کد خبر: ۲۴۱۰۹۷

پشت پرده بیکاری در ایران

کاوه بهلولی قشقایی

تاریخ انتشار: ۱۴:۱۱ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- کاوه بهلولی قشقایی؛ فردی بازنشسته به محل کار سابقش رفت و با داد و فریاد فراوان ،وارد اتاق رئیس شد؛صدایشان در راهرو شنیده می شد مضمون کلامشان، بکارگماری و اشتغال یکی از فرزندان فرد بازنشسته، در اداره محل خدمتش بود و مدام بر سر رئیس اداره فریاد می زد که این حق من است و شما می خواهید این را از من دریغ کنید.

مرد در لابلای فریادهایش می گفت "من بعد از بازنشستگی، در 2 شرکت متفاوت کار حسابداری می کنم تا خرج زندگی را دراورم". رئیس هم با خونسردی و احترام، سعی می کرد مرد را توجیه و قانع کند.

فراوانند افرادی که،(نزدیک به صد در صد!) بعد از بازنشسته شدن، شغل جدیدی، دست و پا می کنند و معمولا صاحبکاران در ایران، علیرغم ممانعت های قانونی، از بکار گیری بازنشسته ها، استقبال می کنند.

کاربلدی و تجربه، عدم نیاز به هزینه بیمه، تقاضای حقوق کمتر از عرف و مهمتر از همه، ارتباط بازنشسته ها با سیستم های اداری و سازمان های متبوع خویش، که می تواند همانند مسهلی برای گیر و دارهای بوراکراسی که پیش روی شرکت ها باشد عمل کنند.

این دلایل همه و همه باعث هجوم صاحبکاران به سمت این افراد و همچنین،اوضاع اقتصادی نه چندان مطلوب و عدم تکافوی هزینه با درآمدهای زندگی، موجب گرایش بازنشسته ها به اشتغال مجدد و گاها دو یا سه شغل می شود.

در علوم اجتماعی، مبحثی تحت عنوان"خطای ترکیب" وجود دارد که معادل اقتصادی آن "نرخ بازده نزولی" است.

این دو مبحث، به مقولاتی اشاره دارند که المان‌های یک پدیده، برای رسیدن به هدفی مشترک، آنچنان در هم تنیده می شوند که مانع تحقق هدف اصلی می شوند و به اصطلاح دست و پا گیر همدیگر می شوند. بخشی از معضل بیکاری نیز در ایران، از این قاعده تبعیت می کند.

اخیر مرکز آمار ایران، ارقامی را اعلام کرد که در خور توجه بود. در آمار اعلامی گفته شده بود که حدود 400 هزار نفر در ایران ،بیشتر از یک شغل دارند و حدود 100 هزار نفر نیز بالای سه شغل و منبع درآمدی دارند.از طرفی در آمارها دیده می شود که بالای یک میلیون نفر از بازنشسته ها، مجددا یک فرصت شغلی را اشغال کرده اند!

جامعه شناسان،بیکاری را ام المعضلات می دانند و هر جامعه ای که ،بیکاران بیشتری دارد با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم می کند.

حل معضل بیکاری بر عهده دولت می باشد .و یکی از راهکارهایی که دولت می تواند در جهت ایجاد اشتغال، از ان بهره جوید جلوگیری از چند شغلی و همچنین، جلوگیری از اشتغال مجدد بازنشسته ها می باشد.

همه می دانیم که بالای چهار و نیم میلیون بیکار در جامعه ما وجود دارد. با مداقه در آمارهای بالا، به وضوح در می یابیم که حدود یک و نیم میلیون فرصت شغلی در ایران، توسط دو شغله و سه شغله ها و همچنین بازنشسته ها؛ اشغال شده است! .یعنی 33 درصد از مشکل بیکاری را دولت می تواند در کوتاه مدت؛ رفع کند(البته اگر اراده ای برای اینکار باشد)!

اما همه مشکل به دولت بر نمی گردد و گاها افراد و شهروندان و زیاده خواهی های آن‌ها، موجب رشد بیکاری می شود. مرد بازنشسته ای که در اول بحث به آن اشاره کردم ،هنوز نمی داند که خودش و امثال خودش، موجب بیکاری فرزندشان شده اند.

یعنی فرصت شغلی فرزندش را خودش اشغال کرده است! شاید مصرع زیبای حافظ شیراز، مناسبت دارد با این بحث که می فرماید"تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز"!

مرد بازنشسته قصه ما و تمام دوشغله ها و بازنشسته های شاغل ،باید بدانند که دور باطلی را در جامعه رقم زده اند که برون رفت از آن،به سادگی امکان پذیر نیست و تبعات رفتارشان ،اول بار گریبان خانواده انها را خواهد گرفت.

شاید فردی بگوید چه تفاوتی می کند که یک شغل را پدری اشغال کند یا فرزندش! بهر حال درآمد حاصله از این شغل، وارد یک خانواده می شود!

شاید در ظاهر حرف این افراد درست باشد ولی همین جابجایی در اشتغال افراد، تبعات فراونی را می تواند برای یک خانواده و در سطح کلان برای جامعه داشته باشد.

عزت نفس، نشاط، شادابی، انرژی جوانی، انگیزه کار، استقلال از خانواده، پختگی و تجربه اندوزی؛ همه و همه از مولفه هایی هستند که با اعطای شغل می توان به جوانی بخشید و یا با بیکاری، از او دریغ کرد.

اگر چه ممکن است درامد خانواده آن جوان، تکافوی یک زندگی نسبی را داشته باشد!