یادداشت دریافتی- عارف ضرغامی*؛ افغانستان، کشوری که سالیان متمادی رنگ آرامش به خود ندیده است و همواره سهمش از ویترین دموکراسی تلّی از جنازه های بی گناهان بوده ، سوغاتی که تئوری"صلح صادراتی" و "اسلام طالبانی" برای مردم این کشور به ارمغان آورده است. روزنه های امید ایجاد شده با انتشار خبر کشته شدن مولا اختر منصور،که نوید تنفس صلح در افغانستان می داد نیز گویا عمری به سان گذشته کوتاه دارد. مرگ" مولا عمر" و جانشینی" مولا منصور"
انتشار خبر مرگ مولا عمر رهبر با نفوذ و کاریزمای طالبان در جولای گذشته ، نتایجی را در بین این گروه در پی داشت:
1. درگیری داخلیدر ابتدا ملا اختر منصور که بعد از کشته شدن ملا عمر به جانشینی وی نائل گردید با بحران مقبولبت در بین اعضای گروه طالبان روبرو شد .بحرانی که با پنهان کاری وی از مرگ رهبر این گروه ایجاد شد و بی اعتمادی و عصبانیت دیگر اعضای طالبان نسبت به وی را برانگیخت و نتیجه ی آن در گیری درون گروهی بود که باعث سوء قصد به جان مولا منصور در جلسه ی آشتی کویته در دسامبر گذشته گردید و این امر باعث شد وی تا آخرین لحظه رهبریش زندگی مخفیانه را برگزیند.
2. خروج طالبان از مذاکرات صلح و تشکیل گروه مربع هماهنگ QCGمولا منصور که در ابتدا به مذاکرات صلح تن داده بود بعد از تنش میان وی و دیگر اعضای طالبان، برای حفظ وجهه ی خود و همچنین متهم نشدن به ایفای نقش برای ارتقای جایگاه پاکستان در افغانستان به سرعت این مذاکرات را ترک گفت و در پی آن هم رهبر طالبان مذاکرات صلح را "تبلیغ دشمن" خواند و" حملات بهاری "را آغاز کرد که نتیجه ی آن بالا رفتن تعداد کشته شدگان غیر نظامی در افغانستان بود.
اما این روند باعث تشکیل QCG و یا گروه مربع هماهنگ متشکل از آمریکا، چین، پاکستان و افغانستان شد. گروهی که برخی اعضای آن روند مولا منصور را برنتابیدند و سرانجام با کشتن وی، او را از رهبری طالبان حذف کردند.
در این نوشتار به دنبال پاسخ این سوال هستیم که کشته شدن مولا منصور چه تاثیری در روند صلح افغانستان خواهد گذاشت؟
ناهماهنگی در گروه مربع هماهنگبعد از حمله ی هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در کویته به اتومبیل مولا منصور و کشته شدن وی، پاکستان این اقدام را محکوم و آن را نقض حاکمیت ملی این کشور قلمداد کرد که مشخص کننده اختلاف نظر بین اعضای QCG است. گروهی که میخواهد برای صلح در افغانستان به صورت هماهنگ تلاش کند اما هماهنگی در آن دیده نمی شود و این نشانه ای مثبت و رو به جلو در جهت روند صلح در این کشور نیست.
باید توجه داشت صلحی که در افغانستان برای آن تلاش میشود به طور ویژه متاثر از بازیگران خارجی است لذا تضاد رویکردها و منافع بین اعضا، بزرگترین مانع در برابر ایجاد صلح است.
رهبری مولوی هیبت الله آخوندزاده و جهت حرکت طالبانپس ازکشته شدن رهبر سابق طالبان مولا اختر منصور عده ای از تحلیلگران بر این امید بودند که حداقل شکاف و اختلاف بر سر رهبری این گروه در اعضای آن پدید آید و همچنین رهبری میانه رو برای طالبان انتخاب گردد تا در مذاکرات صلح گام های مثبتی برداشته شود. اما انتخاب سریع رهبر این گروه همه گان را به حیرت واداشت که چگونه این گروه به اجماع برای رهبری آن رسیده اند!؟
در بیانیه ی طالبان بعد از انتخاب رهبر جدید این گروه ذکر شده است که اجماع اعضا بر رهبری مولوی هیبت الله آخوندزاده بوجود آمده و این گروه بر مبارزه با دشمنان خارجی و عدم شرکت در مذاکرات صلح تاکید کرده است.
نکته ی مغفول مانده این بود که کشته شدن رهبر طالبان برای اعضای آن همچون کاتالیزوری برای چشم پوشی از اختلافات عمل کرد وبر خلاف انتظارها به محور اتحاد بدل گشت. رهبر جدید طالبان که تنها از وجهه ی معنوی برای اعضای این گروه برخوردار بود برای مشروعیت خود از مولا یعقوب پسر مولا عمر رهبر اسبق طالبان استفاده می کند.
همچنین برای رفع کم تجربگی نظامی خود، سراج الدین حقانی ،رهبر گروه افراطی و خشن حقانی که آمریکا برای سر وی 10 میلیون دلار جایزه تعیین کرده است را به معاونت خود برگزیده است.
این روند، متاسفانه نشانه عقب نشینی طالبان و میل به صلح نیست. وقتی که رهبری طالبان در بعد نظامی به سمت خشن ترین گروه حرکت میکند چگونه میتوان از وی، صلح ، طلب کرد؟! همچنین انگیزه انتقام کشته شدن مولا منصور نیز می تواند به مثابه اثر منفی دیگری در روند صلح افغانستان شمرده شود.
به این سبب است که طالبان با گذر از رهبری قدیم به جدید همچنان مذاکرات صلح را میوه ممنوعه درخت بنیادگرایی خود می دانند، درختی که شاید ریشه اش عمیق تر از تصور منادیان صلح غربی باشد و نتیجه این شکاف چیزی نیست جز پیچیده تر شدن کلاف صلح افغانستان ...
*کارشناس روابط بین الملل