فرارو- یادداشت وارده- عباس قشمی میمند: در روزهای گذشته خبری مهم فضای مجازی و گفتمان انتخابات در کشور را به خود مشغول ساخت. خلاصه و ناگهانی؛ «کار احمدی نژاد و انتخابات تمام شد. توصیه رهبری به احمدی نژاد در خصوص عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده».
بعد از این خبرها بود که روزنامه کیهان و بسیاری از اشخاص و مقامات کشور از دیداری خصوصی بین مقام معظم رهبری و احمدی نژاد خبر می دادند که گویا بنا به درخواست رئیس جمهور اسبق بوده و در آن جلسه، رهبری حضور ایشان در فضای انتخابات را به صلاح شخص خودشان و کشور ندانسته و به ایشان توصیه شده که از ادامه سفرهای استانی جلوگیری کند.
سوابق سیاسی و مذهبی آقای احمدی نژاد، شعارهای آرمانگرایانه و انقلابی و اتصال ایشان به جریانات تندرو اصولگرایی، عده زیادی از طرفداران رئیس جمهور سابق را در شک سیاسی فرو برد و زمینه را برای فضا سازی رسانه ای جریانات خاص در مورد صحت و سقم دیدار فوق فراهم کرد.
صحبت از ارسال نامه ای به دفتر مقام معظم رهبری برای تأیید و یا تکذیب این دیدار شد که جوابی به دنبال نداشت تا اینکه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب دیروز دوشنبه 5 مهرماه با انتشار فایلی صوتی از رهبری در درس خارج فقه به تمامی شایعات پایان داد «خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید.
این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.»
شاید این برای اولین و یا معدود دفعاتی باشد که رهبری این اندازه صریح از توصیه به شخصی برای عدم شرکت در انتخابات سخن گفته و حضور ایشان را به صلاح کشور نمی داند. در این میان بسیاری از تحلیل گران عقیده دارند از آقای احمدی نژاد خواسته شده، قصد عدم ورود به انتخابات آینده را به طرفداران خود اعلام نماید ولی ایشان از اعلام و انتشار خبر فوق خودداری کرده است. دو دلیل برای این مدعا می توان اشاره کرد؛ اول اینکه شخص احمدی نژاد به هیچ وجه انتظار چنین نتایجی از جلسه مذکور را نداشته و این اتفاق ایشان و تیم همراه را در ابهام تاکتیکی فرو برده است به گونه ای که اجازه عکس العمل سریع را از آن ها گرفته است.
دلیل دوم را باید در روانشناسی سیاسی احمدی نژاد جستجو کرد. برای توضیح بیشتر در این رابطه، ذکر خاطره ای از کلاس درس دکتر صادق زیباکلام در سال 1389 در دوره کارشناسی ارشد رشته مسائل سیاسی ایران دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران خالی از لطف نخواهد بود.
یادم می آید عصر روز یکشنبه بود و ایشان مثل همیشه در کلاس راه می رفت و صحبت می کرد. صحبت بر سر ماجرای سال 1388 بود. دکتر زیباکلام بزرگترین بدبختی اصلاح طلبان برای سال های آینده را این می دانست که شخص احمدی نژاد بعد از پایان دوران ریاست جمهوری خود، بزرگترین حامی آزادی و دموکراسی شده و خود را اصلاح طلب معرفی نماید و با چهره پوپولیستی که دارد بتواند مردم را بفریبد و مجددا با شعارهای آزادی خواهانه و جوان پسند خود، سکان سیاسی کشور را بدست بگیرد. دکتر زیباکلام برای تکمیل توضیحات خود در مورد شخصیت سیاسی آقای احمدی نژاد، مثالی زد که ماجرای این روزهای رئیس جمهور سابق و نصیحت مقام معظم رهبری به ایشان برای عدم شرکت در انتخابات بی شباهت به پیش بینی های وی در مثال مورد اشاره نیست.
دکتر زیباکلام می گفت؛ فرض کنید ایام انتخابات نزدیک است و آقایان هاشمی، خاتمی، ناطق نوری و احمدی نژاد قصد کاندیداتوری در انتخابات را دارند. عرف و قاعده احترام آمیز و مشورت گونه این است که ابتدا در جلسه ای با رهبری، نظر مشورتی ایشان را جویا می شوند. فرض کنیم روز اول آقای هاشمی به دیدار رهبری می رود و رهبری حضور ایشان در انتخابات را به مصلحت کشور ندانسته، ولی نظر نهایی را به شخص هاشمی واگذار می کند. در اینجا آقای هاشمی می داند و می پذیرد که صلاح نیست در انتخابات حضور یابند هر چند که عده ای سر و صدا خواهند کرد.
