع ﺗﻤﺪﯾﺪ ﺷﻮد. ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﻣﺸﺘﺮك، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻫﺮ ﻋﻀﻮ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﭘﺎﯾﺒﻨﺪي پايان ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻮﺿﻮع را ﺑﻪ سطح بالاتر يعني وزراي امور خارجه ارجاع بدهد. وزرا نيز ظرف ١٥ روز فرصت خواهند داشت تا اين مساله را مورد رسيدگي خود قرار بدهند. ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ اﯾﻦ زﻣﺎن ﺑﺎ اﺟﻤﺎع ﺗﻤﺪﯾﺪ ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻣﻮازات ﺑﺮرﺳﯽ موضوع در ﺳﻄﺢ وزرا، كشور شاكي يا متشاكي ميتواند درخواست كند تا موضوع توسط يك هيات مشورتي مورد رسيدگي قرار گيرد. اين هيات متشكل از سه عضو است؛ يك عضو از سوي كشور شاكي، يك عضو از سوي كشور متشاكي و يك عضو به صورت مستقل. اين هيات مشورتي هم بايد نظر غيرالزامآور خود را درخصوص اين مساله در مدت ١٥ روز اعلام كند.
در اين رايزنيها، هم در سطح كارشناسي و هم در سطح ورزا، موضوع در اين باره است كه آيا نقض برجام صورت گرفته است يا خير و در درجه دوم، اين نقض برجام، نقض فاحش برجام است يا نقض جزيي. در صورتي كه در اين بررسيها طرف شاكي يا متشاكي، استدلال طرف مقابل يا جمع را بپذيرد، موضوع حل ميشود اما اگر طرفين احساس كنند هنوز مساله حل نشده، ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﻣﺸﺘﺮك در ﮐﻤﺘﺮ از پنج روز ﻧﻈﺮ ﻫﯿﺎت ﻣﺸﻮرﺗﯽ را ﺑﺎ ﻫﺪف ﻓﯿﺼﻠﻪ بخشيدن به ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮرﺳﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد.
اگر موضوع همچنان ادامه پيدا بكند و طرف مقابل هم بگويد كه كشور متشاكي برجام را به صورت فاحشي نقض كرده است، آنگاه كشور شاكي ميتواند اين مساله را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺒﻨﺎي ﺗﻮﻗﻒ ﮐﻠﯽ ﯾﺎ ﺟﺰيي اﺟﺮاي ﺗﻌﻬﺪاتش مطابق ﺑﺮﺟﺎم ﻗﻠﻤﺪاد ﮐﺮده ﯾﺎ آنكه موضوع را ﺑﻪ ﺷﻮراي اﻣﻨﯿﺖ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ اﺑﻼغ كند. براساس بند ٣٧ برجام هم اگر موضوع به ﺷﻮراي اﻣﻨﯿﺖ ابلاغ بشود، اين شورا بايد منطبق با رويههاي خود، ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪاي ﺑﺮاي ﺗﺪاوم ﻟﻐﻮ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ رايﮔﯿﺮي كند. اگر اين قطعنامه به تصويب نرسد، مكانيزم ماشه فعال ميشود و ﻣﻔﺎد ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪﻫﺎي ﺳﺎﺑﻖ ﺷﻮراي اﻣﻨﯿﺖ ﻣﺠﺪدا اﻋﻤﺎل ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ، ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﺷﻮراي اﻣﻨﯿﺖ بخواهد ﺑﻪ ﻧﺤﻮ دﯾﮕﺮي ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮي كند.
اگر شوراي امنيت بخواهد تصميم ديگري را بگيرد، اين مساله داراي اﺛﺮ ﻋﻄﻒ ﺑﻪ ﻣﺎﺳﺒﻖ ﻧﯿﺴﺖ يعني نميتوانند مفاد قطعنامههاي قبلي را به اجرا بگذارند. با اين حال، در انتهاي بند ٣٧ برجام آمده است كه اﯾﺮان معتقد اﺳﺖ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ به صورت ﺟﺰيي ﯾﺎ كلي ﻣﺠﺪدا اﻋﻤﺎل ﺷﻮﻧﺪ، اﯾﺮان اﯾﻦ اﻣﺮ را ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ زﻣﯿﻨﻪاي ﺑﺮاي ﺗﻮﻗﻒ ﮐﻠﯽ ﯾﺎ ﺟﺰيي ﺗﻌﻬﺪات ﺧﻮد مطابق برجام قلمداد ميكند. اين سطور نشان ميدهد كه طرف مقابل با آمدن آن موافق نبوده است و ايران توانسته است آوردن اين سطور را به طرف مقابل تحميل كند كه يك دستاورد حقوقي محسوب ميشود.
