bato-adv
کد خبر: ۱۸۱۳۹

ایران و آمریکا؛ برخورد نزدیک از نوع سوم

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۱ - ۲۴ آذر ۱۳۸۷

فرارو- چندی پیش جمعی از متخصصین مسائل ایران در آمریکا در کنفرانسی، گزارشی برای ارائه به اوباما را نهایی کردند که در آن تاکید شده است: «هیچ گاه بر تهدیدات اقتصادی و نظامی متمرکز نشو؛ کارساز و کمک حال نیست.» 

به گزارش «فرارو» به نقل از روزنامه دیلی استار لبنان، پروفسور بی من، از استادان برجسته ایران شناسی در آمریکا در تفسیر این گزارش نوشته است: «علیرغم پیشرفت های اخیر در زمینه دیپلماسی ،ایالات متحده و ایران در چرخه ای از تهدید و مبارزه طلبی که باعث بی ثباتی خاورمیانه و تضعیف امنیت ملی امریکا شده است ،گیر کرده اند.امروزه امریکا و ایران قادر نیستند در مقابل دشمنان مشترکشان یعنی طالبان و القاعده رویکرد مشترکی داشته باشند. در زمینه انرژی هسته ای (که ایران علیرغم قطعنامه های سازمان ملل، غنی سازی هسته ای را ادامه داده ) امریکا از طریق تحریم های اقتصادی و فراخواندن ایران به متوقف ساختن غنی سازی، آهنگ مخالف سر داده است.» 

وی در مورد این گزارش که «گزینه حمله نظامی را رد کرده و تحریم ها را شکست خورده» می داند، با اشاره به اینکه تهدیدات ایران کاهش نیافته ،می نویسد: «تلاشهای امریکا برای مهار ایران از طریق سیاست انزوا ،تهدیدات و تحریم ها برای بیش از دو دهه، تا اندازه ای آن را خسته کرده است. تا این زمان مسائل اساسی بین این دو کشور حل نشده اند و در آینده نیز بد تر خواهند شد. برخی از سیاست مداران و مشاورین امریکایی در مواجهه با این شکستها از تشدید تحریمها و حتی حمله نظامی طرفداری کرده اند.اما یک تحلیل واقع بینانه نشان می دهد که حمله نظامی مطمئنا علاوه بر اینکه باعث از بین رفتن فرصتهای ایجاد شده می شود ، در بلند مدت نیز باعث تهدید منافع امنیتی امریکا و اسرائیل خواهد شد. تجارب تاریخی نشان می د هد که در این زمینه مجبور ساختن ایران از طریق تحریمهای اقتصادی بهترین گزینه است.»

این متخصص مسائل خاورمیانه می افزاید: خوشبختانه ما مجبور به انتخاب یکی از دو گزینه اجبار آمیز (که به وضوح شکست خورده است ) و حمله نظامی (که شانس کمی برای موفقیت دارد) نیستیم. راه های دیگری با احتمال ضریب موفقیت بالاتر نیز وجود دارد: باز کردن درها برای مذاکرات مستقیم و بدون پیش شرط و در سطوح عالی دیپلماسی که در آن افراد رو در رو صحبت کنند. سیاستهای جانبی مثل برقرار کردن تماس بین محققین ،متخصصین،رهبران مذهبی ، نمایندگان مجلس و شهروندان معمولی نیز مناسب است.»

بیمن در توضیح استراتژی پیشنهادی خود با عنوان» جایگزین کردن استراتژی تغییر رژیم با یک استراتژی بلند مدت» می نویسد: «رژیم فعلی ایران خیلی غیر دموکراتیک نیست.اما چند تن از رهبران آن اینگونه می اندیشند که هرگونه مذاکره با ایران به مفهوم زیر سلطه رفتن ایران است. ایالت متحده باید چنین تحریکاتی را متوقف و سیاستهای خود را در بلند مدت در قبال ایران دنبال کند ، همانطور که در مورد شوروی و چین انجام داد. ما باید با افتتاح یک مرکز در تهران وافزایش مبادلات فرهنگی در صدد تسهیل روابط مردم دو کشور باشیم.»

وی همچنین با تاکید بر اشتراک نظر در خصوص دولت عراق میان ایران و آمریکا می نویسد: «ایران در طی سالهای گذشته نشان داده است که می تواند متحد ارزشمندی باشد. قرار دادن ایران در جمع کشورهای تعیین کننده ،اگر هم باعث اعتماد زایی نسبت به سطح همکاری آن نشود، احتمال همکاری را بیشتر می کند و حداقل ایران را از سیاستهای عدم همکاری باز می دارد. اگر امریکا دریچه خاصی را در این زمینه به روی ایران باز کند، مطمئنا بسیاری از خواسته هایش در این کشورها برآورده می شود و خیلی از مشکلات مشترک این دو کشور نیز  برطرف می شوند.»

بیمن که از ایران شناسان سرشناس آمریکایی است می افزاید: «اگر برای گفتگو پیش شرط تعیین شود ،هیچ وقت انجام آن محقق نمی گردد. ایالات متحده برای حل کردن مسئله هسته ای ایران در نقش یک رهبر فعال باید با انجام مذاکرات چند جانبه در فضای  گسترده تر ، موضوع را دنبال کند. به عبارتی دیگر، این مسئله باید در پیوند با سایر مسائل حل شود نه به صورت منفرد.برای مذاکرات باید تاریخ  مشخصی تعیین شود و اگر مذاکرات شکست خورد تهدیدات باید شدید تر اعمال شود. همچنین پیشرفت در مذاکرات باید ازطریق تضمینهای طرفین تشویق شود. مثلا اینکه اگر ایران سیاستهای مناسبی در پیش گرفت، تحریمها باید کاهش یابد.»