فرض کنیم روز دوم آقای خاتمی به دیدار رهبری رفته و برای مثال حضور ایشان نیز در صحنه انتخابات، صلاح دانسته نشود ولی رهبری نظر نهایی را به خود آقای خاتمی واگذار می کند که آقای خاتمی علیرغم مخالفت یکسری جریانات، می پذیرد کاندیدا نشود. در مورد آقای ناطق هم، همین فرض را صادق بدانید.
اما روز چهارم فرض کنیم آقای احمدی نژاد طبق قرار قبلی به دیدن رهبری می روند و نظر ایشان را در مورد انتخابات و حضور یا عدم حضور وی در صحنه جویا می شوند. رهبری می گوید جناب آقای احمدی نژاد شما بالفرض چهار یا هشت سال رئیس جمهور این مملکت بودید و بنده به عنوان رهبری، جز حمایت عادلانه و صادقانه و توصیه های دلسوزانه در امورات اجرایی کشور دخالتی نداشتم ولی اکنون با توجه به وضعیت کشور و فضای سیاسی موجود نصیحت می کنم که به دنبال حضور در انتخابات نباشید. بنا به گفته دکتر زیباکلام، جواب آقای احمدی نژاد جالب خواهد بود؛ «حضرت آقا شما درست می فرمایید اما اجازه بدهیم ببینیم مردم هم همین را می گویند» و دقیقاً مدتی بعد از این مثال و پیش بینی دکتر زیباکلام بود که ماجرای خانه نشینی احمدی نژاد پیش آمد و سایر ماجراها.
و اما امروز اگر مشاهده می کنیم مقام معظم رهبری خیلی صریح و بقولی از «پشت بلندگو»، می گویند به فلان آقا توصیه کردیم در انتخابات شرکت نکند؛ برای جلوگیری از شر و ضررهای آینده است. تصمیمی که در بهترین زمان و موقعیت و با بهترین بیان در اعلام مواضع، تکلیف نیروهای مومن و انقلابی را روشن ساخت و حتماً لازم بود تا از بلندگو اعلام شود. مقام معظم رهبری به خوبی از اوضاع کشور اطلاع داشته و می دانست که سفرهای استانی احمدی نژاد در شرایطی که کشور به آرامش نیاز دارد چیزی به جز دوقطبی کردن کشور بدنبال نخواهد داشت.
نکته نهایی اینکه، درست است آقای احمدی نژاد در سالیان گذشته نشان داده؛ بسیار غیرقابل پیش بینی عمل می کند اما در مورد انتخابات آینده بعید بنظر می رسد ایشان به جز سکوت حرکت دیگری انجام دهد. به زبان خیلی ساده؛ آقای احمدی نژاد سکوت مطلق خواهد کرد و در صورت لزوم و مدتی بعد در مصاحبه ای از ولایت پذیری خود سخن خواهد گفت تا خود را از گزند انتقادات موافقان و مخالفان برهاند. حتی اعلام نظرات تیم همراه و یاران نزدیک به ایشان از قبیل عباس امیری فر مبنی بر حجت بودن نظر رهبری در تمامی امور دال بر اتمام پروژه انتخاباتی احمدی نژاد است.
از طرف دیگر، عملکرد ایشان در چند سال گذشته نشان داده است که وی خود را مختص و متصل به جریان اصولگرایی محض نمی داند ولی سواری بر امواج را به خوبی بلد هست. بر همین اساس، ایشان حداکثر منتظر خواهد ماند تا فردی نزدیک به ایشان وارد صحنه و کار و زار شود و این یعنی ایشان نه از آقای قالیباف و نه از آقای ضرغامی به عنوان کاندیدای احتمالی اصولگرایان حمایت نخواهد کرد و زیر بیرق اصولگرایان نمی رود. احمدی نژاد به خوبی می داند تنها اصولگرای (البته امروزه نه خود ایشان و نه سایر اصولگرایان، مشتاق نیستند واژه اصولگرا را در مورد وی بکار برند) با سقف رأی بیش از 10 میلیون در فضای کنونی کشور خودش است؛ همین و بس.
ضمنا احمدی نژاد حق نداشت محتوای جلسه خصوصی را منتشر کند.