ايران ميگويد تمديد تحريمها (قانون ايسا) نقض برجام است اما امريكا چنين مسالهاي را قبول ندارد. استدلال حقوقي هر يك از طرفين براساس برجام چيست؟
استدلال ايران بر اين اساس است كه در بند «ه» مقدمه برجام به صراحت آمده است كه توافق هستهاي موجب لغو كامل تحريمهاي شوراي امنيت و همچنين تحريمهاي چندجانبه و يكجانبه مرتبط با برنامه هستهاي ايران ميشود. همچنين در بند «ح» مقدمه برجام آمده است كه ايران و گروه ١+٥ متعهد ميشوند تا برجام را در فضايي سازنده و مبتني بر احترام متقابل اجرا كنند و از اقداماتي كه مغاير با نص، روح و هدف برجام باشد و سبب تخريب اجراي موفقيتآميز آن باشد، خودداري كنند.
در همين بند آمده است كه گروه ١+٥ متعهد ميشود تا از تحميل الزامات قانوني و آييننامهاي تبعيضآميز، ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺤﺪودﯾﺖﺳﺎز ﺧﻮدداري كند. استدلال ايران بر اين اساس است كه اگر قرار است برجام با حسن نيت اجرا شود و از هرگونه اقدام مغاير با نص و روح برجام هم خودداري شود، قانون ايسا نبايد تمديد ميشد. همچنين ايسا با مواد ٢١، ٢٢، ٢٦، ٢٨، ٢٨، ٢٩ و ٣٣ در تناقض است. در مقابل ايران، طرف امريكايي ميگويد تعهد ما، عدم اجراي تحريمهاست كه اين كار با فرمان رييسجمهور و دستورالعملهاي وزير امور خارجه صورت ميگيرد.
اين فرمان و آن دستورالعمل ١٨٠ روزه است و هر شش ماه يك بار تمديد ميشود، پس ايران نبايد نگران از اجراي تحريمها باشد. با اين حال، سوال اين است كه اگر آقاي ترامپ اين فرمانها را تمديد نكرد، چه ميشود؟ اگر وزير خارجه آينده امريكا آن دستورالعملها را صادر و ابلاغ نكرد، چه ميشود؟
فكر ميكنيد بر اساس توافق هستهاي كدام استدلال در كميسيون مشترك مورد قبول قرار بگيرد؟
قضاوت نهايي در اين باره زود است. بخش مهمي از به دست آوردن اين موفقيت بستگي به توانمندي حقوقدانان و ديپلماتهاي ما است كه تا چه اندازه بتوانند موضوع را جا بيندازند.
با اين وجود، من استدلال ايران را قويتر از طرف مقابل ميدانم زيرا ايران همه تعهدات خود براساس برجام را انجام داده و نهاد مهمي همچون آژانس بينالمللي انرژي اتمي آن را تاييد كرده است. در اين شرايط، اين ايران نيست كه بايد از خود دفاع كند بلكه امريكاييها هستند كه بايد پاسخگوي عملشان باشند. از سويي، همانطور كه گفته شد قانون ايسا در تضاد با روح و متن برجام است و همين ايران را در موضع قدرت قرار ميدهد.
پس از تمديد قانون تحريمهاي ايران در سنا، سخنگوي اتحاديه اروپا گفت كه در اين باره منتظر تصميم نهايي اوباما خواهيم بود. آقاي روحاني نيز دستور به رسيدگي و پيگيري بينالمللي دادهاند. فكر ميكنيد تا چه اندازه رايزني با طرف اروپايي ميتواند در جهتگيري آنها به نفع ايران و نگرش آنها موثر باشد؟
نكته نخستي كه در اين رابطه لازم است، آن است كه ايران نبايد منتظر اتحاديه اروپا باشد و تنها با آنها رايزني كند بلكه ما بايد با همه طرفين برجام و از جمله روسيه و چين هم رايزني داشته باشيم و استدلال حقوقي خودمان را براي آنها تشريح كنيم.