هم چنین بی من پیشنهاد می کند که ایران در مسئله فلسطین و اسرائیل نیز نقشی مناسب را ایفا کند.

به عقده وی «در هر حال اکنون بعد از گذشت سالهای متمادی هیچ کس توقع ندارد که برخورد با ایران ساده تر خواهد شد. اما سیاستهای گذشته عملی نشده اند و غالبا نیز به فراموشی سپرده شده اند. این مسئله خود یک فرصت مناسب است تا امریکا در شرایط کنونی یک دیپلماسی واقعی را در برخورد با ایران در پیش بگیرد.این مسئله که آیا این دیپلماسی واقعی به ثمر می نشیند یا نه، زمان،  پاسخ آن را خواهد داد.»

این ایران شناس برجسته در ادامه مطلب خود به سوء برداشتهای اساسی در مورد ایران در آمریکا می پردازد.

وی می گوید: امریکا در برخورد با ایران نتوانسته است منافعش را براورده کند. یک دلیل اصلی این شکست در سوء برداشت های اساسی آن نسبت به ایران است. در اینجا به هشت سوءبرداشت کلیدی که سیاست خارجی امریکا را در قبال ایران، در جهت منفی هدایت می کنند ،اشاره می شود:

افسانه1 : احمدی نژاد در زمینه مسائل هسته ای و سیاست خارجی ایران با زبان خشونت حرف می زند: حرف زدن تهاجمی و خشونت امیزاحمدی نژاد، اغلب توجه جهان را به خود معطوف می دارد. اما وی در خصوص مسائل هسته ای و سیاست خارجی خشونت امیز صحبت نمی کند.تصمیم گیرنده اصلی در ایران رهبر کشور یعنی آیت الله سیدعلی خامنه ای است و وی نیز تصمیماتش را عمدتا با مشورت مشاوران اتخاذ می کند.در واقع همانطور که سیاستهای امریکا در باره ایران موضع محافظه کاران را در ایران تقویت کرده ،گفتار احمدی نژاد در باره امریکا نیز موضع رادیکالهای این کشور را درخصوص برخورد با ایران تقویت کرده است.

افسانه 2: نظام سیاسی ایران برای تغییر رژیم، سست و شکننده است و هم اکنون زمینه های ان فراهم است: در حال حاضر در ایران هیچگونه حمایتی از تغییر رژیم به شکل غیر قانونی صورت نمی گیرد.بله،نارضایتی وجود دارد ، اما آنها نتیجه تغییر رژیم را در افغانستان و عراق دیده اند و نمی خواهند بخشی از این فرایند باشند. رژیم ایران ممکن است در طی بلند مدت تغییر کند، اما این تصور که این امر به زودی اتفاق می افتد، احمقانه است.

افسانه 3: اعتقادات مذهبی رهبران ایرانی، آنها را نترس و شجاع ساخته است. مروری بر تاریخ ایران نشان می دهد که حفظ منافع ملی در ایران (و نه حفظ ارزشهای اسلامی )هدف اصلی سیاست خارجی ایران بوده است. مثلاموضعگیری ایران در قبال روسیه در خصوص مسئله شورشیان چچن،کمک به امریکا در اشغال افغانستان،عدم صدور انقلاب اسلامی به کشورهای منطقه خلیج فارس در ازای داشتن روابط خوب با آنها ، گواه این مطلب است. 

افسانه4: ایران اعلام کرده است که به منظور حذف کردن اسرائیل از نقشه، قصد حمله به این کشور را دارد. در26 اکتبر 2005 احمدی نژاد اعلام کرد که اسرائیل باید از نقشه حذف شود. اما این مسئله در ایران مورد انتقاد قرار گرفته است. ایت الله خامنه ای به صراحت بیان کرده است که جمهوری اسلامی هرگز کشور دیگر ی را تهدید نمی کند،مگر اینکه ابتدا مورد حمله واقع شود.احمدی نژاد نیز در خصوص تغییر رژیم اسرائیل به صراحت از نحوه برخورد دموکراتیک سخن گفته است(_یعنی دادن حق رای به فلسطینیان). 

درست است که این سخنان به طور عینی در بلند مدت در سیاست خارجی ایران نمود داشته و در صدد انکار مشروعیت اسرائیل بوده است، اما به این مفهوم نیست که ایران دقیقا مطابق میل فلسطینیان به اسرائیل حمله می کند.

افسانه5: ایران مصمم است که سلاح هسته ای تولید کند.
در جهت عکس این مسئله، رهبران ایران بارها هر گونه اقدامی را در این زمینه منکر شده و آن را ضد اسلامی تلقی کرده اند.آن ها بارها اعلام کرده اند که هدفشان از غنی سازی اورانیوم صرفا برای اهداف صلح امیز بوده است . ایران مطابق ایین نامه ها عمل کرده و امریکا باید برا ی اعتماد سازی و حل این مسئله دیپلماسی خود را در رابطه با ایران تقویت کند.

افسانه6: ایران و ایالات متحده زمینه مشترکی برای گفتگو ندارند.

همان کسانی که از گفتگوهای سالهای 2002 و 2003 حمایت می کردند اکنون مدعی اند که نمی توان گفتگو کرد.ایراد به هر دو طرف وارد است.ایران می تواند از طریق گفتگو، تحریم و انزوا را از بین برده و با دسترسی به تکنولوژی جهانی، صادرات نفتی و گازی خود را بیشتر کند.هر دو کشور می توانند منافع خود را ازطریق ایجاد ثبات در عراق و افغانستان دنبال کنند.هر دو از دولت مالکی در عراق حمایت کرده و در افغانستان دشمنان مشترک(طالبان و القاعده)دارند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین