جاوید قرباناوغلی، مدیرکل پیشین وزارت خارجه در روزنامه شرق نوشت: بیش از یک ماه است که فضای سیاسی ایران، درگیر بحران یمن است و با آغاز حملات هوایی عربستان در روز هشتم فروردین وارد مرحله جدیدی شده است. صداوسیما اخبار جنگ یمن را به شکل کمسابقهای پوشش میدهد که شاید اغراقآمیز نباشد آن را با تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان (جنگ ٣٣ روزه با حزبالله) یا جنایات این رژیم در حمله وحشیانه به نوار غزه (جنگ ٢٢ و ٩ روزه) مقایسه کنیم. در کنار این مسئله شدت گرفتن جنگ لفظی ایران و عربستان عملا به جنگ یمن فضای دو قطبی داده است.
اقدام عربستان در ممانعت از فرود هواپیمای کمکرسان ایران در فردوگاه صنعا و بمباران برج مراقبت و باند فردوگاه، موضعگیری تند مقامات نظامی کشورمان را در پی داشت که حاکی از شدتیافتن تنشهاست. در محکومیت تهاجم وحشیانه عربستان سعودی به یمن، بمباران زیرساختهای این کشور و کشتار غیرنظامیان و اینکه همه تلاشهای دیپلماتیک برای پایاندادن به این جنگ متمرکز شود، هیچکس تردید ندارد و بهیقین عربستان با حمله به یمن اشتباه استراتژیک غیرقابل جبرانی را مرتکب شد که تبعات سوء آن برای سالهای متمادی دامنگیر این رژیم محافظهکار خواهد شد. یمن کشوری کاملا متفاوت با شش کشور دیگر شبهجزیره عرب است که نوعا دارای حکومتهای پادشاهی و موروثی هستند.
یمن سرزمینی کوهستانی و دارای مردم و قبایلی سختکوش و جنگجوست و بیتردید مداخله نظامی در این کشور مانند افغانستان ثمری جز شکست برای مداخلهگران نخواهد داشت. سؤالی که امروز اذهان بسیاری از سیاسیون کشور را به خود مشغول داشته، این است که در جنگ و بحران یمن و موضعگیری پیرامون آن چگونه باید رفتار کرد؟ اینکه اگر عربستان بهجای ممانعت از فرود هواپیمای امدادرسان ایران اقدام به سرنگونی این هواپیما میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ رویدادی که با تغییرات وسیع سیاسی که از زمان فوت ملکعبدالله آغاز شد و با کنارهگیری یا کنارگذاشتن شاهزادگان محافظهکار حاکمیت این پادشاهی ابعاد امنیتی بیشتری به خود گرفت، امری دور از ذهن نیست. احتمال بروز رفتار حماقتآمیز از سوی شاهزادگان جوانی که بر مناصب تصمیمگیری تکیه زدهاند و فاقد پختگی سیاسی و حزم و احتیاط افرادی مانند وزیر خارجه سابق پادشاهی هستند، حتما مد نظر همه مسئولان قرار دارد.
در اولین روزهای تهاجم هوایی عربستان به یمن در مطلبی که در غیاب رسانههای نوشتاری در تعطیلات طولانی سال نو، در یکی از سایتها منتشر شد، هشدار داده و گفتم «ایران منافع بزرگتر و با اهمیتتری در منطقه دارد و نباید تحولات یمن، کشورمان را درگیر معضل دیگری در منطقه کند و همه کشورهای عربی را رودرروی ما قرار دهد.» تردید نباید کرد که تحولات اخیر در جنگ یمن، روابط ایران و عربستان را وارد مرحله نگرانکنندهای کرده است که مداخله سریع برای مهار و کنترل این تنش سطح بالا را اقتضا میکند.
برای اولینبار پس از جنگ تحمیلی هشتساله، برخی اعراب به بهانه جنگ یمن به ایجاد ائتلاف علیه ایران پرداختهاند. این رویدادی ناخوشایند در روابط خارجی ماست که باید آن را مدیریت کرد. به هزار و یک دلیل که همه از آن آگاهاند، عربستان سعودی از قدرت و نفوذ بالایی در بین این کشورها و کشورهای دیگر و نهادهای بینالمللی برخوردار است. ملاحظه کردیم که شورای امنیت سازمانملل با ١٤ رأی موافق و تنها رأی ممتنع روسیه قطعنامهای را که عینا خواسته عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس بود تصویب کرد.
باید اذعان کرد نقش وزارت امورخارجه در موضوعات سیاست خارجی، در دولت به شدت کاهش یافت و تغییر آن، دشواریهایی دارد که هنوز بهطور کامل ممکن نشده است. درگیر بودن دکتر ظریف بهعنوان رئیس دستگاه دیپلماسی در مهمترین چالش بینالمللی ایران در پرونده هستهای باعث شده ورود به موضوعات منطقهای هم انرژی زیادی از دستگاه دیپلماسی بگیرد و کار در این حوزه را دشوارتر سازد. در کنار این مسائل، ضعف مدیریت فضای دیپلماتیک پیرامون موضوع یمن از سوی مسئولان مربوط در وزارت خارجه و برخی ناهماهنگیها در اعلام مواضع از سوی بعضی از چهرههای غیرمسئول، فضای امنیتی منطقه و ایران را وارد فاز تازهای کرده است.
البته که تذکرات ذکرشده، به این معنا نیست که ما یمن را به خود واگذاریم و دستبسته نظارهگر کشتار مردم بیگناه این کشور باشیم. حرف این است که در موضعگیریهایمان در مورد یمن اندازه نگه داشته و نگذاریم فضای سنگین نظامی، سیاسیون و دیپلماتها را از عمل به وظیفه خود بازدارد.