مساله مهم ديگر در اين باره، وجود يك اتحاد و انسجام داخلي است. متاسفانه عدهاي در داخل تمديد قانون ايسا را بهانه براي زيرسوال بردن برجام قرار دادهاند در حالي كه برجام، سند چندجانبه بينالمللي است و اگر ايران به اين اقدام امريكا اعتراض ميكند، به خاطر همين برجام است و توافق هستهاي اين قدرت را به ما ميدهد. ما نبايد با زيرسوال بردن برجام حق خودمان را زير سوال ببريم بلكه بايد يكپارچه و متحد باشيم. من جدا اعتقاد دارم اكنون، زمان زيرسوال بردن برجام نيست و كساني كه اين كار را ميكنند در واقع در حال خدمت كردن به ترامپ هستند.
از ضرورت رايزني با تمامي اعضاي برجام سخن گفتيد. حجم مناسبات و نوع روابط اروپا با امريكا بسيار متفاوت از روابط اروپا با ايران است. در صورتي كه كميسيون مشترك حكم به نفع طرف ايراني صادر كند، آيا اروپاييها از اين راي حمايت خواهند كرد؟ نوع مناسباتشان با امريكا اجازه اين كار را ميدهد؟
در همراهي كردن يا نكردن آنها من نميتوانم پيشبيني داشته باشم ولي اصولا كشورها براساس منافع خود عمل ميكنند. هماينك اروپا از امريكاي ترامپ نگرانيهاي جدي دارد و نفع كنوني آنها نيز در همكاري و گسترش مناسباتشان با ايران است.
اگر در دورهاي آنها مجبور به قطع همكاري با ما شدند، به دليل بهانههايي بود كه برجام آن بهانهها را از بين برد. ديگر قطعنامه شوراي حكام آژانس و شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران وجود ندارد. ديگر پرونده ساختگي موسوم به پي.ام. دي مختومه شده است. اگر اروپا بتواند فشار امريكا را تحمل كند، از ديدگاه ايران حمايت خواهند كرد. ايران از روسيه و چين انتظار دارد تا برخلاف گذشته، در مواضعشان درخصوص ايران محكم باشند. در چنين شرايطي، امريكا درخصوص برجام عليه ايران تنها خواهد شد و حداكثر ممكن است انگليس به سوي او گرايش پيدا كند.
در اين راستا، نوع موضعگيريهاي ما اهميت بسياري دارد و ما نبايد موجب متحد شدن طرف مقابل بشويم.
رييسجمهور در نامه خود به سازمان انرژي اتمي، دستور دو اقدام فني را داده است. در خصوص آن اقدامها چه موضعگيري در برجام شده است؟
دستورات داده شده در حد برنامهريزي و تحقيق توسعه هستند و اين مسائل موجب ميشود تا اين دستورات نقض برجام نباشند. با اين وجود، اين دستورات، اقدامهاي حسابشدهاي هستند كه ميتواند طرف مقابل را به اين جمعبندي برساند كه دست طرف ايراني باز است و ميتواند قدمهاي محكمتري بردارد. اين دو دستور، نمونهاي از اقدامهايي هستند كه ايران ميتواند انجام دهد، بدون آنكه نقض برجام باشد و طرف مقابل هم بر آن حساس است.
چقدر صدور اين تصميمات از سوي ايران ميتواند موجب شود تا فضاي برجام در امريكايي كه ترامپ بر سركار آمده است، تندتر شود يا آنكه اين فضا را تعديل كند؟
من بعيد ميدانم اين دستورات، فضا را تندتر كند. بهانهاي به طرف مقابل نميدهد چون نقض برجام نيست. آنها ميدانند اگر بخواهند تندتر شوند، اين طرف هم تندتر ميشود و اقداماتي را ميكند كه آنها قطعا راضي به آن نيستند. ايران اقدامات حسابشدهاي را انجام داده است كه نقض برجام نيست و به طرف مقابل، آدرسي دقيق از توانمندي ايران ميدهد.